سفر به مریخ پرده از سرچشمه حیات زمینی برخواهد داشت
در صورتی که انسانها بتوانند پا روی مریخ بگذارند و ماموریت سفر به مریخ با موفقیت انجام شود شاید بتوان به سرنخهای مهمی دربارهی سرچشمهی زندگی روی زمین دست یافت. این پدیده به عنوان یکی از بزرگترین رازهای علمی تاریخ بشر بوده است. بر پایهی یک تئوری به نام پانسپریا (panspermia) که از سدهی پنجم پیش از میلاد رواج داشته گفته میشود که اشکال خاصی از مواد زیستی هستند که میتوانند بین سیارهها یا حتی منظومهها جابجا شوند و سیارهها را با عنصر حیاتی خود بارور کنند.
با پیروی از این تئوری برخی دانشمندان احتمال میدهند که شاید زندگی اولیه روی زمین در این سیاره شکل نگرفته و به جای آن، مواد حیاتی با برخی تکههای مریخی پس از یک برخورد مهیب به سطح زمین رسیدهاند. هرچند که برخی عقیده دارند این تئوری بسیار بعید است اما برخی دیگر هم معتقدند که پتانسیل این اتفاق هم وجود دارد و نباید به کلی از آن صرف نظر کنیم. در صورت درستی این نظریه ما باید در دیدگاههای خود در بارهی بخشبندی گونههای زیستی روی زمین تجدید نظر کنیم.دانشمندان با بررسی ویژگیهای جغرافیایی، اتمسفر و ترکیب خاک مریخ دریافتهاند که میلیاردها سال پیش مریخ یک سیارهی گرم و دارای آب بوده است که این دو مورد به عنوان شرایط اصلی وجود حیات شناخته میشوند.
چرا انجام ماموریت فضایی سرنشیندار به مریخ ضرورت دارد؟
هیچیک از فرودگرها یا ماهوارههایی که تا به امروز به سیارهی سرخ فرستاده شدهاند به طور دقیق نتوانستهاند شواهدی از وجود حیات در زمانهای گذشته یا حال را روی مریخ نشان دهند. امکان زیادی وجود دارد که یک ربات نتواند به اندازهی کافی روی مریخ حفاری انجام دهد یا اینکه نمونههای کافی و مناسبی از سیاره گردآوری نکرده باشد. بنابراین به نظر میرسد برای کاوشهایی که رباتها توانایی انجامش را ندارند، باید انسانها را به مریخ ارسال کنند. کاری را که بهترین مریخنوردهای ناسا در حال حاضر در یک هفته انجام میدهند یک انسان مجهز به ابزارهای لازم به راحتی در ۱۵ دقیقه انجام خواهد داد. بیل نای، مهندس مکانیک و نویسندهی کتابهای علمی در کتاب اخیرش به نام «توقفناپذیر: مهار علم برای تغییر دنیا» مینویسد:
پیدا شدن میکروبهایی روی مریخ از انواعی که روی زمین هستند میتواند مسیر تاریخ بشر را به کل تغییر دهد...هرکسی در هر کجای دنیا نسبت به مفاهیمی که تا کنون در مورد موجودات زندهی کیهان در ذهنش بوده تجدید نظر خواهد کرد.
پیشزمینههای کنونی
چنین دستیابی عظیمی هرچند که بسیار خارقالعاده است اما به هیچ عنوان غافلگیرکننده و ناگهانی نخواهد بود. لیندا بیلینگز (Linda Billings) مشاور فنی ناسا در زمینهی زیستشناسی کیهانی و برنامههای مرتبط با اجرام نزدیک زمین در این باره میگوید:
پروژهی کشف حیات فرازمینی همانند بیشتر پروژههای علمی یک فرایند بلندمدت خواهد بود. ادعاهای مطرح شده دربارهی حیات فرازمینی باید مورد بازبینی قرار گیرند و سایر دانشمندان هم پژوهشهای انجام شده را برای تکمیل فعالیتهای دانشمندان پیش از خود ادامه دهند.
یکی از این فرایندهای بلندمدت درمیانهی دههی نود انجام شد که در آن یک گروه از دانشمندان اعلام کردند که به شواهد متقاعدکنندهای برای وجود حیات فرازمینی درون یک شهابسنگ آمده از مریخ رسیدهاند. این شهابسنگ روی مریخ شکل گرفته بود و از یک برخورد قوی با یک سیارک یا ستارهی دنبالهدار سرانجام روی زمین افتاده بود. دانشمندان تا به امروز بیش از ۱۳۲ شهابسنگ آمده از مریخ را شناسایی کردهاند. در سال ۱۹۹۶ گروهی از پژوهشگران ناسا مقالهای را دربارهی شناسایی شیارها و ترکیبات زیستی درون شهابسنگی موسوم به ALH8400 منتشر کردند. این شهابسنگ در قطب جنوب پیدا شده بود و به عنوان گواهی بر وجود نشانههای فسیلی از نانوباکتریهای فرازمینی در نظر گرفته میشد. بیلینگ در این باره میگوید:
جامعهی زیستشناسی مرتبط با ستارگان و سیارهها ماههای زیادی را برای کندوکاو و موشکافی این پدیده وقت گذاشتند و جامعهی علمی سرانجام روی این موضوع به توافق رسیدند که ادعای وجود سرچشمهی حیات از فسیلهای به دست آمده از مریخ به مقدار کافی دقیق نیست.
اگر جامعه زیستشناسان کیهانی دریابند که سرچشمهی حیات از مریخ است آنگاه ناسا هم در گامهای بعدی اقدامات لازم برای برخورد با این یافته را انجام خواهند داد.
کاوش واکنشها و بازخوردها
در سال ۲۰۱۱، ناسا و آزمایشگاه کنگره یک برنامهی زیستشناسی کیهانی به صورت مشترک با نام برنامهی باروک اس. بلومبرگ (Baruch S.Blumberg) ایجاد کردند. این برنامه دربارهی بررسی و کاوش در زمینهی تاثیرات روانی، دینی، اخلاقی، قانونی و فرهنگی است که در صورت اثبات وجود حیات فرازمینی ممکن است دیده شوند. سرپرست اخیر این برنامه، ناتانی کامفورت (Nathani Comfort) پروفسور و تاریخ شناس علمی در انستیتوی تاریخ پزشکی دانشگاه جان هاپکینز دربارهی این برنامه میگوید:
البته پی بردن به سرچشمهی حیات در مریخ یا زمین قرار نیست در باورهای مذهبی افراد، درستی یا نادرستی نظریهی فرگشت تغییرات بنیادی ایجاد کند. شاید برای مدتی مطالب مرتبط با این موضوع در سر تیتر خبرهای رسانهها باشد اما پس از مدتی که طبیعتا عناوین خبری دربارهی آن کمرنگتر شوند دیگر کسی دربارهی آن خیلی فکر نخواهد کرد و همه به زندگی عادیشان ادامه خواهند داد.
احتمال پانسپریا
ایدهای که بر اساس آن زندگی از مریخ به کرهی زمین آمده باشد بسیار مورد بحث و اختلاف است. کامفورت و بیلینگز هر دو این تئوری را در عمل غیر محتمل میدانند. کامفورت میگوید:
برای من بسیار نامحتمل و ناباورانه است که زندگی روی زمین از مریخ یا هر جای دیگری منتقل شده باشد. بر پایهی یافتههای منطقی و اطلاعاتی که من به دست آوردهام، به نظرم کلا ایدهی اینکه حیات از جایی سرچشمه گرفته باشد خیلی ایدهی متقاعد کنندهای نیست و در این مورد فرقی ندارد که سرچشمهی زمینی یا فرازمینی برای حیات قایل شده باشیم.
در این میان برخی دانشمندان دیگر همچون استیون بنر (Steven Benner)، شیمیدان و یکی از کارشناسان پیشتاز جهانی در زمینهی سرچشمهی زندگی نظر متفاوتی دارد. در سال ۲۰۱۳ بنر طی یک گفتگو در کنفرانس گولداشمیت (Goldscmidt) دربارهی ژئوشیمی گفت که شاید مریخ برای شروع زندگی جای مساعدتری نسبت به زمین بوده باشد. چون در شهابسنگهای به دست آمده از مریخ مقدار بور و مولیبدن بیشتری وجود دارد و این دو ماده موادی هستند که برای تشکیل RNA لازم هستند و میزان این دو ماده در شهابسنگها از مقدار آنها در اوایل شکلگیری کرهی زمین بیشتر بوده است.
علاوه بر آن، کریستوفر ادکوک (Christopher Adcock) و الیزابت هاسرث (Elizabrth Hausrath) که در دانشگاه نوادا در سال ۲۰۱۳ مشغول پژوهش در این زمینه بودند به این نکته رسیدند که فسفاتها یکی دیگر از مواد لازم برای شکلگیری RNA، DNA و پروتئینهای اساسی هستند و همچنین مقدار حلپذیری آنها در آب در شهابسنگهای مریخی از حلپذیری آنها روی زمین بیشتر است. از سویی چون گمان میرود که زندگی در حضور آب آغاز شده است بر پایهی پژوهشی که این دو دانشمند انجام دادهاند به این نتیجه میرسیم که زندگی روی مریخ بسیار آسانتر از روی زمین شکل گرفته است.
با این همه، بررسی روی شهابسنگهای مریخی که برای بیش از دو دهه ادامه داشته به نتایج دلخواه نرسیده است. شاید تنها راه عملی برای اطمینان از این درستی یا نادرستی مریخی بودن ما این است که انسانها به سیارهی سرخ سفر کنند و حفاریهایی را روی مریخ برای انجام پژوهشهای بیشتر شروع کنند.