اگر در سیاه‌چاله سقوط کنیم، چه اتفاقی می‌افتد؟

شنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۹ - ۲۰:۳۰
مطالعه 3 دقیقه
تجربه‌ی قرارگرفتن در نزدیکی افق رویداد سیاه‌چاله شاید متفاوت‌تر و هیجان‌انگیزتر از تصورمان باشد. آیا تکینگی پایان همه‌چیز خواهد بود؟ فرضیه‌های تئوری این تجربه را توصیف کرده‌اند.
تبلیغات

جانا لوین، استاد فیزیک و نجوم، با آثارش نقش مؤثری در درک سیاه‌چاله‌ها دارد. او در کتابش با عنوان «راهنمای بقا در سیاه‌چاله»، مخاطب را به سفری خیالی در فضا و مرکز سیاه چاله می‌برد. سقوط در سیاه‌چاله به‌معنی عبور از افق رویداد یا به‌عبارت‌دیگر، افق بی‌بازگشت آن است. در کتاب لوین، مخاطب به افق رویداد می‌رسد. سیاه‌چاله دیسکی یکپارچه و تاریک است. با عبور از افق رویداد، هنوز می‌توانید بیرون را ببینید. به‌بیان‌بهتر، در تاریکی نمی‌مانید. افق رویداد مانعی برای بارش نور ایجاد نمی‌کند؛ اما سیاه‌چاله‌ای که از بیرون تاریک است، از درون می‌تواند بسیار هم درخشان باشد.

در پنجره‌ی یک‌طرفه‌ی افق رویداد می‌توانید جهان ماورای آن را ببینید. با اینکه نمی‌توانید سقوط خود را متوقف کنید، می‌توانید تکامل جهان را ببینید. نور کهکشان که از افق رویداد می‌گذرد، نسخه‌‌ای سریع‌ از هزاران یا میلیون‌ها و حتی میلیاردها سال روی زمین را ترسیم می‌کند. نوری که با چشمتان برخورد می‌کند، همه‌چیز از سقوط تمدن‌ها تا دوربین پاپاراتزی‌ها و حتی یون‌های ستاره‌های درحال‌انفجار را نمایش می‌دهد. هر چقدر بیشتر سقوط کنید، گلوگاه سیاه‌چاله باریک‌تر شده و تمام نورها را در نقطه‌ای درخشان متمرکز می‌کند. درست مانند تجربه‌ی نزدیک به مرگ، نوری را در انتهای تونل خواهید دید.

بر‌اساس دیدگاه فیزیکی و ریاضی و نظریه‌ی نسبیت عام، خمیدگی بی‌حد‌و‌حصر فضا زمان به ایجاد تکینگی منجر می‌شود که تمام مسیرها به آن ختم می‌شوند. تکینگی می‌تواند برشی در فضا زمان باشد. شما به‌طور اجتناب‌ناپذیر وارد تکینگی می‌شوید. با سقوط در تکینگی از هم خواهید پاشید. بخشی از بدن که در نزدیکی تکینگی قرار دارد، به‌طور چشمگیری بیشتر از بخش دورتر بدن شتاب می‌گیرد؛ درنتیجه به‌شکلی رقت‌انگیز کش می‌آیید. به‌طور هم‌زمان آناتومی در نقطه‌ای همگرا و بدن دچار فروپاشی می‌شود. تنها در یک میکروثانیه که حتی از یک چشم‌برهم‌زدن کمتر است، هم‌زمان تکه‌تکه و پاره‌پاره می‌شوید تا اینکه در‌نهایت می‌میرید.

سپس مواد زیستی بدن شما به عناصر کوچک‌تر تجزیه می‌شوند تا اینکه درنهایت ذرات وجود شما به‌سمت برش فضا زمان هدایت می‌شوند. تکینگی پایان راه و نقطه‌ی انتهای فضا زمان یا نقطه‌ی انتهایی وجود است. هیچ آینده‌ای در پس تکینگی وجود ندارد. مرگ در تکینگی پایان راه وجودی شما است: مرگ ذرات بنیادی بدن و حذف واقعیت و حقیقت شما. نیستی واقعی. البته مانند بسیاری از فرضیه‌های دیگر، لزومی ندارد تکینگی را به‌طور قطعی بپذیرید. با وجود پایان شوم تکینگی، باید با دید شک به آن نگاه کرد. تکینگی می‌تواند نفرینی در الگوی جست‌وجوی علمی واقعیت باشد.

به‌بیان‌دیگر و بر‌اساس تعاریف ریاضی، تعریف فیزیکی نسبیت در تکینگی از هم پاشیده می‌شود. نسبیت عام نمی‌تواند بیانگر کل داستان کیهان باشد. شاید در اعماق سیاه‌چاله به‌جای تکینگی بتوان به بقایای مواد کوانتومی رسید که با انرژی‌های مخرب سقوط کرده‌اند. بااین‌حال، این فرضیه هنوز حامیان زیادی ندارد. بر‌اساس حدسیات فرضیه‌ای محبوب‌تر وجود دارد: درون سیاه‌چاله، همه‌چیز در حفره‌ای سفید در هم می‌شکند، درست مانند بیگ‌بنگی جدید در بخش دیگری از جهان. افزون‌براین، درون سیاه‌چاله می‌تواند بزرگ‌تر از بیرون آن باشد؛ حتی ممکن است جهانی دیگر در آن وجود داشته باشد.

براساس اطلاعات موجود، سیاه‌چاله نقطه‌ای تاریک در فضازمان است و هنوز دانشمندان موفق نشدند به این پرسش پاسخ دهند: اگر داخل سیاه‌چاله سقوط کنیم، به کجا می‌رسیم؟ راز داخل سیاه‌چاله و افق رویداد، این جرم را به موضوعی اسرارآمیز تبدیل کرده است. در‌هر‌صورت، قبل از وقوع بیگ‌بنگ خواهید مُرد. تغییر مفهوم تکینگی شما را از مرگ نجات نخواهد داد. بدن شما دچار فروپاشی می‌شود؛ اما ممکن است به بخشی از اکوسیستم بزرگ‌تر تبدیل شود.

اگر ذرات بدن به‌طور‌کلی در تکینگی نابود نشوند، می‌توانند به بقایای کوانتومی در مرکز سیاه‌چاله تبدیل شوند. این بقایا می‌توانند امیدی به آینده داشته باشند یا شاید عناصر شما به عناصری از جهانی جدید تبدیل شوند و بخشی از آن‌ها در‌نهایت به زندگی و حیات میکروبی بینجامند.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات