هوش مصنوعی و رمزگشایی از مغز انسان؛ تقابلی تازه میان قانون و فناوری
هوش مصنوعی به سرعت پیشرفت کرده و بهآسانی میتوانیم نیاز عمیقی را که برای تنظیم کاربردهای آن در سناریوهای گوناگون، مانند نزاع بینالمللی وجود دارد، درک کنیم. فشار برای تبیین چارچوبی شخصیتر به منظور مدیریت نحوه کاربرد هوش مصنوعی وجود دارد.
کنش مغزرایانه ممکن است به فردی فلج اجازه دهد تا یک بازوی رباتیک را حرکت دهد، یا برای فردی مبتلا به آسیب طناب نخاعی امکان کنترل صندلی چرخدار موتوری را فراهم آورد. اما اگر عملکرد نادرستی باعث حادثهای پیشبینینشده شود چه خواهد شد؟ کاربر مقصر است یا فناوری؟
مقالهای که در مجله Nature منتشر شده است، آیندهی قریب الوقوعی را توصیف میکند که در آن امکان رمزگشایی از پردازشهای مغزی و دستکاری مستقیم مکانیسمهای مغزی زمینهساز تمایلات، احساسات و تصمیمات وجود دارد. بهمنظور اطمینان از این امر مهم که این فناوری، بدون پیامدهای فاجعهبار، به افرادی که به آن نیاز دارند کمک خواهد کرد، باید قوانین و تنظیماتی در نظر گرفته شود.
خطرات پیشرفت
در حالی که فناوریهای عصبی هنوز از نظر تجاری فراگیر نشدهاند، اما این حوزه هر لحظه در حال تکامل است. ۲۵ نویسندهی همکار در این، چهار نگرانی عمده را مطرح کردهاند که لزوم وضع قوانین را توضیح میدهد.
برخی نگرانیها نسبتا واضح هستند، برای نمونه، زمانی که یک فرد با رایانه کنش میکند چگونه باید عاملیت خود را حفظ کند؟ یا ضرورت حصول اطمینان از بهکار بردن ابزارهای مناسب جهت رفع تبعیض در استفاده از این فناوریها، از دیگر نگرانیها است؟ این مقاله همچنین پیشنهاد میکند که ما باید محدودیتهایی برای افزایش توانمندسازیهای فردی، بهویژه در زمینههای نظامی وضع کنیم.
پرسش دیگری که ایجاد میشود در ارتباط با آزادی است . کنش مغز رایانه راههای بسیاری برای استخراج خودمانیترین اطلاعات هر فرد را ارائه میدهد. بیشتر ما میخواهیم این اطلاعات محرمانه باقی بمانند، اما رفتار آنلاین ما ممکن است نتیجهی دیگری داشته باشد.
سارا گوئرینگ، استادیار فلسفه در دانشگاه واشنگتن و نویسندهی همکار این مقاله، در مکاتبه با Futurism از طریق ایمیل میگوید
گروه ما اعتقاد دارند که مردم اغلب به دلیل ناآگاهی از آنچه واگذار میکنند و اطلاعاتی که از این طریق میتوان از آنها به دست آورد، آزادی خود را به خطر میاندازند.
او در ادامه میگوید:
زمانی که دسترسی بیشتری به دادههای عصبی و اجزای درونی مغزمان فراهم شود، که در حال حاضر به نوعی آخرین سنگر از فضای کاملا محرمانه ما میباشد، ما عمیقا در حال از دست دادن آزادی خود هستیم.
لایحهای برای مغز
گروهی که این مقاله را تهیه کرده، قطعا از فواید فراوان فناوریهای عصبی و هوش مصنوعی آگاه هستند، اما آنها با اطمینان زیادی معتقد هستند اگر قرار است این پیشرفتها به گونهای به کار روند که هم اخلاقی باشند هم از نظر اجتماعی مفید واقع شوند، هنوز کارهای بسیاری باقی مانده که باید انجام شود.
گوئرینگ میگوید: «عموما صحبت از جامعه فناوری، با توجه به بازیگران متفاوت آن، سخت است، اما من میگویم به طور کلی آنها ممکن است ابزارها یا محصولات نوینی بسازند و بدون در نظر گرفتن استفادههای نادرست احتمالی و نحوه تنظیم آنها، باور داشته باشند که مردم احتمالا خواهان ساختههایشان باشند».
او شرایط را با نحوه آموزش پزشکان و اصول اخلاقی که برای پاسداشتشان سوگند خوردهاند، مقایسه میکند. با در نظر گرفتن اثر بزرگی که فناوریهای نوین بر جامعه گذاشتهاند، احتمالا این بحث مطرح میشود که افراد شاغل در کارخانه نیز باید از استاندارد مشابهی بهرهمند شوند.
البته، قانونگذاران نیز باید نقش خود را ایفا کنند تا اطمینان حاصل شود که فناوری یک مکمل است و نه یک عامل زیانبار. همین حالا نیز نشانههایی وجود دارد که به زودی قوانینی در این زمینه به کار گرفته خواهد شد.