چه حقیقتی پشت حادثه بشقاب پرندهی رازول است؟
در رازول، شهری در جنوب شرقی نیومکزیکو، فضاپیمایی مانند بشقابپرنده وجود دارد که روزانه هزاران موتورسوار از کنار آن عبور میکنند و صدها نفر به داخل آن میروند. این فضاپیما در خیابان اصلی شمالی این شهر نیومکزیکو قرار دارد. درخشش پوستهی فلزی آن با نور خورشید آشکار میشود. نور نئونی آن به چشم افرادی که از آن دیدن میکنند میآید و تحسین آنها را برمیانگیزد. این فضاپیما در واقع یکی از رستورانهای مکدونالد شهر رازول است؛ اما چرا این رستوران به این شکل ساخته شده است؟ این رستوران فاصلهی اندکی با موقعیت حادثهی رازول (۱۹۴۷) دارد. در آن روز یک مزرعهدار تکهها و قطعات پراکندهای را در اطراف مرتع گوسفندان خود کشف کرد. در نهایت این شک به وجود آمد که شیء ناشناس پرنده یا UFO به مزرعه برخورد کرده است.
در ماه ژوئن یا احتمالاً اوایل جولای ۱۹۴۷ ویلیام برازل مانند همیشه روزی عادی را در مزرعهی جی.بی فاستر در شهر رازول واقع در نیومکزیکو ایالت لینکلن گذرانده بود تا اینکه متوجه کشفی عجیب شد. او متوجه بخشهایی از لاشههای درخشان هواپیما شد که از رشتههای لاستیکی و قلعی ساخته شده بودند.
برازل تا آن زمان چیزی دربارهی بشقابپرندهها نشنیده بود. از طرفی مشاهدات عینی مختلفی در این باره نقل میشد؛ برای مثال در ۲۴ ژوئن همان سال خلبانی به نام کنت آرنولد از مشاهدهی ۹ شیء ناشناس خبر داد که مانند یک بشقابپرنده روی آب در نزدیکی ماونت رینر واشنگتن حرکت میکردند. براساس تخمینهای آرنولد سرعت این اشیای پرنده به ۱۹۳۰ کیلومتر بر ساعت میرسید اما در آن زمان هیچ هواپیمایی وجود نداشت که با این سرعت پرواز کند. نیروی هوایی هم اعلام کرد هیچ هواپیمای آزمایشی یا موشک جدیدی با این توصیفها منطبق نیست. این داستان به تیتر اول اخبار تبدیل شد و عبارت بشقاب پرنده از همان زمان متولد شد درحالیکه آرنولد اشیای پرنده را به شکل هلالی توصیف کرده بود.
کشور خیلی روز با خبر کشف برازل پر شد. تا تاریخ ۷ جولای پلیس و ستارهشناسان گزارشهای بعدی را ارائه دادند که این بار توسط مردم نیویورک و دیگر ایالتهای شرقی نقل شدند و همان روز بود که برازل تصمیم گرفت وارد عمل شود. او یک جعبه از تکههای پراکنده را به کمک همسر و دو فرزندش جمعآوری کرد و برای جورج ویلکاکس، کلانتر رازول ارسال کرد.
اما حالا که حرف پاداش برای یابندگان قطعات شیء پرنده مطرح شده بود، برازل هم تصور میکرد شاید یافتهی او به بشقابهای پرنده ربط داشته باشند درنتیجه ویلکاکس هم پس از دریافت بسته با کلنل ویلیام بلانچارد فرمانده فرودگاه نظامی رازول (RAAF) تماس گرفت تا نمایندگانی را برای جمعآوری دیگر قطعات باقیمانده ارسال کند. درنتیجه این ایده مطرح شد که قطعات و تکهها میتوانند بقایای یک فضاپیمای فرازمینی باشند. براساس کتاب دیوید کلارک با عنوان «پروازهای UFO: جزئیات داستان مشاهدات عینی» که در سال ۲۰۱۲ در بلومزبری منتشر شد، والتر هاوت افسر اطلاعات RAAF در تاریخ ۸ جولای همان سال در نشستی مطبوعاتی گفت:
شایعات متعدد مربوط به بشقابپرنده دیروز به واقعیت پیوستند. افسر آگاهی گروه نیروی هوایی به اندازهی کافی خوششانس بود تا بقایای یک بشقاب پرنده را ازطریق همکاری با مزرعهداران محلی و افسر کلانتری شهر چاوز دریافت کند.
گزارش فوق در روزنامهی Roswell Daily Record منتشر شد با این متن که جسی ای مارسل افسر آگاهی گروه به صحنهی حادثه رفته است. مارسل همراهبا شریدن کاویت، مأمور آگاهی به صحنهی حادثه رفتن اما در راه بازگشت به خانهی خود رفت، جعبههای تکه و خردهها را از ماشین خود بیرون آورد و آن را به پسر دهسالهی خود جسی جونیور نشان داد. یکی از اشیاء به گفتهی جسی نشانههایی مانند خط هیروگلیف داشت که از آن زمان در ذهن این کودک باقی مانده بود.
اما با افزایش هیجانهای عمومی نسبت به روایت فوق، ارتش سعی کرد داستان بشقابپرنده را کمارزش جلوه دهد. روز بعد بلافاصله پس از رسیدن دانشمندان دولتی به صحنهی حادثه این خبر منتشر شد که قطعات و خردهها در واقع بر اثر برخورد یک بالن هواشناسی با زمین پراکنده شدند و بدینترتیب همه تصور کردند پروندهی حادثه بسته شده است.
اما علاقه به شیء ناشناس پرنده مجدداً افزایش یافت. در سال ۱۹۷۸، استانتون فریدمن، فیزیکدان هستهای، مؤلف و پژوهشگر UFO با مارسل مصاحبه کرد. مارسل معتقد بود کشف ۳۱ سال قبل (۱۹۴۷) متعلق به دنیای زمین نبوده و دولت به او دستور داده در این باره سکوت کند. فریدمن به بازنگری حادثه پرداخت و بهدنبال شواهد بیشتری رفت. پژوهشهای او الهامبخش چازلز برلیتز و ویلیام مور برای نوشتن «حادثهی رازول» شدند که در سال ۱۹۸۰ منتشر شد. نتیجهگیری آنها ساده بود: پنهانکاری عظیمی در کار بود.
بالنهای بزرگی که توسط آزمایشگاههای سیفانگ توسعه یافتند. پوشش فلزی بالنها باعث میشد با بشقابپرنده اشتباه گرفته شوند.
آغاز توطئهی بشقاب پرنده
در دورهای که بشقابپرندهها بر سر زبان افتادند بسیاری از فیلمهای علمی تخیلی مثل جنگ ستارگان یا برخورد نزدیک از نوع سوم ساخته شدند و به گزارش تایمز، با افزایش انتشار فیلمها و برنامههای تلویزیونی محبوب دربارهی بشقابپرندهها، باورها و مشاهدات UFO هم افزایش پیدا کردند؛ اما شهادتهای مربوط به حادثهی رازول در سال ۱۹۴۷ بعدها افزایش یافتند. گلن دنیس بلافاصله پس از پخش مستند «رازهای حلنشده» دربارهی حادثهی رازول که در ۱۹۸۹ پخش شد، در این باره سخن گفت. او میگوید یکی از دوستانش بهعنوان پرستار در فرودگاه ارتشی رازول کار میکرده و در آن زمان سه بدنهی فرازمینی را با چشم خود دیده است. در سال ۱۹۹۴ بازهم یوفوها مورد توجه قرار گرفتند و این پرسش دربارهی حادثهی رازول مطرح شد: آیا تکههای باقیمانده بخشی از فضاپیمایی فرازمینی بودند؟
به نقل از نیروی هوایی ایالات متحده این مسئله حقیقت ندارد. داستان بالن هواشناسی کاملاً صحیح نیست اما پوششی برای مخفی سازی مردان کوچک سبزپوشی که از زمین بازدید کردند هم نبوده است. آثار لاشهی هواپیما بخشی از پروژهی طبقهبندی شده بودند که میکروفونهایی را روی بالنهای پرارتفاع به پروازی درمیآوردند تا بتوانند امواج صوتی حاصل از تست بمب اتمی اتحاد جماهیر شوروی را کشف کنند. این پروژه که موگول نامیده میشد بین سالهای ۱۹۴۷ تا ۱۹۴۹ اجرا شد. علاوه بر این بالنها معمولاً از مواد نامتداول ساخته میشدند که بهراحتی ممکن بود با UFO اشتباه گرفته شوند. با تمام اینها میتوان گفت پرونده مختومه شد؟ هنوز نه. به گفتهی کنت درینکواتر، سخنران ارشد روانشناسی در دانشگاه متروپولیتن منچستر بریتانیا:
گزارشهای متغیر ابهام را افزایش میدهند. اولین پیام دریافتی شفاف نبود. آنها پیام را تغییر دادند و همین مسئله منجر به افزایش شک نسبت به پنهانکاری شد. به همین دلیل مردم فکر میکنند چیزی از آنها مخفی شده است و شک دربارهی توطئههای احتمالی و فناوری فرازمینی احتمالی افزایش مییابد.
در طول ۴۰ سال گذشته ادعاهای جدیدی مطرح شدند و بر ابهامها افزودند به همین دلیل سانحهی رازول تاکنون به حیات خود ادامه داده است. برای مثال کالوین پارکر، پژوهشگر UFO اخیراً در رابطه با گفتگوی خود با مارسل قبل از مرگ او در ۱۹۸۶ سخن گفت. براساس ادعای مارسل، سه قطعهی فلزی از موقعیت حادثه را در بالا آبگرمکن خانهی خود مخفی کرده است. این قطعات بعدها هرگز پیدا نشدند. بسیاری از پژوهشگران UFO تأکید میکنند که تمام شهادتها را جدی نمیگیرند. برای مثال اعتبار ادعای دنیس به دلیل عدم تطبیق کاهش یافته و گزارشهای پرسنل نظامی هم بهسادگی و صرفاً به خاطر سوابق پذیرفته نشده است. رندل مینویسد:
شواهد نظامی متعددی وجود دارند که بیشتر در زمرهی افسانه قرار میگیرند. البته تعدادی هم شواهد شهروندی معتبر مثل ادعای برازل و فرانکی رو وجود دارند.
ادعای فرانکی هم در نوع خود جالب است. او ازطریق پدر آتشنشانش از یک سانحه و موجوداتی عجیب خبردار شد. به گفتهی روو، او بخشهایی از محل سانحه را دید و از او خواسته شد ساکت بماند. فرانکی از شواهدی دربارهی استراق سمع تلفنش هم خبر داد.
توضیحهای جذاب دیگری هم مجموعههای مستند وجود داشت. برای مثال یک کارشناس زبان بدن با بررسی مصاحبههای ویدئویی مارسل به این نتیجه رسیده بود که او حقیقت را میگوید. کارشناسانی از جمله دیوید ساوس پژوهشگر سوانح حوایی هم به بررسی محل حادثه پرداختند. جالب بود که جریانهای باد در آن منطقه هم با برخورد بالن سبکوزن کاملاً در تناقض بود. بعدها شواهد بیشتری به دست آمدند. برای مثال میتوان به مصاحبهی ضبطشده بین مارسل و لیندا جی کرلی نویسنده اشاره کرد که در آن مارسل از اشیایی که در سال ۱۹۴۷ پیدا کرده است سخن میگوید. مارسل میگوید:
من تمام این اشیاء را پیدا کردم و از من خواستند دهانم را بسته نگه دارم. من ۳۲ سال تمام سکوت کردم و چیزی در این باره نگفتم. من یک مأمور آگاهی بودم وظیفهام حفظ امنیت پایگاه بود. باید به کشور خود وفادار میماندم به همین دلیل باید دربارهی اسرار نظامی سکوت میکردم.
گزارش دیگری مربوط به پاتریک سندرز است. او به مردم گفته بود شیء ناشناس در واقع یک بالن هواشناسی نبوده است بلکه چیزی شبیه یک جت بود.
رژهی معترضان درمقابل دفتر گزارش عمومی در اواسط دههی ۱۹۹۰ که معتقد بودند دولت حقیقت را از آنها مخفی کرده است
شهادتی از نوع پاتریک نشان میدهد پروندهی سانحه هنوز بسته نشده است؛ اما به گفتهی درینکواتر نبود مدرک فیزیکی به این معنی است که گزارشهای قبلی میتوانند برداشت نادرستی از اطلاعات موجود باشند و هنوز شک در این باره ادامه دارد. او میگوید: معتقدم چگونگی درک واقعیت و انحراف احساسی آن اهمیت زیادی دارد.
اما افرادی که احتمالاً از این حقایق خبر دارند در این باره چه میگویند: افرادی مثل رئیسجمهورهای گذشته یا حال؟ دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق ایالات متحده در مصاحبهای در یوتیوب به فرزند خود دونالد جونیور در ژوئن ۲۰۲۰ میگوید چیزهای جالبی را دربارهی فرازمینی ها شنیده است درنتیجه شک نسبت به این مسئله همچنان ادامه دارد. دونالد جونیور میپرسد: آیا ممکن است پروندهی رازول را باز کنید و بگذارید بدانیم چه اتفاقی در حال رخ دادن است؟ ترامپ پاسخ میدهد: میلیونها نفر هستند که میخواهند به آنجا رفته و دربارهی آن بدانند. من دربارهی چیزی که میدانم صحبت نمیکند اما بسیار جالب است. حالا رازول شهری است که برای همیشه با بزرگترین رازها گره خورده است و ممکن است هرگز به توافقی دربارهی حقیقت نرسیم.