آیا اپل میتواند با سرویس Texture، صنعت نشر محتوا را دگرگون کند
پیشتر گفته شد که اپل، در صنعت نشر محتوا ، فعالیتهایی را آغاز کرده است. اسفندماه سال ۱۳۹۶، اپل درصدد خرید سرویس تکسچر برآمد. سرویس تکسچر، سرویس اشتراک مجلههای مختلف است که کاربران با پرداخت حق اشتراک ماهیانه میتوانند به محتوای مجلههای بسیاری دسترسی پیدا کنند. بهنوعی سرویس تکسچر، نتفلیکس مجلهها است.
کاربران سرویس Texture، در حال حاضر با پرداخت هزینهای در حدود ۱۰ دلار در ماه میتوانند به محتوای نشریات و مجلههایی همچون نشنال جئوگرافی، وایرد، پیپل، نیویورکر دسترسی پیدا کنند. براساس آخرین گزارش Reecode، برخی نشریات سنتی از جمله نیویورک تایمز نیز علاقهمندی خود را به پیوستن به این سرویس نشان داده است.
آیا تکسچر سرنوشتی شبیه به مقالههای آنی فیسبوک خواهد داشت؟
مقالههای آنی (Instant Articles) فیسبوک، تجربهی خاص و خوبی در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ بود. در طی آن سالها تولیدکنندگان محتوای خبر، به فیسبوک و امکان مقالههای آنی توجه نشان دادند. مقالههای آنی فیسبوک، به تولیدکنندگان محتوا کمک میکرد بتوانند سریعتر خبرهای خود را منتشرکنند و با استقبال روبرو شد. اما در سال ۲۰۱۷، ورق برگشت و اکثر ناشران بدین نتیجه رسیدند که این ویژگی تاثیری در درآمدزایی آنها ندارد و در نتیجه محتوای کمتری را در دسترس قرار دادند.
بزرگترین شبکهی اجتماعی جهان یعنی فیسبوک وارد بازی جدیدی شده بود، رقبا میتوانستند متوجه شوند که چه کسانی بازدیدکنندهی اخبار هستند و در اصل چه خبرهایی توسط چه اقشاری از جامعه دنبال میشود. فیسبوک از طریق جذب تبلیغات در چنین فضایی، برگ برندهی اصلی را در دست داشت و میلیونها کاربر جذب این شبکهی اجتماعی شدند، ولی برای تولیدکنندگان محتوا، قضیه شکل دیگری داشت.
بر اساس گزارشی از مجلهی Columbia Journalism Review، بیش از نیمی از تولیدکنندگان محتوا که از Instant Articles استفاده میکردند، خیلی زود این سرویس را رها کردند. بهنظر میرسد تولیدکنندگان محتوا، بهدنبال راهکارهایی جدید و خلاقانه هستند، و ظاهرا اپل درنظر دارد، تلاشی جدید در این حوزه بهنمایش بگذارد.
تولیدکنندگان محتوا برای کسب درآمد مالی، کاربران و مخاطبان خود را باید حفظ کنند و بتوانند کاربر جدید جذب کنند. گاهی مجبور میشوند، هزاران خبر و مقاله منتشر کنند تا این روند حفظ شود و کاربران خود را نه تنها از دست ندهند، بلکه کاربران جدید جذب کنند. نحوهی توزیع و انتشار اخبار برای جذب مخاطبان بیشتر، یکی از موضوعات مهم و مورد توجه تولیدکنندگان محتوا است. اگر پلتفرمی که خبرها را بهنمایش میگذارد، بتواند فضایی مورد توجه و علاقهی کاربران ایجاد کند و آنها را جذب کند، خب بالطبع تولیدکنندگان محتوا از آن استقبال میکنند. اما آیا با حذف تبلیغات، کاربران بیشتری جذب میشوند؟ آیا با دریافت حق اشتراک، کاربران بیشتری را میتوان جذب کرد؟ استراتژیهایی همچون پرداخت حق اشتراک یا حذف آگهیهای تبلیغاتی، همواره مورد توجه و بررسی تولیدکنندگان محتوا قرار داشته است.
در سال ۲۰۱۷، نیویورک تایمز، مقالههای آنی فیسبوک را رها کرد و به مدلتجاری مبتنی بر دریافت حق اشتراک روی آورد. بهنظر میرسد والاستریتژورنال نیز مسیر نیویوررک تایمز را دنبال میکند و فیسبوک را ترک کرده است. نشریهی گاردین، آگوست گذشته فیسبوک را ترک کرد. ارتباط بیبیسینیوز و نشنال جغرافی با فیسبوک به مویی باریک رسیده و عنقریب قطع خواهد شد. ولی هنوز مشخص نیست این شبکههای خبری قصد دارند از مکانیزمهای حق اشتراک و حذف تبلیغات بهصورت جدی استفاده کنند یا خیر.
مطمئنا اپل سرمایهی خوبی دارد. همچنین دارای شبکهی توزیع قوی و خوبی است. اما ۱.۳ میلیارد دستگاه فعال این شرکت، بهمعنی ۱.۳ میلیارد کاربر فعال که خبرها را دنبال میکنند، نیست. حتی اگر کوپرتینونشینها، هزینهای برای استفاده از سرویس تکسچر، در نظر نگیرند و استفاده از آن را رایگان کنند، معلوم نیست این رویکرد چقدر مفید و موثر واقع شود. براساس اعلام اپل، هر ماه تنها ۶۰ میلیون نفر از اپل نیوز استفاده میکنند.
با این حساب، با وجود ۱.۳ میلیارد دستگاه فعال، تنها ۵ درصد کاربران از برنامهی رایگان اپل نیوز استفاده میکنند. این برنامه روی دستگاههای با سیستمعامل iOS 9 هم بهخوبی کار میکند. ۵ درصد معادل ۶۰ میلیون کاربر است که عدد بالایی نیست. تولیدکنندگان محتوا نه تنها در بازار با سایر تولیدکنندگان محتوا در رقابتی تنگاتنگ حرکت میکنند؛ بلکه باید برای جلب توجه کاربران اپلیکیشنهای شبکههای اجتماعی، بازیها، ایمیل، یوتیوب و سایر روشهای پرکنندهی زمان کاربران نیز رقابت کنند.
وقتی دو روش مختلف را در کفههای ترازو قرار دهیم، میبینیم که در یک طرف درآمد حاصل از تبلیغات قرار دارد که عدد و رقم خوبی است و در اصل سود خالص سیستم است. در طرف دیگر کاربرانی که تمایل دارند با پرداخت حق اشتراک، سرویسهای خوبی دریافت کنند و البته تبلیغاتی در کار نباشد. در این دو کفهی ترازو، واقعا کدام یک برای مدل کسب و کار تولیدکنندگان محتوا بهتر و موثرتر است؟
باید بهدنبال بهترین سناریو بود. از یک طرف، کاربران باید متقاعد شوند که مجبور نیستند برای خواندن خبرها و مقالههایی که تمایلی به خواندن آنها ندارند، حق اشتراک پرداخت کنند. از سوی دیگر باید بدانند که اگر محتوایی مورد علاقهشان است، باید برایش هزینه کنند. چنین رویکردهایی میتواند انقلابی عظیم در صنعت تولید محتوا ایجاد کند.
سرویس تکسچر، مدل مشابهی را در پیش گرفته است. کاربران بدون دریافت آگهی تبلیغاتی، میتوانند با هزینهی اشتراک ۱۰ دلار در ماه، خبرهای مورد نظر خودشان را بخوانند. اما در پشت صحنه، همهچیز بهصورت دقیق بررسی میشود تا ببینند کاربران کدام خبرها و مقالهها را بیشتر مطالعه میکنند و تمایل دارند در چه موضوعاتی بیشتر هزینه کنند.
در اواخر دههی ۲۰۰۰ و اوایل سال ۲۰۱۰، در فضای مجازی بهطور کلی شاهد افت کیفیت محتوای مطالب آنلاین بودیم. تعداد رسانههای آنلاین بیشتر شد و شبکههای اجتماعی در تقابل با وبسایتهای تولیدمحتوا ظهور پیدا کردند. طراحی و راهاندازی وبسایتهای متعدد در آن دوره بهسهولت امکانپذیر شد.
در حال حاضر نمیتوان اظهار نظر دقیقی در مورد آیندهی تولید محتوا در فضای مجازی کرد. معلوم نیست با سیستم پرداخت حق اشتراک و حذف تبلیغات، آیا میتوان کاربران بیشتری را تشویق به مطالعهی خبرها و مقالات نمود یا خیر. مشخص نیست چه تعداد از کاربران به محتوای تولیدشده در چنین سرویسهایی همچون تکسچر، توجه نشان میدهند و کسی نمیتواند بهصورت دقیق بگوید آیا چنین رویکردهایی واقعا بهبهتر شدن شرایط کنونی کمک خواهد کرد یا خیر. البته در خصوص این ابهامات اپل هنوز اظهارنظر نکرده است، ولی بیشتر تولیدکنندگان محتوا نسبت به چنین رویکردهایی نگاهی منفی دارند و از آن دوری میکنند.
باید ببینیم آیا سرویسهایی مانند تکسچر موفق خواهند شد؟ آیا شاهد انقلابی در صنعت تولید محتوا و جذب مخاطب بیشتر خواهیم بود یا خیر.