دعوت به پلتفرمهای جایگزین؛ فراخوان به سمت هیچ [به همراه ویدیو]
«ما تلاش خود را خواهیم کرد که کسبوکارها آسیب نبینند؛ از این رو ظرفیتهای لازم را در پلتفرمها و سکوهای داخلی فراهم میکنیم تا مردم برای برقراری ارتباطات خود به مشکل برخورد نکنند.» این جملات آشنا اگر کلمه به کلمه تکرار ایدهای نباشد که تلگرام را فیلتر کرد، دنباله همان رویکردی است که چهار سال پیش این پیامرسان را مسدود و از دسترس خارج کرد.
لطفا با تماشای ویدئو در یوتیوب و سابسکرایب در کانال یوتیوب زومیت، ما را در مسیر تولید محتوای باکیفیت و ارزشمند حمایت کنید.
تفکری که با ادعای حمایت از پلتفرمهای داخلی کاربران را به نمونههای وطنی پیامرسانها فراخواند تا طبق آنچه دلیل فیلترینگ تلگرام عنوان شده بود، مانع از انتشار محتوای ضد امنیتی، خلاف اخلاق و ترویجکننده اقدامات و رفتارهای تروریستی شود. رویکردی که دستکم در حوزه پیامرسانها امتحان خود را پس داده و نتایجش مشخص شده است.
کارنامه چهارساله این آزمون نشان میدهد فیلتر شدن تلگرام نهتنها کمکی به رشد و پیشرفت پیامرسانهای داخلی نکرده است، بلکه این پیامرسان همچنان محبوب باقی مانده و جایگاه خود در جدول پرکاربرترین مسنجرها برای کاربران ایرانی را حفظ کرده است. با استناد به یافتههای زومیت درباره تعداد کاربران پیامرسانهای ایرانی، که با پرسش از خود پیامرسانها به دست آمد و در اردیبهشت ۱۴۰۱ منتشر شد، مجموع تعداد کاربران فعال در پنج پیامرسان سروشپلاس، آیگپ، ایتا، بله و گپ حدود ۱۷ میلیون کاربر (ثبتنام شده و نهفعال) است.
علاوه بر این، نتایج آخرین نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا)، که در خرداد ۱۴۰۱ منتشر شد، حاکی از آن است که روبیکا ۵.۷ درصد، ایتا ۴.۶ درصد، سروش ۳.۶ درصد، بله با ۲.۲ درصد و آیگپ ۱.۸ درصد کاربر دارند. نکته جالب در خصوص این آمار و ارقام این است که مجموع این درصدها تنها کمی بیش از نصف درصد کل کاربران ایرانی تلگرام است که در گزارش ایسپا به آن اشاره شده است.
در این گزارش، واتساپ با ۷۱.۱ درصد کاربر، بهعنوان پرکاربرترین پیامرسان در میان کاربران ایرانی معرفی شده و دومین پیامرسان پراستفاده نزد آنها هم تلگرام با ۳۱.۶ درصد کاربر بوده است. این در حالی است که مجموع درصد کاربران پنج پیامرسان محبوب بومی حدود ۱۷ درصد برآورد شده است. (ازآنجاکه برخی از کاربران از بیش از یک پیامرسان استفاده میکنند مجموع درصد کل از صد بیشتر شده است.)
جدیدترین گزارش میدلایست مانیتور نیز نشان میدهد با وجود فیلتر بودن تلگرام در ایران هنوز ۴۵ میلیون کاربر در داخل کشور از این پیامرسان استفاده میکنند.
مرور این ارقام مشخص میکند سیاست ضرورتا منجر به کاهش میزان استفاده از یک پلتفرم نخواهد شد و فقط دسترسی کاربر را سخت و میزان استفاده از VPNها را افزایش میدهد. البته نتیجه محتوم دیگری هم حاصل میشود و آن تبدیل شدن گوشیها و دستگاههای کاربران ایرانی به منبع بدافزارها و آلودگیهای سایبری است که از همین استفاده بیشازحد از VPNها و فیلترشکنها ناشی میشود.
پلتفرم جایگزینی که نیست
البته در خصوص پلتفرم جایگزین اینستاگرام وضعیت متفاوت است؛ چراکه پیامرسانها سالها است که راهاندازی شدهاند و زیرساختهایی برای آنها وجود دارد اما یک شبکه اجتماعی داخلی با مختصات اینستاگرام در ایران وجود ندارد. حتی وزیر ارتباطات در تمام روزهای بعد از فیلتر شدن اینستاگرام، در پاسخ به پرسش چگونگی وضعیت این شبکه اجتماعی در روزهای آینده و به بیان جمله «ظرفیتهای داخلی موجود است» بسنده میکند.
در واقع هیچ یک از مسئولان ذیربط حتی از یک پلتفرم جایگزین که ظرفیتهای آن موجود است و امکانات آن هم در دست تقویت شدن است، نام نمیبرند. بدینترتیب، دعوت به حضور در پلتفرمهای ایرانی جایگزین اینستاگرام توسط وزیر را میتوان دعوت به مکانی نامعلوم تعبیر کرد.
در این میان، برخی گمانهزنیها درباره جایگزین شدن روبیکا به گوش میرسد. عدهای تصور میکنند سوپراپلیکیشن روبیکا با برخورداری از امکان مشاهده فیلم و کلیپ و قابلیت پخش موزیک بهصورت رایگان، پرداخت الکترونیک، پیامرسانی و غیره میتواند پلتفرمی مشابه اینستاگرام باشد. هرچند این موضوع صرفاً در حد یک حدس و گمان است، اما حتی با فرض صحت آن پرسش مهمتری مطرح میشود: آیا کاربر از ایده حضور در این پلتفرم داخلی استقبال میکند؟
با رجوع به یک تجربه از گذشته احتمال پاسخ منفی دادن به این پرسش قوت میگیرد: ۲۵ مرداد سال گذشته ماجرای اکانتهای جعلی در روبیکا و روبینو (یکی از سرویسهای روبیکا) خبرساز شد. ماجرا این بود که در این پلتفرمهای بومی برای چهرههای مشهور و همچنین برای بسیاری از افراد و کاربران عادی اینستاگرام حساب کاربری جعلی ساخته شده بود. در واقع، بسیاری از افراد با جستوجوی نام خود در این پلتفرمها متوجه میشدند، بدون این که خودشان اطلاع داشته باشند یا اکانتی ساخته باشند، در این پلتفرمها حساب کاربری با تیک آبی برایشان ساخته شده است.
در چنین شرایطی آیا میتوان امیدوار بود که کاربران به این پلتفرمها اعتماد کنند و در آن حاضر شوند؟ آیا این پلتفرمهای داخلی میتوانند به چنان محبوبیتی دست پیدا کنند که جایگزین اینستاگرام باشند؟ این محبوبیت بهویژه برای کسبوکارهای خرد مجازی که پیش از این در اینستاگرام فعال بودهاند، حیاتی است؛ چراکه وجود و نفس کشیدن این کسبوکارها کاملاً وابسته به فضایی است که تجمع کاربران در آن وجود داشته باشد.
کارشناسان و فعالان صنف کسبوکارهای مجازی هم به عدم وجود یک پلتفرم جایگزین برای اینستاگرام اشاره میکنند و بیش از همه بر این نکته تأکید دارند که تعداد زیاد کاربران ایرانی اینستاگرام مزیتی است که این شبکه اجتماعی را از هر پلتفرم دیگری برای کسبوکارها متمایز و جذابتر میکند. با در نظر داشتن این ویژگی، برای این پرسش که «چه پلتفرم دیگری این خصوصیت مهم اینستاگرام را دارا است؟» صرفاً یک پاسخ وجود دارد: هیچ پلتفرمی.
در همین شرایط عدم وجود پلتفرم جایگزین از یک سو و اصرار به ایجاد آن از سوی دیگر، آسیب دیگری نیز متوجه حوزه فناوری و اقتصاد کشور میشود. معمولاً در چنین وضعیتی طرحها و ایدههای مختلفی برای ایجاد یک یا چند پلتفرم جایگزین مطرح میشود که برخی از آنها مورد توجه قرار گرفته، برای ایجاد آن بودجه اختصاص داده شده و زمان زیادی صرف میشود. اما تعدادی از این ایدهها حتی به مرحله اجرا و پیادهسازی نمیرسند و برخی دیگر پس از عملیاتی شدن، به دلیل ناکارآمد بودن شکست خورده و به فعالیت خود پایان میدهند.
یکی از نمونههای مشهور این طرحها، پیامرسان بیسفون بود که بهعنوان یکی از موفقترین پلتفرمها معرفی میشد ابتدای سال ۹۷ و پس فیلتر شدن تلگرام، با هدف تقویت، وام ۵ میلیارد تومانی از وزارت ارتباطات دریافت کرد اما در تاریخ ۱۵ اسفند ۹۹ فعالیتش برای همیشه متوقف شد.
در نمونهای دیگر، لنزور بهعنوان شبکه اجتماعی عکسمحور ایرانی، که نمونه داخلی اینستاگرام معرفی شده بود، پس از هشت سال به فعالیت خود پایان داد و علت این موضوع را عدم پشتیبانی حقوقی از این پلتفرمها و معین نبودن خطوط قرمز فرهنگی اعلام کرد.
بدینترتیب، مشخص نیست چه سرنوشتی در انتظار کسبوکارهای خردی است که تنها محل امرار معاششان اینستاگرام است و تعدادشان ۴۰۰ هزار مورد اعلام شده است. هرچند گفته میشود برخی از کسبوکارهای آنلاین که روی پلتفرمهای دیگر، مانند وبسایت، نیز فعالیت دارند وضعیت بهتری دارند، اما پاسخی به این سؤال داده نمیشود که درصد قابل توجهی از منبع درآمد همین کسبوکارها که از اینستاگرام به دست میآید، چه میشود؟
در شرایطی که ضروری است چنین دغدغههایی مورد توجه قرار بگیرد و راهکاری پیش پای کسبوکارها گذاشته شود، تنها اقدام صورتگرفته تا این لحظه توصیه به عدم سرمایهگذاری روی پلتفرمهای خارجی و تشویق افراد به انتقال کسبوکارشان به پلتفرمهای بومی است.
فیلتر به بهانه حمایت؛ یک استراتژی غلط
آمار و ارقام کاربران پیامرسانهای داخلی، که پیشتر ذکر شد، تنها ادله موجود برای نشان دادن عدم تحقق هدف توسعه پیامرسانهای بومی و از آن مهمتر، اثربخشی مسئله فیلترینگ نیست. گفتوگوی زومیت با مدیرعاملهای تعدادی از پیامرسانهای بومی نیز نشان داد اقدام به فیلترینگ تلگرام نهتنها کمکی به توسعه نمونههای بومی نکرده، بلکه آنها را در تقابلی نامتوازن با تلگرام قرار داده و مانع از رشدشان شد. مهدی انجیدنی، مدیرعامل پیامرسان گپ، در همین خصوص گفته بود:
فیلترینگ تلگرام و بحث و جدلهایی که بعد از آن مطرح شد، یک اتفاق آسیبزا برای پیامرسانهای داخلی بود. مسئولان به جای این که بهدرستی این موضوع را در کشور مطرح کنند و توضیح دهند که فیلترینگ اساساً یک تصمیم سیاسی بوده، طوری این موضوع را مطرح کردند که انگار با هدف حمایت از پیامرسانهای ایرانی فیلترینگ را اعمال کردهاند.
در کنار این موضوع، مسئله بیاعتمادی به پلتفرمهای بومی نیز چالش دیگری است که همواره سد راه رشد آنها شده و آنها را با مشکل کمبود کاربر مواجه کرده است. میثم عسگری، مدیرعامل پیامرسان آیگپ، در گفتوگو با زومیت این موضوع را هم نتیجه استراتژی غلطِ «فیلتر پلتفرم خارجی با هدف پیشرفت پلتفرم داخلی» دانسته و اعلام کرده بود:
فیلتر شدن تلگرام بیشتر از آن که به نفع پیامرسانهای داخلی شود، به ضررشان شد و به آنها آسیب زد. بهطور کلی، محدودسازی برای تلگرام فضا را برای ما سختتر کرد، چون بیاعتمادی بیشتر شد، بسیاری اتهامها به پیامرسانها زده شد که ناامن هستند یا تهمتهای دیگر.
همین دو نکته جزء مسائلی است که میتواند در موضوع ایجاد پلتفرمهای بومی برای کسبوکارها نیز چالشزا باشد. بسیاری از کارشناسان پس از مطرح شدن ایده کوچ کسبوکارها از اینستاگرام به پلتفرمهای ایرانی، به نقد از زوایای گوناگون به نقد این استراتژی و دیدگاه حاکمیت پرداخته و شکست چنین رویکردهایی را پیشبینی کرده و در توضیح علت این پیشبینی خود به همین موضوع اشاره کردند که کاربر به دلایل مختلفی به پلتفرمهای داخلی اعتماد نمیکند و همین مسئله باعث عدم استقبال از این فضاهای جدید میشود.
علت عدم اعتماد به پلتفرمهای داخلی
بررسی علت عدم استقبال کاربران ایرانی از پلتفرمهای داخلی نشان میدهد افراد، با عینک بدبینی یا با نگاه واقعبینانه، نسبت به حفظ حریم خصوصی خود در پلتفرمهای داخلی تردید دارند. از یک سو، برخی شایعات درباره این پلتفرمهای آنلاین به این عدم اطمینان منجر شده و از سوی دیگر، برخی اتفاقات، مثل ساخته شدن حسابهای جعلی از افراد در بعضی از پلتفرمهای بومی به تردید و عدم اعتمادشان دامن زده است.
البته در شکلگیری این بیاعتمادی ضعف فنی هم نقش پررنگی ایفا کرده است. تجربه بسیاری از کاربران ایرانی از حضور در پیامرسانها، شبکههای اجتماعی و سایر پلتفرمهای بومی تجربه چندان موفقی نبوده و آنها را با چالشهایی مثل کندی سرعت، ضعف در پردازش و... مواجه کرده که در مجموع تجربه کاربری ناخوشایندی را برایشان رقم زده است.
دو نمونه از آخرین نواقص فنی موجود در این پلتفرمها اتفاقا به همین روزهایی مربوط میشود که درنتیجه فیلترینگ و عدم دسترسی به پلتفرمهای خارجی، بعضی از کاربران به استفاده از نمونههای وطنی روی آوردهاند. یکی از کاربران زومیت در کامنتی برای ما از کندی سرعت پیامرسان سروشپلاس برای آپلود عکس خبر داده است:
سال ۹۸ همچین اتفاقی برای ما افتاد برادرم اونور دنیا دنبال یه سری مدارکش مام اینور دستمون به هیچی بند نبود. این برنامههای ... امثال سروش هم یه عکس باهاش نمیشه فرستاد ... زیرساختم. ندارن بدبختی. ۲ میلیون بریزن تو برنامههای ایرانی همشون از کار میفتن.
بسیاری از نظرات کارشناسانه هم به همین ضعفها اشاره دارند. هرچند ممکن است پلتفرمهای بومی تا حدی پاسخگوی افزایش تعداد کاربران خود باشند اما افزایش چشمگیر و بهاصطلاح هجوم ناگهانی کاربر برایشان امکانپذیر نیست. این موضوع صرفاً هم به پلتفرمهای ایرانی مربوط نیست. پلتفرمهای مطرح و پرکاربری مانند اینستاگرام و تلگرام نیز در چنین مواردی سابقه آسیبپذیری داشتهاند.
هفته گذشته پیامرسان ایتا به همین وضعیت دچار شده و اعلام کرد که به دلیل ارسال نشدن پیامک حاوی کد برای کاربران جدید، این سرویس قادر به پذیرفتن کاربر جدید نیست.
این اتفاقات در حالی در پیامرسانهای ایرانی رخ میدهد که انتظار میرود پس از گذشت سالها از راهاندازی این پلتفرمها مشکلی در خصوص ابتداییترین کارکردهایشان وجود نداشته باشد. نکته مهم دیگر این است که با وجود چنین ضعفهایی در پلتفرمهای بومی، چطور میتوان از یک آلترناتیو برای شبکه اجتماعی اینستاگرام صحبت کرد و کسبوکارها را به استفاده از پیامرسانها برای ارتباط با مشتریان خود تشویق کرد؟
برای داشتن یک پلتفرم داخلی که بتواند جایگزین مناسبی برای اینستاگرام باشد پیششرطهای مهمی لازم است. مقدمات بسیاری از فراهم آوردن زیرساختها، رفع نواقص فنی تا راهکارهای تشویقی برای کسبوکارها و کاربران با هدف جذب آنها به این پلتفرمها باید در نظر گرفته شود. در غیر این صورت احتمالاً همین مسیری طی خواهد شد که پیامرسانهای داخلی تا امروز طی کرده و به مقصدی منتهی خواهد شد که این مسنجرها به آن رسیدهاند.