بیگانگان هوشمند یا احمق؛ کدامیک را باید جستجو کنیم؟
وقتی میگوییم در جهان تنها هستیم، منظور دقیقمان از تنهایی چیست؟ جستجوی حیات فرازمینی یکی از بزرگترین پروژههای نجومی تا امروز بوده است؛ اما این جستجو ابعاد مختلفی دارد. در درجهی اول باید از خود بپرسیم بهدنبال چه مدلی از حیات هستیم؟ روی زمین و احتمالاً فراتر از آن، حیات با شکلها و ظرفیتهای مختلفی وجود دارد؛ اما برای ردیابی چنین حیاتی در کیهان، میتوان به دو دستهی مهم توجه کرد: «حیات احمق یا نادان» و «حیات باهوش».
حیات نادان میتواند ترکیبی از حیات میکروبی و گیاهانی باشد که در یک سیاره تکثیر میشوند اما برخلاف انسانها از قدرت خودآگاهی برخوردار نیستند و نمیتوانند سازنده فناوری باشند. از طرفی حیات هوشمند ترکیبی از موجوداتی مشابه انسان است که فناوریهای سیارهای را میسازند.
با عرض معذرت صمیمانه از میکروبها، گیاهان و حتی فیلها به خاطر این لقب زشت، تفکیک بین حیات باهوش و حیات احمق از این جهت اهمیت دارد که هر کدام به شکلی متفاوت رصد و کشف میشوند. با توجه به مسافت بسیار زیاد بین ستارهها، حتی با پیشرفتهترین ابزار رصد دنیاها نمیتوان به چشماندازهای سطحی از درختهای کاج یا انسانهای اولیهی فرضی در دنیاهای فرازمینی رسید. در عوض باید بهدنبال علائم مستقیمی از حیات باشیم.
در درجهی اول آثار زیستی مثل وجود اکسیژن و متان را میتوان در جو سیارهها بررسی کرد. این گازها معمولاً در کنار یکدیگر پیدا میشوند زیرا بیوسفر یا فعالیت جمعی حیات سیارهای، آنها را حفظ کرده است. در درجهی دوم، باید به جستجوی آثار فناوری پرداخت. وجود آثار شیمیایی صنعتی پیچیده در جو سیارهها یا انعکاس صفحات خورشیدی به ستارهشناسها نشان میدهند گونههای صاحب فناوری مثل انسان در دنیاهای دوردست زندگی میکنند.
ایدهآل لازم برای حداکثرسازی شانس کشف حیات، جستجوی هر دو اثر زیستی و فناوری است؛ اما ستارهشناسها با جهان بزرگی برای جستجو روبهرو هستند و به پول و هزینهی زیادی برای این کار نیاز دارند. با توجه به پروژههایی که برای به ثمر نشستن به دهها سال تلاش نیاز دارند، دانشمندان باید با دقت بیشتری انتخاب کنند. برای مثال هزینهی ساخت تلسکوپ فضایی جیمز وب، جدیدترین و قدرتمندترین تلسکوپ بشریت، ۱۰ میلیارد دلار بود که مفهومی مهم را دربارهی منابع موجود میرساند. تاکنون در جستجوی حیات فرازمینی، حیات احمق پیروز بوده است. با توجه به سرمایهگذاریهای ناسا، ستارهشناسان در طی بیست سال گذشته به پیشرفت چشمگیری در این زمینه رسیدهاند و همین مسئله نشان میدهد کدام انواع آثار زیستی در دنیاهای فرازمینی وجود دارند. این جستجوها نتایج بسیار خوبی را بهدنبال داشت اما بدون هزینه هم نبودند؛ اما این پرسش مطرح میشود که آیا در این جستجو باید حیات هوشمند را خط زد؟
لازم به یادآوری است که اولین جستجوی علمی حیات فرازمینی موسوم به SETI به جستجوی هوش فرازمینی اختصاص داشت. اخترفیزیکدانی به نام فرانک دریک در سال ۱۹۶۰ پروژهی اوزما (Ozma) را راهاندازی کرد. در این پروژه از تلسکوپهای رادیویی برای جستجو سیگنالهای تمدنهای احتمالی پیشرفته استفاده شد. در آن زمان هیچکس بهدنبال راهی برای جستجوی درختها، حشرات یا حتی میکروبها در دنیاهای دوردست نبود. حتی هیچکس نمیدانست چنین سیارههای وجود دارند.
گرچه SETI به مدت دهها سال تنها پروژهی مرتبط با جستجوی حیات باقی ماند، همیشه از یک فاکتور مضحک رنج میبرد. نمایندههای کنگره چندین بار از اصطلاح «جستجوی مردان سبز کوچک» استفاده کردند تا ناسا را به خاطر هدر دادن پولها سرزنش کنند. درنتیجه، سرمایهگذاری رادیویی SETI با نواقصی روبهرو بود. جستجوهای این پروژه برای بیش از ۴۰ سال ادامه پیدا کردند.
در نهایت در سال ۱۹۹۵، جستجوی حیات فرازمینی برای همیشه تغییر کرد. چراکه اولین سیاره در مدار ستارهای خورشیدمانند کشف شد و ستارهشناسها به این نتیجه رسیدند که میتوانند با رصد نور ستارهی در حال عبور از جو یک سیارهی فراخورشیدی به بررسی علائم حیات آن بپردازند. ابداع این روش موسوم به «توصیف جوی» یکی از موفقیتهای اصلی برنامهی اخترزیستشناسی ناسا بود. ستارهشناسها بهتازگی یک تلسکوپ فضایی جستجوگر حیات را بهعنوان یکی از اولویتهای سرمایهگذاری خود در بررسی دهسالانه نجوم رتبهبندی کردهاند.
وسوسهی آثار زیستی واضح است. بسیاری از ستارهشناسها بر این باورند که آثار زیستی بسیار رایجتر از آثار فناوری هستند. به هر حال پیش از تکامل حیات روی سیاره، امکان شکلگیری گونه تمدنساز روی آن وجود ندارد. براساس تاریخچهی زمین که تنها مرجع ما برای دنبال کردن مسیر حیات محسوب میشود، بدیهی است که شکلهای اولیهی حیات بسیار پیشتر از فناوری روی زمین وجود داشتند. زمین به مدت بیش از ۳ میلیارد سال گذشته آثار زیستی خود را به جهان نشان داده است؛ درحالیکه تنها در طول یک قرن و اندی گذشته انسان به آثار فناوری دست یافته است؛ بنابراین آثار فناوری روی زمین کمتر از ۰٫۰۰۰۰۱ آثار زیستی قدمت دارند. براساس این دیدگاه آثار فناوری مانند تزئینهایی روی کیک حیات هستند.
تاکنون بیش از ده فضاپیما در مدار و سطح مریخ قرار گرفتهاند
براساس پژوهشی جدید به رهبری جیسون رایت از دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا، نجوم از ارزش آثار فناوری چشمپوشی میکند. مشکل آثار زیستی این است که برای همیشه به زیستکرههایشان گره خوردهاند. آثار زیستی هیچ راهی برای گریز از زیستکرهی منشأ خود ندارند. به همین دلیل اگر حیات همین فردا از روی زمین ناپدید شود اغلب آثار زیستی هم بهسرعت ناپدید خواهند شد. برای مثال اکسیژن موجود در جو از حیات گیاهی زمین سرچشمه میگیرد. اگر حیات منقرض شود، اکسیژن جوی هم به سنگها بازمیگردد و در مقیاس زمانی ناپدید میشود.
به بیان دیگر برای کشف آثار زیستی باید بهدنبال یک زیستکرهی کاملاً فعال باشیم؛ اما نمیدانیم زیستکرهها تا چه مدت دوام میآورند. زیستکرهی زمین خوشبختانه بیش از ۳ میلیارد سال زنده مانده است؛ اما روشهای متعددی برای نابودی یک زیستکره وجود دارند که میتوان به از بین رفتن جو سیاره بر اثر بادهای خورشیدی یا برخورد سیارکی اشاره کرد. با از بین رفتن زیستکره آثار زیستی هم از بین خواهند رفت.
آثار فناوری فرازمینی میتوانند خود را احیا کنند و سیگنالهایی را از خود به جا بگذارند
آثار فناوری چنین محدودیتی ندارند. منظومهی شمسی پر از آثار فناوری زمین است. بیش از ۱۰ فضاپیما در مدار مریخ یا روی سطح آن قرار دارند؛ و این تنها یک سیاره است. صدها فضاپیمای دیگر در حال پیمایش مسیرهای خورشیدی هستند. تاکنون پنج فضاپیما بهطور کامل از منظومهی شمسی خارج شدند و به فضای میانستارهای قدم گذاشتهاند. هرکدام از این دستگاهها شامل آثار فناوری هستند. مهمتر از همه، تمام دستگاههای فعال سیگنالهای رادیویی را به داخل فضا ارسال میکنند. این سیگنالها ضعیف هستند اما هرکدام آثار فناوری را در خود دارند که ممکن است گونههای دیگر آنها را کشف کنند.
برخلاف آثار زیستی، آثار فناوری حرکت میکنند و دوام میآورند. سطحنشین قمری آپولو ۱۱ برای میلیونها سال روی ماه باقی میماند زیرا در سطح ماه هیچ باد و آبی وجود ندارد که موجب فرسایش شود. از طرفی اگر سطح ماه را با پنلهای خورشیدی بپوشانیم و سپس تمدن انسانی روی زمین دچار فروپاشی شود، این پنلها تا مدتها پس از ناپدید شدن انسان برای ناظران فرازمینی قابل رصد خواهند بود. از سوی دیگر در جستجوی حیات، تمدنی میانسیارهای را در نظر بگیرید که فضاپیماهای آنها به صورت مرتب بین دنیاهای مختلف حرکت میکنند. آثار احتراق موتور یا ارتباطات لیزری و حتی ضایعات به شکل آثار فناوری ظاهر میشوند. تمام این آثار فناوری میتوانند از دنیاهای میزبان تمدنهای فرازمینی منتشر شوند که میتوان آن را فناوریکره نامید. تمدن فرازمینی حتی ممکن است از دنیاهای غیرقابل سکونت در منظومهی خود برای مستقر کردن صنایع یا تولید انرژی استفاده کند. چنین دنیاهایی آثار فناوری را از خود به جا خواهند گذاشت.
آثار فناوری همچنین میتوانند بسیار پرثمر باشند. یک تمدن واحد و فناوریکرهی آن ممکن است میلیونها یا حتی میلیاردها شیء واحد را تولید کند که هر کدام آثار فناوری قابل کشفی را از خود بهجا میگذارند. تمدنی را در نظر بگیرید که هزاران یا میلیونها سال قدیمیتر از تمدن ما است. نهتنها ممکن است به صورت منظم مصنوعاتی را از خود به جا بگذارد که آثار فناوری را منتشر میکنند، بلکه ممکن است فناوریکرههای دیگری را هم ایجاد کند. فناوری کره بر خلاف زیستکره قابل احیا است. براساس این مقیاسها و با این تصور که تمدنهای فرازمینی دوردست قادر به ابداع چنین فناوریهای پیشرفتهای هستند، بهسختی میتوان انسان را در گروه حیات هوشمند قرار داد.
نکات زیادی دربارهی بحث در این مورد وجود دارند. برای مثال به باور برخی از پژوهشگرها، زیستکرهها میتوانند خود را ازطریق پاناسپرمیا احیا کنند، این فرایند زمانی رخ میدهد که توده سنگهای حاوی میکروب بر اثر برخورد سیارکی به فضا پرتاب شوند و سپس روی دنیای حاصلخیز دیگری فرود بیایند. محاسبات نشان میدهند پان اسپرمیا حتی در بهترین شرایط هم رخدادی نادر است. از طرفی یک تمدن مسافر در فضا میتواند کل کهکشان را با فناوریکرههای جدید بارور کند. البته تمام این فرضیهها در حد حدس و گمان هستند. در شرایط فعلی باید بهدنبال کشف حیات فرازمینی باشیم؛ درنتیجه هیچ ایدهای دربارهی نسبت صحیح حیات هوشمند یا احمق موجود در کیهان نداریم. تمدنهای پیشرفته ممکن است بسیار نادر باشند؛ درنتیجه هنوز شرایط به سود حیات احمق است.
یکی از برداشتهای بدی که میتوان از این پژوهش داشت این است که اولویت جستجوی حیات به آثار فناوری اختصاص یافته است؛ اما این برداشت درست نیست. بلکه در بررسی انحرافهای گذشته و احتمالهای آینده، آثار زیستی و آثار فناوری به یکدیگر گره خوردهاند. دانشمندان ابزار جستجوی حیات خود را هم برای حیات هوشمند هم برای حیات غیرهوشمند گسترش دادهاند اما با کشف سیارههای فراخورشیدی، انواع تلسکوپها و آشکارسازها را میتوان برای یافتن هر دو حیات توسعه داد. این جستجوها به صورت همزمان با جستجوی آثار زیستی و فناوری در بخشهای یکسانی از طیف الکترومغناطیسی یک سیارهی یکسان میتوانند رخ دهند.
برداشتهای نادرست قدیمی مثل معیار خندهدار ارتباط آنها با مردان سبز کوچک و UFO دیگر قابل دفاع نیستند. با توجه به منابع محدود، ستارهشناسها باید تصمیمهای سختی را اتخاذ کنند اما این تصمیمها باید براساس اهمیت طرح جستجوی پیشنهادی گرفته شوند. نه اینکه مسیر جستجوی آثار فناوری و آثار زیستی جدا شود. بشریت در لحظهای تعیینکننده قرار دارد. پس از هزاران سال بحث و جدل دربارهی پرسش وجود حیات در جهان، میتوان پاسخهایی را ارائه داد. یافتن هر شکل حیات چه هوشمند، چه غیرهوشمند به معنی تجدیدنظر در جایگاه انسان در جهان است.
نظرات