چند هفته پیش یکی از پیشگامان هوش مصنوعی در مونترآل به نام یوشوا بنجیو پروژهای با نام Element AI را آغاز کرد. پروژهای که به استارتاپها کمک خواهد کرد کار خود را در زمینهی یادگیری عمیق آغاز کنند.
با وجود ظاهر فروتن خود، مونترآل استعدادهای بسیاری در زمینهی هوش مصنوعی دارد و محققان یادگیری عمیق در سرتاسر شهر پراکنده هستند. بنجیو به همراه سایر اعضای تیمِ خود امیدوار است که با کمک به استارتاپها، مونترآل را به مرکز هوش مصنوعی جهان تبدیل کند.
شروع این پروژه بازخوردهای متفاوتی در پی داشت. سؤال اصلی این است که آیا مونترآل علاقهای به تبدیلشدن به مرکز هوش مصنوعی جهان دارد؟ بسیاری از شهروندان مونترآل به آیندهی این تکنولوژی بدبین هستند. حتی عدهای از پیشگامان تکنولوژی از جمله ایلان ماسک، مدیرعامل اسپیساکس، تا آنجا پیش رفتهاند که هوش مصنوعی را خطرناکتر از سلاح هستهای (در تئوری) توصیف کنند.
به همین دلیل است که سؤالات اخلاقی در زمینهی استفاده از هوش مصنوعی در حال فراگیر شدن است. گوگل، فیسبوک، آیبیام، مایکروسافت و آمازون در پروژهای جدید همپیمان شدهاند تا پس از تحقیقات گسترده، به قوانینی مناسب در طراحی و استفادهی هوش مصنوعی دست پیدا کنند. این شرکتها امیدوارند به استانداردی جهانی برای این صنعت در حال رشد دست یابند.
همزمان با رشد سریع هوش مصنوعی، دشواریهای آن نیز خود را نشان میدهند؛ از جمله خطر بالقوهی آن برای بقای نسل بشر. سؤال اصلی این است که آیا هوش مصنوعی به نسل بشر خدمت خواهد کرد یا برای انسانها مرگبار خواهد بود. پاسخ به این سؤال پیچیده و در عین حال ساده است. هوش مصنوعی همواره به خوبی و در عین حال به بدیِ نسل بشر خواهد بود. تکنولوژی، ادامهای از راه انسانهای سازندهی آن و کاربران آن است. در نتیجه تأثیر آن بر نسل بشر میتواند مثبت یا مخرب باشد؛ بسته به این به کدام انتهای طیف نگاه کنید.
تکنولوژی، ادامهی راه انسانها
از زمان کشف آتش، انسانها به شکلی چشمگیر تکامل پیدا کردهاند و قرن پس از قرن به کشف فناوریهای نوین و چشمگیر دست زدهاند. تمامی این ابتکارها در درون خود مزایا و مشکلاتی دارند. و هر تغییرِ جهت، تأثیرات غیرقابل بازگشتی بر سرنوشت جامعه و رفتارهای اخلاقی ما گذاشته است. باید اشاره کرد که همین ابزارها نیز رفتارهای ما را تحت تأثیر قرار داده و بهعنوان پنجرهی ما به دنیای بیرون عمل کردهاند.
همانطور که فیلسوف مشهور فرانسوی، میشل سر، در کتاب خود اشاره میکند؛ تکنولوژی همواره نمونه یا شکل تکاملیافتهای از بدن انسان است. چکش، بهعنوان مثال، نمونهای قویتر از مشت است. با پیگیری این منطق میتوان گفت رایانه مغز انسان و وب، مجموعهی دانش و حافظهی انسان است.
در قدم بعدی، هوش مصنوعی استعارهی رایانه بهعنوان مغز انسان را به سطح بالاتری میبرد و فعالیتهای مغز را در طراحی شبکههای عصبی عمیق به شکل چشمگیری تقلید میکند. فضای وب از این به بعد تنها بانکی از دانش ما نخواهد بود. بلکه با وجود هوش مصنوعی، این دانش بیشتر به عمل نزدیک میشود و راه را برای ارتباط واقعی جهان با یکدیگر هموار میکند.
خوب یا بد؟
با اینکه چشمانداز هوش مصنوعی برای صنعت تکنولوژی رؤیایی است؛ برای افرادی که خارج از این صنعت هستند، ممکن است بسیار ترسناک به نظر برسد. مخصوصا زمانی که یک قدم به عقب برمیدارید و به شرایط جهان، خارج از سیلیکون ولی نگاه میکنید. با وجود دههها جنگ و خرج میلیاردها دلار در جنگ علیه تروریسم، همچنان گروههایی مانند داعش غیرقابل مهار به نظر میرسند. شاید انسانها به اندازهی تصور خود به تکامل نزدیک نشدهاند. باید توجه کرد درصورتیکه هوش مصنوعی به دست افراد اشتباه بیفتد؛ میتواند بهاندازهی پیشبینیها مخرب باشد.
پس آیا باید از دنبال کردن این رؤیا دست بکشیم؟ با توجه تاریخ فناوری از زمان کشف آتش تا به امروز، میتوان دربارهی آیندهی هوش مصنوعی خوشبین بود و در عین حال با دیدی منفی با آن مواجه شد.
نگاهی کوتاه به تاریخچهی فناوری
آتش، غذای پختهشده را برای انسانها به ارمغان آورد. عاملی که در رشد ذهنی انسان بسیار حیاتی است. هرچند در امپراتوری بیزانس، آتش به عنوان سلاح کشتار جمعی در نابودسازی ناوگان دشمن و فتح قلمروهای جدید به کار گرفته شد.
چرخ، توانایی جابجایی را به شکلی بیسابقه به ارمغان آورد و درهای جهان را به روی انسانها گشود. هرچند قرنها بعد جابجایی در ابعاد عظیم به آلودگی هوا و گرمایش زمین منجر شد. عاملی که ممکن است به تخریب زمین منتهی شود.
اگر به امروز نگاه کنیم؛ اینترنت و شبکههای اجتماعی به مردمی شدن دانش کمک کردند و با مرتبط کردن انسانها، به هرکس صدایی رسا هدیه دادهاند. از طرف دیگر این فناوری حریم شخصی ما را در مخاطره قرار داده است و تبدیل به ابزاری برای تبلیغات سیاسی از جبههی راست افراطی در آمریکا تا گروههای تروریست شده است.
طمع، تبعیض، نفرت، جنگ، تروریسم و بربریت همواره وجود داشته است. این پدیدهها از رشد تکنولوژی مستقل و نمودی از نقص و چندبعدی بودن نسل بشر هستند. نگرانیها دربارهی هوش مصنوعی از آنجا است که این تکنولوژی ممکن است تاریکیهای انسان را قدرتمندتر کند یا بدتر، آنها را به ماشینها منتقل کند.
پیشرفت بهجای هراس
خوب یا بد، بحثهای پیرامون هوش مصنوعی، تئوری و مبهم هستند. کسی توانایی توقف رشد تکنولوژی -که عاملی اساسی در رؤیاپردازی و پیشرفت انسان است- را ندارد. فناوری به ما اجازهی تصور جهانی بدون سرطان، برابر و پاک میدهد. بجای سعی در توقف فناوری، ما باید به دنبال کاملتر کردن آن باشیم. اما در این راه باید از تجربیات گذشته درس بگیریم و به خرد جمعی تکیه کنیم.
با هر پیشرفت چشمگیر در فناوری، نیازی تازه به بازنگری و بهروزرسانی قوانین اخلاقی وجود دارد. امروزه بیش از هر زمان دیگری انسانها نیازمند آگاهی هستند. اگر ما در اولویت قراردادن نفع جامعهی انسانی بر منافع شخصی، اقتصادی، سیاسی یا نظامی با شکست مواجه شویم؛ هوش مصنوعی میتواند تبدیل به بزرگترین فاجعهی بشری شود. اما اگر انسانها به مرحلهای جدید از درک خود از انسانیت برسند، هوش مصنوعی به تحقق دنیایی کمک خواهد کرد که ما را به تمرکز به نقاط قوت خود (خلاقیت، تفکر، هوش احساسی و توانایی حل مشکلات) وادار میکند و ماشینها را به کارهای کوچکتر و تکراری وامیدارد.
اعتماد به رباتها؟
در پایان اینکه نباید ماشینها را بهعنوان جایگزینی برای انسانها در نظر گرفت. در چنین شرایطی احساس اختیار و مسئولیتپذیری خود را از دست خواهیم داد. هوش مصنوعی را میتوان بهعنوان مکملی بر انسانها دانست؛ راهی که انسانیت در آن به تکامل خواهد رسید.
یکجا ماندن به نظر همیشه خطرناکتر از پیشرفت و تکامل است. روزی که انسانها از تکامل دست بکشند، به پسرفت روی خواهند آورد. پس بهتر است پیشرفت را در اولویت قرار دهیم. هرچند مهم است که خودخواهی را هم جایگزین احتیاط نکنیم؛ در چنین حالتی، آیندهی بشر در مخاطره خواهد بود و انسانها دست به تکرار اشتباهات خود خواهند زد.