فیسبوک برای رقابت جدیتر با تیکتاک، به تولیدکنندگان محتوا پول پرداخت میکند
اگر یک پلتفرم شبکهی اجتماعی داشته باشید، ابزارهای مناسب و کاربردی برای تولید محتوا، برای جذب کاربران جدید کافی نیست. اینطور که نبرد شبکههای اجتماعی کنونی نشان میدهد، ظاهرا باید سرمایهی قابلتوجهی هم برای توسعه و رشد پلتفرم خود کنار گذاشته باشید. سرمایهای که نهتنها برای تبلیغات گسترده استفاده خواهد شد، بلکه حکم تشویقی برای جذب تولیدکنندههای حرفهای محتوا را هم دارد. والاستریت ژورنال در گزارش جدیدی ادعا میکند که فیسبوک یک هزینهی جداگانه برای رقابت در نبرد شبکههای اجتماعی در نظر دارد. هزینهای که برای جذب برخی از ستارههای مشهور تیکتک استفاده میشود. گزارش ادعا میکند که زاکربرگ و تیمش «پیشنهادهایی وسوسهانگیز» برای ستارههای تیکتاک ارسال میکنند تا آنها به تغییر پلتفرم اصلی ترغیب شوند.
سرمایهگذاری برای جذب ستاره، به رویکردی مرسوم در دنیای شبکههای اجتماعی تبدیل شده است
اینستاگرام قابلیت جدیدی بهنام Reels دارد که ظاهرا مانند بسیاری از رویکردهای بحثبرانگیز دیگر فیسبوک، از تیکتاک الهام گرفته است. آنها قبلا هم قابلیت استوری خود را با روشی مشابه از اسنپچت الهام گرفته بودند. ریلز که ابتدا در برزیل، فرانسه و آلمان رونمایی شد، ظاهرا بهزودی و در هفتههای آتی در ایالات متحده هم دردسترس کاربران قرار میگیرد که پلهی مهمی در مسیر عرضهی همگانی خواهد بود. اگر فیسبوک تصمیم داشته باشد تا قابلیتی را رونمایی کرده و به خانهی اصلی یک ستارهی شبکههای اجتماعی تبدیل کند، قطعا هزینههای زیادی هم برای جذب و تشویق ثبتنامهای اولیه در مراحل مهم ابتدای حیات پلتفرم در نظر خواهد گرفت.
شاید همین اخبار و گزارشهای پراکنده باعث شدهاند تا تیکتاک هم دست به کار شود. آنها چندی پیش اعلام کردند که یک سرمایهگذاری ۲۰۰ میلیون دلاری برای کمک به کاربران متعدد در ماندن در پلتفرم در نظر گرفتهاند. سرمایهگذاری اخیر تیکتاک، محدودیتهایی هم دارد. بهعنوان مثال کاربر برای دریافت کمکهزینه حداقل باید ۱۸ سال سن و شرایط متفرقهی دیگری داشته باشد. از شرایط دیگر میتوان به ترتیب و حجم انتشار پست اشاره کرد. هنوز نمیدانیم که فیسبوک چه مقدار سرمایه برای رقابت در این حوزه در نظر دارد، اما باتوجهبه منابع بسیار عظیم غول شبکههای اجتماعی، احتمالا سرمایهگذاری ۲۰۰ میلیون دلاری تیکتاک بسیار ناچیز بهنظر خواهد رسید.
فیسبوک احتمالا در پیشنهادهایی که به تولیدکنندههای محتوا میدهد، به موقعیت پایدارتر خود ازلحاظ سیاسی هم اشاره میکند. بههرحال آنها خصوصا در بازار ایالات متحده وضعیت بهتری نسبت به رقیب چینی دارند. تیکتاک اکنون در معرض همان سیاستهای ضد آسیایی قرار دارد که مدتها پیش ازسوی دولت و مقامهای ایالات متحده علیه هواوی و شرکتهای چینی دیگر هم اجرا شد. اکنون تعدادی از شرکتهای آمریکایی کارمندان خود را از نصب اپلیکیشن تیکتاک در گوشیهای سازمانی منع کردهاند و شاید بهزودی شاهد ممنوعیت سراسری اپلیکیشن هم باشیم. درحالحاضر از ۱۰ تولیدکنندهی برتر محتوا در تیکتاک، هشت نفر ساکن ایالات متحده هستند که فالوورهای قابلتوجهی هم در شبکههای اجتماعی دیگر دارند. درنتیجه فیسبوک باز هم یک امتیاز مثبت در رقابت دارد.
در روزهای ابتدای دنیای شبکههای اجتماعی، قدرت همراهبا پلتفرم ایجاد میشد. ستارههایی که به شهرت میرسیدند نیز مسیر دشواری برای پیدا کردن راههای کسب درآمد از موفقیت خود در پیش داشتند. امروزه شرایط بهنوعی تغییر کرده است. سرمایههای عظیمی در صنعت جریان دارد و افرادی که توانایی خود را در جذب مخاطبان متعدد ثابت کردهاند، امکانات خوبی برای درآمدزایی دارند. تایلر بلوینز که بیشتر با نام مستعار نینجا شناخته میشود، در سرویس استریم توییچ حدود ۱۵ میلیون فالوور دارد. مایکروسافت که قصد داشت تا پلتفرم رقیب توییچ یعنی میکسر را به شهرت برساند، ظاهرا سالانه ۳۰ میلیون دلار به نینجا پرداخت کرده است.
اکثر شرکتها برای جذب مخاطب به دنیای خود، هزینهای را پرداخت میکنند. این هزینه میتواند بهصورت تبلیغات یا هدیه یا استخدام یک ستارهی مشهور باشد. این هزینهی جذب مشتری نباید برای هر فرد، بیش از حدود ۱۰ دلار باشد. ازطرفی اگر یک پلتفرم بهدنبال جذب مخاطب بیشتر و مقیاسدهی برود، شاید هزینههایی چندبرابری را متقبل شود. قرارداد هنگفت نینجا با میکسر باعث شد تا حدود پنج میلیون کاربر جدید به پلتفرم جذب شوند. درنتیجه هزینههای مایکروسافت مفید واقع شده بود. البته درنهایت باتوجهبه تعطیلی ناگهانی میکسر، نمیدانیم که آیا سرمایهگذاری در نهایت به درآمد هم تبدیل میشد یا خیر.
والاستریت ژورنال در انتهای گزارش ادعا میکند که فیسبوک و اینستاگرام بهدنبال انحصاری بودن تولید محتوا هستند و ترجیح میدهند ریلز اولین جا برای انتشار ویدئو کلیپ کاربران باشد. آنها حتی پیشنهاد پشتیبانی مالی کلیپها را هم به تولیدکنندهها دادهاند که درصورت تصمیم برای جذب تولیدکنندههای زیاد، هزینهای قابلتوجه خواهد شد. درنهایت اگر همهی این هزینهها، کمتر از هزینههای جذب کاربری باشد که فیسبوک باید در مسیرهای دیگر متقبل میشد، میتوان آنها را منطقی و مقرونبهصرفه دانست.