جستجوی حیات فرازمینی؛ کنجکاوی علمی یا امری انسانی

شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶ - ۱۹:۴۵
مطالعه 4 دقیقه
جستجوی حیات فرازمینی چه فوایدی برای جامعه دارد؟ آیا این جستجو، چیزی فراتر از یک کنجکاوی علمی است؟
تبلیغات

جستجوی حیات فرازمینی یکی از جنبه‌های غیرقابل اجتناب علم مدرن است. با توجه به اهمیت علمی این موضوع، منبع‌های مهم زیادی از مریخ‌نوردها گرفته تا مشاهدات تلسکوپی از سیاره‌هایی که به دور ستاره‌های دیگر می‌گردند، به علم جوان اخترزیست‌شناسی اختصاص داده شده است.

نقطه‌ی اوج این فعالیت‌ها زمانی خواهد بود که حیات فرازمینی واقعا کشف شود. چنین کشفی پیامدهای علمی و فلسفی بزرگی به دنبال خواهد داشت.

حیات فرازمینی تاکنون کشف نشده است و ممکن است اصلا وجود نداشته باشد. حتی اگر حیات فرازمینی کشف نشود، این جستجو بدون فایده نخواهد بود. صرف جستجوی این حیات، فایده‌های ارزشمندی برای جامعه دارد.

کپی لینک

چرا چنین ادعایی می‌کنیم؟

اول از همه باید گفت اخترزیست‌شناسی در ذات خود چندرشته‌ای است. جستجوی حیات فرازمینی به درک حداقل چند رشته‌ی ستاره‌شناسی، زیست‌شناسی، زمین‌شناسی و علوم سیاره‌ای نیاز دارد.

درس‌های دوره‌ی کارشناسی اخترزیست‌شناسی باید مفاهیمی از این چند رشته را پوشش دهند. پژوهشگران ارشد یا فوق دکترا باید با اغلب یا همه‌ی این رشته‌ها آشنا باشند.

اخترزیست‌شناسی با تلفیق چندین رشته‌ی علمی، یکپارچه‌سازی مجدد علوم را ترویج می‌دهد. بدین معنی که این رشته به انتقال دانش قرن بیست‌ و‌ یکم از حالت به‌شدت تخصصی امروز خود به‌سوی دیدگاهی بین‌رشته‌ای که در زمان‌های بسیار دور غالب بود، کمک می‌کند.

اخترزیست‌شناسی با پرورش دانشمندانی با ذهن‌های باز و آشنا با چندین جنبه از دنیای طبیعی، به کلیت علم سود می‌رساند و آن را قوی‌تر می‌کند.

اکتشافات آینده از ایده‌های ناشی از برخورد و برهم‌کنش علوم مختلف به وجود خواهند آمد و چنین کشف‌هایی هستند که میراث همواره زنده‌ی اخترزیست‌شناسی محسوب می‌شوند؛ حتی اگر کشف حیات فرازمینی در میان آن‌ها نباشد.

باید همواره در ذهن داشته باشیم که اخترزیست‌شناسی، تلاشی بی‌نظیر و بی‌انتها است.

جستجوی حیات در جهان هستی، ما را از محیط‌های به دشت‌ها و زیر سطح مریخ می‌برد؛ به قمرهای یخی سیاره‌های بزرگ و سیاره‌های بی‌نهایتی که به دور ستاره‌ها می‌گردند.

تپه شنی نزدیک قطب جنوب مریخ

این جستجو فارغ از کشف شدن یا نشدن حیات در هر یک از این محیط‌ها ادامه خواهد یافت.

گستره‌ی محیط‌ها‌ی کاملا بکر که بررسی شوند، بی‌نهایت است؛ پتانسیل آن‌ها به‌عنوان منبع بی‌پایان جستجوهای علمی و فکری هم بی‌نهایت است.

کپی لینک

دیدگاه کیهانی

در پس فایده‌های فکری اخترزیست‌شناسی، طیف وسیعی از فواید اجتماعی وجود دارد. این فواید از دیدگاه‌های کیهانی‌ که مطالعه‌ی اخترزیست‌شناسی ممکن می‌کند، فراهم می‌شوند.

ممکن نیست شما زندگی روی مریخ یا سیاره‌ای را که در دوردست‌ها به دور ستاره‌ی دوردستی می‌چرخد در نظر بگیرید؛ اما از دیدگاه‌های زمین مرکزی غالب بر جامعه و سیاست فاصله نگیرید.

امروزه کره‌ی زمین با چالش‌های جهانی روبرو شده است که فقط با همکاری‌های بین‌المللی بیشتر قابل حل هستند. هنوز هم در مناطقی از جهان، ایدئولوژی‌های مذهبی و ملی‌گرایانه برای نابودی بشریت فعالیت می‌کنند.

در چنین زمانی، رشد دیدگاه‌های کیهانی متحد کننده اهمیت بسیار زیادی دارند.

در نخستین سال‌های عصر فضا، ادلای استیونسون، سفیر وقت ایالات متحده در سازمان ملل متحد خطاب به جهان گفت:

ما هیچ‌گاه نمی‌توانیم در برابر شکوه و عظمت فضای فراتر از زمین، دسته‌ای ستیزه‌جو از ملت‌ها باشیم.

متأسفانه این دیدگاه هنوز در خودآگاه جامعه جا نیفتاده است. از سوی دیگر، علاقه‌ی بسیار زیاد مردم به جستجوی حیات فرازمینی، به این معنا است که اخترزیست‌شناسی می‌تواند ابزار آموزشی قدرتمندی در محبوب ساختن این دیدگاه باشد.

فقط با فرستادن فضاپیما برای بررسی سامانه‌ی خورشیدی و با اهداف اخترزیست‌شناسانه است که می‌توانیم تصویری از سیاره‌ی خود به دست بیاوریم که مکان واقعی آن را در جهان هستی نشان می‌دهد.

اخترزیست‌شناسی، دیدگاه انقلابی مهمی در امور انسانی ایجاد می‌کند. این دیدگاه به حسی از تاریخی عمیق یا بزرگ احتیاج دارد؛ به همین دلیل بسیاری از درس‌های کارشناسی اخترزیست‌شناسی با بیان کلیتی از تاریخ جهان آغاز می‌شوند.

این درس‌ها با مهبانگ شروع می‌شوند و به دنبال آن منشأ عنصرهای شیمیایی، تکامل ستاره‌ها، کهکشان‌ها و سامانه‌های سیاره‌ای، منشأ حیات و تاریخ تکامل از نخستین سلول تا موجودات پیچیده‌ای مانند حیوانات را بیان می‌کنند.

تاریخی عمیق و گسترده مانند این به ما کمک می‌کند تا امور انسانی را در گستردگی زمان ببینیم و در نتیجه دیدگاه کیهانی فراهم‌شده توسط کشف فضا، کامل می‌شود.

کپی لینک

پیامدهای سیاسی

الکساندر فون هومبولت، طبیعت‌گرای پروسی، جمله‌ی حکیمانه‌ای دارد:

خطرناک‌ترین جهان‌بینی، جهان‌بینی کسانی است که جهان را ندیده‌اند.

هامبولت احتمالا به پتانسیل سفرهای بین‌المللی در گسترش دیدگاه انسان می‌اندیشیده است.

آشنایی با کیهان و دیدگاه‌های تکامل‌یافته‌ی اخترزیست‌شناسی، در کنار تصویرهای زمین از فضا، می‌تواند ذهن‌ها را به‌گونه‌ای باز و آگاه کند که جهان به جایی کمتر خطرناک و تکه‌تکه شده تبدیل شود.

پیامد سیاسی مهمی در این دیدگاه وجود دارد: انسان‌ها به‌عنوان گونه‌هایی هوشمند و دارای فناوری که اکنون بر تنها محیط قابل زیست شناخته‌شده در جهان مسلط هستند، مسئولیت دارند نهادهای بین‌المللی سیاسی و اجتماعی را توسعه دهند که مناسب مدیریت وضعیتی باشند که خودمان را پیدا کنیم.

اچ. جی. ولز در جمع‌بندی کتاب بسیار مهم خود، طرح کلی تاریخ، در سال ۱۹۵۲ می‌گوید:

تاریخ بشریت بیش از پیش به مسابقه‌ای میان آموزش و فاجعه تبدیل می‌شود.

چنین توصیفی را در اوضاع ژئوپلیتیک کنونی به‌وضوح می‌بینید. حکومت‌ها (و طبیعتا کل جمعیت) تصمیماتی غیر منطقی اتخاذ می‌کنند که اثری از دیدگاه‌های بزرگ و گسترده در آن‌ها نیست. چنین تصمیماتی، جهان را به سمت فاجعه می‌برد.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات