روایتی ناگفته از روند ساخت سیستمعامل ۱۳ هزار دلاری اپل ۲
اگر به تاریخچهی اپل نگاهی داشته باشید، پس از نامهایی همچون استیو جابز و استیو وازنیاک، رایانهی اپل ۲ جایگاه ویژهای در تاریخچه و شهرت اپل دارد؛ رایانهای که بهسبب آن اپل به درآمد قابل توجهی دست پیدا کرد. در آن زمان این دستگاه برای همهی نیازها پاسخگو بود و افراد با نیازهای مختلف میتوانستند از این رایانهی پرکاربرد و گرانقیمت استفاده کنند. در واقع اپل ۲ را میتوان دستگاهی نامید که صحنه را برای ظهور کامپیوترهای مک و بعدها، آیدیوایس آماده کرد.
بهلطف سند ۳۵ سالهای که اخیرا در موزهی سانتا کروز مانتین کالیفرنیا رؤیت شده است، اکنون میتوانیم با آگاهی بیشتری نسبت به سالهای درخشان اپل صحبت کنیم. این سند که بیشاز سه دهه از وجودش میگذرد، مسیر اپل برای ساخت اولین سیستمعامل این شرکت که برمبنای دیسک عمل میکرد و سختیهایی راکه کوپرتینونشینها برای ساخت آن متحمل شدهاند روشن میکند.
چیزی که اکنون میدانیم، وابستگی اپل به کمکهای بیرون از کمپانی بوده است تا یکی از جاهطلبانهترین پروژههای نرمافزاری تاریخ این شرکت به ثمر بنشیند.
راهی دشوار برای اپل
ظاهر حرفهای و طراحی زیبا که با کمالگرایی استیو جابز همخوانی داشت، اپل ۲ را به دستگاهی موفقیتآمیز در آن زمان تبدیل کرد. اگرچه اپل ۲ فرسنگها از نسخهی قبلی خود جلوتر بود؛ اما همچنان از درایو کاستی استفاده میکرد. همین موضوع تبدیل به پاشنهی آشیل دستگاه اپل ۲ شده بود، زیرا باز هم برای استفاده از نرمافزارها و سیستمعامل، مجبور به تحمل بارگذاریهای طولانی بودید.
به باور بروس دمر، بنیانگذار دیجیبارن، این موضوع اپل را به دردسر بزرگی گرفتار کرده بود. ضعف درایوهای کاستی بهاندازهای بود که به دلیل غیر قابل اطمینان بودن، هیچکس نمیتوانست کسبوکارش را بر این مبنا پایهگذاری کند.
جابز و وازنیاک از نیاز به دیسک درایو و سیستمعاملی بر مبنای دیسک (DOS)، بههیچعنوان ناآگاه نبودند؛ اما در آنزمان برای پیادهسازی چنین سیستمعاملی، به دانش فنی بالایی نیاز بود. بنابراین اپل چارهای جز استفاده از بزرگان سیلیکونولی نداشت.
چهرهای جدیتر از اپل
اگرچه اپل ۱ توانست شهرت بالایی برای جابز و وازنیاک دستوپا کند؛ اما بهدلیل نبود کیس، منبعتغذیه و صفحهکلید، این دستگاه نتوانست به محبوبیت بالایی در بین اهالی کسبوکار دست پیدا کند. اپل تصمیم داشت با نسل بعدی رایانهی خود، توجه قشر بزرگتری را جلب کند. در پشت اپل ۲، استراتژی بازاریابی وجود داشت که فروش بیشتری را متوجه این دستگاه کند. برای محقق کردن این مهم، اولین قدم استفاده از دیسک درایو بود تا بازار، اپل را جدیتر بگیرد.
لی فلزنشتاین، سازنده اولین رایانهی قابل حمل با نام Osborne I، دربارهی این تصمیم اپل میگوید:
تفاوت میان کاست و سیستم دیسکی، مانند تفاوت میان دستگاههای سرگرمی با رایانه است. اجرای VisiCalc روی سیستم کاستی امکان نداشت.
VisiCalc اولین نرمافزار صفحهگستردهای بود که نقش بزرگی در تاریخچهی نرمافزارهای رایانههای شخصی ایفا کرد. پاول لوتون که از توسعهدهندگان سیستمعامل دیسکی اپل بود، برنامهی VisiCalc را دلیلی برای تجلی ریزرایانهها میداند.
توسط برنامهی یادشده، اکنون اهالی کسبوکار دلیل موجهی برای خرید ریزرایانهای جدید داشتند. دن بریکلین، همبنیانگذار VisiCalc میگوید:
اگر شما VisiCalc و کاری را که انجام میداد میشناختید و فروشندهی ماهری بودید، احتمالا آن را بهعنوان دستگاهی کامل به فروش میرساندید.
بریکلین توضیح میدهد که در آن زمان او و ناشر VisiCalc، نرمافزارشان را برای اولین بار روی اپل ۲ منتشر کردند. شاید دلیل اصلی این کار به طرفداری ناشر این برنامه از اپل برگردد؛ البته آنها در کنار این مسئله اسمبلکنندهای نیز برای تراشهی ۶۵۰۲ داشتند و از آنجایی که اپل ۲ از این تراشه استفاده میکرد، راه عرضهی این برنامه برای اپل ۲ هموارتر بود.
VisiCalc اولین نرمافزار صفحهگستردهای بود که نقش بزرگی در تاریخچهی نرمافزارهای رایانههای شخصی ایفا کرد
در یک سالی که VisiCalc در انحصار اپل ۲ قرار داشت، ماهانه هزاران کپی از این برنامه به فروش رفت. اگرچه این ارقام با معیارهای امروزی چندان شگفتانگیز نیست؛ اما در آنروزها رسیدن به چنین فروشی خیرهکننده بود.
از فلزنستاین دربارهی تأثیر برنامهی VisiCalc در موفقیت اپل پرسیده میشود. او میگوید:
VisiCalc برنامهای تعیینکننده بود؛ برنامهای که باعث میشد افراد توجه کنند و متوجه شوند که توانایی انجام کارهای حقیقی با این دستگاهها دارند.
یادآوری وازنیاک
کنترلکنندهی دیسکی که وازنیاک در تعطیلات کریسمس ۱۹۷۷ برای اپل ۲ طراحی کرد، بازی را بهطور کلی تغییر داد. نوآوری اصلی که برای ساخت این کنترلکننده فشرده به کار گرفته شد، استفاده از راهکار نرمافزار بود؛ این درحالی بود که رقبا تماماً بر بخش سختافزاری تمرکز داشتند. بیل فرناندز که بعدها بهعنوان تکنسین بخش الکترونیک در اپل مشغول به کار شد، در اینباره میگوید:
مزیت کلیدی طراحی وازنیاک استفاده از ۶ تراشه بهجای ۶۰ تا ۷۰ تراشهی معمول بود؛ مزیتی که کاهش عظیمی در اندازه و هزینه ایجاد کرد.
طراحی وازنیاک برای اپل بسیار خوشحالکننده بود؛ زیرا نوآوری که او در ساخت کنترلکننده دیسک به کار برده بود، باعث شد حاشیه سود اپل بیشتر شود. اما مشکل بزرگتری بر سر راه قرار داشت. آنها سیستمعاملی مناسب برای دیسک درایوها نداشتند. در آن زمان هیچ کس در اپل وجود نداشت که توانایی ساخت چنین سیستمعاملی را داشته باشد.
وازنیاک گزینههای محدودی داشت. از یکسو، تا آن زمان سیستمعامل دیسکی برای تراشههای ۶۵۰۲ وجود نداشت؛ اگرچه اپل ۲ نسخهی ابتدایی از این سیستمعامل در رام خود داشت؛ اما تنها کاری که میتوانست انجام دهد، توانایی تغییر مسیر دستورات ورودی و خروجی بهصورت دستی یا برنامهریزیشده بود.
تفاوت کاست و سیستم دیسکی، مانند تفاوت دستگاه سرگرمی با رایانه است؛ اجرای VisiCalc روی سیستم کاستی امکان نداشت
گزینهی دیگر CP/M نام داشت که در آن زمان سیستمعامل محبوبی بود؛ اما مشکلی که وجود داشت، سنگینی کارکرد این سیستمعامل بود. وازنیاک در گفتگو با گری کیلدال، سازندهی سیستمعامل CP/M، گفت:
من به دنبالی چیزی هستم که استفادهی آسانتری داشته باشد.
وازنیاک یادآوری میکند که در آن زمان من تصور میکردم که باوجود دانش پایین گری کیلدال از سیستمعامل، او میتواند ما را در ساخت سیستمعامل دیسکی کمک کند؛ ولی استیو جابز نظر دیگری داشت و صبرکردن را بیهوده میدانست. او میگوید:
استیو جابز نمیتوانست برای یک پروژه، بیشاز یک هفته صبر کند. [بنابراین او] شپردسون مایکروسیستم را پیدا کرد که بهنظر میرسید مشتاق و آگاه [به این موضوع] هستند. بنابراین ما آنها را استخدام کردیم.
پاول لوتون، کارمند آنزمان شپردسون مایکروسیستم، یادآوری میکند که روزی وازنیاک به او گفت آنها باوجود دارا بودن دیسک درایو، از سیستمعاملی مناسب آن بیبهرهاند و نگرانی خود را از این بابت ابراز کرد. لوتون در پاسخ از آگاهیاش نسبت به این حوزه، به وازنیاک اطمینان خاطر داد. لوتون میگوید، وازنیاک پس از شنیدن این جواب خوشحال شد و گفت که کار توسعه را شروع کنیم.
یکیاز مهمترین اسناد اپل
در ۱۰ آوریل ۱۹۷۸ قراردادی به امضا رسید که بهسبب آن، کار ساخت سیستمعامل موردنظر اپل با هزینهی ۱۳ هزار دلار شروع شد. شپردسون مایکروسیستم باید ظرف ۳۵ روز سیستمعامل مبتنی بر دیسک اپل را توسعه میداد. دمر میگوید:
شگفتانگیز بود. آیا میتوانید تصور کنید که امروزه یک سیستمعامل را ظرف ۳۵ روز تحویل دهید؟ واقعا که [آنزمان] دوران عالیترین نسل برنامهنویسان بود.
اپل در قبال پولی که پرداخت کرده بود، واسطی برای بیسیک، اپلسافت بیسیک و خدماتی را میخواست که کاربر به واسطهی آن بتواند از دیسک نسخهی پشتیبان تهیه کنند و علاوهبر قابلیت کپی کردن اطلاعات، امکان بازیابی اطلاعات دیسک را نیز داشته باشد.
لوتون دربارهی روند کارشان میگوید:
من نشستم و شروع به نوشتن کردم. [کدها] را روی کارت پانچ مینوشتیم و سپس در یک ریز رایانه قرار میدادیم تا اسمبل شود و خروجی روی یک نوار کاغذی چاپ شود. سپس اقدام به عیبزدایی میکردیم.
در این اسناد، اطلاعات زیادی دربارهی سیستمعامل اپل ذکر شده است؛ از صفحهی قرارداد که توسط جابز و وازنیاک به امضا رسیده تا نقشهها و کدها که ابعاد جدیدی از درهی سیلیکون فاش میکند. بهقول دمر، اینها احتمالا مهمترین اسناد اپل در طول تاریخ این شرکت است.
نکتهی جالبی که دربارهی این اسناد وجود دارد، دستخط شخص وازنیاک است که در جایجای این مدارک، موضوعات مختلفی را بیان کرده است. برای کسانی که علاقهی زیادی به این موارد دارند، مطمئناً نمودار دستی که وازنیاک برای کنترلکننده فلاپی کشیده است، خالی از لطف نخواهد بود.
در حاشیه برخی از کدها میتوان یادداشتهایی را مشاهده کرد که برای توضیح روند کارکرد آن قطعه کد نوشته شده است. برای نمونه میتوان در قسمتی از این توضیحات عبارت «نباید از حاشیهی صفحه عبور کند» را مشاهده کنید. رندی ویگینتون، که در این پروژه شرکت داشت، دربارهی عبارت بالا میگوید:
من چگونگی اضافهکردن یک سیکل جدید به تراشهی ۶۵۰۲ را که توسط عبور یک صفحه از حاشیه به وجود میآمد، فراموش کرده بودم. هنگامی که شما در حال کدنویسی هستید، زمانبندی نقش مهمی در آن دارد و باید دربارهی عبور صفحهها از حاشیه مراقب باشید؛ در غیر اینصورت، سیکل اضافه توسط پردازنده مصرف خواهد شد. این دلیل یادداشت «نباید از حاشیهی صفحه عبور کند» وازنیاک است.
نقش اساسی لوتون که اکنون ۶۹ سال دارد، در یکی از مهمترین پروژههای اپل، نقطهای روشن در کارنامهی حرفهای او است. حتی در سال ۱۹۷۸ نیز او میتوانست اپل را شرکتی خاص بداند. نبوغ وازنیاک در طراحی اپل ۲ و طراحی رابط کارتی دیسک درایو، این موضوع را به او نشان داد.
او میگوید: «هربار که افراد متوجه میشدند من در ساخت سیستمعامل اپل ۲ مشارکت داشتهام، تصور میکردند که پول زیادی را در این پروژه بهدست آوردهام. »
درواقع درآمد سالیانه لوتون از جانب شپردسون مایکروسیستم، ۳۵ هزار دلار بود. مسلماً اگر لوتون با وازنیاک و جابز کار میکرد، میتوانست پول بیشتری کسب کند؛ اما در سال ۱۹۷۸، اپل کسبوکاری نوپا بیش نبود و لوتون ترجیح میداد شغل ثابت و بیاسترستری داشته باشد.
او در پایان میگوید:
به یاد میآورم که با وازنیاک صحبت میکردم و [در آن زمان] درآمد او از من پایینتر بود.