گزارشی تحلیلی از فضای استارتاپی ایران
بهبود و توسعهی هر فضایی نیازمند تحلیل دقیق شرایط، نیازها و مشکلهای آن است. زیستبوم استارتاپی ایران، زیستبوم نوپایی است که جای خالی اطلاعات آماری موثق از آن به وضوح احساس میشود؛ به همین دلیل تصمیمگیری برای افرادی که قصد فعالیت یا سرمایهگذاری در این زیستبوم را دارند آسان نیست. حال در همین راستا سازمان نظام صنفی رایانهای کشور (نصر) گزارشی آماری از وضعیت فعلی استارتاپها، مشکلها و مسائل مربوط به آنها را ارائه داده است که شرایط کنونی کسبوکارهای نوپای ایران و برنامهریزی آنها برای آینده را نشان میدهد.
دادههای آماری مختلف این گزارش از پاسخ ۳۴۷ استارتاپ شرکتکننده در نمایشگاه الکاماستارز ۱۳۹۸ به ۴۴ سؤال یک پرسشنامه بهصورت آنلاین تهیه شده است. استارتاپها در این پرسشنامه علاوه بر پاسخ به سؤالات پایه برای معرفی استارتاپ خود، به سؤالاتی مانند روشهای تأمین مالی، بازارها، انتظار آنها از دولت و موانع و مشکلها نیز پاسخ دادهاند.
باتوجه به اهمیت الکاماستارز بهعنوان بزرگترین گردهمایی استارتاپها در ایران، آمار و خروجی این رویداد از اهمیت زیادی برخوردار است و نتایج این پژوهش میتواند به واقعیت زیستبوم استارتاپی ایران بسیار نزدیک باشد.
اطلاعات منتشرشده در این گزارش منبع مناسبی برای تحلیل و بررسی اکوسیستم استارتاپی ایران است و به تمامی فعالان حوزه کمک کند تا از سمتوسوی اکوسیستم استارتاپی ایران و نیازهای آن باخبر شوند. جامعهی هدف این گزارش، نهادهای تصمیمگیری و سازمانهای مرتبط با کسبوکارهای نوپا، دانشگاههای فعال در حوزهی کارآفرینی و نوآوری و سایر علاقهمندان و ذینفعان زیستبوم کسبوکارهای نوپا است. در ادامه به بررسی و تحلیل بیشتر اطلاعات آماری منتشرشده از زیستبوم استارتاپی ایرانی میپردازیم.
طبق گزارش سازمان نظام صنفی رایانهای کشور، ۲۹.۴ درصد استارتاپهایی که در الکاماستارز سال جاری شرکت کردهاند، بین ۱ تا ۲ سال، ۱۹ درصد بین ۶ ماه تا یک سال، ۱۷ درصد بین ۲ تا ۳ سال، ۱۱.۸ درصد آنها ۳ تا ۶ ماه و ۸.۴ درصد کمتر از ۳ ماه عمر داشتهاند.
بررسی تولد و فعالیت استارتاپها در در سالهای اخیر نشان میدهد بهصورت میانگین عمر استارتاپها تقریبا سه سال است و پس از سه سال، دیگر یک استارتاپ شناخته نمیشوند. طبق این گزارش ۱۴.۴ درصد استارتاپها عمری بیشتر از ۳ سال دارند که احتمالا به دلیل مشکلات مالی و عدم جذب سرمایه نتوانستهاند به شرکتی مستقل تبدیل شوند. دلایل متعددی برای پایان دوران سه سالهی شناخته شدن بهعنوان استارتاپ مطرح است که از جملهی آن میتوان به تصاحب شدن توسط سایر شرکتهای بزرگ، افزایش تعداد دفاتر به بیش از یک مرکز، افزایش درآمد، افزایش تعداد کارکنان به بیش از ۸۰ نفر و افزایش تعداد اعضای اصلی به بیش از پنج نفر یا فروش سهم اعضای اصلی اشاره کرد. درواقع میتوان در یک جملهی ساده رسیدن استارتاپ به سودآوری را پایانی برای شناخته شدن آن بهعنوان یک استارتاپ موفق خواند.
آمار منتشرشده در مورد مرحلهی رشد استارتاپها نیز نشان میدهد ۳۹.۵ درصد استارتاپهای شرکتکننده در نظرسنجی به مرحلهی رشد و درآمدزایی رسیدهاند، ۳۶.۳ درصد آنها وارد بازار شدهاند، ۱۴.۱ درصد نمونهی اولیهی محصول (MVP) خود را ارائه دادهاند، ۶.۶ درصد در بازارهای جدید گسترش پیدا کردهاند و ۳.۵ درصد کاملا بالغ هستند.
مدل تجاری استارتاپها یکی دیگر از موضوعاتی است که آمار مربوط به آن در گزارش منتشر شده است. بهطور کلی مدلهای تجاری گزارش در پنج بخش دستهبندی شدهاند:
مدل تجاری مشتری به مشتری (Customer to Customer) یا C2C: در این مدل تجاری، یک کسبوکار صرفا بستری را آماده میکند تا کاربران، مردم یا بهعبارت دیگر مشتریها خودشان با یکدیگر معامله کنند بهعنوان مثال بسترهای آنلاین مانند دیوار پایگاه خرید و فروشی بیواسطه را ایجاد کردهاند تا کاربران بتوانند اجناس دست مورد نظر دوم خود را خرید و فروش کنند. طبق آمار ۱۵.۳ درصد استارتاپهای شرکتکننده در الکاماستارز ۹۸ مدل تجاری C2C داشتهاند.
مدل تجاری کسبوکار به مشتری (Business to Customer) یا B2C: در مدل تجاری B2C یک کسبوکار محصول و خدمات خود را بهطور مستقیم به مشتری عرضه میکند. بهعنوان مثال مدل تجاری فروشگاه اینترنتی دیجیکالا که کالایی را برای فروش در اختیار مشتریان قرار میدهد B2C است. این مدل تجاری نسبت به سایر مدلهای تجاری پرطرفدارتر است و آمار منتشرشده از نوع مدل تجاری استارتاپهای ایرانی نیز این موضوع را ثابت میکند. ۷۶.۹ درصد استارتاپهای ایرانی شرکتکننده در الکاماستارز ۹۸ مدل تجاری B2C دارند.
مدل تجاری کسبوکار با کسبوکار (Business to Business) یا B2B: همانطور که از نام مدل تجاری پیدا است، B2B به مدلی گفته میشود که در آن معاملات بین صاحبان کسبوکارها صورت میگیرد. بهعنوان مثال فروشگاههای اینترنتی با عمدهفروشی که اجناس خود را از آن تهیه میکنند مدل تجاری B2B دارند. این مدل تجاری نیز یکی دیگر از مدلهای پرطرفدار میان استارتاپهای ایرانی است، ۶۸.۹ درصد استارتاپهای شرکتکننده در الکاماستارز ۹۸ مدل تجاری B2B دارند.
مدل تجاری کسبوکار با دولت (Business to Government) یا B2G: مدلی از کسبوکار است که در آن یک سازمان تجاری، محصولات یا خدمات خود را به دولت یا سازمانهای دولتی میفروشد. ۱۶.۷ درصد استارتاپهای حاضر در الکاماستارز ۹۸ مدل تجاری B2G داشتهاند.
مدل تجاری مشتری با کسبوکار (Customer to Business) یا C2B: تنها ۴ درصد استارتاپهای شرکتکننده در نظرسنجی مدل تجاری C2G داشتهاند. بهعنوان مثال وبسایتهایی مانند پونیشا مدل تجاری C2B دارند؛ مشتری یک پروژه را تعریف کرده و بودجهی خود را برای انجام پروژه مشخص میکند. در این حالت صاحبان کسبوکار (در بسیاری از موارد افراد متخصص یا فریلنسرها) حقالزحمهی خود را برای انجام پروژه اعلام میکنند درنهایت مشتری وارد عمل میشود و شرکت مورد نظر خود را انتخاب میکند.
آمار مربوط به حوزهی فعالیت استارتاپهای ایرانی برای افرادی که قصد فعالیت یا سرمایهگذاری در زیستبوم استارتاپی ایران را دارند احتمالا جذابترین بخش است. «خدمات و ابزارهای پایه فناوری اطلاعات» پرطرفدارترین حوزهی فعالیت استارتاپی هستند و ۲۹.۷ درصد استارتاپها در این بخش فعالیت میکنند. بعد از آن «تبلیغات و بازاریابی» و «آموزش و مشاوره» هرکدام با ۱۷.۳ درصد سایر حوزههای پرطرفدار فعالیت میان استارتاپهای ایرانی هستند که در الکاماستارز ۹۸ حضور داشتهاند. حوزهی فعالیت «دینی و مذهبی» با صفر درصد، ورزش با ۰.۶ درصد و موسیقی با ۱.۲ درصد سه حوزهی کمطرفدار فعالیت استارتاپهای ایرانی الکاماستارز ۹۸ شناخته شدهاند.
در گزارش سازمان نظام صنفی رایانهای کشور مدل درآمدزایی استارتاپهای شرکتکننده در الکاماستارز به ۱۰ دستهی تبلیغات، فروش محصول، زمان استفاده از سرویس، حق عضویت، فریمیوم، حق کمیسیون، حق لیسانس (مجوز)، خریدهای درون برنامهای، فروش نرمافزار و سایر تقسیمبندی شدهاند. «فروش محصول» با ۴۹.۹ درصد، «حق کمیسیون» با ۳۴ درصد و «تبلیغات» با ۳۰.۸ درصد سه مدل درآمدزایی برتر میان استارتاپهای ایرانی هستند که در الکاماستارز ۹۸ حضور داشتهاند.
بخش بعدی نظرسنجی به محدودهی فعلی و محدودهی بازار آیندهی استارتاپها میپردازد. در حالحاضر ۷۶.۷ درصد از ۳۴۷ استارتاپهای شرکتکننده در نظرسنجی، در بازار کشوری فعالیت میکنند و ۳۳.۱ درصد در سطح استان فعال هستند و ۱۹.۹ درصد آنها بازار محلی را هدف قرار دادهاند. با اینکه تنها ۱۱.۸ درصد استارتاپها درحالحاضر خدمات خود را در سطح بازار جهانی و ۱۶.۱ درصد در سطح منطقه عرضه میکنند ۵۳.۹ درصد آنها قصد دارند در آینده وارد بازار جهانی و ۵۵.۳ درصد قصد دارند وارد بازار منطقهای شوند. این یعنی اغلب استارتاپها نمیخواهند در آینده تنها به بازار ایران محدود شوند و برنامههای بلندپروازانهای برای آیندهی کسبوکار خود دارند.
با نگاهی کلی به استارتاپهای تقریبا موفق داخلی، میتوانیم چند زمینهی فعالیت را بهعنوان زمینههای اصلی آنها مشخص کنیم. خردهفروشی، حملونقل و تاکسیرانی، تبلیغات و اشتراک ویدئو، از زمینههایی هستند که نمونههای موفق داخلی در آنها فعالیت دارند.
استارتاپهایی مانند دیجیکالا، اسنپ، تپسی، الوپیک، اینتورک، عدد، آپارات و فیلیمو از نمونههایی هستند که در جذب مشتری داخلی، سرمایهگذار و پرورش استعداد لازم و تأمین منابع برای فعالیت طولانیمدت، در زمینههای فوق عملکرد مناسبی داشتهاند.
با نگاهی به زمینههای بالا و شرکتهای گفتهشده، به این نتیجهی کلی میرسیم که برای موفقیت در بازارهای کوچک و کشورهای در حال توسعه مانند ایران، نیازی به ایدههای آنچنان نایاب نیست و تنها با کلون کردن (تقریبا معادل کپی کردن) ایدههای موفق خارجی و اجرای صحیح آنها بسته به بازار هدف، میتوان سهم مناسبی از مشتریان را جذب کرد.
این روزها اغلب مردم حداقل چند ساعت از وقت خود را در شبکههای اجتماعی مختلف سپری میکنند. به همین دلیل فعالیت در شبکههای اجتماعی نقش پررنگی را در موفقیت کسبوکارها ایفا میکند و نباید نادیده گرفته شود. به عبارتی کسبوکاری که بتواند شبکهی اجتماعی مناسب برای اطلاعرسانی در مورد محصولات یا خدمات خود را پیدا کند و با تولید محتوای مناسب اقدام به جذب مخاطب کند، موفقیت خود را تضمین کرده است. فعالیت در شبکههای اجتماعی رایگان بوده و بهترین فرصت برای استارتاپهایی است که بودجهی زیادی برای بازاریابی و تبلیغات ندارند.
اینستاگرام با ۸۵ درصد فعالیت محبوبترین شبکهی اجتماعی و پیامرسانهای داخلی با ۴.۹ درصد فعالیت کمطرفدارترین شبکهی اجتماعی میان استارتاپهای ایرانی هستند که در نظرسنجی الکاماستارز ۹۸ شرکت کردهاند. بعد از اینستاگرام، تلگرام و توییتر با وجود فیلتر بودن به ترتیب با ۶۹.۲ و ۴۱.۵ درصد و لینکدین با ۴۵ درصد پرطرفدارترین شبکههای اجتماعی میان استارتاپهای ایرانی هستند. نکتهی جالب این است که ۷.۵ درصد استارتاپها در هیچ شبکهی اجتماعی فعالیت ندارند؛ این یعنی درحالحاضر هیچ شبکهی اجتماعی مناسبی برای محصول یا خدمات آنها وجود ندارد یا این استارتاپها نیازی به بازاریابی و تبلیغ از این طریق ندارند.
بنیانگذار به شخصی گفته میشود که استارتاپی را راهاندازی میکند؛ حال اگر چند نفر در انجام این کار مشارکت داشته باشند به آنها همبنیانگذار گفته میشود. نقش همبنیانگذار شرکت بهاندازهای مهم است که حتی متخصصان دلیل شکست برخی استارتاپها را عدم وجود همبنیانگذار یا همبنیانگذار نامناسب میدانند. وجود همبنیانگذار برای سرمایهگذاران هم مهم است؛ اغلب سرمایهگذاران به استارتاپهایی که همبنیانگذار دارند بیشتر اعتماد میکنند و ترجیح میدهند روی استارتاپهایی سرمایهگذاری کنند که توسط یک تیم اداره میشوند نه توسط یک شخص. بااینحال ۲۶.۶ درصد از ۳۴۷ استارتاپ ایرانی که در نظرسنجی شرکت کردهاند همبنیانگذار ندارند؛ البته در بسیاری از استارتاپها ممکن است همبنیانگذار بعد از گذشت چند ماه یا حتی چند سال به تیم ملحق شود. اگر استارتاپهای تکبنیانگذار را کنار بگذاریم، ۳۳.۴ درصد آنها یک همبنیانگذار دارند، ۲۲.۵ درصد دو نفر همبنیانگذار دارند، ۱۰.۱ درصد سه همبنیانگذار و ۸.۴ درصد آنها چهار نفر یا بیشتر همبنیانگذار دارند.
تعداد بنیانگذاران مرد در استارتاپهای ایرانی الکاماستارز حدود ۹ برابر تعداد خانمها است.
در این بخش از گزارش اطلاعات بیشتری در مورد خصوصیات بنیانگذاران استارتاپهای ایرانی الکاماستارز ۹۸ ارائه شده است. طبق این آمار، ۳۳.۱ درصد بنیانگذاران بین ۳۰ تا ۳۵ سال سن دارند، ۲۹.۴ درصد بین ۲۵ تا ۳۰ سال هستند و ۱۴.۴ درصد ۳۵ تا ۴۰ ساله هستند. جالب این است که از بین ۳۴۷ استارتاپ شرکتکننده در نظرسنجی تعداد بنیانگذاران بین ۲۰ تا ۲۵ سال و بنیانگذاران بیشتر از ۴۰ سال تقریبا یکسان و حدود ۱۱ درصد بوده است. ازطرفی تعداد بنیانگذار مرد با ۸۹.۹ درصد تقریبا ۹ برابر تعداد خانمها با ۱۰.۱ درصد است.
در نمودارهای مربوط به سطح تحصیلات و وضعیت تحصیلی میبینیم که ۴۰.۶ درصد بنیانگذاران مدرک کارشناسی ارشد دارند و ۸۱ درصد آنها فارغالتحصیل شدهاند. حضور ۰.۶ درصدی دانشآموزان در الکاماستارز نیز آمار دلگرمکنندهای است که نشان میدهد شرایط برای توسعهی ایدههای خلاقانهی جوانان کم سن و سال نیز در زیستبوم استارتاپی ایران فراهم شده است.
نرمافزار با ۲۵ درصد، فناوری اطلاعات با ۲۲.۵ درصد و مدیریت با ۱۰ درصد، سه رشتهی تحصیلی رایج میان بنیانگذاران استارتاپهای ایرانی حاضر در نظرسنجی هستند. کارآفرینی و بازرگانی با ۲ درصد، معماری و عمران با ۳ درصد و مکانیک با ۴ درصد کم جمعیتترین رشتههای تحصیلی میان بنیانگذاران بودهاند.
۲۲.۵ درصد بنیانگذاران استارتاپهای ایرانی الکاماستارز دارای شغل دوم هستند
یکی دیگر از دغدغههای هر فردی که قصد راهاندازی استارتاپی را دارد این است که آیا از شغل فعلی خود استعفا دهد و تمام تمرکز خود را روی استارتاپ بگذارد یا این کار را در کنار شغل ثابت خود انجام دهد. مطمئنا همهی بنیانگذاران استارتاپ ترجیح میدهند تمام وقت و انرژی خود را روی رشد و توسعهی استارتاپ خود بگذارند اما گاهی اوقات هزینهها و بیمه باعث میشود فرد کار ثابت خود را نیز در کنار استارتاپ ادامه دهد. هیچ استارتاپی در مراحل اولیه به درآمدزایی نمیرسد و این احتمال نیز وجود دارد که چند سالی نتواند سرمایهگذار پیدا کند، حتی اگر درآمدی هم حاصل شود بابت پرداخت حقوق کارمندان یا سایر هزینههای استارتاپ خرج میشود. به همین دلیل بهترین توصیه به کسانی که قصد راهاندازی استارتاپی را دارند این است که پیش از شروع استارتاپ، مقداری پول پسانداز کنند تا بتوانند حداقل یک سال بدون دریافت حقوق ثابت، هزینههای زندگی شخصی خود را پرداخت کنند و تمام وقت و تمرکز خود را بدون فکر کردن به مسائل مالی، روی رشد و توسعهی استارتاپ خود متمرکز کنند. آمار ارائه شده از وضعیت شغلی بنیانگذاران استارتاپهای ایرانی الکاماستارز ۹۸ نشان میدهد ۷۷.۵ درصد آنها شغل دیگری بهصورت همزمان ندارند و ۲۲.۵ درصد بنیانگذاران دارای شغل دیگری بهصورت همزمان هستند.
همچنین در نمودارهای بالا مشاهده میکنیم که ۲۶.۲ درصد بنیانگذارانی که در نظرسنجی شرکت کردهاند، هیچ سابقهای در راهاندازی استارتاپ ندارند، ۲۱.۶ درصد آنها دو بار سابقهی راهاندازی استارتاپ دارند و ۲۱ درصد آنها تا پیش از نظرسنجی، یک بار سابقهی راهاندازی استارتاپ داشتهاند. جالب اینجا است که ۱۲.۴ درصد بنیانگذاران سابقهی راهاندازی پنج یا بیشتر استارتاپ را داشتهاند.
شکست خوردن یک استارتاپ دور از انتظار نیست و حتی گفته میشود ۹۰ درصد استارتاپها در همان مراحل اولیه یا در طولانیمدت شکست میخورند. آمار سازمان نظام صنفی رایانهای کشور نیز نشان میدهد ۵۲.۲ درصد بنیانگذاران استارتاپهای ایرانی حاضر در الکاماستارز ۹۸، حداقل یک بار شکست را تجربه کردهاند. عدم نیاز بازار به محصول یا خدمات استارتاپ، کمبود مهارت بنیانگذار و اعضای تیم و عدم مدیریت منابع مالی استارتاپ از عمدهترین دلایل شکست استارتاپها هستند.
بهعنوان مثال بامیلو یکی از معروفترین استارتاپهای ایرانی و اولین سرمایهگذاری بزرگ گروه اینترنتی ایران (IIG) در فضای استارتاپی کشور بود که سال گذشته شکست خود را اعلام کرد. بسیاری از متخصصان، بامیلو را شکست مطلق در بازار تجارت الکترونیک دانسته و برخی دیگر نیز استراتژیهایی پشت پرده را دلیل تغییرات جامع در این سرویس بزرگ میدانند.
استارتاپها یکی از بهترین راهحلها برای اشتغالزایی و کاهش نرخ بیکاری هستند. امروزه بسیاری از جوانان کار کردن در محیط شغلی پویا و خلق ایدههای جدید را به کارهای قدیمی در ادارات ترجیح میدهند؛ بنابراین کمک به رشد و توسعهی استارتاپها درنهایت به اشتغالزایی جامعه، کاهش آمار بیکاری و رشد برندهای ایرانی کمک خواهد کرد. نمودار بالا تعداد کارکنان تماموقت و پارهوقت استارتاپهای حاضر در الکاماستارز ۹۸ را نشان میدهد. ۴۹.۹ درصد استارتاپها بین یک تا پنج نفر کارمند تماموقت دارند و ۶۲.۹ درصد آنها بین یک تا پنج نفر کارمند پارهوقت دارند.
پیشتر دیدیم تعداد بنیانگذاران مرد در استارتاپهای حاضر در نظرسنجی، حدود ۹ برابر تعداد بنیانگذاران خانم است. نمودار بالا نیز تعداد کارکنان خانم این استارتاپها را نشان میدهد. ۶۹.۵ درصد از استارتاپها بین یک تا پنج نفر کارمند خانم دارند و ۱۶.۱ درصد آنها هیچ کارمند خانمی در استارتاپ خود استخدام نکردهاند و ۱۴.۴ درصد استارتاپها نیز حداقل ۶ کارمند خانم در تیم خود دارند.
در بخش بعدی گزارش به روشهای تأمین مالی فعلی و روشهای تأمین مالی آیندهی استارتاپها پرداخته شده است. سازمان نظام صنفی رایانهای کشور روشهای تأمین مالی استارتاپهای شرکتکننده در نظرسنجی را به پنج دستهی استارتاپ درآمدزا است (۴۸.۷ درصد استارتاپها)، استارتاپ سودآور است (۱۱.۸ درصد استارتاپها)، جذب سرمایهگذار (۱۹ درصد استارتاپها)، جذب سرمایهگذار در مراحل بعدی (۶.۱ درصد استارتاپها) و سایر (۴۱.۵ درصد استارتاپها) دستهبندی کرده است.
آمار نشان میدهد که درحالحاضر هدف استارتاپهای ایرانی الکاماستارز ۹۸ از جذب سرمایه، رشد و توسعهی محصولات است. طبق این آمار ۶۲.۲ درصد استارتاپها «هزینههای مقیاسپذیری و رشد»، ۵۳.۳ درصد آنها «هزینههای بازاریابی جاری» و ۵۰.۴ درصد نیز «هزینههای توسعهی محصول» را دلیل جذب سرمایه عنوان کردهاند. ۱۳ درصد نیز اعلام کردهاند که نیازی به جذب سرمایهگذار ندارند.
آمار دیگری از محل اسکان سرمایهگذاران نشان میدهد ۶۸.۹ درصد استارتاپها تا زمان نظرسنجی سرمایهگذار نداشتهاند، ۲۳.۹ درصد سرمایهگذارانی از تهران و ۶.۳ درصد سرمایهگذارانی از سایر استانها داشتهاند. نکتهی جالب این است که ۳.۵ درصد استارتاپها موفق به جذب سرمایهگذار از کشورهای خارجی شدهاند. این نشان میدهد استارتاپهای داخلی با ارائهی یک ایدهی جدید و توسعهی آن میتوانند به جذب سرمایهگذار خارجی و ورود به بازار بینالمللی امید داشته باشند.
۶۰.۲ درصد استارتاپها در پاسخ به سؤال مربوط به «روشهای تأمین مالی و افزایش سرمایه» گفتهاند که میخواهند در آینده از سرمایهی شخصی استفاده کنند. ۵۰.۱ درصد اعلام کردهاند دنبال سرمایهگذار خطر پذیر هستند. ۲۸.۵ درصد سرمایهی مورد نظر خود را با انجام پروژههای موازی تأمین خواهند کرد، ۲۶.۸ درصد دنبال فرشتگان کسبوکار هستند و ۲۵.۶ درصد نیز دنبال راهی برای جذب سرمایه از سوی شتابدهندهها هستند.
بخش پایانی گزارش به بررسی بیشتر موانع و مشکلهای پیش روی استارتاپها و همچنین حمایتی که تا به حال از دولت دریافت کردهاند پرداخته است. بیش از نیمی از استارتاپها «محدودیتهای کشور» را بهعنوان مهمترین مانع داخلی عنوان کردهاند. در شرایطی که حضور استارتاپها میتواند نقش پررنگی در رشد اقتصادی و کاهش نرخ بیکاری ایفا کند، ۵۴.۵ درصد استارتاپهایی که در نظرسنجی شرکت کردهاند اظهار داشتهاند محدودیتهای کشوری مهمترین مانع رشد کسبوکار آنها است. مطمئنا تجربهی تلخ کسبوکارهای نوپا در یک هفته قطعی اینترنت در آبان ماه سال جاری درنتیجهی این آمار بیتأثیر نیست و اگر این شرایط در آینده تکرار شود ضربهی بزرگی به زیستبوم استارتاپی ایران وارد خواهد کرد. «نقدینگی پایین» با ۵۱ درصد دومین مانع مهم داخلی برای رشد استارتاپها انتخاب شده است و بعد از آن «کمبود دانش استارتاپی» با ۲۴.۵ درصد و «بومیسازی مدل» با ۱۷.۹ درصد در رتبههای بعدی مهمترین موانع داخلی رشد استارتاپها هستند.
از بزرگترین مشکلهای بیرونی استارتاپها نیز میتوان به «قوانین و مقررات» اشاره کرده که از نظر ۵۶.۲ درصد استارتاپها بزرگترین مشکل بیرونی است. ۴۰.۳ درصد «کمبود سرمایهگذار»، ۴۰.۱ درصد «سیاستگذاری دولت» و ۳۸.۹ درصد «کمبود نیروی انسانی ماهر» را بهعنوان بزرگترین مشکلهای بیرونی انتخاب کردهاند. کمبود نیروی انسانی ماهر یکی از مشکلات بزرگی است که مطمئنا در سالهای آینده با افزایش نرخ مهاجرت افزایش پیدا خواهد کرد. همچنین با اینکه گفته میشود تحریمها تأثیر چندانی روی کشور نداشته اما ۳۳.۴ درصد استارتاپها «تحریم و عدم دسترسی به بازارهای خارجی» و ۳۵.۷ درصد «رکود بازار» را بهعنوان بزرگترین مشکلهای بیرونی انتخاب کردهاند.
بیش از ۷۵ درصد استارتاپهای ایرانی الکاماستارز هیچ حمایتی از دولت دریافت نکردهاند.
۷۵.۸ درصد از ۳۴۷ استارتاپی که در نظرسنجی حضور داشتهاند تا به حال هیچ حمایتی از سوی دولت دریافت نکردهاند، ۱۵.۳ درصد خدمات مرتبط با شرکتهای دانش بنیان را دریافت کردهاند، ۵.۸ درصد حمایت مالی شدهاند، ۴.۶ درصد کاهش مالیات داشته و تنها ۰.۶ درصد به دادههای دولتی دسترسی داشتهاند.
از بررسی مشکلها و موانع که بگذریم به انتظار استارتاپها از دولت برای حمایت از آنها میرسیم. ۷۴.۴ درصد استارتاپهای حاضر در نظرسنجی، خواستار اصلاح قوانین و مقرراتی هستند که اگرچه در گذشته کارآمد بودهاند اما مانع رشد آنها در جامعهی کنونی میشوند. ۴۲.۹ درصد استارتاپها به حمایت مالی از سوی دولت نیاز دارند و ۴۰.۹ درصد سیاستگذاری را بهعنوان نقش دولت در زیستبوم انتخاب کردهاند. ۳۶.۶ درصد نیز گفتهاند که نقش دولت در زیستبوم استارتاپی کشور باید عدم دخالت باشد.
نمایشگاههای تخصصی استارتاپ مانند الکاماستارز یکی از فرصتهای مناسب برای شبکهسازی در کسبوکار، بازاریابی، شناخت رقیبان، جذب سرمایهگذار و آشنایی با ایده و تکنولوژی سایر استارتاپها است. در بخش آخر گزارش سازمان نظام صنفی رایانهای کشور، استارتاپها هدف خود را از شرکت در این نمایشگاه اعلام کردهاند. ۸۳.۶ درصد استارتاپها «تبلیغات و بازاریابی»، ۶۰.۵ درصد «شبکهسازی»، ۵۷.۳ درصد «عرضهی محصول به بازار»، ۵۴.۲ درصد «جذب سرمایه»، ۳۴.۳ درصد «سنجش ایده، مدل کسبوکار یا محصول» و ۲۳.۶ درصد نیز «استخدام کارکنان جدید» را بهعنوان هدف خود از شرکت در نمایشگاه الکاماستارز ۹۸ اعلام کردهاند.