ایموجی ها در مکالمه‌های متنی آنلاین ما چه نقشی دارند

چهارشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۷ - ۱۲:۰۰
مطالعه 8 دقیقه
ایموجی‌ها سال‌های زیادی است که به عناصر ثابت گفتگوهای اینترنتی تبدیل شده‌‌اند. در این مقاله کاربرد این عناصر را از منظر زبان‌شناسی بررسی می‌کنیم.
تبلیغات

استفاده از ایموجی، امروزه به پدیده‌ای جهانی بدل شده است. بر اساس آمارها، تا سال ۲۰۱۵، روزانه بالغ بر ۶ میلیارد ایموجی توسط بیش از ۹۰ درصد جمعیت آنلاین جهان ارسال می‌شده است. ایموجی‌ها، در حال حاضر از زبان انگلیسی نیز فراگیرتر هستند و روزبه‌روز به تنوع آن‌ها افزوده می‌شود.

برای عده‌ای، این پدیده به منزله‌ی یک تهدید برای مرگ زبان‌های واقعی موجود است. جاناتان جونز، منتقد حوزه‌ی هنر و یکی از مخالفین ایموجی، در سال ۲۰۱۵ مقاله‌ای را در روزنامه‌ی گاردین منتشر کرد و در آن مدعی شد که «پس از هزاران سال مشقت فراوان برای گذر از بی‌سوادی به دوره‌ی شکسپیر و مابعد آن، بشر دارد تمامی این دستاوردها را به تباهی می‌کشاند». به ادعای وی، ایموجی «پس‌رفتی عظیم برای بشر» است. او لجوجانه و به تمسخر می‌نویسد: «اگر دوست دارید، می‌توانید از ایموجی استفاده کنید؛ من با زبان شکسپیر راحت هستم».

کپی لینک

آیا زبان واقعا عامل اصلی ارتباطات روزمره‌ی ما به حساب می‌آید؟

ایموجی / Emoji

مکالمات روزمره را تصور کنید؛ گفتگوهای رو در رو، وقتی از این و آن سخن می‌گوییم یا شوخی می‌کنیم تا روز سپری شود. این گفتگوها، به طور تخمینی، حدود ۷۰ درصد مکالمات روزمره‌ی ما را تشکیل می‌دهند. هرچند این تبادلات توسط زبان به مثابه ابزاری ارتباطی متشکل از لغات و قواعد صورت می‌گیرد، حالت خاص دیگری در این تبادلات دخیل است که به آن گفتار می‌گوییم. گفتار فاقد فاصله‌گذاری و نشانه‌گذاری‌های مرسوم در نوشتار است. نشانه‌های سجاوندی که در نوشتار وجود دارند، به ما کمک می‌کنند شکل ترکیب لغات برای تشکیل عبارات و جملات را به‌خوبی متوجه شویم.

در نقطه‌ی مقابل، یعنی گفتار، واحدهای زبرزنجیری یا نوای گفتار را داریم که ویژگی‌هایی مانند تکیه‌گذاری، زیر و بمی، بلندی صدا، درنگ‌ها و تندی و کندی گفتار را شامل می‌شوند. در واقع این عوامل هستند که به ما کمک می‌کنند جریان سیال صحبت را تجزیه کرده و لغات و لحن‌ها را دریابیم. ریتم و ضرباهنگ گفتار، نوع سازماندهی آن را به ما نشان می‌دهند و افت و خیز آهنگ گفتار هر فرد مشخص می‌کند که او دارد پرسشی مطرح می‌کند یا خبری را به ما می‌دهد. حالات دیگری نیز شامل خیرگی در چشم، حالت چهره، ژست‌ها و سایر ویژگی‌های زبان بدن در گفتار و انتقال مفهوم از این طریق تأثیر دارند.

زبان تنها ۳۰ درصد از گفتار را شکل می‌دهد

بر اساس برآوردها، در تعاملات روزمره‌ی ما با دیگران تنها ۳۰ تا ۳۵ درصد از ابعاد معنا، توسط زبان انتقال می‌یابد و حدود ۷۰ درصد از منظور وابسته به نشانه‌های غیرزبانی است. نشانه‌هایی از قبیل موارد بصری مثل حالت بدن، چهره، ژست و حتی فاصله‌ی بین گوینده و شنونده در انتقال کامل‌تر و دقیق‌تر مفهوم نقش دارند. به‌علاوه، ما به ظاهر و پوشش افراد و مکانی که گفتگو در آن شکل می‌گیرد نیز واکنش نشان می‌دهیم؛ چرا که این موارد مفهومی در رابطه با جایگاه اجتماعی و سبک زندگی اشخاص به ما منتقل می‌کند.

لمس کردن افراد نیز حاوی اطلاعاتی است؛ تا حدی که برخی از تجار مدعی هستند از طریق دست دادن با افراد می‌توانند متوجه شوند که آیا آن فرد می‌تواند شریک تجاری قابل اطمینانی برای آن‌ها باشد یا خیر. شدت فشار دادن، میزان لمس کف دست فرد مقابل و شاخصه‌هایی از این دست می‌توانند اطلاعاتی را در اختیار افراد قرار دهند که بر اساس آن‌ها نتیجه‌گیری خاص خود را انجام دهند؛ اما آیا این گفته می‌تواند واقعیت داشته باشد؟

افراد برون‌گرا محکم‌تر دست می‌دهند

تحقیقات نشان می‌دهند که پاسخ بله است؛ نیروی وارده هنگام دست دادن اطلاعاتی را در خصوص شخصیت ما منتقل می‌کند. در یکی از پژوهش‌هایی که در نوع خود کم‌نظیر است، محققان رابطه‌ی بین میزان فشار هنگام دست دادن و شخصیت افراد را مورد ارزیابی قرار دادند. در این پژوهش، ۱۱۲ نمونه با چهار شخص تعلیم‌دیده، هر کدام دو مرتبه، دست دادند تا نیروی دست‌دادن آن‌ها را دریافت کنند. به‌علاوه، نمونه‌ها به‌صورت جداگانه مورد ارزشیابی شخصیتی نیز قرار گرفتند. یافته‌های تحقیق نشان داد که محکم دست‌دادن در هر دو جنس مرد و زن، رابطه‌ی مستقیمی با برون‌گرایی افراد دارد و افرادی که محکم دست می‌دهند راحت‌تر احساسات خود را بروز می‌دهند. در مقابل، دست‌دادن کم‌انرژی، نشانگر درون‌گرا بودن فرد و عدم تمایل وی به بروز احساسات است.

حتی در لمس فرد توسط خودش نیز پیامی نهفته است؛ برای مثال وقتی کسی موهای خود را لمس می‌کند، می‌تواند نشان‌دهنده‌ی کلافگی او باشد. شاخصه‌های دیگری همچون دفعات تعویض نوبت هنگام گفتگو، ارتباط چشمی، گشادی چشم و حتی سرعت پلک زدن نیز می‌توانند حاوی پیام باشند.

تمام این ابعاد ارتباط غیرکلامی توسط ری بردویستل، انسان‌شناس متأخر و پیشگام در حوزه‌ی پژوهش ارتباطات غیرکلامی، مورد مطالعه قرار گرفته است. بردویستل بنیان‌گذار رشته‌ی حرکت‌شناسی است که در حقیقت به مطالعه‌ی تأثیر حالات چهره، ژست‌ها، حالات بدن، طرز راه رفتن و حرکات مشهود دست و بدن در انتقال مفاهیم اجتماعی می‌پردازد. این پژوهشگر بر مبنای مطالعات گسترده‌ای که انجام داد، تخمین زد که ما احتمالا قادر به تولید و تشخیص بیش از ۲۵۰ هزار حالت چهره‌ی مجزا هستیم. حال اگر از این منظر به ایموجی‌ها نگاه کنیم، شاید تعجبی نداشته باشد که ایموجی‌ها با انواع صورتک‌های شاد، غمگین، عصبانی، متعجب و... تا این حد در گفتگوهای متنی آنلاین مورد استقبال و استفاده باشند.

نوشتار، از انتقال ویژگی‌های فرازبانی عاجز است

جنبه‌ی دیگری از ارتباط غیرکلامی، شاخصه‌های فرازبانی گفتار را در بر می‌گیرد؛ مبحثی که اولین بار توسط زبان‌شناس آمریکایی، جورج ترگر، مورد مطالعه قرار گرفت. فرازبان‌شناسی مطالعه‌ی شاخصه‌هایی است که در معیت زبان گفتار و به‌عنوان پیامدی برای حالت تولید آن هستند. این شاخصه‌ها می‌توانند معنای لغاتی را که می‌گوییم، تحت‌الشعاع قرار داده و حتی مفهوم را عوض کنند. ویژگی‌های فرازبانی از سیگنال‌های صوتی، مثل قهقهه زدن تا ویژگی‌های زبرزنجیری را در بر می‌گیرد. ویژگی‌های زبرزنجیری همان‌طور که ذکر شد، ریتم، بلندی صدا، زیر و بمی، لحن و بازه‌ی زیر و بمی صدا را که معمولا برای آقایان بم‌تر و برای خانم‌ها زیرتر است شامل می‌شود.

پیام‌های ارتباطی در تعاملات اجتماعی از نشانه‌های غیرکلامی برمی‌آیند؛ بنابراین، منطقی است که متن نوشتار به‌تنهایی قادر به انتقال بخش نسبتا کوچکی از اطلاعاتی است که ما باید به آن دسترسی داشته باشیم. دقیقا به همین دلیل است که مثلا گاهی یک پیام ساده به‌دلیل منفک بودن از احساس و حالت گوینده‌ی آن، باعث رنجش خاطر شما می‌شود. ایموجی‌ها در واقع تلاشی برای پر کردن این خلأ به‌حساب می‌آیند.

ایموجی / emoji

بخش وسیعی از بافت ارتباطی غنی موجود در تعامل رو در رو، در ارتباطات دیجیتالی وجود ندارد. متن دیجیتال به‌تنهایی هیچ غنایی ندارد و در مواردی به‌لحاظ عاطفی کاملا خشک و بی‌روح است. صحبت نوشتاری، می‌تواند حالات و احساسات را از تعاملات با احساس‌ترین افراد هم حذف کند؛ اما ایموجی‌ها می‌توانند در این خصوص کمک‌حال باشند. ایموجی‌ها نقشی مشابه حرکات دست، زبان بدن و لحن را در دنیای دیجیتال بر عهده دارند و کمک می‌کنند پیام ارسالی را به نوعی رنگ‌آمیزی کرده و منظور خود را بهتر منتقل کنیم.

این اعتقاد که متن دیجیتال به‌تنهایی قادر به انتقال منظور نیست و لایه‌های معنا را از بین می‌برد، نام مخصوصی دارد و آن قانون پو است. ناتان پو نظریاتی در خصوص به‌سخره گرفتن بنیادگرایی دارد که به‌صورت گسترده در فضای مجازی مورد استفاده قرار می‌گیرند و حتی صفحه‌ی ویکی‌پدیای مختص به خود را دارد. به گزارش روزنامه‌ی انگلیسی دیلی تلگراف، قانون پو به شرح زیر است:

بدون چشمک خندان یا نشانه‌ی بارز دیگری از شوخی، ممکن نیست بتوان هجوی را در خصوص بنیادگرایی مطرح کرد و انتظار داشت افراد آن را با واقعیت اشتباه نگیرند.

به‌طور خلاصه، وقتی در ارتباط دیجیتالی قصد شوخی دارید، ایموجی‌ها بهترین ابزار برای جلوگیری از سوء‌تفاهم هستند.

پژوهشی که در مورد استفاده از ایموجی‌ها در انگلستان و از بین کاربران اپراتور تاک‌تاک موبایل انجام گرفت، نشان داد که ۷۲ درصد از مردم ۱۸ تا ۲۵ ساله‌ی بریتانیا اعتقاد دارند که ایموجی، آن‌ها را در ابراز هرچه بهتر احساسات خود یاری می‌کند. از این جهت، می‌توان مدعی شد که ایموجی‌ها نه‌تنها تهدیدی به‌حساب نمی‌آیند؛ بلکه در تعاملات دیجیتال افراد، باعث اجتناب از کج‌فهمی و سوءتفاهم و رنجش خاطر در عصر ارتباطات می‌شوند.

به‌طور کلی می‌توان گفت افرادی که در مکالمه‌های اینترنتی یا چت کردن‌های خود از ایموجی استفاده می‌کنند، تأثیر بیشتری روی مخاطب خود می‌گذارند؛ اما صرف وجود ارتباط بین دو متغیر یادشده، به معنی وجود رابطه‌ی علت و معلولی بین آن‌ها نیست؛ یعنی مثلا استفاده از ایموجی نمی‌تواند باعث شود به‌راحتی با هرکسی رابطه‌ی دوستی برقرار کنید؛ بلکه فقط کمک می‌کند تا درونیات خود را در ارتباط اینترنتی راحت‌تر منتقل کنید. هلن فیشر، استاد انسان‌شناسی زیستی دانشگاه راتگرز و مشاور علمی ارشد سایت مچ، در نظرسنجی سالیانه‌ی این سایت از افراد مجرد در آمریکا این‌گونه نتیجه‌گیری می‌کند:

حالا ما فناوری جدیدی داریم که توانایی شما در انتقال عواطف را تهدید می‌کند... دیگر آهنگ ظریف کلام وجود ندارد... بنابراین، راه دیگری برای ابراز احساسات ایجاد کرده‌ایم و آن ایموجی است.

همان‌طور که گفته شد، ایموجی‌ها در واقع بازتاب درونیات ما هستند. به‌طور کلی استفاده از Emoji در مقیاس جهانی، رابطه‌ی مستقیمی با احساسات دارد. در پژوهشی که توسط شرکت انگلیسی سوئیفت‌کی صورت گرفت، بیش از یک میلیارد داده‌‌ی متنی از کاربران ۱۶ کشور با ۱۶ زبان مختلف مورد بررسی قرار گرفت. یافته‌ی جالب‌توجه این بود که سه دسته از پرکاربردترین ایموجی‌ها مربوط به حالات خوشحالی، ناراحتی و انواع شکلک‌های قلب بودند که به ترتیب ۴۵، ۱۴ و ۱۲.۵ درصد از استفاده‌ی کاربران از ایموجی را به خود اختصاص دادند. بر اساس این پژوهش، ۷۰ درصد از ایموجی‌های استفاده‌شده برای بیان نوعی از حالات عاطفی بوده است که این خود از قدرت ایموجی‌ها در انتقال احساس و تأثیر آن بر تقویت ارتباط دیجیتال حکایت دارد.

آمار استفاده از ایموجی

با این‌همه، باید اذعان داشت که استفاده از ایموجی به دستانی دقیق نیازمند است؛ چرا که عجله در انتخاب ایموجی می‌تواند منظور شما را از یک پیام دگرگون کرده و باعث بروز سوءتفاهم شود. حتی افراط در به‌کارگیری ایموجی‌ها می‌تواند باعث تصنعی شدن ابراز احساسات دیجیتالی شود.

نظر شما در مورد پدیده‌ی ایموجی چیست؟ نظرات و تجربیات خود را در خصوص استفاده از این شکلک‌های زردرنگ رایج با زومیت به اشتراک بگذارید.

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات