در جستوجوی سیاهچاله
پروژهی شپرد دوئلمن برای گرفتن اولین عکس تاریخ از یک سیاهچاله خوب پیش نمیرفت. پیش پا افتادهترین مشکل آنها این بود که تلسکوپ آنها را دانههای برف پر میکردند چرا که تلسکوپ در ارتفاع زیادی از سطح زمین قرار داشت.
برای دو هفته در اواخر ماه مارس گذشته، آتشفشان خاموش و چهار هزار و ششصد متری ولکان سیرا نگرا که در جنوب مکزیک واقع شده است، میزبان بزرگترین تلسکوپ تاریخ بود. شبکهای از آنتنها که از هاوایی تا اسپانیا و تا شیلی پراکنده شده بودند، به این تلسکوپ میپیوندند تا تلسکوپی عظیم ایجاد کنند.
نام این تلسکوپ ایونت هورایزن بود که براساس نقطهای از سیاهچاله که از آن راه برگشتی برای هیچ جسمی وجود ندارد، نامگذاری شده بود. ماموریت آن رصد چیزی بود که تا به امروزن دیدن آن غیر ممکن بوده است. سایهای سیاه و کوچک در مرکز کهکشان راه شیری که همه چیز را میبلعد. جایی که نجوم شناسان معتقدند جرمی معادل چهار میلیون برابر خورشید را به خود جذب کرده و بلعیده است.
آلبرت اینیشتین میگفت، طبیعت بیرحم نیست اما زیرک است و در جنگ با شما کوتاه نخواهد آمد.
زمانی که دکتر دوئلمن و گروهش به محل مورد نظر در قلهی کوه رسیدند، راحتی برای اولین بار به سراغ آنها آمد. آنها به محل مورد نظر رسیده بودند، هوای اطراف طعمی عجیب داشت و دانههای برف فضا را در بر گرفته بود. تلسکوپ با ۲۰ طبقه و آنتن ۴۴ متری که در سقف آن قرار داشت، در مه به سختی دیده میشد.
منجمان از خودروی خود پیاده و راهی آزمایشگاهی که در زیر این تلسکوپ عظیمالجثه قرار داشت، شدند. دکتر دوئلمن قصد داشت شب را با تفکر در مورد مسیر مناسبی که باید تلسکوپ را در آن سمت قرار دهند، سپری کند. زمانی که هوا کاملا صاف شد، بشقاب رادیویی در زیر لایهی ۲.۵ سانتیمتری از یخ قرار گرفته بود وگواهی از شرایط جوی حاکم در آن نقطه بود.
اگر دکتر دوئلمن و همکارانش موفق میشدند، نام آنها برای همیشه در تاریخ ثبت میشد و میتوانستند نظریهی عجیب انیشتین که میگفت زمان و فضا میتوانند دور هر جسمی بپیچند و آن را از صحنهی جهان هستی پاک کنند، را اثبات کنند. در یک جمله به این نتیجه میرسیدند که وجود سیاهچالهها واقعیت دارد.
در مقابل این دستاوردها اثبات میکردند که نظریهی جاذبهی اینیشتین برای اولین بار پس از گذر صد سال از مطرح شدن آن، نیاز به تغییر خواهد داشت. دکتر دوئلمن که هشت سال گذشته را صرف کار بر روی تلسکوپ کرده بود میگوید:
ما بر روی طناب باریکی حرکت میکردیم که به نتیجه رسیدن آن موارد زیادی را تغییر میداد. ما باید فکر همهی موارد را میکردیم.
او باید شرایط کار را برای شبکهی رادیویی عظیمی فراهم میکرد، شبکهای که بسیار حساس بود و موفقیت آن به کوچکترین موارد از شرایط آب و هوایی در چهار سوی کرهی زمین تا ارتفاع و موارد بسیار دیگر بستگی داشت.
سیاهچاله از اولین پیشبینیهای نظریه نسبیت عام اینیشتین بود که در نوامبر سال ۱۹۱۵ میلادی مطرح شده است. این نظریه نیرویی که ما آن را جاذبه میخوانیم توجیه میکند، که به وسیلهی آن اجزای جهان هستی نظم خود را حفظ میکنند. در نتیجهی این نیرو امواج نور و سیارهها مسیر منحنی مانندی را طی میکنند مانند توپی که دور گودالی میچرخند.
کارل شوارزچایلد، منجم آلمانی کشف کرد که معادلات نظریهی اینیشتین یک پیشبینی از آخرت جهان را در خود جا دادهاند
اینیشتین چند ماه بعد بسیار شگفتزده شد. کارل شوارزچایلد، منجم آلمانی که در روسیه کار میکرد، کشف کرد که معادلات نظریهی اینیشتین یک پیشبینی از آخرت جهان را در خود جا دادهاند. پر شدن جرم و انرژی زیاد در مکانی به کوچکی یک سیاهچاله باعث خمیدگی و شکستگی نامحدود فضا و زمان میشود و هیچ نیرویی نمیتواند جلوی این چاه را که حتی نور نیز توان فرار از آن را ندارد، بگیرد.
اینیشتین نمیتوانست علمی که پشت این کشف قرار داشت را منکر شود اما میدانست که در زندگی واقعی، جهان ما میتواند راهی پیدا کند و از این اتفاق فجیع جلوگیری کند. بعد از گذشت یک قرن، نجوم شناسان با اینیشتین موافق هستند که جهان پر از اجزای سنگینی است که کوچکترین نوری از آن خارج نمیشود. این اجزا را هتل صخرهی کهکشانی مینامند که ستارهها و سایر اجرام آسمانی وارد آن میشوند ولی نمیتوانند از آن خارج شوند.
بیشتر این اجرام آسمانی باقیماندهی ستارههایی هستند که منفجر شدهاند و همه روزه میتوانیم آنها در آسمان رصد کنیم. نسلهای متعددی از دانشمندان، از جمله استفن هاوکینگ، در مورد این چالههای آسمانی که به سختی دیده میشوند، تحقیقات زیادی کردهاند. اما همچنان بحث روی اینکه چه اتفاقی درون این سیاهچالهها میافتد و سرنوشت اجرامی که درون آن میروند چه میشود، ادامه دارد.
هر کهکشان در جهان هستی ما یکی از این چالههای غولپیکر را دارد که میلیونها و حتی میلیاردها بار سنگینتر از خورشید هستند. هر چقدر کهکشان بزرگتر باشد به دلایلی نامعلوم این چالهها نیز بزرگتر میشوند. اتفاقاتی که درون این چالهها به وقوع میپیوندند هنوز هم برای ما نامعلوم هستند.
دیوید هیوز مدیر تلسکوپ لارج میلیمتر میگوید:
چگونه یک سیاهچاله متوجه اندازهی خود میشود و رشد خود را متوقف میکند و یا بر عکس کهکشان چگونه میفهمد که باید از جایی به بعد این سیاهچالهها را تغذیه نکند؟
در حالت عادی سیاهچالهها ساکن هستند و حرکتی نمیکنند، اما با ورود یک جرم درون آنها، میلیاردها درجه داغ میشوند و شروع به پیچیدن میکند. اما با بلعیده شدن این اجرام توسط سیاهچالهها اشعههای ایکس و انرژیها رادیویی از آن ساطع میشوند که نجوم شناسان معتقدند این امواج انرژی کوازارها که اجرامی بسیار نوارنی هستند، تامین میکنند. دکتر دوئلمن میگوید:
تناقض جالبی پیش میآید چرا که در عین حالی که سیاهچالهها سیاه و تقریبا غیرقابل رویت هستند، کوازارها به عنوان نمادی بسیار پر نور برای این سیاهچالهها عمل میکنند.
زمستان گذشته گروهی از منجمان از دانشگاه بیجینگ و دانشگاه آریزونا اعلام کردند که یکی از بزرگترین سیاهچالههای شناخته شده را کشف کردهاند. سیاهچالهای که ۱۰ میلیارد برابر خورشید وزن دارد و انرژی کوازاری را تامین میکند که ۴۰ هزار برابر کهکشان راه شیری زمانی که فقط یک میلیارد سال سن داشت، روشنایی ساطع میکند.
مرکز کهکشان راه شیری ۲۶ هزار سال نوری از زمین فاصله دارد. این مرکز یک چشمهی کم نور از نویزهای رادیویی است که «ساگیتاریوس آ» نام دارند. منجمان با دنبال کردن مدار ستارگان، به این نتیجه رسیدهاند که این مرکز هر چه که باشد، چهار میلیون برابر خورشید وزن دارد و هیچ موج مرئی یا مادون قرمزی از خود ساطع نمیکند. اگر این مرکز سیاهچاله نباشد، نه اینیشتین و نه هیچ فرد دیگری نظری در مورد آن ندارند.
اما درستی وجود سیاهچالهها با این فرض است که نظریهی اینیشتین نیز درست باشد اما اگر نظریهی او درست نباشد چه اتفاقی خواهد افتاد. نظریهی نسبیت عام نیز با اینکه یک نماد زیبایی از علم است اما در شرایط سخت مورد آزمایش قرار نگرفته است.
با توجه به تحقیقی که در سال ۱۹۶۷ میلادی توسط جیمز باردین انجام شده است اگر سیاهچالهی ساگیتاریوس وجود خارجی داشته باشد، مانند دایرهای سیاه رنگ دیده خواهد شد که امواج رادیویی کمی از خود ساطع میکند. محققان میگویند شکل دقیق آن را سرعتی که این سیاهچاله با آن میچرخد، تعیین میکند.
جاذبهی سیاهچاله شکل آن را مدام تغییر میدهد که باعث ایجاد سایهای به قطر ۸۰ میلیون کیلومتر میشود. با توجه به محاسبات دانشمندان این سایه از روی سطح زمین خیلی کوچک دیده خواهد شد. برای مثال اگر پرتغالی در کرهی مریخ باشد و ما آن را از زمین با چشم خود نگاه کنیم، ابعادی که خواهیم دید برابر با ابعادی است که از زمین این سایه به اندازهی آن دیده خواهد شد و در واقع از زمین چیزی قابل مشاهده نخواهد بود.
اثبات نظریهی اینیشتین زمانی اتفاق خواهد افتاد که نجوم شناسان بتوانند ثابت کنند که جایی که ۴ میلیون جرم به بزرگی خورشید را در خود جا داده است، اندازهی کوچکی دارد. این منجمان از زمان کشف سیگاتریوس آ در سال ۱۹۷۴ در تلاش هستند تا بتوانند اندازهی مورد نظر را محاسبه کنند.
در سال ۲۰۰۵ میلادی گروهی به رهبری شن ژیانگ از شانگهای، بزرگی سیگاتریوس آ را به اندازهی ابری از انرژی به قطر ۱۴۴ میلیون متر اندازه گرفتند که تقریبا دو برابر مقدار مورد انتظار بود.
اما مشکلی وجود داشت که اندازهگیریها را دشوار میکرد و آن اینکه الکترونها و پروتونهای موجود در فضا، با امواج رادیویی ارسالی تداخل ایجاد میکردند که باعث از بین رفتن وضوح تصاویر میشد. دکتر دوئلمن میگوید:
مانند آن بود که از پشت شیشهای مات به فضا نگاه کنید.
برای مشاهدهی اعماق این سایهها نیاز بود تا دانشمندان طول موج امواج تلسکوپهای رادیویی خود را کاهش دهند
برای مشاهدهی اعماق این سایهها نیاز بود تا دانشمندان طول موج امواج تلسکوپهای رادیویی خود را کاهش دهند تا بتوانند درون این سایههای تاریک نفوذ کنند. و نکتهی دوم اینکه نیاز به تلسکوپهای بزرگتری داشتند چرا که هرچه آنتنها بزرگتر باشند، رزولوشن تصاویر دریافتی بالاتر خواهد رفت. دکتر دوئلمن میگوید:
سیاهچالهی کهکشان ما فعال است اما اجرام را با سرعت کمتری میبلعد. گازی با دمای میلیاردها درجه در اطراف آن قرار دارد که باعث ایجاد ابری از گاز میشود. برای نفوذ به آن نیاز به فرکانس خاص و معینی دارید. اینجا است که تلسکوپ ایونت هورایزن وارد عمل میشود.
دکنر دوئلمن خود نیز مسیر پر پیچ و خمی را طی کرده است. او پسر یک معلم علوم بود و در کالجی در پورتلند در رشتهی فیزیک تحصیل کرده بود. او برای تحصیل در مقاطع بالاتر برای پذیرش از دانشگاه امآیتی اقدام کرد اما قبل از اینکه وارد دانشگاه شود تبلیغی را دید که در جستوجوی افراد داوطلب برای تحقیق در قطب جنوب بودند. او دو سال را در جنوبیترین مناطق زمین گذراند و از همان جا برای ادامهی تحصیل در امآیتی دوباره اقدام کرد و توانست از این دانشگاه معتبر پذیرش بگیرد.
در این دانشگاه او ابتدا عضو گروهی شد که در مورد فیزیک پلاسما تحقیق میکردند، و سپس به زمینهی نجوم امواج ایکس وارد شد و در آخر زمینهی مورد علاقهی خود را در نجوم شناسی رادیویی پیدا کرد. تکنیک مورد استفاده توسط این منجمان این گونه است که از تلسکوپهایی در مناطق مختلف کرهی زمین استفاده میکنند که میتوانند از یکدیگر به اندازهی یک قاره فاصله داشته باشند. این تلسکوپها میتوانند توسط شبکهای بزرگ به هم متصل شوند و تلسکوپی به بزرگی کرهی زمین را شبیه سازی کنند.
دکتر دوئلمن در ابتدا علاقهمند بود که حرکت پوستهی زمین را با استفاده از این فناوری تحت نظر بگیرد و حاضر بود برای نصب تجهیزات به دورترین نقاط با بدترین شرایط نیز سفر کند، اما این کار قبل از او انجام شده بود پس او تصمیم گرفت فکر خود را بر روی کوازارها متمرکز کند.
در آخرین سخنرانی خود، دکتر دوئلمن عکسی از یک کهکشان در صورت فلکی سنتائوروس را نشان داد که مانند خوشهای از نور ستارگان که دارای کمری خاکسترآلود است، بود. این کهکشان که به نام NGS 5128 شناخته میشود با چشم مسلح از نیمکرهی جنوبی زمین دیده میشود.
سپس او عکسی را نشان داد که توسط تلسکوپهای رادیویی گرفته شده بود. در آن عکس این کهکشان توسط انفجاری در مرکز آن از هم پاشیده بود و گلولههایی از انرژی را به فاصلهی هزاران سال نوری در فضا شلیک میکرد.
او علاقهی خود به کوازارها و سیاهچالهها از زمانی که این عکسها را دید، متوجه شد و تحقیق خود در این زمینه را آغاز کرد. دکتر دوئلمن میگوید:
هر چه که نیروی این گلولهها را تامین میکند باید انرژی فوقالعاده زیادی داشته باشد.
در سال ۲۰۰۸ اتفاق جالبی برای دکتر دوئلمن افتاد. او و گروهش سه تلسکوپ رادیویی را در هاوایی، آٰریزونا و کالیفرنیا را به هم متصل و آن را با طول موج کم بر روی مرکز کهکشان متمرکز کردند. آنها لکهی کوچکی از انرژی را کشف کردند که در جای مشخصی بود و تکانی نمیخورد. آنها لکهای را مشاهده میکردند اما این لکه چه بود؟
از آن زمان او و گروهش به ساخت شبکهای مشغول شدند تا به اندازهی کافی بزرگ باشد و بتواند به آنها نشان دهد که آیا این نقطههای رادیویی میتوانند نشانهای از وجود سیاهچاله باشند.
تلسکوپ ایونت هورایزون ۲۰ دانشگاه و موسسه را شامل میشود که بیش از صد دانشمند در آن مشغول به کار هستند. برای آن که این شبکهها هماهنگی لازم را داشته باشند لازم بود که تلسکوپها را مجهز به ساعت اتمی بکنند که خطایی معادل با یک ثانیه در صد میلیون سال داشته باشد و همچنین نیاز به دریافتکنندههای امواج با طول موج کم داشتند.
دکتر دوئلمن برای تست ساعتهای اتمی در ارتفاع ۴۹۰۰ متری از ماسک اکسیژن استفاده کرده بود و یکی دیگر از همکاران او به نام دانیل مارون زمستان گذشته را صرف نصب یک دریافتکننده کرده بود. این همه تلاش برای ساخت شبکهی بزرگ ایونت هورایزن بود.
رصد ماه مارس اولین باری بود که این گروه تعداد تلسکوپهای لازم برای اینکه شاید بتوانند نشانهای از سیاهچاله را ببینند، داشتند. ۷ تلسکوپ که در ۶ نقطهی کوهستانی نصب شده بودند و آنها در بازهی ۲ هفتهای تنها ۵ بار فرصت مناسب برای رصد را داشتند.
آنها امیدوار بودند که بتوانند دو سیاهچاله را رصد کنند. یکی سیگیتاریوس آ و دیگری کهکشانی بزرگ به نام «ام ۸۷»، که خوشهای از کهکشانها را که در فاصلهی ۵۰ میلیون سال نوری از ما قرار دارند را رهبری میکند. جرم سیاهچالهی ام ۸۷، شش میلیارد برابر جرم خورشید تخمین زده میشود که از روی زمین کمی کوچکتر از سیاهچالهی کهکشان راه شیری دیده خواهد شد. به علاوه گلولههایی از انرژی از این سیاهچاله شلیک میشدند و نجوم شناسان به شدت علاقهمند بودند که بتوانند اطلاعاتی بیشتری از آنها بدست آورند.
در عمل انتظار برای این تلسکوپها بسته به اتفاقاتی که میافتاد میتوانست خسته کننده و یا هیجان انگیز باشد. در ماه مارس دکتر دوئلمن برای پنجمین بار در طی دو سال گذشته مجبور بود که به سیارا نگرا سفر کند. برای این سفر او نیاز به گذراندن زمان در هواپیما و گذراندن ۵ ساعت در اتوبوس داشت. علاوه بر سختی سفر باید مشکلات زیادی را نیز پشت سر میگذاشت. برای مثال دستگاهی که او برای تست کردن ساعتهای اتمی با خود حمل میکرد، توجه ماموران امنیتی را به سمت خود جلب کرده بود. دکتر دوئلمن میگوید:
این دستگاه سیلندری فلزی بود که از آن سیمهایی خارج میشد و شباهت زیادی به بمبها داشت.
مشکلات به اینجا ختم نمیشدند. یک شب برای اینکه درون تلسکوپ برف پر نشود، آن را برگدانده بودند. دکتر دوئلمن در اتاق دریافتکننده بود که ناگهان حس کرد ساختمان به لرزه در آمده است. او در حالیکه تصور میکرد زمین لرزهای رخ داده است به سمت آسانسور فرار کرد اما زمانی که همکاران خود را در حال فرار از اتاق کنترل دید، ترس او چندین برابر شد.
زلزلهای رخ نداده بود. بدلیل یک نقص الکتریکی دیش بزرگی که نصف زمین فوتبال عرض و هزار و ششصد تن وزن داشت، سقوط کرده بود و در برخورد با ساختمان این لرزه را ایجاد کرده بود.
در اواخر ماه مارس، همکاران دکتر دوئلمن در مناطقی مشابه در شیلی، هاوایی، آریزونا، کالیفرنیا و اسپانیا، بنابر وضعیت آبوهوایی و وضعیت دستگاهها منتظر نشانهای از او بودند تا کار رصد را آغاز کنند. تمامی تلسکوپها ابتدا بر ام ۸۷ متمرکز بودند و بعد از آن به سمت مرکز کهکشان برگردانده شدند.
آنها امیدوار بودند که نشانههایی از یکی از بزرگترین اسرار هستی دریافت کنند
تمامی منجمان نفسهای خود را حبس کرده بودند و کارهای رصد به صورت خودکار انجام میشدند. تنها کاری که از آنها بر میآمد انتظار بیشتر بود. آنها امیدوار بودند که نشانههایی از یکی از بزرگترین اسرار هستی دریافت کنند. امواج از قسمتهای مختلف ابر تابندهی اطراف ساگیتاریوس آ، به یکدیگر برخورد کرده و الگویی پیچیده ایجاد میکردند و اگر کامپیوترها این الگو را دریافت میکردند نشان وجود سیاهچاله بود. دکتر دوئلمن میگوید:
استخری را در نظر بگیرید که شخصی در آن با انگشت خود ضربهای به آب میزند. این ضربهها امواجی ایجاد می کنند که با مطالعهی آنها میتوانید مرکز و منشا آنها را پیدا کنید. اما اگر با دو انگشت ضربه زده شود امواج ممکن است همدیگر را خنثی و یا حتی تقویت کنند. این اتفاقات میتواند الگویی پیچیده ایجاد کند که نیاز به تحلیلهای بیشتری برای یافتن مرکز آن خواهید داشت.با تحلیل این الگوها ما میتوانستیم تشخیص دهیم که منشا این امواج یک نیرو است یا چندین نیرو که با نظم خاصی این امواج را ایجاد میکنند.
برای این منظور آنتنهایی در سراسر کرهی زمین قرار داده شده بودند که به وسیلهی ساعتهای اتمی دقیق با یکدیگر هماهنگ شدهاند. آنها با دریافت این امواج آنها را ثبت میکنند. دکتر دوئلمن ادامه میدهد:
به این وسیله میتوان تلسکوپی به بزرگی کرهی زمین داشت.
اگر همهی شرایط فراهم میشدند و آبوهوا، هماهنگی زمانی دقیق و لوازم الکترونیکی به درستی عمل میکردند، آنها الگوهایی پیچیده حاصل از تداخل را میتوانستند مشاهده کنند. با استفاده از این مشاهدات آنها میتوانستند نقشهای بزرگ رسم کنند و در مورد اتفاقاتی که در فاصلهی میلیونها سال نوری از ما اتفاق میافتند، تحقیق کنند.
دیدن نشانهی دوم میتوانست اتفاق بزرگی باشد چرا که آنها میتوانستند نقشهای دقیقتر از «ساگیتاریوس آ» رسم کنند و تحقیق کنند که آیا ساگیتاریوس آ واقعا یک سیاهچاله است یا خیر. البته ساخت این تصویر نیز خود بسیار کار پیچیدهای است و دکتر دوئلمن و گروه او با دریافت اولین نشانه باید مدت زمان زیادی را منتظر بمانند.
این رویه میتواند ماهها به طول انجامد چرا که اطلاعات هر تلسکوپ باید جمعآوری شود تا بتوان در مورد صحیح عمل کردن آن نظر داد. این اطلاعات به دلیل حجم بسیار بالا قابل دریافت از طریق اینترنت نبودند و به صورت دستی و بر روی ۷۴۷ دیسک جمعآوری شدند تا به ابرکامپیوتری در دانشگاه امآیتی منتقل شوند.
اگر این گروه خوششانس باشند، در تاریخی در تابستان یا پاییز امسال میتوانند اولین عکسها از سیاهچاله را از این ابرکامپیوتر دریافت کنند. اندازه و شکل این عکس میتواند شواهد کافی برای قضاوت در مورد نظریه نسبیت عام اینیشتین را فراهم کند. اتفاقی که پس از گذشت ۱۰۰ سال از مطرح شدن این نظریه به وقوع میپیوندد.
نظریهپرداز بریتانیایی به نام دکتر برودریک میگوید:
هیجان انگیزترین اتفاق زمانی رخ میدهد که بدانیم نظریهی نسبیت عام صحیح نبوده است.
هیجان انگیزترین اتفاق زمانی رخ میدهد که بدانیم نظریهی نسبیت عام صحیح نبوده است
اما دکتر دوئلمن زوایای دیگری از این تحقیق را میبیند. با این تصاویر میتوان سیاهچاله را در حال بلعیدن جرمی آسمانی دید و حتی سرعت چرخش سیاهچاله را اندازه گرفت. دکتر دوئلمن امیدوار است که او و گروهش به کشفیات بزرگی دست یابند.
مشکلات زیادی برای این شبکه از تلسکوپها پیش آمد. از جمله دریافت کنندهی تلسکوپی که در شیلی قرار داشت از کار افتاد و برای تعمیر باید به اروپا فرستاده میشد.
سیرا نگرا محلی مناسب برای مرکزیت تلسکوپ ایونت هورایزن بود چرا که در مرکز این ۶ نقطه واقع شده بود و تلسکوپ مخصوصی به نام لارج میلیمتر داشت که با هزینهای ۱۱۶ میلیون دلاری برای کار در طول موجهای پایینتر ساخته شده بود.
اما اشکالی اسرارآمیز در آن ایجاد شده بود که مدیر این تلسکوپ مدتهای زیادی برای تنظیم بشقاب آن و یافتن مشکل تلاش کرد. اما این مشکل در کارکرد آنتنها ایجاد اختلال میکرد. منابع قوی مانند سیاره مشتری امواجی بلند ایجاد میکردند و دانشمندان مطمئن نبودند که آیا دادههای درستی را ضبط میکنند چرا که نویز این امواج در کار آنها اختلال ایجاد میکرد. تلاشهای چندین روزه برای از بین بردن آن نویزها ناکام بودند. اتفاقات زمانی بدتر شدند که برای متخصص دریافت کننده مشکل خانوادگی پیش آمد و او مجبورا باید پروژه را ترک میکرد.
اگر نجوم شناسان نمیتوانسند راهی مناسب پیدا کنند دو عدد از تلسکوپهای با ارزش خود را از دست میدادند که باعث از دست رفتن نیمی از دادهها میشد.
دکتر دوئلمن و همکارانش راه حلی پیدا کردند. آنها نمیتوانستند مرکز نویزها را بیابند اما تصمیم گرفتند از دریافتکنندهای با حساسیت کمتر استفاده کنند و اطلاعات را برای جمعآوری به دریافتکنندهی جدید ارسال کنند. آنها میتوانستند این اختلاف را با انجام کالیبرههای خاصی از بین ببرند و مشکل را حل کنند.
در آن زمان دکتر دوئلمن برنامهای برای ماندن در مکزیک و عضویت در گروه رصدکنندگان نداشت اما بدلیل اصرار دکتر هیوز و نیازی که به رهبری او بود، مجبور به اقامت بیشتر در مکزیک شد. محققان جدیدی به گروه اضافه شده بودند و متخصص بخش دریافت نتوانسته بود به محل تلسکوپ بازگردد و وجود دکتر دوئلمن ضروری به نظر میرسید.
اولین شب هوا برفی بود که شرایط ناامیدکنندهای ایجاد کرد چرا که برای اولین بار همهی شرایط غیر از آب و هوا فراهم بودند. دوازده ساعت بعد گروه تلاش دیگری را آغاز کردند و اینبار فضا کاملا مضطرب بود. تلسکوپ بر روی ام ۸۷ متمرکز و در حال جمعآوری اطلاعات از آن بود. بالاخره تلسکوپ لارج میلیمتر موفق به آغاز جمعآوری داده شده بود.
ارتباط برقرار شده بود و همه چیز به خوبی پیش میرفت که ناگهان دوباره هوا برفی شد و باید بشقاب تلسکوپ مدام برفروبی میشد تا دچار مشکل نشود. پس از ۵ ساعت شرایط جوی بار دیگر مساعد شد و این تلسکوپ دوباره به شبکه پیوست. اینبار هدف مرکز کهکشان راه شیری بود.
جو داخل اتاق بسیار شاد بود که ناگهان پس از دو ساعت خورشید به قدری بالا آمده بود که تلسکوپ نمیتوانست به کار خود ادامه دهد و باید بار دیگر به کلی از مدار خارج میشد. شرایط وضعیت دشواری را ایجاد کرده بود.
در صدمین سالگرد نظریهی نسبیت عام باید منتظر بمانیم تا ۲۰۰ ترابایت اطلاعات جمعآوری شده به طور کامل تحلیل شوند تا بتوان به یک نتیجهی دقیق رسید
پس از مدتی متخصص دریافتکنندهها بازگشت و توانست نویزهای ایجاد کنندهی اختلال را منشایابی کند. این نویزها ناشی از لرزشهای مکانیکی بودند. با حل این مشکل دوباره کارها به روال عادی بازگشتند و دکتر دوئلمن توانست مکزیک را ترک کند اما او از دور با تیم ارتباط لحظه به لحظهای داشت.
آخرین شانس گروه برای رصد بود و شرایط جوی باز هم نامساعد بودند. گروه تلاش فراوانی کردند و توانستند کار رصد را آغاز کنند. همه شرایط به خوبی پیش رفته و اطلاعات لازم جمعآوری شدند.
در اواخر ماه آوریل اولین تحلیلها آماده بودند و خبر از وجود یک الگو میدادند که یک نشانهی خوب به حساب میآید. در صدمین سالگرد نظریهی نسبیت عام باید منتظر بمانیم تا ۲۰۰ ترابایت اطلاعات جمعآوری شده به طور کامل تحلیل شوند تا بتوان به یک نتیجهی دقیق رسید.
نظرات