سفر فضایی ۱۰۰۰ ساله؛ طرح دانشمندان برای نجات بشریت
پس از گذشت بیش از ۲۰۰ هزار سال از ظهور نژاد انسان، تغییرات اقلیمی تا انتهای قرن میتواند بسیاری از نقاط زمین را سکونتناپذیر سازد. حتی اگر انسان بهخوبی شرایط را مدیریت کند باز هم زمین پس از بازهای نسبتا طولانی به دلایل دیگر مثل برخورد شهابسنگ یا فورانهای آتشفشانی، سکونتناپذیر خواهد شد. حتی اگر انسان از تمام این خطرها جان سالم به در ببرد، باز هم در پنج میلیارد سال آینده از انبساط خورشید و تبدیل آن به غول سرخ در امان نخواهد بود. در چنین شرایطی تمام گونههای حیات از روی زمین محو خواهند شد. برنامهریزی برای مسیرهای احتمالی فرار از زمین، پاسخی ضروری به تهدیدهای احتمالی است.
واضحترین مقصد، نزدیکترین همسایه به زمین یعنی مریخ است. تاکنون کاوشگرهای متعددی به مریخ ارسال شدهاند؛ از طرفی ناسا در حال برنامهریزی فرود روی سطح ماه در سال ۲۰۲۴ است. با این فرود راه برای مأموریت سفر به مریخ هم هموار خواهد شد. شرکت اسپیس ایکس هم مدعی است در حال کار روی مأموریتی سرنشیندار به مریخ برای سال ۲۰۲۴ است؛ اما مریخ، سیارهای خشک، سرد و غیرقابل کشت است و تقریبا هیچ جوی ندارد که پوششی از کربن دیاکسید را برای آن حفظ کند. قطعا، انسان میتواند در لباسهای فضانوردی و سازههای عایق دوام بیاورد اما مریخ جای خوبی برای زندگی نیست.
بعضی از دانشمندان دیگر، کاندیدای موردعلاقهی دیگری را برای جابهجایی در نظر دارند: پروکسیما b، سیارهای که در مدار ستارهای بهنام پروکسیما قنطورس میچرخد و ۴/۲۴ سال نوری از خورشید فاصله دارد. پروکسیما b که در منظومهی سهتایی آلفا قنطورس قرار دارد، ۱/۳ برابر زمین است و دمای آن شرایط لازم برای جاری شدن آب مایع روی سطح و پشتیبانی از حیات را فراهم میکند.
اما بزرگترین چالش، نحوهی رسیدن به سیارهی پروکسیما b است که در فاصلهی دوری قرار دارد. برنامهای بهنام breakthrough starshot بهدنبال فرستادن کاوشگر به منظومهی آلفا قنطورس در بازهی زمانی ۲۰ ساله است؛ اما وزن کل کاوشگر ممکن است به چند گرم برسد و پیشرانهی آن لیزر ۱۰۰ میلیارد واتی است که جایگزین سوخت میشود. حتی با تخمینهای دقیق، انسان برای طی مسافت یک سال نوری نیاز به چند قرن زمان دارد؛ بنابراین رسیدن به سیارهای مانند پروکسیما b میتواند بیش از چند هزار سال برای انسان به طول بینجامد. درنتیجه هیچکدام از خدمهی فضاپیما نمیتوانند از آغاز تا پایان سفر زنده بمانند و هدایت فضاپیما به نسل بعدی و نسلهای بعدی موکول میشود.
شاید این سناریو مانند داستانهای علمیتخیلی بهنظر برسد اما سفرهای فضایی چندنسلی برای شبکهی کوچکی از پژوهشگرها بسیار جدی است. آندریاس هین، مدیر اجرایی برنامهی غیرانتفاعی بررسیهای بینستارهای (برنامهی پژوهشی و آموزشی متمرکز بر تسهیل سفر به ستارههای دیگر) میگوید:
از دیدگاه فیزیکی هیچ مانع بزرگی برای این کار وجود ندارد. میدانیم افراد میتوانند در مناطق ایزوله مانند جزیرهها بهمدت صدها یا هزاران سال دوام بیاورند؛ همچنین انسانها قادر به زندگی در اکوسیستمهای مصنوعی مانند بیوسفر ۲ (منطقهای کوچک که براساس شرایط محیطی زمین شبیهسازی شده است) هستند. مسئله بسط همه چیز است. چالشهای زیادی بر سر این راه وجود دارد اما پروژهی مذکور هیچکدام از قوانین بنیادی فیزیک را نقض نمیکند.
طبق انتظار، مشکلات بسیار گسترده هستند و نهتنها فیزیک بلکه زیستشناسی، جامعهشناسی، مهندسی و زمینههای دیگر را دربر میگیرند. این مشکلات شامل مسائل پیچیدهای مثل جاذبهی مصنوعی، خواب زمستانی، سیستمهای پشتیبان حیات، پیشرانش، هدایت و بسیاری از مشکلات دیگر هستند که فعلا راهحلی برایشان پیدا نشده است؛ اما حتی اگر بشر هرگز نتواند به پروکسیما b برسد، بخشی از پژوهشگرها در فرایند پژوهشهای فرار از زمین به راهحلهایی برای بقا روی زمین میرسند که با کمیابی منابعی مانند انرژی و آب روزبهروز دشوارتر میشود.
وقتی بحث سفر به آنسوی منظومهی شمسی و مستعمرهسازی سیارههای ستارههای دیگر مطرح میشود، اصلیترین سؤال این است که چنین سفری از نظر بیولوژیکی امکانپذیر است؟ فردریک مارین، اخترفیزیکدان دانشگاه استراسبورگ و کارشناس جهانی در زمینهی تشعشعات سیاهچاله، تصمیم گرفته است در مجموعهای از مقالههای پژوهشی در اوقات فراغت خود به این پرسشها پاسخ دهد.
آثار نیک کانزاس، استاد روانپزشک، الهامبخش مارین برای شروع مقالهها بود. کانزاس با بررسی خدمهی ناسا سعی داشت اثر روانشناسی اقامت چندماهه در ایستگاه فضایی بینالمللی بر فضانوردان را درک کند. او مقالهها و کتابهای زیادی را در اینباره منتشر کرده و به ارزیابی اثر ذهن انسان در شرایط محیط محصور، استرسزا، گرانش صفر و انزوا از زمین پرداخته است. کانزاس آثار خود را پیشتاز در زمینهی مأموریتهای فضایی طولانیمدت میداند. این قالب پژوهشی، پرسشهایی را دربارهی امکانپذیری سفرهای سرنشیندار به سیارههای خارجی منظومهی شمسی و فراتر از آن مطرح میکند و بهگفتهی مارین، تعداد کمی از افراد برای حل این پرسش از دیدگاههای بیولوژیکی و روانشناسی تلاش کردهاند.
رسیدن به نزدیکترین ستاره با فناوری فعلی، نیاز به چند هزار سال زمان دارد
مارین بهعنوان اخترفیزیکدان معمولا مدلهای شبیهسازیشدهای را از تعامل ذرات موجود در فضا میسازد. او یک شبیهسازی طراحی کرده است که در آن هر واحد نشاندهندهی ذره نیست بلکه استعارهای از انسان در محیطی بسته با احتمالات مشخصی از زندگی سالم، تسلیم شدن در مقابل بیماری و درنهایت انتقال ویژگی ژنتیکی به نسل بعدی است. درنتیجه، انسانهای نسل بعدی با مشخصههای تصادفی متولد میشوند و سایر ویژگیها به خویشاوندی والدین آنها وابسته است. اما پرسش اساسی این است که چه تعداد از خدمه برای تکمیل سفری ۲۰۰ ساله، بدون مشکلاتی مثل افزایش جمعیت فراتر از ظرفیت فضاپیما، انقراض یا زاد و ولد بیش از حد کافی است؟ بهگفتهی مارین:
میتوان از دادههای بیولوژی، اندامسنجی، انسانشناسی، ریاضیات برای محاسبه استفاده کرد. این گام تئوری اولین قدم در این جهت است.
سال ۲۰۱۷، مارین در مقالهی خود از سیستمی نرمافزاری بهنام HERITAGE رونمایی کرد که قادر به شبیهسازی رشد جمعیت انسان ایزوله بهمرور زمان و پیشگویی تعداد کافی خدمه برای تکمیل سفر در نسلهای متعدد و رسیدن به سیارهی جدید با تنوع ژنتیکی کافی است. سال ۲۰۱۸، مارین و همکار او کامیل بلوفی، فیزیکدان استارتاپ دادههای علمی CASC4DE، از روش یکسانی برای محاسبهی تعداد خدمهی مورد نیاز برای سفر به پروکسیما b استفاده کردند؛ طبق این تخمین ۹۸ نفر برای هدایت موفق سفری ۶۳۰۰ ساله کافی هستند. حداقل مارین از نظر تئوری ثابت میکند، فرستادن انسان به پروکسیما b برای حفظ مخزنی ژنتیکی سالم، ناممکن نیست. در مرحلهی بعد باید پرسید: «چگونه این کار را انجام دهیم؟»
مارین، فضای موردنیاز برای تولید غذا را تخمین زد. ترفند او برای این کار، پرورش سبزیجات از طریق هواکشت (سیستم پرورش بهینه که در آن مههای مغذی به ریشههای گیاهان معلق پاشیده میشوند) و استخراج پروتئینهای بیشتر از حیوانات است که نیازهای فضایی بالایی دارند. با استفاده از روشهای یادشده، کل فضای موردنیاز برای تغذیهی ۵۰۰ نفر خدمه برابر با ۰.۴۵ کیلومتر مربع یا ۱۱ آکر است: مساحت یکسان با شهر واتیکان یا یک هشتم اندازهی سنترال پارک نیویورک. چنین مساحتی دورتادور استوانهای چرخان برای تولید جاذبهی مصنوعی توزیع میشود تا به این ترتیب جرم ماهیچهها و عملکرد عادی بدن در بازهی زمانی طولانی حفظ شود. این فضاپیما دارای چند طبقه خواهد بود؛ طبق طرح مارین، طول استوانه ۲۵ متر و شعاع آن ۲۲۴ متر است که بیشباهت به طرح نمادین ناسا یعنی چنبرهی استنفورد نیست.
چنبرهی استنفورد: طرح پیشنهادی ناسا برای سفرهای فضایی طولانی مدت
فرضیهی مارین دربارهی زیستپذیری سفر بینستارهای در مقابل پژوهشهای دیگران قرار میگیرد. پروژهی Breakthrough Starshot فهرستی از چالشهای برجسته را ارائه میکند که برای رسیدن به آلفا قنطورس با کاوشگری چند گرمی باید بر آنها غلبه کرد اما طبق محاسبات مارین، فضاپیما بزرگتر از بزرگترین ناو هواپیمابر نیروی دریایی ایالاتمتحده است. قطعا این کشتی غولآسا برای حرکت در آسمان بسیار سنگین خواهد بود.
انتظار میرفت آوی لوئب، استاد علوم دانشگاه هاروارد و عضو هیئت مشاورین پروژهی استارشات، ایدهی فضاپیمای ۵۰۰ نفره را باتوجه به دشواری سفر بینستارهای حتی برای کشتیهای کوچک به تمسخر بگیرد؛ اما این کار را نکرد. از نظر تئوری هیچ مسئلهای به سفرهای دوردست فضایی سرنشیندار با پیشرانش لیزری نپرداخته است؛ اما مانع مهمتری بر سر این مسیر وجود دارد. لوئب میافزاید: «وقتی از پوشش محافظتی میدان مغناطیسی زمین بیرون میروید، در معرض ذرات بسیار پرانرژی قرار میگیرید که در طول یک سال بخش قابلتوجهی از سلولهای مغزی را مختل میکنند. این خطر مسافران مریخ را هم تهدید میکند، حتی اگر صدها سال به طول نینجامد.»
بهطور کلی لوئب با فرضیهی مارین برای مأموریت فضایی چند نسل موافق است. او میگوید:
بدون شک، آیندهی ما در فضا خواهد بود. به هر طریقی بالاخره باید زمین را ترک کنیم زیرا خطرهایی مثل برخورد سیارکی وجود دارد یا در نهایت خورشید بهقدری بزرگ میشود که آب اقیانوسها تبخیر شود. درنتیجه برای نجات خود باید به فکر جابهجایی باشیم.
ماه ژوئن، گروهی از پژوهشگران سراسر دنیا در مرکز نمایشگاه فضایی اراسموس نوردویک هلند برای شرکت در اولین کارگاه بین ستارهای سازمان فضایی اروپا (ESA) گرد هم آمدند. زیر سقف بلند تالار با نورهایی که صحنه را روشن کرده بودند، بیش از صد مخاطب در ردیفهای منظم به تماشای نمایش فضایی چندنسلی پرداختند.
دانشمندان متخصص در زمینههای متعدد پژوهشی از جمله معماری، اخترفیزیک، زبانشناسی، جامعهشناسی، مهندسی، علوم مواد، زیست گیاه و انسان و موارد دیگر، در این همایش شرکت کرده بودند. هدف بسیاری از آنها پاسخ به پرسشهایی مثل پیشنهاد شبیهسازی مرین یا امکانپذیری ساخت فضاپیما در واقعیت یا سلامت انسانها در فضاپیما به مدت بیش از هزار سال بود.
این تئوری در ارائهی آندریاس هین، مهندس هوافضا با عنوان «کشتیهای فضایی: امکانپذیری و اساس» به شکل پیشرفتهتری ارائه شد. هین در این ارائه به توصیف مبادلهی طرحهای مختلف کشتی فضایی پرداخته بود. پروفسور الک همینگر در اثری بهنام «جامعهشناسی اکتشافات بینستارهای: یادداشتهایی دربارهی نظم اجتماعی، اختیارات و ساختارهای قدرت» به نظریهپردازی دربارهی نوع ساختار اجتماعی موردنیاز در یک کشتی فضایی پرداخته است.
زمین برای نسل دوم و نسل های بعدی ساکن در فضاپیما فقط یک افسانه خواهد بود
اثر آنجلو ورمولن، زیستشناس و هنرمند با عنوان «تکامل کشتیهای سیارکی: رویکردی زیستی به سیستمهای فضایی بینستارهای» و اثر مایکل والتمث، سخنران الهیات با عنوان «ابعاد فلسفی اکتشافات بینستارهای» به بررسی اخلاق در مأموریتهای فضایی، اصول پیشگیری از آلودگی در فضا و واکنش مسیحیت به موجودات فرازمینی پرداختهاند (در اثر دوم به خوزه گابریل فیونز، ستارهشناس سابق واتیکان اشاره میشود که معتقد بود، خلق گونههای فرازمینی برای خداوند قدرتمند امکانپذیر است و ازآنجاکه این موجودات، گناه نخستین (سرپیچی از دستور خدا که باعث شد آدم و حوا از بهشت بیرون رانده شوند) را مرتکب نشدهاند بنابراین نسبت به انسانها، رابطهی نزدیکتری با خالق خود دارند).
سایر پژوهشگران به مفهوم زندگی برای خدمهی کشتی پرداختهاند. غیر از نسل اولی که زمین را ترک میکنند، زمین برای نسل دوم، دهم، پانزدهم یا حتی صدم، افسانهای بیش نیست؛ برای آنها هیچ زندگی دیگری جز سفر معنا ندارد. آندرو مکنزی و جفری پونسک، زبانشناسان دانشگاه کانزاس و دانشگاه ایلینویز جنوبی مینویسند:
اگر فضاپیما برای رسیدن به مقصد به چند نسل نیاز داشته باشد، زبان آنها با اولین نسل مسافرها متفاوت خواهد بود. درواقع حتی اگر مدارس به آموزش و تدریس «زبان زمینی» بپردازند، کودکان، گویش مختص سفینه را توسعه میدهند که بهمرور زمان با زبان زمینی متفاوت خواهد بود. مشکل اینجا است که زبان فضاپیما (در اینجا از انگلیسی بهعنوان مثال استفاده شده) برای هر فضاپیمایی منحصربه فرد است؛ بنابراین خدمهی دو فضاپیما که به یک سیاره میرسند، ممکن است با گویش یا حتی زبانهای مختلف سخن بگویند.
نیل لوی، استاد فلسفه در دانشگاه مکایر سیدنی و پژوهشگر ارشد اخلاق دانشگاه آکسفورد در مقالهای به مفاهیم اخلاقی اشاره میکند:
کشتی فضایی تنها در صورتی میتواند به کار خود ادامه دهد که اغلب کودکان را بتوان بهعنوان نسل بعدی خدمه تربیت کرد. آنها انتخاب اندک و محدودی دربارهی پروژهی انتخابی دارند؛ در بهترین حالت میتوانند مشاغل مرتبط با فضاپیما مانند آشپزی، باغبانی، مهندسی، خلبانی و چند مورد دیگر را انتخاب کنند.
به بیان دیگر، انتخابهای زندگی افراد در چنین شرایطی محدود میشود، البته میتوانند از مجموعهی تجربیات لذت ببرند. حالا این سؤال مطرح میشود که قرار دادن آنها در چنین موقعیتی اخلاقی است؟ نتیجهگیری در اینباره به باور انسان برای توجیه حفظ نسل خود بازمیگردد که لوی از آن سرباز میزند. او در عوض به متن سؤال اشاره میکند: خروجیهای زندگی براساس تصادف تولد در دنیا تعریف میشوند؛ آیندهی هر کودکی مشروط به فقر، ملیت، مذهب و فرهنگ است. شاید این مسئله ناعادلانه باشد اما بهعنوان بخشی از شرایط انسان پذیرفته شده است. لوی مینویسد:
پرسش دربارهی مجوز کشتیهای چندنسلی، دیدگاهی تازه را دربارهی مجوز محدودیتها و شرایطی که بر زندگی انسانها اعمال میکنیم بهدنبال دارد. بزرگترین کشتی نسلی موجود هم سیارهی خود ما یعنی زمین است.
موانع مستعمرهسازی نزدیکترین ستاره، بسیار فراتر از موانع فناوری هستند. به همین دلیل فعلا نمیتوان از پس آنها برآمد. طبق تخمینهای آندریاس هین دربارهی بررسیهای بینستارهای، درصورتیکه رشد اقتصادی با سرعت فعلی ادامه پیدا کند، میتوان هزینهی ساخت فضاپیمای چندنسلی را بین ۲۵۰۰ تا ۳۰۰۰ سال آینده تأمین کرد. البته زمان تنها مسئله نیست؛ ممکن است منابع زمین برای توسعهی اقتصادی کافی نباشند بنابراین باید بهدنبال راهی غیر از زمین باشیم. مستعمرهسازی فضا در هر صورت ضروری است: چه برای استخراج معدنی سیارکها و چه برای تست امکانپذیری زندگی در فضاپیما برای صدها سال.
پروفسور آوی لوئب بهعنوان یکی از اعضای هیئت مشاورین استارشات، سفرهای فضایی را بسیار خطرناک میداند؛ تاجایی که چنین سفری را ارزشمند نمیداند اما با تمام اینها، ایدهی گسترش حیات انسان به سیستمهای ستارهای دوردست را رد نمیکند، بلکه مسیرهای دیگری را برای رسیدن به حیات در نقطهای دیگر امکانپذیر میداند: مسیرهایی مثل ارسال سیستم هوش مصنوعی که قادر به ساخت سلولهای بیولوژیکی از مواد خام باشد، به این ترتیب حیات از ابتدا آغاز میشود و ممکن است نسلهای بعدی مشابه نژاد انسان باشند.
با تمام اینها، ممکن است عملی شدن چنین سفری هزار سال به طول بینجامد و فرهنگ سیارهی مستعمره حتی مشابه فرهنگ فعلی نباشد، اما بهراحتی میتوان گفت حتی تلاشهای جدی دانشمندان برای تحقق سفرهای فضایی چندنسلی بیش از رویایی پوچ نیست.
تصاویری از تبلیغات و نمایش لونا در نمایشگاه پن امریکن - سال ۱۹۰۱
پاول ام ساتر، اخترفیزیکدان دانشگاه ایالتی اوهایو و مؤسسهی فلاتریون نیویورک، مقالهای را به دشواری سفرهای بین ستارهای بهویژه برنامهی استارشات اختصاص داده است. او اعتقاد دارد استارشات ایدهی بدی نیست اما تنها سفری بین ستارهای بوده که به شکل مضحکی دشوار است. ساتر در یک ویدئوی یوتیوب نشان میدهد روش پیشرانش لیزری استارشات تنها چند کیلوگرم پیشرانش را به کاوشگر فضایی منتقل میکند. ساتر نسبت به کاربرد این روش برای فضاپیمایی با ظرفیت حداقل یک انسان، شکاک است. او میگوید: «برای چنین پروژهای یا به چند میلیون برابر انرژی بیشتر یا چند میلیون سال زمان بیشتر نیاز است» و هیچکدام گزینهی پایداری بهنظر نمیآیند.
هزینهی بالا و دشواری اکتشافات فضایی بهمعنی روند کند آن است. ساتر میگوید: «۵۰ سال از فرود بر سطح ماه میگذرد و هنوز نمیتوانیم فراتر از دههی ۶۰ میلادی عمل کنیم؛ بنابراین ممکن است در ۵۰ سال آینده هم پیشرفت زیادی حاصل نشود.»
از طرفی میتوان از پژوهشها به نتیجههای خوبی رسید. آنجلو ورمولن، زیستشناس و هنرمندی که بهعنوان پژوهشگر منظومههای فضایی در دانشگاه فناوری دلفت هلند مشغول به فعالیت است، از اصول دنیای طبیعی برای سیستمهای مصنوعی استفاده میکند. او این کار را «تبدیل پژوهش تئوری به مهندسی ریختزایی» توصیف میکند. در این روش میتوان از مجموعهی کوچکی از قوانین و ویژگیها به طراحی پیچیده دست یافت؛ همانطور که موریانه، پشتههای طبیعی را بدون هیچ کنترل مرکزی برای زندگی میسازد.
از پژوهشهای برنامههای فضایی میتوان در کاربردهای تجاری زمین استفاده کرد
بخشی از پژوهشهای ورمولن منطبق با برنامهی MELiSSA است؛ ملیسا پروژهی آژانس فضایی اروپا برای توسعهی سیستم پشتیبان حیات بسته و مدور است که کربن دیاکسید و ضایعات ارگانیک را به غذا، اکسیژن و آب تبدیل میکند. با اینکه هدف نهایی MELiSSA، فراهم کردن زمینهی مأموریتهای فضایی طولانیمدت است، اما این پروژه دارای شرکتی زیرمجموعه است که بهدنبال توسعهی تجاری فناوریهای پروژه در زمین است؛ یکی از فناوریها کانال تخلیهی فاضلاب پیمانهای بوده که قادر به بازیافت فاضلاب در محیطهای دورافتاده و خارج از شبکه و همچنین تولید باکتریهای مغذی برای کاهش کلسترول است.
اغلب پژوهشگرها دربارهی سفر فضایی چندنسلی معتقدند امکان برنامهریزی تمام جزئیات برنامههای علمی و فناوری تا زمانیکه به شکل عمومی در نیامدهاند، وجود ندارد. تا زمانیکه نقطهای روی صفحه وجود نداشته باشد، نمیتوان نقاط را به یکدیگر وصل کرد و به جستجوی مسیرها و الگوهای جدید پرداخت؛ اما با وجود درک اولیه، الگوها در بلندمدت و گاهی به شیوهای غیرمنتظره واضحتر میشوند.
در آخر، رمولن داستانی را تعریف میکند: در سال ۱۹۰۱، در نمایشگاه پن آمریکن ایالات بوفالو، شبیهسازی سفر به ماه انجام شد. مسافرها به مبلغ ۵۰ سنت میتوانستند فضاپیمایی بهنام Luna را هدایت کنند که فضاپیمایی چوبی و بالدار بود. این فضاپیما ترکیبی مصنوعی از قرقرهها، داربستهای تئاتر، حقههای بصری و بازیگرهای کوتوله بود که بهعنوان موجودات فرازمینی ظاهر میشدند.
اجرای یادشده بسیار موفق بود و ۴۰۰ هزار نفر بابت آن پول پرداخت کردند. از جمله افراد شرکتکننده در این نمایش میتوان به رئیسجمهور ویلیام مک کینلی، توماس ادیسون و قاضیهای دیوان عالی کشور اشاره کرد. خبر این اجرا در سراسر جهان پیچید. این نمایش چهرهی قرن بیستم را تغییر داد؛ خلاقیت بالایی که باعث شد فیلمهای علمی تخیلی دههی ۶۰ و ۷۰ میلادی چشماندازی از آینده را نشان دهند که هنوز محدود به ایدههای زمان است؛ اما اندازهگیری تأثیر دقیق چنین آثاری امکانپذیر نیست. شاید بدون نمایش luna، امروزه ناسا یا مأموریت آپولو و حتی مریخنوردی وجود نداشت. بدون این خیالپردازیها و حدس و گمان دربارهی آینده، انسان به موقعیت کنونی نمیرسید؛ و شاید روزی مردان یا زنانی در سیارهای دوردست با بررسی این پژوهش، همین جملات را تکرار کنند.
نظرات