رشد بی‌صدای اقتصاد گیگ در ایران؛ استارتاپ‌ها در بازار کار جای دولت را گرفته‌اند

یک‌شنبه 13 مهر 1404 - 18:20
مطالعه 7 دقیقه
نوشته اقتصاد گیگ روی گوشی موبایل با پس‌زمینه افراد و المان‌های تهران
اقتصاد گیگ در ایران بی‌صدا و بدون کمک دولت رشد کرده است؛ جایی که آچاره، اسنپ، دیجی‌کالا و... با مدل‌های خودتنظیم و نوآورانه بازار کار را گسترش دادند.
تبلیغات

در دهه‌ گذشته، یکی از بزرگ‌ترین تغییرات بازار کار در ایران نه از دل قانون که از دل استارتاپ‌ها یا برای به تعبیر برخی دولتی‌ها از شرکت‌های «اسمشو نبر» بیرون آمد.

در روزهایی که دولت هنوز برای اشتغال دیجیتال تعریف مشخصی نداشت و اعلام کرده که برای ایجاد هر شغل پایدار نزدیک به یک میلیارد تومان باید هزینه کند؛ پلتفرم‌هایی مثل آچاره و حتی اسنپ و دیجی‌کالا بدون انتظار از نهادهای رسمی و برای بازارسازی و بزرگ کردن کیک اقتصاد کشور دست به ساختن مدل تازه‌ای از کار زدند: کاری که نه کارمندی است، نه پیمانکاری، بلکه چیزی میان این دو است؛ بر پایه‌ی سفارش، آزادی و فناوری.

به گزارش زومیت، این مدل حالا با عنوان اقتصاد گیگ (Gig Economy) شناخته می‌شود — نظامی که در آن افراد با مهارت‌های مختلف به‌صورت پروژه‌ای یا ساعتی فعالیت می‌کنند و پلتفرم‌های آنلاین واسطه‌ اتصال آن‌ها به مشتری هستند.

اگر در گذشته برای انجام کارهایی مثل نظافت، تعمیرات یا جابه‌جایی، فرد باید حضوری یا در بهترین حالت به شکل تلفنی در بازار دنبال نیرو می‌گشت و با شنیدن از تجربه دیگران به نیروها اعتماد می‌کرد؛ حالا این نیاز با چند کلیک و خواندن نظرات کاربران در اپلیکیشن‌ها رفع می‌شود. در سوی دیگر هم هزاران نفر بدون دفتر و قرارداد رسمی، به شکلی سیال در همین بسترها درآمدزایی می‌کنند.

خودتنظیمی در غیاب قانون

در ایران مثل اکثر نقاط جهان رشد اقتصاد گیگ از ابتکار بخش خصوصی آغاز شد. پلتفرم‌هایی مثل آچاره در فضای خالی میان تقاضای انباشته‌ خدمات شهری و عرضه‌ی پراکنده‌ی نیروی کار شکل گرفتند.

همان‌طور که گزارش ۸ سالگی آچاره نشان می‌دهد، این پلتفرم توانسته است صدها هزار «متخصص خدمات» را به کاربران متصل کند؛ از برق‌کار و لوله‌کش تا تعمیرکار، آرایشگر و نیروی نظافت عادی و متخصص تا افرادی که پروژه‌های میلیاردی را به‌صورت آنلاین رقم زدند.

نکته‌ مهم‌تر از تعداد متخصصان، کیفیت ساختار حمایتی پلتفرم‌هاست. آچاره در سال‌های اخیر کوشیده بدون ورود به نظام استخدامی سنتی، سازوکارهایی برای حمایت از نیروهای خود بسازد؛ از جمله باشگاه متخصصین آچاره که با ارائه خدمات رفاهی، آموزشی و تخفیف‌های بیمه‌ای تلاش می‌کند تا شکاف میان استقلال کاری و امنیت شغلی را کم کند.

این الگو را می‌توان نوعی «بیمه‌ غیردولتی اجتماعی» دانست که از دل پلتفرم بیرون آمده است. اما چرا آچاره یا پلتفرم‌های مشابه باید منابع مالی خود را صرف خدمات رفاهی کنند، در حالی که تعهد قانونی ندارند؟ پاسخ اینجاست: حفظ متخصصان ماهر.

در اقتصاد گیگ، «هزینه‌ی جایگزینی» یک متخصص خوب بالاست. نیروی باکیفیت و باسابقه، نه‌تنها خدمات بهتری ارائه می‌دهد، بلکه اعتبار پلتفرم را بالا می‌برد. بنابراین، خدمات رفاهی، آموزشی و حمایتی در باشگاه متخصصین، در واقع یک سرمایه‌گذاری راهبردی برای کاهش ریزش نیروهای باکیفیت و تضمین کیفیت خدمات ارائه‌شده به مشتریان است.

به بیان ساده، پلتفرم به این نتیجه رسیده که تداوم پایداری کسب‌وکار بدون رضایت و حفظ متخصصان ماهر ممکن نیست؛ بنابراین، خودش بخشی از وظایف دولت در ایجاد نظم و عدالت را بر عهده گرفته است.

با این حال، باید توجه داشت که این خودتنظیمی، محدودیت‌هایی هم دارد. خدمات رفاهی پلتفرم‌ها هرگز نمی‌تواند جایگزین حمایت‌های کلان ملی مانند بیمه بازنشستگی، مقرری بیکاری یا مستمری ازکارافتادگی شود که توسط دولت و بر اساس یک طرح ملی تأمین می‌شود. این نکته، لزوم ورود تسهیل‌گرانه نهادهای رسمی را همچنان پررنگ نگه می‌دارد.

در سمت دیگر، اسنپ هم به‌عنوان بزرگ‌ترین پلتفرم اقتصاد گیگ ایران، مسیر مشابهی را طی کرده است. رانندگان در این سامانه نه کارمندند و نه پیمانکار رسمی، اما به لطف الگوریتم‌های قیمت‌گذاری و حمایت‌های پلتفرمی، درآمدی پایدارتر از مشاغل آزاد سنتی دارند.

آمارهای منتشرشده از سوی اسنپ نشان می‌دهد که بیش از ۲ میلیون راننده فعال در این شبکه وجود دارد — عددی که عملاً نشان می‌دهد اقتصاد گیگ به یک رکن واقعی از اقتصاد شهری ایران تبدیل شده است.

دیجی‌کالا هم با داشتن چند میلیون فروشنده از سرتاسر ایران ضمن برقراری عدالت اجتماعی در سراسر کشور توانسته درآمد‌های هنگفتی برای فروشندگان خود دست‌وپا کند؛ آن‌ هم فقط با وصل کردنشان به یک بازار آنلاین بزرگ با چند ۱۰ میلیون کاربر.

از انعطاف شغلی تا بازتعریف امنیت

اقتصاد گیگ، نه‌تنها مدل اشتغال، بلکه تعریف ما از امنیت شغلی را نیز تغییر داده است. در این فضا، امنیت به جای یک تعهد دوجانبه در قرارداد (کارمند-کارفرما)، از مسیر اعتبار و الگوریتم ساخته می‌شود: فرد با امتیاز خوب، نظم کاری و رضایت مشتریان، می‌تواند جریان درآمد خود را حفظ کند.

این همان چیزی است که در گزارش آچاره هم دیده می‌شود؛ بسیاری از متخصصان با استمرار فعالیت در پلتفرم، درآمدی ثابت‌تر از شغل سنتی پیدا کرده‌اند.

امتیاز و نظرات مشتریان در واقع «سرمایه اجتماعی دیجیتال» متخصص را تشکیل می‌دهد. این سرمایه، نه فقط منبع درآمد فعلی اوست، بلکه قابلیت انتقال مهارت و اعتبار به پلتفرم‌های دیگر یا حتی بازار سنتی را نیز فراهم می‌کند.

این مدل با «شهرت»(Reputation) در بازار سنتی تفاوت دارد، چرا که قابل اندازه‌گیری، شفاف و عمومی است. این سیستم امتیازدهی دوطرفه، در واقع ستون فقرات این نوع امنیت جدید است.

از زاویه‌ی اقتصادی نیز، پلتفرم‌ها توانسته‌اند هزینه‌ی مبادله را کاهش دهند — یعنی همان زمانی که پیش‌تر صرف یافتن مشتری یا نیروی کار می‌شد، حالا در چند دقیقه انجام می‌شود. این امر بهره‌وری را بالا برده و در مقیاس کلان، به رشد «تولید خدمات خرد» منجر شده است.

از این منظر، امنیت دیگر نه در قرارداد، بلکه در توانایی مستمر فرد برای یافتن کار در یک بستر شفاف و انعطاف‌پذیر تعریف می‌شود. این نوع «امنیت درآمدی»(Earning Security) می‌تواند در برابر بحران‌هایی مثل رکود یا بیکاری مقطعی، تاب‌آوری بیشتری نسبت به یک شغل تمام وقت سنتی داشته باشد.

اما شاید مهم‌ترین نکته این باشد که رشد اقتصاد گیگ در ایران از پایین به بالا رخ داده، نه بالعکس. نه دولت یارانه داده، نه بخش عمومی بستری فراهم کرده است. این خود پلتفرم‌ها بودند که با ترکیب نیاز مردم و فناوری، شکلی تازه از بازار کار را ساختند — مدلی که اگرچه بی‌نقص نیست، اما از اساس بر خلاقیت و تقاضای واقعی بنا شده است.

با این حال، هرچقدر که این مدل در اشتغال‌زایی موفق بوده، در حوزه‌ قانون‌گذاری هنوز زمین خالی دارد و این همان نقطه‌ای است که باید در ادامه درباره‌اش صحبت کرد: مسئولیت سیاست‌گذار در ساختن چارچوبی منصفانه برای آینده‌ی اقتصاد گیگ.

خلأ سیاست‌گذاری و نقش پلتفرم‌ها در ساختن نظم نوین کار

با وجود رشد سریع اقتصاد گیگ در ایران، هنوز چارچوب حقوقی روشنی برای این نوع فعالیت وجود ندارد. نه قوانین کار فعلی تعریفی برای شغل‌های پلتفرمی دارند، نه نظام بیمه و مالیات کشور با ساختار انعطاف‌پذیر آن هماهنگ است.

واقعیت اینجاست که ما هنوز برای فریلنسرها هم قوانین مشخصی نداریم چه برسد به این که بخواهیم برای نهادهای دولتی مفهومی به نام اقتصاد گیگ را توضیح دهیم و خواستار یک چارچوب برای آن باشیم! نتیجه این خلأ و ناآگاهی در سیستم دولتی، وضعیتی خاکستری است که در آن هزاران نفر کار می‌کنند، اما از نگاه رسمی «شاغل» محسوب نمی‌شوند.

در کشورهای توسعه‌یافته، همین چالش طی یک دهه گذشته منجر به بازنگری‌های جدی در سیاست‌گذاری شده است. در اتحادیه اروپا، قوانین جدیدی برای حمایت از «کارگران پلتفرمی» تصویب شده تا تعادلی میان استقلال کاری و حقوق اجتماعی برقرار شود.

حتی در کشورهایی مثل هند و اندونزی، دولت‌ها به‌جای محدود کردن این فضا، با تعریف طبقات جدید شغلی و بیمه‌های ماژولار، اقتصاد گیگ را به رسمیت شناخته‌اند.

در ایران اما هنوز این مسیر آغاز نشده و پلتفرم‌ها عملاً جای نهادهای سیاست‌گذار را پر کرده‌اند؛ دولت عقب مانده، اما استارتاپ‌ها جلو رفته‌اند. حتی دولت به‌جای حمایت تا جایی که توانسته سنگ‌اندازی کرده و می‌کند و برخی نهادها نیز با دیدن این رشد سریع، سهم‌خواهی می‌کنند!

دولت؛ بازیگر غایب یا تنظیم‌گر آینده؟

پرسش اصلی اینجاست: آیا این مدل‌ها باید بدون چارچوب رسمی ادامه پیدا کنند؟ پاسخ کوتاه این است: نه.

تجربه جهانی نشان داده که بدون سیاست‌گذاری درست، اقتصاد گیگ به مرور می‌تواند نابرابری‌ها را بازتولید کند؛ چرا که دسترسی به بیمه، بازنشستگی یا حمایت‌های قانونی برای نیروهای مستقل فراهم نیست. اما در عین حال، ورود دولت نباید به شکل محدودکننده و بوروکراتیک باشد — بلکه باید تسهیل‌گر و تنظیم‌گر (Regulatory Facilitator) باشد.

مدیران استارتاپ‌ها می‌گویند که برای همراه شدن با دولت در راستای چینش و تدوین چنین قوانینی خوشحالند اما واقعیت این است که خودشان نمی‌توانند در این راه گامی بردارند.

در واقع، نقش دولت در ایران باید تعریف چارچوب‌های حمایتی برای پلتفرم‌ها و نیروهایشان باشد، نه دخالت در کسب‌وکار. به‌جای آن که بپرسد «چطور مجوز بدهیم؟» باید بپرسد «چطور از این ساختار حمایت کنیم؟».

تجربه دیجی‌کالا در ایجاد بازارگاه فروشندگان (Marketplace) نشان داد که وقتی بخش خصوصی بستر شفاف و رقابتی می‌سازد، اثرش بر اشتغال از ده‌ها طرح دولتی بیشتر است. همین منطق درباره آچاره، اسنپ، تپسی و هر کسب‌وکاری در اکوسیستم دیجیتال هم صدق می‌کند.

آینده‌ای که از دل پلتفرم‌ها ساخته می‌شود

اقتصاد گیگ در ایران هنوز در مرحله‌ی شکل‌گیری است؛ اما اگر سیاست‌گذار با هوشمندی عمل کند، می‌تواند به یکی از پایه‌های اصلی اشتغال در دهه آینده تبدیل شود. پلتفرم‌هایی مانند آچاره، دیوار، بازار، اسنپ، الوپیک، دیجی‌کالا و... هر کدام بخش‌هایی از این پازل را تکمیل کرده‌اند.

آن‌ها به میلیون‌ها نفر امکان داده‌اند بدون دفتر، سرمایه اولیه یا وابستگی سازمانی کار کنند، مهارت‌های خود را عرضه کنند و درآمد بسازند. به بیان دیگر، پلتفرم‌ها اقتصاد را مردمی‌تر کرده‌اند. برای این که این مردم‌گرایی پایدار بماند، باید در کنار آزادی، حداقلی از امنیت و پشتیبانی قانونی هم تعریف شود.

شاید حالا زمان آن رسیده که نهادهای سیاست‌گذار، به جای ترس از استارتاپ‌ها و سهم‌خواهی، از آن‌ها یاد بگیرند که چطور می‌شود بازار کار را به‌روز کرد، بدون آن که روح کارآفرینی را از بین برد.

نظرات