ماشین زمان؛ نوار کاست چگونه نه تنها جهان بلکه قلبها را تسخیر کرد
نوار کاست (Cassette Tapes) تنها یک جعبهی کوچک موسیقی نیست. نوارهای کاست بخشی درخشان و باشکوه از تلاش و تجربهی بیپایان بشر برای ثبت و ضبط خاطرهها و افکارش است. خاطرهها و افکاری که بشر را با عبور از کوران حوادث و مشکلات به اینجا کشانده تا از درون غارها بر فراز آسمانها برود. اگرچه تلاش برای ثبت وقایع، بیشتر در قالب صدا و تصویر بوده و به شیوههای گوناگونی هم منجر به نتیجه شده؛ ولی در اصل حتی ثبت دیگر اطلاعات نیز همگی بر یک منطق ساده پایهگذاری شده است.
در یک عبارت ساده شده، ثبت اطلاعات بر مفهوم ثبت انرژی استوار است. بشری که در غارهای ۴۰ هزار سال پیش لرستان نقشهایی از افکار و تصورات خویش را با گل اخرا نقش زده، به نوعی انرژی ماهیچهای دست خود را به روی دیوار جاودانه کرده است. اکنون نیز با ثبت تغییرات انرژی و تبدیل آنها به دادههای دیجیتال باز هم همان روند را به شیوهای مدرن به طور مکرر برای ذخیرهی اطلاعات انجام میدهد. از میان همه این اسباب و وسایل برای تحقق ماجرای ضبط و البته پخش، بعضی چنان خوش درخشیدن که باعث انواع تحرکات اقتصادی، رشد فوق العاده تکنولوژی، خلق سبکهای هنری، گسترش مراودات فرهنگی، تعمیق روابط اجتماعی، تسریع وقایع سیاسی و... شدند.
نوار کاست (Cassette Tapes) که امروز هنوز تعدادی از آنها در دسترس ما قرار دارد، روزی یکی از شگفتیهای دنیای علم شناخته میشد. داستان تاجگذاری نوار کاستها از سال ۱۳۴۱ (۱۹۶۲) آغاز شد. در میان آن دستگاههای بزرگ و بدقلق، نوارهای کاست با جثهی کوچک خود یک مدعی بزرگ بودند. این داستان فرمانروایی سلسلهی نوار کاستها است تا زمانی که تخت سلطنت باشکوه آنها توسط سیدیها به زیر کشیده شد.
در ابتدا نوار کاستها یک وسیله محبوب در نزد مصرف کنندگان خانگی برای ضبطهای خانگی بود؛ اما کاستها با کیفیت ضبط صدای خوبی که از خود نشان دادند به سرعت جایگاه بهتر و قلمرو بزرگتری برای خود دست و پا کردند. نفوذ آنها به حدی بود که تقریباً در میان همه رسانههای صوتی، قدرت بلامنازع و انتخاب اول بودند.
نوار کاستها و تسخیر جهان
با وجود ظهور نوار کاستها یا کاست فشرده (Audio Cassette) در دهه ۴۰ شمسی (۶۰ میلادی) و تأثیر شگفتی که در طی سه دهه اقتدار بر جهان و زندگی امروز ما گذاشت، سرآغاز حماسه آنها ریشه در تلاشهایی دارد که در اوایل قرن گذشته توسط مهندسان کمتر شناخته شده لیکن سختکوش انجام شد. اما فصل مشترک این مهندسان در پایهگذاری و رشد اختراعی بود که جانمایهی نوار کاستها است. جانمایه و بخش کلیدی هر نوار کاست را نوارهای مغناطیسی (Magnetic Tape) با طول دهها متر تشکیل میدهد.
یکی از روشهای مرسوم در قرن گذشته برای ضبط و بازخوانی دوبارهی اطلاعات نوشتن به روی کاغذها بود ولی خلاقیت بشر به شیوههای دیگر نیز از کاغذها برای انتقال دادهها، مخصوصا در مواجهه با ماشینآلات صنعتی استفاده میکرد. روش دیگر ثبت اطلاعات بر کاغذ که در سه قرن گذشته بسیار مرسوم بود، ذخیره اطلاعات روی کارتهای پانچ (Punch Card) و نوارهای پانچ (PUNCHED TAPE) شده بود. این وسایل در دههی ۱۱۰۰ شمسی (۱۷۲۰ میلادی) در صنایع نساجی کاربرد داشتند ولی ایدهی جالب این متد در ثبت اطلاعات قابل چشمپوشی نبود و دستمایهی پیشرفت صنایعی همچون تلگراف، دستگاه پخش موسیقی خودکار و... بود. این شیوه در تصور خلق دستگاههای جدید ضبط داده با جنس های متفاوت از قبیل فلزات و غیرفلزات نیز مؤثر بود. روال کار به نحوی بود به ازای هر تغییر شدت صدا یک اثر فیزیکی روی مادهای ثبتشونده ایجاد شود تا خلق اولین ضبطهای آنالوگ در تاریخ بهوقوع بپیوندد.
در اوایل قرن بیستم تقویت شیوههای ضبط آنالوگ (Analog) پایهگذار ساخت دستگاههای ضبط صدایی متفاوت بود که مشهورترین آنها در نزد ما گرامافون است. این دوران را میتوان عصر ضبط آنالوگ نامگذاری کرد که در آن انواع مدیومهای ضبط صدا با رقابت نفسگیر ، سعی در کنار گذاشتند دیگر رقبا داشتند. غیر از شیوهی ثبت بافت فیزیکی، ایدهی استفاده از نوسان و خاصیت الکترومغناطیسی مواد نیز مورد توجه قرار گرفت. نمونه اولیه این تفکر در سال ۱۲۷۷ (۱۸۹۸) توسط ولادمیر پولسن (Valdemar Poulsen) در دستگاهی به نام وایر رکوردینگ (Wire recording) عرضه شد. در این دستگاه، ضبط روی یک سیم فولادی (Steel wire) انجام میگرفت.
حال که ضبط به روی مواد جدید به طور موفقیتآمیزی در حال رشد بود، دغدغههای تازهای برای اصلاحات ضبط صدا شکل گرفت. پارامترهایی همچون ظرفیت، هزینه، دوام و کیفیت مورد بررسی قرار میگرفتند تا مدیوم موفقتر صاحب کرسی سلطنت، در دنیای صداها شود. با وجود پیشرفت خوب در ضبط صدا در آن دوران، هنوز هم کیفیت با تعاریف امروزی چندان ملاک نبود و تنها در طی دهههای بعد که مدیومها توانستند به راحتی از پس مشکلات اولیه برآیند و پارامتر کیفیت ضبط جایگاه اصلی خود را پیدا کرد.
در آن زمان قطعات موسیقی در قالب آلبومهای Long Play و Extended Play توزیع میشدند. بستر توزیع نیز صفحات گرامافون یا فونوگراف بودند که از حدود ۷۰ سال قبل از ظهور نوار کاست حضور خود را در دنیای موسیقی شروع کرده بودند. طبق گزارشهای رسمی، خالق گرامافون اولیه یا فونوگراف (Phonograph) توماس ادیسون در سال ۱۸۸۷ میلادی بود و هنوز نیز بشر با همان اصولی که ادیسون به ضبط پرداخت؛ ولیکن با ابزاری مدرنتر به ضبط و پخش صدا میپردازد. ظاهر گرامافون نیز توسط امیل برلینر (Emile Berliner) با اختراع صفحه گرامافون به چیزی که امروز در خاطر داریم، نزدیکتر شد. این صفحات نیز در طول آن سالها ابعاد مختلفی داشتند که به آنها اجازه میداد، زمان بیشتر برای ضبط صدا در اختیار داشته باشند. بزرگترین مدل این صفحات تا ۳۰ دقیقه در هر سمت قابلیت ضبط داشتند؛ اما گذشته از ابعاد آنها، نکته مهم در موفقیت صفحات گرامافون، استفاده از مادهی پلی وینیل کلراید (Polyvinyl chloride) بود که صفحات گرامافون را به نام صفحات وینیلی هم معروف کرد.
پلی وینیل کلراید که به PVC معروف است از خانواده پلیمرها به شمار میرود. صفحات وینیلی باعث شدند که صفحات گرامافون یک آلبوم کامل موسیقی (Long Play) را درون خود جای دهند و همین امر باعث میشد که آنها رقیبی سرسخت برای دیگر رقبا مخصوصا تازهواردانی همچون نوار کاستها باشند. صفحات کوچکتری نیز بودند که وظیفه پخش مینی آلبومها یا آلبومهای چند آهنگی (Extended Play) را برعهده داشتند و سعی در حفظ علاقه همه کاربران بود. هرچند صفحات وینیلی گرامافون در اوایل دهه ۳۰ شمسی (۵۰ میلادی) با هیبتی ۱۲ اینچی و با قابلیت ضبط آهنگ بیشتر، جایگاه تثبیت شدهای داشتند ولی تلاشهایی در دست بود تا نشان دهد حکومت صفحات گرامافون، همانقدر که زیباست، شکننده نیز هست. به موازات رشد صفحات گرامافون و استفاده از پلیمرها روش دیگری هم برای ضبط صدا بر پایهی فیلمهای پلاستیک (Plastic film) یا پلیمری در کار بود تا جایگاه شایسته خود را به دست آورد.
منظور از فیلم پلاستیکی یک ورقه نازک ساخته شده از مواد پلیمری است. مواد پلیمری هم در طبیعت یافت میشوند و هم در آزمایشگاها ساخته میشوند. بهعنوان مثال وقتی یک قطعه ساخته میشود و از آنها به تعداد بسیاری در کنار هم چیده میشود میتوان از مفهومی به نام پلیمر استفاده کرد. نمونهی مفهومی دیگر این مدل یک تسبیح است. نخ تسبیح همان رابطی است که پلیمرها در کنار یکدیگر نگاه میدارد. البته فرآیند پلیمر با چیدمان اتمها و به طور معمول ترکیب هیدروژن و کربنها ساخته میشود؛ ولی درک کلی این مفهوم کمک میکند تا به قدرت شگفتآور پلیمرها در تغییر زندگی انسانها پی ببریم. نمونهای از این قدرت، استفاده از پلیمرها برای ساخت مدیوم ضبط صدا به شیوهای متفاوت بود. یک روش همانند صفحات گرامافون و دیگری فیلمهای پلاستیکی.
وقتی پلیمر را به صورت ورقهای نازک در میآورند، کاربردهای زیادی در زندگی برای آنها یافت میشود از نایلونها و نایلکسها تا سلفونها انواع مختلف از فیلمهای پلیمری هستند. با افزودن یا تغییر مواد سازنده این فیلمها خواص مختلفی از قبیل استحکام و تحمل کشش یا تحمل حرارت را در آنها کنترل میکنند و اینجا است که مواد پلیمری نام پلاستیک به خود میگیرند. هنگامی که به جای هیدروژن از کلر در ترکیبها استفاده میشود، مادهای با نام تجاری PVC (پلی وینیل کلراید) ساخته میشود که امروزه از پرکاربردترین پلیمرها به شمار میرود و برگ برنده صفحات گرامافون وینیلی در دنیای ضبط و پخش صدا است. فیلمهای پلاستیکی یک شیوهی نوین برای ضبط اطلاعات به شمار میرفتند که باعث تحول در دنیای صدا و تصویر و اطلاعات شدند. بشر با آنها توانست اولین دستگاههای ضبط و پخش صدا، تصویر و اطلاعات را با پیادهسازی اطلاعات روی فیلم پلاستیکی (Plastic film) مهیا کند. تبدیل متغیرهای فیزیکی به سیگنالهای الکترونیک و در ادامه تبدیل به امواج الکترومغناطیس فرآیند تثبیت شدهای بود که با روشها و مواد مختلف سعی در پیادهسازی آن بود.
جذابترین بخش استفاده از فیلمهای پلاستیکی، استفاده از مادهای فرومغناطیس (Ferromagnetism) به نام اکسید فریک (Fe2O3) به عنوان پوشش نوارها بود. اکسید فریک، همان گل اخرا است که بشر هزاران سال قبل به خاطر رنگ قرمز آن در نقاشی غارها به استفاده از آن مشغول بود. بشری که با گل اخرا به ثبت نقاشی درون غار میپرداخت آن روز به جایی رسیده بود که با آن به ضبط صدا میپرداخت. گل اخرا که به هماتیت هم مشهور است از خانواده اکسید آهن (FeO) است و میتواند تبدیل به آهنربا شود. هر چند این ویژگی از ماهیت آهن است که درون یک میدان مغناطیسی، خواص آهنربایی از خود نشان میدهد؛ ولی موادی همانند اکسید فریک با قطع میدان مغناطیسی، این خاصیت آهنربایی را در خود حفظ میکنند و آهنربا میمانند. از این جهت به موادی همچون اکسید فریک، فرومغناطیس (Ferromagnetism) میگویند.
خاصیت فرومغناطیسی اساس روشهای ضبط مغناطیسی است. با استفاده از این تکنولوژی و قطعات ریز فلزی که به روی یک فیلم پلاستیکی قرار گرفتهاند، تحول بزرگی شکل گرفت که باعث تولید بسیاری از مدیوم های ضبط از نوارهای حلقه به حلقه (Reel-To-Reel Tape) و نوار کاستها تا فلاپی دیسکها (Floppy Disks) و هارد دیسکهای امروزی شد. ستون فقرات عصر الکترونیک ضبطکنندههای مغناطیسی هستند. متد ضبط مغناطیسی (Magnetic recording) راهکاری بود تا این مواد قدرت ضبط دایمی اطلاعات را داشته باشند. کاربری آسان و هزینهی پایینتر ضبط کنندههای مغناطیسی، برگ برندهی آنها در مقایسه با دیگر شیوههای ضبط است.
ماجرای نوارهای مغناطیسی از سال ۱۳۰۷ (۱۹۲۸) در آلمان شروع شد. یک مهندس آلمانی-استرالیایی نوارهای مغناطیسی را اختراع کرد تا جایگزین بهتری، بجای ضبط روی سیم (wire recording) به دنیا ارایه دهد. ساخت این نوار به شرکت AEG این فرصت را داد تا دستگاه Magnetophon را به عنوان مادر دستگاههای پخش ریل تو ریل (Reel To Reel) در سال ۱۳۱۴ (۱۹۳۵) بسازد. نوارهای حلقهای آلمانی که قصد داشتند صفحات گرامافون را از دور قدرت کنار بگذارند، اجداد اولیه سسلسهی نوار کاستها بودند. این حلقهها در سایزهای متفاوت و با ظرفیتهای گوناگون به سرعت طرفداران خود را در زیر یک پرچم جمع کردند. استودیوهای ضبط حرفهای و ایستگاههای رادیویی مملو از حلقههای بزرگ نوار شدند. تا اوایل دههی ۳۰ شمسی (۵۰ میلادی) نمونههای کوچکتری با سایز ۱.۴ اینچ نیز وارد مدارس و خانهها شده بود. حتی بعدها در دههی ۵۰ شمسی (۷۰ میلادی) حلقههایی با سایز کوچکتر وارد بازار شدند ولی حکم سلطنت در دنیای موسیقی به نام پسر عموی آن، یعنی نوار کاست زده شده بود.
نوار ویدیو (Videotape) عموزادهی دیگر نوار کاستها بود که به ضبط تصاویر و صدا با هم میپرداخت. آنها نیز از تکنولوژی ضبط نوارهای مغناطیسی بهره میبرند و در آغاز دههی ۳۰ شمسی (۵۰ میلادی) برای کسب جایگاه خود در دنیای ضبط تصویر و صدا از شهر لسآنجلس، تلاش خود را آغاز کردند. این زمانی بود که برای ثبت انواع اطلاعات از صدا و تصویر گرفته تا دادهها روشهای مدرنی به کار گرفته شده بود که کارایی خودشان را نشان داده بودند و تکنولوژیها به سمتی میرفتند که این روشها بهبود پیدا کنند. مثلا در دههی ۳۰ شمسی (۵۰ میلادی) برای داشتن اطلاعاتی در حدود ۵ مگابایت، کامپیوتری به اندازه یک تن وزن نیاز بود و در دههی ۶۰ شمسی (۸۰ میلادی) با پیشرفت تکنولوژی این وزن به اندازه ۲۵۰ کیلوگرم کاهش یافت و قدرت حفظ اطلاعات به ۲.۵ گیگابایت رسید. این روند به سادگی میسر نبود و در طی این دوران محصولاتی به دنیا عرضه شد که نتوانستند جایگاهی پیدا کنند هر چند برای آیندگان خود راه را باز کردند.
خانواده نوارهای مغناطیسی بهخوبی در انواع فرمتها و برای انواع مصارف ذخیره داده گسترش پیدا کردند
از خانواده نوارهای مغناطیسی، عضو جدیدی در سال ۱۳۳۷ (۱۹۵۸) متولد شد که در حقیقت پدر نوار کاستها به شمار میرود. نام این کاست RCA بود. در کاست RCA برخلاف دیگر پسر عموها، نوار حلقهها درون یک قاب عرضه شد و که به نام کارتریج معروف شد. این کاستها که ابعادی در حدود ۱۳×۲۰ سانتیمتر داشتند، قابلیت ضبط دو طرفه، با ظرفیت ۳۰ دقیقه را ارایه میکرد. RCA tape cartridge تمایل طراحان به سمت ساخت وسیلهای کاربر پسند بود که البته چندان موفق نبود. عیب بزرگ آنها، سرعت پایین ضبط بود. در دنیایی که هنوز میان رادیو، تلویزیون و سینما برای کسب جایگاه رسانه برتر رقابت سختی برپا بود، سرانجام از این نسل فرزندی زاده شد که کسی فکر نمیکرد تا بدین حد در تغییر جهان موثر باشد.
در سال ۱۳۴۱ (۱۹۶۲) فیلیپس از تولد محصول جدیدی خبر داد که شباهت زیادی به پدر خود کاست RCA داشت. این نسل جدید که با ابعاد بسیار کوچکتری از پدر به بازار وارد شد با نام Compact Cassettes وظیفه ضبط صدا را با شجاعت برعهده گرفت. نوار کاست فیلیپس نگاهها را به خود خیره کرد و به سرعت به عنوان یک قالب استاندارد پذیرفته شد و شرکتهای زیادی در ساخت و تولید آن فعال شدند.
تنها به فاصلهی دو سال بعد، اولین دستگاههای همگام با تکنولوژی کاست صدا، در آمریکا نیز عرضه شدند. در همین سال رقیب سرسخت دیگری با نام 8-Track Tape، برای کاستهای نوظهور ساخته شده بود که پشتیبانان ایدهی آن، بیشتر خودروساز بودند و در نهایت نیز توانست میان رانندگان جایگاه خوبی پیدا کند.
نوار کاستها با ارایه مدل های فیدلیتی Hifi خودی نشان داده بودند ولی رقبای زیادی در میدان حضور داشتند که نیمی از آنها پسر عموهای خودشان از خانواده نوارهای مغناطیسی بود. نوار کاست نیز به مزیت، طراحی و ساخت مهندسی خود تکیه کرد تا به سرنوشت پدر خود دچار نشوند.
منصفانه بگوییم، نوار کاستها ساختار سادهای دارند.دو قرقره (Spool) و یک نوار مغناطیسی باریک و طولانی که در یک قاب قرار گرفتهاند. این نوارها بستگی به زمان ضبط هر کاست طول متفاوتی دارند برای یک کاست ۹۰ دقیقهای ۱۳۵ متر از این نوار در نظر گرفته میشد. بخش ابتدای نوار کاستها به Leader معروف بود که شفاف بود و خاصیت ضبط مغناطیسی نداشت. این بخش بیشتر برای فرصتی بود تا سرعت وضعیت نوار به حد و کفایت لازم برای خواندن یا ضبط کردن هد برسد. هر قرقره یک سوراخ با دندانههای ریز دارد که محل قرار گرفتن آن را درون چرخندههای دستگاه پخش ثابت میکند. قطعه مهم دیگری که به چشم میآید یک فلت پد (felt pad) است که در زیر نوار مغناطیسی جای گرفته است. کار این قطعه نگه داشتن نوار در زیر هد دستگاه هنگام عمل خواندن یا ضبط و البته پاک کردن است.
اما کاستها موفقیت خود را مدیون اسبابی دیگر هم بودند. برجستهترین آنها قطعهای به نام هد نوار (Tape head) و در اندازه یک نخود بود که در میان دستگاه پخش نوار کاست جایگذاری میشد. این ظلمی بزرگی است که از نوار کاست و خانواده نوارهای مغناطیسی بدون یادی از هدها صحبت شود. این هدها هنوز هم به صورت مدرنتر در میان هارد دیسک رایانه به وظیفه خود مشغول هستند؛ ولی هد نوار کاست ماجرای خود را داشت.
وظیفه Tape head تبدیل سیگنالهای الکترونیک به نوسانهای مغناطیسی بود. Tape head این قابلیت را داشت که نوسانهای مغناطیسی را نیز به سیگنالهای الکترونیک تبدیل کند. به نوعی با تبدیل انرژی از یک مدل به مدل دیگر توسط یک مبدل (Transducer) که به Tape head و در ایران به هد معروف بود، ضبط و پخش صدا ممکن میشد. این اسلحه بزرگ کاستها برای فتح حکومت صفحات گرامافون بود.
بخش مهم دیگری نیز به صورت دو غلتک در کنار هم جفت میشد که نوار در دستگاه پخش از میان آن عبور میکرد. این همنشینی به منظور کنترل و تنظیم سرعت نوار انجام میگرفت. سرعت عبور نوار از میان Pinch Roller و Capstan بسیار دقیق تنظیم میشود. این سرعت معادل ۴.۷۶ سانتیمتر در ثانیه است.
تعداد هدها در دستگاههای پخش متفاوت است. معمولا دو هد برای پخش و ضبط و یک هد برای پاک کردن موجود است. گذشته از ضبطهای ارزان که شاید فقط یک هد داشته باشند دستگاههای پخشی هم هستند که یک هد چندوظیفه را به کار گرفتهاند. اگر روی هد وسط دقت کنید میتوانید دو الکترومگنت کوچک را ببینید.
هر کدام از این الکترومگنتها به روی نیمی از سطح نوار کار میکنند. در سمت دیگر نوار نیز یک راهنمای حرکت نوار (Tape Guide) و فلایویل (Flywheel) نوار را قبل از ورود به زیر هد تنظیم میکردند.
الکترومگنتها دارای فاصلهای کوچک در رأس خود هستند. این الکترومگنتها یک هستهی پوشیده از سیم دارند که در حین فرایند ضبط سیگنالهای صدا به هسته دستوراتی برای تولید میدان مغناطیسی میدهند و برای تکمیل این اثر میدان و جبران فاصلهی نوار مغناطیسی که در کنار هد در حرکت است، مورد استفاده قرار میگیرد. با تغییر جهت اکسیدهای روی نوار یک پل کوچک برای جبران فاصله هد و تکمیل میدان ایجاد میشود. نکتهی مهم این است که این تغییر روی نوار که به مسیر خود ادامه میدهد، برای همیشه ثبت میشود.
در حین فرایند پخش، نوار که حالا دارای اکسیدهای تنظیم شده است با عبور از زیر هد خواننده باعث میشود که میدان مغناطیسی مناسبی در هسته هد ایجاد شود. این سیگنالها توسط یک تقویت کننده به بلندگوها فرستاده میشوند و ما با شنیدن دوباره اصوات ضبط شده تجربه صدای قبلی خود را این بار از طریق پخش نوار کاست مرور میکنیم.
نوارهای کاست این قابلیت را داشتند که اطلاعات را در دو نیمهی نوار مغناطیسی به روی خود ضبط داشته باشند. این کار توسط هدها انجام میگرفت از این رو برای گوش دادن به سمت دیگر نوار کاست، باید آن را از دستگاه بیرون آورده و با چرخاندن به سمت دیگر آن را در دستگاه قرار میدادند. خیلی زود کاستها این ضعف خود را از بین بردند و دستگاههای پخشی ساخته شد که قابلیت بخش سمت دیگر نوار کاست را بدون درآوردن کاست داشت. حتی نوار کاستها با تقسیم سطح همان نیمه نوار مغناطیسی به چند کانال فرصت ضبط و بخش استریو را نیز عرضه کردند.
در کنار نوار کاستهای شرکتی و درون قاب همراه، صفحات کاغذی بودند که با مشخصات و تصاویر محتوا نوار را در معرض دید قرار میدادند. طرحهای نوآورانه و تصاویر آن به قدری جذاب بودند که بعضی آنها را با جلد کتابها و پوسترها مقایسه میکردند. این کاوره که چند صفحه داشتند و به Jcard معروف بودند. جیکاردهای مرسوم دو یا سه صفحهای بودند ولی گاهی تا ۸ صفحه نیز طراحی میشدند. پسر عموی Jcard قابی مقوایی به نام Ocard بود. Ocard نوار کاست را به درون خود جای میدادند و روی آن تصاویر و اطلاعات لازم نقش بسته بود. قابهای شفاف و شیشه مانند با لبههای کاملا صاف نیز محافظ مناسب و خوبی برای کاستها بودند. این قابها در طرح و رنگهای مختلف از پلاستیک سخت ساخته شده بودند و به Case Tape معروف بودند.
آزمایشگاه دالبی دست به ساخت دستگاهی از طیف کاهنده نویز به نام Dolby noise-reduction system زد که مناسب برای ضبط نوارهای مغناطیسی بود. ابتدا سیستم دالبی آ (Dolby A) در سال ۱۳۴۴ (۱۹۶۵) و سپس گام محکمتری برای ساخت سیستم دالبی بی (Dolby B) در سه سال بعد، نشان داد که کیفیت ضبطهای فیدلیتی (Hifi) روی نوار کاستها البته بسته به کیفیت آنها به راحتی ممکن است. این باعث ساخت چند مدل دیگر از کاهندههای نویز مانند دالبی C، دالبی SR، دالبی HX Pro شد که تا آغاز دهه ۶۰ شمسی (۸۰ میلادی) وارد بازار شدند.
اقبال مخاطبان به کاستهای فشرده باعث جلب توجه هنرمندان نیز شد و در سال ۱۳۴۵ (۱۹۶۶) هنرمندانی مانند نینا سیمون (Nina Simone)، ارتا کیت (Eartha Kitt) و جانی ماتی (Johnny Mathis) آلبوم های خود را در قالب نوار کاست نیز عرضه کردند.
در همین سال فیلیپس دستگاهی ترکیبی به نام Boombox به بازار عرضه کرد. این محصول جذاب به کاربران فرصت میداد از برنامههای رادیو و نوار کاست به دلخواه استفاده کنند؛ اما جذابترین بخش این دستگاه امکان ضبط برنامههای رادیو توسط نوار کاست بدون نیاز به کابل یا میکروفن بود که برای اولین بار دیده میشد. دستگاه Boombox به عنوان یک دستگاه پرتابل نیز قابل استفاده بود که باعث محبوبیت بیش از پیشش بین جوانان و نوجوانان شد. Boombox و جمع عشاقش تادهه ۷۰ شمسی (۹۰ میلادی) نیز به خلق خاطرههای جدید میپرداختند.
سادگی کار با نوار کاستها باعث میشد غیر از نسخههای حاوی موسیقی و آهنگ که توسط ناشران موسیقی به بازار عرضه میشد فروش قابل توجهی در بخش کاستهای خام آمادهی ضبط آغاز شود. قابلیت جالب استفاده ساده و مجدد کاستها و ضبط دوباره روی آنها در دستگاههای ضبط صدای خانگی بسیار هیجان انگیز بود. حالا نوار کاستها جایگاه خوبی در میان عامهی مردم نیز پیدا کرده بودند و رقابت مابین نوار کاستها و نوارهای ۸ تراک شکل جدیتری به خود گرفته بود. علاوه بر مصرف کنندگان خانگی رانندگان خودروها نیز از سال ۱۳۴۷ (۱۹۶۸) به کمک یک پخشکنندهی کاست در داشبورد خودرو با نوار کاستها دست دوستی دادند.
قابلیت دوام و ابعاد کوچک و کیفیت بیشتر، نوار کاست را همسفر مردان و زنان، در حین رانندگی، در اقصی نقاط دنیا کرد. مردان و زنانی که به دستگاه پخش خودروی خود نگاهی همچون معشوقهی خویش داشتند و اوقات فراوانی را با آنها در اتومبیلهای خاموش و دستگاه پخش روشن، صرف میکردند.
غیر از بخشهای فنی، ابعاد کوچک نوار کاستها اولین قلابی بود که کاربران آن زمان را اسیر خود میکرد. آنها در شلهایی به ابعاد ۱۰ در ۶.۳ در ۱.۳ سانتی متر عرضه شدند؛ ولی نوار کاستها با بهبود ابعاد خود جبههی جدیدی را باز کردند و در سال ۱۳۴۸ (۱۹۶۹) مینی کاستها (Microcassette) نیز وارد بازار شدند. این کاستها که ابعادی ۱.۴ کاستهای معمولی داشتند در دو مدل ۳۰ و ۴۵ دقیقه ارایه میشدند. بیشتر کاربرد آنها در ضبطصوتهای کوچک و دستگاه منشی تلفن بود؛ ولی روند رشد و پیشرفت آنها با ارتقاء کیفیت نوارها، کاربردهای جدیدی از قبیل ضبط اطلاعات در رایانهها را نیز ممکن کرد. انعطافپذیری ساختار نوار کاست باعث شد در بازار سه اندازه نوار کاست مرسوم شود. میکرو کاستها (Micro Cassette) یا همان مینی کاستها، کاستهای استاندارد (Standard Cassette) که بیشترین فروش را داشتند و کاستهای حرفهای (Executive Cassette).
اما رقبا نیز با نوآوری بیگانه نبودند همچنانکه از خلاقیت و یادگیری نیز به نحو احسن استفاده میکردند. در سال ۱۳۴۸ (۱۹۶۹) سلسلهی ویدیو کاستها که حاوی نوار ویدیو (Videotape) بودند، توسط سونی وارد بازار شد. به جرأت میتوان گفت تأثیر قرار دادن نوار مغناطیسی در کارتریجها و موفقیت نوار کاست موجب ظهور این محصولات جدید شد؛ اما این همه ماجرا نبود. مدلی که بیشتر و بعداً در میان عموم طبقات جامعه، علیالخصوص خانهها، برای پخش و ضبط تصاویر و صدا، رایج شد بر اساس استاندارد (Video Home System) ساخته میشد؛ استانداردی که به کاست ویدیو VHS معروف شد. دهه ۵۰ شمسی (۷۰ میلادی) دوران رقابت انواع رسانههای نسل جدید با یکدیگر بود. رسانههایی که با رادیو، سینما و تلویزیون رقابت میکردند و مزیتهای جدیدی از قبیل استقلال ضبط و پخش، حمل و کاربری آسان و... را در بوق و کرنا میکردند تا به عنوان رسانهی جایگزین خود را معرفی کنند. حلقههای نوار نیز هنوز سعی میکردند به حضور خود ادامه بدهد اما بیشتر در زمینهی حفظ اطلاعات استفاده میشدند. مجموعهی همین نوارهای باعث خلق Tape Library به عنوان مخازن بزرگ اطلاعات رایانههای عظیم شده بود. مدلهایی دیگری نیز از آنها در ابعاد کوچکتر با کارتریجهای ۱/۴ اینچ از سال ۱۳۵۱ (۱۹۷۲) برای ذخیرهی اطلاعات استفاده میشدند و بیشباهت به نوار کاستها نبودند. مقدار حافظهی آن بر حسب اندازه از ۱۲۰ مگابایت تا ۴۰۰ مگابایت متغیر بود. البته ضبط اطلاعات به صورت فشرده میتوانست این ظرفیت را تا دو برابر بالا ببرد.
در ابتدای دههی ۵۰ شمسی (۷۰ میلادی) فلاپی دیسکها دیگر عضو خانواده مگنت رکورد با ابعاد بسیار بزرگی که داشتند وارد بازی شدند.آنها یک صفحه نرم پلاستیک با مواد فرومغناطیسی بودند که در یک قاب مربع شکل نگهداری میشدند و به تدریج کوچکتر شدند. با این همه در سال ۱۳۴۹ (۱۹۷۰) نوار کاستها، رقیب مشابه خود را که بسیار محبوب رانندگان آمریکایی بود به زیر کشیدند. هرچند 8trake tape تا دههی ۶۰ خورشیدی (۸۰ میلادی) به مبارزه و مقاومت برای حفظ جایگاه خود پرداختند ولی گستره و عمق نفوذ نوار کاستها در دیگر نقاط جهان بینظیر بود.
شرایط اجتماعی و تحرکات اقتصادی و سیاسی نیز میتوانست به عنوان بستری مفید برای جلوهگری و قدرتنمایی این رسانههای جدید، جذاب و پویا باشد. بستری که نوار کاستها با تکیه بر مزیت ذاتی خود از آن استفاده بسیاری برای رسیدن به جایگاه رفیع و خاطرهانگیز خود کردند. آنها بدین روش در تاریخ ایران نیز جایگاهی ویژه و خاص پیدا کردند و با بخشی بزرگی از خاطرات ایرانیان عجین شدهاند. در دهه ۱۳۵۰ خورشیدی (۱۹۷۰ میلادی) و از سالهای دور بخش بسیار مهم و قدرتمندی از مبارزات علیه رژیم شاهنشاهی بر عهدهی نوار کاستها بود تا حدی که گاهی حمل و نگهداری این نوار کاستها عواقب بسیار وخیمی را برای صاحب آن ایجاد میکرد. انتخاب نوار کاست به عنوان یک رسانهی جایگزین در مقابل رسانههای آن روز ایران نشان از کارایی و استفادهی راحت و تأثیرگذاری عمیق این مدیوم بود. تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران، در سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹) به دلیل مسایل سیاسی نوار کاستها جایگاه خود را به عنوان یک رسانهی جایگزین در میان انواع مکتبهای فکری ایران تثبیت کرده بودند و در بیان عقاید و تنظیم و نشر آنها و در نهایت شکلگیری انقلاب بسیار مؤثر بودند.
بعد از انقلاب هنوز هم نوارهای کاست به دلیل جایگاه ویژه و در دسترس بودن، نقش یک رسانه جایگزین را در تأثیرگذاری تهاجم فرهنگی مخالفان انقلاب حفظ کردند. در ابتدای دههی ۶۰ خورشیدی (۸۰ میلادی) که جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق با ایران آغاز شد، نوارهای کاست به بهانههای مختلف در بین مردم کوچه و بازار توزیع میشد. ضبط کردن، گوش دادن و کپی کردن نوار کاستها به قدری رایج بود که بهعنوان منبع بخشی از فرآیند ثبت و ضبط تاریخ ایرانیان تبدیل شد. تنها یک گزارش بر وجود ۳۰ هزار ساعت نوار کاست ضبط شده از وقایع دوران جنگ تحمیلی خبر میدهد. شاید برجسته ترین حضور نوار کاستها در تاریخ ایران استفاده از جایگاه نوار کاست به عنوان بخشی از یک حمله تروریستی بود.
نوار کاستها در دست اکثر اشخاص از مشتاقان موسیقی تا پژوهشگران و خبرنگاران و... دیده میشدند. انواع سخنرانی، سرودها، آوازها حتی خاطرهها از جنس سرگرمی مذهبی و سیاسی به راحتی روی کاستهای ضبط و پخش و البته منتشر میشد. حتی کاستهای معیوب در دست کودکان به عنوان وسیله خانهسازی یا قطعات دومینو استفاده میشد. گویی کاستها هیچگاه دور ریزی نخواهند داشت. آنها خود را بهعنوان یک رسانه مانند تلویزیون و رادیو معرفی کرده بودند. اثبات این ادعا شکلگیری بازارهای زیر زمینی نوار کاست بود. در دههی ۶۰ (۷۰ میلادی) و حتی ۷۰ (۸۰ میلادی) انواع گروهها و بازارهای زیر زمینی با مقاصد و اهداف مختلف به اندازه و حتی بیشتر از بازارهای معتبر رونق داشتند. این گروهها فرصتی برای مطالبهگری اقشار کم اقلیت بودند.
در حقیقت آنچه که باعث میشد نوار کاستها برخلاف دیگر رقبا این چنین جایگاهی پیدا کنند، این بود که در میان تودهی مردم از هر جنس و فکر و عقیدهای که بودند یک دوست صمیمی و همراه جادویی به نظر میرسیدند. مردم با هزینهی کمتری آنها را میخریدند و تهیه دستگاه پخش نوار کاست چندان سخت و پرهزینه نبود. خرید دستگاه رادیو و ضبط و بخش نوار کاست در قالب یک دستگاه ترکیبی، تجربهای بود که دیگر عادی شده بود. از سوی دیگر هیچ مذمتی هم در اینباره وجود نداشت در حالی که برای خرید دستگاههای پخش نوارهای ویدیو که به صورت جداگانه از تلویزیون به فروش میرسیدند، این مزیتها در کار نبود. وجود دستگاههای پخش نوار کاست در خودروها که بواسطه تلاش ۸ تراکها به یک آپشن خوب و پرطرفدار در خودرو تبدیل شده نیز به گسترش و تعمیق ارتباط روزمره مردم با نوار کاست کمک بسیاری میکرد.
نوار کاستهایی که برچسب و ظاهری متفاوت با محتوایشان داشتند تا صاحب آنها، بدون دغدغه هر کدام را خواست به همراه خود، به هر جا ببرد. گاهی تأسف از جا گذاشتن یک نوار کاست یک نفر را تا چند روز بیاعصاب میکرد. مثلاً اگر این فراموشی در بردن نوار کاستها به هنگام سفر به شمال بود، باعث میشد که حتی جادههای شمال نیز حال و هوایی نداشته باشند.
شاخص یک نوار کاست خوب در حفظ کیفیت صدا و کارکرد طولانی اجزای مکانیکی است. از دیگر سو نوار کاستها با تکنولوژی ساده خود، این جرأت را به افراد میدادند که اقدام به تعمیرات و اصلاح آنها کنند. تا جایی که خطوط بازیافت نوار کاستها در خانهها فعال بود و از چند کاست معیوب یک کاست کار راهانداز ساخته میشد.
از نوارهای مغناطیسی که با چسبهای نواری سر هم میشد تا قطعات کوچک پنبه، به جای پد زیر نوار، از مرسومترین روشهای تعمیر نوار کاست بود. حفظ و نگهداری نوار کاستها شیوههای خاص و همراه با دقت را میطلبید که برای بسیاری یک مشغلهی مقدس و شیرین بود. در هر صورت نوار کاستها نیز خود یک ماشین کوچک بودند و از قطعات مکانیکی مانند اسپول و نوار و حتی پد فنری ساخته شده بودند. کیفیت این قطعات و دوام آنها نیز به عنوان یک وسیله فرسایشی در عملکرد نوار کاستها و عمر آنها موثر بود.
اکسید فریک به عنوان یک مادهی فرومغناطیس نرم (Soft Ferromagnetism) دسته بندی میشود. خاصیت مغناطیسی این مواد با قرارگیری در مقابل یک آهن ربا معمولی نیز تغییر میکند به همین دلیل در نگهداری کاستها باید آنها را از آهن ربا دور نگه میداشتند؛ اما همین ضعف یک ترفند برای پاک کردن سریع اطلاعات در کاستها نیز بود. در ادامه دستگاهایی مانند نمونه بالا نیز ساخته شد، هرچند باعث افت کیفیت نوارها نیز میشد. نه تنها کاستها بلکه دستگاه پخش نوار کاست نیز نیاز به مراقبتهایی داشتند. از پاک کردن هدهای دستگاه که یک وظیفه مهم بود تا تجهیز دستگاهها به بلندگوهای جدید و اکولایزرهای بهتر و... که آرزوی رایج جوانان آن زمان بود. بدین خاطر در کنار نوار کاستها چندین بازار پر رونق دیگر هم به راه افتاد بود.
یکی از محصولات خاص که در نهایت هر شیفتهی نوار کاستی با آن روبرو میشد، هد کلینر دستگاه پخش بود که بهصورت نوار هد کلینر (Tape head cleaner) هم در بازار عرضه میشد. از روشهای موازی و خانگی پاک کردن هد بوسیله گوش پاککن و مقداری الکل بود که هر کس با رعایت دقت میتوانست آن را نیز انجام دهد. این تمیزکاری گاهی شامل حال ولومهای تغییر صدا و بعضی از کلیدهای دستگاه پخش نوار کاست نیز میشد.
مهارتهای استفاده و کنترل نوار کاست در روی دستگاه پخش هم خود تبدیل به اسرار مگو و گرانبهایی شده بود. یک مهارت جالب رسیدن سریع به آهنگ بعدی بود. مابین هر آهنگ نوار کاست، زمانی برای تنفس و بدون صدای ضبط شده بود تا آهنگی بعدی آغاز شود. این کار با یک شمارش ذهنی اعداد مانند سری ۱۰۰۱، ۱۰۰۲، ۱۰۰۳ و الی آخر بود که هر شماره به اندازه زمان یک ثانیه فرض میشد. گاهی این فاصله زمانی بین دو آهنگ گویی تا ابد طول میکشید و اینجا بود که کاربر با فشردن دکمه بعدی (Next) بصورت موقت، به قدری به نوار سرعت میداد که نوار در آغاز آهنگ بعدی زیر هد قرار بگیرد. این کار برای پیدا کردن آهنگ دلخواه از روی نوار هم کارایی فراوانی داشت. البته راه های دیگر هم همچون کنتور دستگاه پخش یا علایم مدرج روی شیشه نوار کاست حتی لیست ترتیب زمان و ترتیب آهنگها روی کاورها نیز در دسترس بود ولی لذت انجام این کار و گرفتن نتیجه دلخواه قابل وصف نبود. گویی کاربر و نوار کاست و دستگاه پخش در قالب سه تفنگدار، عملیاتی غیرممکن را به نتیجه میرساندند.
از مهارتهای جایگزین در استفاده از نوار کاست، عقب و جلو بردن نوار مغناطیسی بوسیلهی مداد یا خودکار بود. به طور معمول دستگاهها نیز قابلیت عقب و جلو بردن نوار با سرعت بیشتری را داشتند؛ ولی قراردادن یک خودکار بیک درون قرقرهی نوار کاست که به طرز عجیبی با دندانههای آن فیکس میشد، برای عقب و جلو بردن نوار بسیار رایج بود.
نوار کاستها همیشه خوش شانس نبودند. گاهی نوار مغناطیسی در حین پخش در کنار هد جمع میشد و تا یک طرف نوار به انتهای آن نمیرسید، کاربر متوجه این اتفاق تلخ نمیشد. این یکی از بزرگترین کابوسهای عشاق نوار کاست بعد از فشردن اشتباهی دکمهی پاککردن نوار یا گذاشتن نوار روی باند و تحت تأثیر قرار گرفتن نوار به خاطر آهنربای بلندگو بود. لحظاتی در حین پخش نوار کاربران با چشمانی از حدقه درآمده و کاملاً باز از دریچهی دستگاه پخش به شیشه مدرج نوار کاست خیره میشدند تا مطمئن شوند که نوار آنها به کنار هد جمع نمیشود و چه بسا تا غافل میشدند، کار از کار گذشته بود.
اما مهارتهای کاربری جدیدتری با حضور بخش نوینی در دستگاههای پخش به نام اکولایزر مطرح میشدند. اکولایزرها برای جبران تفاوت کیفیت نوارهای مغناطیسی و رضایت کاربرانی که کاستهای ارزان را تهیه میکردند خبر بسیار خوبی بودند. این یک معامله دو سر برد بین دستگاههای پخش و نوار کاستها برای حفظ و گسترش جایگاهشان بود.
اکولایزر در دهه ۲۰ شمسی (۴۰ میلادی) با حضور انواع نوارهای مغناطیسی و دستگاههای پخش اهمیت بیشتری پیدا کرد. با گسترش شیوههای ضبط صدا و تحولی که نوار کاست در ضبط آسان صدا ایجاد کرد، دغدغه از ضبط صدا در خانه نیز به سمت ضبط با کیفیتتر ارتقاء پیدا کرد. اگرچه شاید لوازم ضبط برای بعضیها هنوز تجملاتی حساب میشدند و ضبط با کیفیت هنری بود که کمتر کسی داشت؛ ولی در هنگام پخش صدا اکولایزرها با سیلدرهای قابل تنظیم بسیار کارآمد نشان میدادند.
گاهی محتوای نوار کاست برای مخاطبان بهقدری باارزش بود که آن را با هیچچیزی عوض نمیکردند
در ابتدای کار نوارهای مغناطیسی و هنگام ضبط، وجود نویز هیس (Hiss) یک مزاحم واقعی و جدا نشدنی از نوارهای کاست به نظر میرسید. به لطف بزرگ جلوس اکسید کرم به روی نوار مغناطیسی، علاوه بر کاهش صدای هیس قابلیت ضبط فرکانس های بالا نیز به نوارها اضافه شد. تا زمان استفاده از نوارهای باکیفیت اکولایزر راه درمان خوبی بود. هر سیلدر اکولایزر در یک محدوده فرکانسی عمل میکرد و با شناخت فرکانسهای متناسب با تولید کننده صدا، صدای بهتری از کاستها شنیده میشد. به عبارت دیگر تلاش برای تقویت صدا سازهای مختلف و خوانندگان از تلاشهای جذاب برای کاربران کنجکاو بود؛ اما کاربرانی با اکولایزر موفق بودند که آشنایی بیشتر از فرکانس و ادوات تولید کننده صدا داشتند.
در دنیای صدا تقسیمبندیهای گوناگونی وجود دارد ولی تقسیمبندی مبتنی بر فرکانس اگر از نظر اعداد و ارقام پیش همه آشنا نباشد، اصطلاحاتی مانند باس (Bass) و ترابل (Treble) چندان ناآشنا نیست.
تقسیمبندی فرکانسهای به صورت زیر است:
به طور مثال وقتی قرار است صدای سوپرانو یا فلوت را تنظیم کرد، نیازی به تنظیم سیلدرهای رنج ۲۰۰ هرتز به بالا بود. البته عاملی مانند نوع موسیقی هم در پیدا کردن محدودهها مهم است ولی تقریباً با کمی تمرین میشد فهمید که فرکانسهای پایین روی صدای های بم و فرکانسهای بالا روی صدای تیزتر مؤثر هستند.
با شناخت دقیقتر محدوده فرکانس انواع وسایل سازنده صدا، همانند صدای انسان و آلات موسیقی میتوانید به افزایش و کاهش صدا توسط اکولایزر دست بزنید. با اکولایزر اصوات را شفافتر کنید و نویزها را کاهش دهید و تُنها را برجسته یا محوتر کنید ولی در نهایت در برابر صدای بد ضبط شده اکولایزرها هم ناتوان بودند. کیفیت نوارها و کارایی آنها در هنگام ضبط و البته مهارت ضبط کننده در اجرای ضبط درست بسیار مهم بود. پس نوار کاستها در زمینهی کیفیت نوارها هم فرصت انتخاب به کاربران میدادند و هر کس به تناسب نیاز خود با صرف هزینه بیشتر میتوانست نوار با کیفیتتری را خریداری کند. در این صورت بقیه موارد تأثیر گذار به مهارت فرد در هنگام ضبط مربوط میشد.
یکی از خصایص مهم دیگر که به رشد نوار کاستها کمک کرد، اصلاح تکنولوژی نوار کاستها بود. همانقدر که فیزیک به رشد نوار کاستها کمک کرد علم شیمی نیز موثر بود. علم شیمی به ما میگوید جنس نوارها میتواند متفاوت باشد. همین تفاوت باعث میشود که خاصیت ضبط و بخش دستخوش تغییر شود و هر نواری برای یک موقعیت مناسب استفاده باشد.
نوار کاستها با توجه به کیفیت، چهار نوع (Type) را معرفی کردند. برای تشخیص کیفیت و نوع نوار کاستها علاوه بر بروشور و مشخصات آنها میتوانستید از قسمت زیر نوار کاست و فرورفتگی آن به عنوان راهنما استفاده کنید. البته این فرورفتگیها یک مزیت دیگر نیز داشتند. در اصل با عدم وجود مانع در روی حفره زیر نوار کاست، نوار قابلیت ضبط شدن نداشت. ایده جالبی برای رعایت حقوق کپی رایت بود ولی فایده اصلی هنگامی بود به اشتباه دکمه ضبط را فشار میدادید و مانع از عمل ضبط به روی نوار کاست میشد. به هر حال این مانع چندان محکم نبود و معمولا با یک پیچگوشتی و کمی فشار درمقابل اصرار کاربران کنار مینشست. قرارگیری همین شکافها به دستگاه پخش کمک میکرد تا تشخیص دهد نوار شما از کدام نوع نوار کاستها است و تنظیمات لازم را انجام برای ضبط انجام دهد.
نوع اول (Type I) نوارهای از جنس فریک
نوع اول (Type I) مدل پایه و معمول نوار کاستها بود که با ذرات اکسید فریک پوشش شده بود. بیشترین تعداد تولید نوار کاستها مربوط به این نوع بود. آنها کارایی خوبی داشتند و البته ارزانترین هم بودند؛ اما همراه خود صدای هیس را هم یدک میکشیدند. بیشتر مدلهای آن با نامهای تجاری مانند TDK D ،SONY EF & HF ،Maxell UR & UD or BASF Ferro Extra شناخته شده بود.
نوع دوم (Type II) نوارهای از جنس کروم
نوع دوم (Type II) به نوار کاستهای باکیفیت مشهور بودند. پوشش نوار مغناطیسی آنها از جنس اکسید کروم (معروف به نوار کاست کروم اصل) یا ذرات اکسید فریک یا یونهای کبالت (معروف به نوار کاست شبه کروم) بود. آنها بهترین سطح کیفیت خروجی (MOL) و شفافیت فرکانس بالا (SOL) و کمترین صدای هیس را در زمینهی خود داشتند. قیمت آنها از نوع اول گرانتر بود و بیشتر با نامهای تجاری همانند TDK CDIngII SONY UX ،CDIt II ،Maxell UDII (BASF Chrome Extra) ،Chrome Super در بازار در دسترس بودند.
نوع سوم (Type III) نوارهای فریک کروم
نوع سوم (Type III) یک محصول تجاری ناموفق بود. این نوع حاصل ترکیب دو مدل اول و دوم بود. نوع سوم کارایی بهتری از خود نشان میداد؛ ولی آنها نیز نقاط ضعف خودشان داشتند و بعد از چند سال عرصه رقابت در بازار را ترک کردند.
نوع چهارم (Type IV) نوارهایی از جنس متال
نوع چهارم (Type IV) سرآمد دیگر مدلها در میان نوار کاستها بودند، هر چند اواخر دههی ۵۰ شمسی (۷۰ میلادی) به میدان آمدند. آنها در اوایل دههی ۶۰ شمسی (۸۰ میلادی) جا باز کردند و چند سال بعد از محبوبترینها بودند. فرمول ساخت این نوارهای مغناطیسی کاملا جدید بود و از ذرات فلزهای خالص به جای اکسید فلزها استفاده میشد. هزینهی نوار کاست متال برای کاربران متوسط رو به بالا بود ولی در نهایت از کیفیت صدای ضبط شده رضایت وافری داشتند.
استفادهی خلاقانه از نوار کاستها برای انتقال انواع محتوا گسترش و اقبال بیشتری را برای آنها در پی داشت. نوار کاستها در سیستم پستی در قالب مجموعههای آموزشی، سرگرمی و موسیقی به عنوان یک رسانهی مفید و بسیار ارزان و راحت برای انتقال و جابجایی در کشور آمریکا با توزیع بالای در دسترس قرار میگرفتند. شرکتهایی همچون Media Mail آمریکا که به طور اختصاصی به توزیع کتب و مجلات و... غیره اشتغال داشتند، در سبد توزیع خود استقبال خوبی از نوار کاستها کردند. اهمیت محتوا و تفاوت هم از نظر نوع صدا و سبک موسیقی باعث شد نوارهای مغناطیسی با کمک فناوری، کانالهای صوتی بیشتری را در خود جا دهند. نوارهای مغناطیسی برحسب تعداد تراکها نیز نامگذاری میشدند.
نوار کاستها یکی از انواع این نوارها بودند که به صورت ۲ کاناله و ۴ کاناله عرضه میشدند. مدلهای دیگر از نوارهای مغناطیسی همانند ۸ تراک یا ۸ کانال و نوار ۱.۲ با ۴ کانال و و نوار ۱.۴ نیز وجود دارند؛ اما نوارهای با ۲ یا ۱۶ کانال اوج توانایی نوارهای مغناطیسی را به نمایش میگذارند. نوار کاستها از اوج توانایی نوار مغناطیسی بهره نمیبردند و همین باعث شده بود قیمت مناسبی پیدا کنند.
فرمتهای ضبط به دو صورت منو (Mono) و استریو درآمدند ولی مقدار ظرفیت نوار کاستها هم در طول زمان باعث راحتی کاربران شد. ظرفیت زمانی ضبط کاستها از ۴۵ و ۶۰ تا ۹۰ و ۱۲۰ دقیقه متفاوت بود. در عین حال که در بعضی از دستگاههای ضبط امکان تغییر سرعت ضبط نیز و ضبط فشرده نیز وجود داشت. سرعت دستگاههای پخش به طور معمول یک و ۳٫۴ اینچ است و زیاد متغیر نیست. گاهی دستگاهها اجازه میدادند این سرعت را در حدود ۵٪ افزایش یا کاهش دهید. از این طریق گام ملودی را کمی تغییر میدادید ولی مزیت اصلی در هنگام ضبط در دستگاهها دو کاستخوان بود که سرعت ضبط را بالا میبرد این جا است که قابلیت سرعت ضبط نوار مغناطیسی میتوانست شما را به چالش بکشد.
محبوبیت و تقاضای بالای نوار کاست باعث رشد و خلق شرکتهای سازندهی نوار کاست بسیاری در جهان شد و همین موج باعث شد که انواع نوار کاست با کیفیتهای گوناگون و قیمتهای مختلف سر از بازار در بیاورد تا هر مخاطب سرسختی را راضی کنند. بازارهایی که از شرق تا غرب عالم را به تکاپو انداخت و اما مشهورترین شرکتهای عامل این تکاپو که در ایران نیز محصولات خود را عرضه میکردند شرکتهایی همچون اسکاسی (SKC)، اسمت (Smat)، آگفا (AGFA)، یاماها (Yamaha)، آیوا (Aiwa)، باسف (BASF)، تیدیکا (TDK)، دنون (DENON)، راکس (RAKS)، سامسونگ (Samsung)، سونی (SONY)، فیلیپس (Philips)، فوجی (FUJI)، کونیکا (Konica)، گلدستار (GoldStar)، ماکسل (Maxell)، ناسیونال (National)، هیتاچی (Hitachi) و... بودند.
فروش نوار کاست طی چند سال اخیر با رشد جالبی همراه بوده است
گستره شرکتهای تولیدکنندهی کاست با نامهای مختلف باعث میشد گاهی خرید نوار کاست با صرفه، یک چالش جدی شود. به تجربه برای کاربران مسلم شد، کاستهای ارزان، کیفیت صدای کمی دارند و گاهی خرید آنها دور ریختن پول است؛ چرا که برای درهم پیچیدن نوار تمایل زیادی از خود نشان میدهند. به جای آنها کاستهای High Bias گسترهی بیشتری از صدا را پوشش میدادند و بدین وسیله اعوجاج کمتری در صدا نیز شنیده میشود. کاست های کروم دی اکسید معروف به CRO2 گسترهی بیشتری از فرکانسها را پوشش میدادند و هرچند گرانتر نیز بودند، ولی برای کیفیت و دوامی که دارند شایستهی آن هستند. با وجود رضایت اکثر کاربران از خدمات نوار کاستها، آنها نیز برای ورود به حوزه و سطحی از فعالیت آماده بودند و در اکثر اوقات هم موفق بودند.
یک از مدلهای نوار کاستی که به بازار عرضه شدند، به نوار کاستهای بدون پایان (Endless Cassette Tape) معروف بودند. ویژگی این کاستها پخش بینهایت آنها بود که باعث شده بود در کلوپهای شبانه و رستورانها به پخش مداوم موسیقی بپردازند. فلسفهی ایجاد Tape loop برای ساخت و مدیریت ریتم و ساخت موسیقی توسط لایههای صدا با الگوهای تکراری در دههی ۲۰ شمسی (۴۰ میلادی) نیز موجود بود و البته ریل به ریلها نیز قبلاً این امکان را به کاربران داده بودند؛ ولی نوار کاستها برای حفظ جایگاهشان حاضر نبودند در هیچ زمینهای کوتاه بیایند. امروزه این شیوهی کار را در نرمافزارهای ساخت و ویرایش آهنگ از ادوبی ادیشن تا افال استودیو و و غیره میتوان دید.
نبرد مابین دو خانواده صفحات گرامافون و نوار کاستها با پیروزی کاستها به پایان خود رسیده بود. در دههی ۵۰ خورشیدی (۷۰ میلادی) نوارهای کاست در اوج قدرت بودند ولی باقدرت گرفتن ضبط دیجیتال از دههی ۴۰ و ۵۰ شمسی (۶۰ و ۷۰ میلادی) سرانجام عصر طلایی نوار کاستها با ظهور سیدیها به چالش کشیده شد. سیدی که یادآور دوران شکوه صفحات گرامافون بودند با تکنولوژی بسیار مدرنتری در صدد پایه گذاری امپراطوری خود بودند. آنها نمادی از دنیای دیجیتال و آینده بودند.هرچند هنگام ورود به بازار در در سال ۱۳۵۶ (۱۹۷۸) ابعادی بزرگ داشتند ولی شیوهی ضبط اپتیکال و استفاده از لیزر هویت خاصی به آنها میداد.
شرکتهای معظم و داعیهداری همچون سونی، پاناسونیک، فوجی و هیتاچی و... علاوه بر ساخت نوار توجه ویژهای به ساخت ملزومات استفاده از نوار کاست و خلق دستگاههای پخش جدید داشتند. خلق دستگاههای جدید که با کاستها کار میکردند بهرهی کاری آنها را بالا میبرد و این مسأله باعث توجه بیشتر به نوار کاستها و توجه بیشتر به نوار کاستها باعث ساخت امکانات جدیدتر میشد. این حلقههای کارآمد نفوذ هرچه بیشتر نوار کاستها را در گوشه گوشهی زندگی مردم باعث میشد. همین نفوذ دستمایهی سرمایهگذاری بخش تحقیق، توسعه و پژوهش کمپانیهای بزرگ برای برداشتن گامهای بزرگتر بود.
سرانجام شرکت سونی در سال ۱۳۵۸ (۱۹۷۹) هدیهای خاص برای نوار کاستها و خیل عظیم طرفداران آن، به بازار عرضه کرد. یک رویای شیرین دیگر که توسط سونی ساخته شده بود. دستگاهی که باعث شد وجود نوار کاستها و ارزش بالای آنها در تحولات تکنولوژیکی برای همیشه در تاریخ ثبت شود. این دستگاه محصول فوق العاده جذابی بود که واکمن (Walkman) نام داشت. واکمن سونی به مخاطبان اجازه میداد موسیقی را از خانهها و درون خودروها به فضای باز و محیطهای بیرون ببرند.
به جرأت میتوان گفت بدون نوار کاست، واکمنها خلق نمیشدند و شاید راه، این چنین برای رشد دستگاههای پرتابل باز نمیشد. در حقیقت خلق واکمن نشان میداد حتی طراحان و مهندسان نیز از تسخیر جهان توسط نوار کاستها به وجد آمده بودند.
علت سقوط سریع و غمانگیز سلطنت نوار کاستها، با آن درجه بالای محبوبیت در مقابل سیدی را باید در مفاهیم ضبط دیجیتال کنکاش کرد. ضبط آنالوگ گرم و خوشانید است. این حقیقتی است که شیفتگان صدا و هنر صدا به آن اذعان دارند. هم در صدا و هم در تصویر هنوز هم ثبت آنالوگ، مترداف کلمهی اصالت است. ضبط آنالوگ با همهی نویزها و اصوات اضافی، اصالتی در خود دارد که ضبط دیجیتال سعی میکند آن را با کمک فناوری بازسازی کند. چون در ضبط دیجیتال تصمیم بر این است که اطلاعات بر مبنای دو عدد صفر و یک تعریف شوند، تلاش بر افزایش دقت نمونهگیری و بازسازی مهمترین امر است.
نوارهای مغناطیسی هنوز هم یکی از بهترین گزینهها برای ضبط و ثبت دادهها هستند
فرض کنید شما یک فیلم را نگاه میکنید هرچه در حال رخ دادن است را به طور پیوسته تماشا میکنید و متوجه حس و حال آن میشوید، (اگر فیلم دچار عیب یا خللی هم باشد به همان نحو به چشم شما میرسد) این یک مفهوم از آنالوگ است. هرچه هست همان بدون کم کاست در مقابل شماست. حالا فرض کنید به جای این فیلم تعدادی عکس از این فیلم را پشت سرهم به شما نشان بدهند.مسلماً دیگر کیفیت حس و حال شما مانند نمایش فیلم اول نیست و شما با یک سری تصاویر از هم جدا روبرو هستید که خودتان باید متوجه ارتباط تصاویر شوید.
هرچه تعداد این تصاویر بیشتر باشد،تصور شما از آنچه رخ میدهد بهتر خواهد شد. این افزایش نرخ یا چگالی عکسها شما را به تجربه اول نزدیکتر میکند. به عبارت دیگر شما با حالت اول یک تجربه نرم را داشتید و با تجربه دوم یک روال خشک و پر از پرش را تجربه کردید.
البته در دنیای امروز ضبط دیجیتال به پشتوانهی فناوریهای مدرن، راه را برای تشخیص کیفیتهای ناب و اصالتهای ضبط آنالوگ سخت و پرمشقت کرده است. آن هم در رشته موسیقی که باید گوش تمرین کردهای برای تجربهی اختلاف این سطوح داشته باشید. ضبط دیجیتال امروز با چنان گامهای ریز و دقیقی به ارزیابی اطلاعات میپردازد که در یک آنالیز نمودار ریاضی میتوان به راحتی نمودار آنالوگ و دیجیتال را برهم منطبق کرد. از سمت دیگر ضبط دیجیتال و تبدیل داده به دو متغییر گسسته دنیایی از امکانات ویرایشی و انتقال سریع و بدون محدودیت را برای انسان به همراه آورده است.
دههی ۶۰ شمسی (۸۰ میلادی) اولین رایانههای خانگی نیز وارد بازار شدند. آنها نیز به متغییرهای گسسته یا به اصطلاح معروف واحدهای صفر و یک علاقهمند بودند. همچنین ثبت اطلاعات یک امر مهم و وظیفهی حیاتی برای آنها بود. نوار کاستها برای بقاء و حفظ جایگاه خود وارد سرزمین این میکروکامپیوترها (Microcomputers) نیز شدند. رایانههایی همچون زد ایکس اسپکتروم (ZX Spectrum) در انگلیس و کمودورهای ۶۴ در آمریکا نیز روی خوشی به کاستها نشان داده و از آن به عنوان یک منبع داده استفاده میکردند.
آذر ماه ۱۳۶۰ (نوامبر سال ۱۹۸۱) از اولین مجلهی موسیقی روی نوار کاستها نیز رونمایی شد. این محصول جذاب ناشی از درایت SFX Cassette Magazine بود. در این مجلهی صوتی مصاحبه با بزرگان موسیقی، نقد و تحلیل، تبلیغ معرفی آثار جدید در روی نورهای کاست ارایه میشد. این حرکت جدید و مهم در اشاعهی موسیقی و فرهنگ آن به واسطه نوار کاستها محقق شد. نوار کاستها از طریق فعالیتهای گروههای زیر زمینی و با پتانسیل بالای خود مرزهای سانسور را در کشورهای کمونیست و بلوک شرق آن روز دنیا نیز شکستند. موسیقی فریاد انسان بود و نوار کاستها نشان دادند که هیچ فرهنگ و سیاستی مانع نمیشود که آنها این فریاد را به گوش جهانیان برسانند.
در سال ۱۳۶۲ (۱۹۸۳) ویندوز ۱ معرفی شد که به روی دو فلاپی دیسک بود و ۱۹۲ کیلوبایت حافظه نیاز داشت. نصب یک سیستم عامل به جای اجرای یک برنامه برای فلاپی دیسکها که از تکنولوژی ضبط مغناطیسی استفاده میکردند، نشان میداد که رقبای نوار کاستها آینده درخشانی دارند.
دستگاهای ترکیبی یک راهحل خوب برای زندگی مسالمتآمیز میان نوار کاست و رقبا بود. حداقل برای نوار کاست که خاطرات خوبی از فروش دستگاه ضبط و پخش و رادیو بود. در میانهی دهه ۶۰ شمسی (۸۰ میلادی) دستگاههای Boombox جدید علاوه بر نوار کاست از سیدیها نیز پشتیبانی میکردند و دورهمیهای بوم، بوم، بوممممم! توسط قشرهای مختلف جامعه در هر جایی برگزار میشد. از جهتی حرکت خوبی برای رشد هر دو مدیوم بود ولی به راحتی تبدیل به یک رینگ بوکس برای انتخاب قهرمان کیفیت نیز میشد.
پشتیبانان نوار کاست نیز با توجه پشتوانه و محبوبیت نوار کاستها دست از اصلاحات و ابداعات برنمیداشتند. کاستهای DAT یا Digital Audio Tape در سال ۱۳۶۶ (۱۹۸۷) توسط شرکت سونی وارد بازار شدند. این کاستها الهام گرفته از کاستهای ویدیو بودند. کیفیت بالاتر ضبط این کاستها با نرخ ۴۸ کیلوهرتز در ۶ بیت با سیدیها رقابت میکرد. علت افزایش این کیفیت افزایش عرض نوار مغناطیسی به ۴ میلیمتر بود که صدای استریو را با کیفیتی خوب ارایه میکرد. کاستهای DAT تنها در یک سمت قابلیت ضبط داشتند ولی باز هم ۹۰ دقیقه زمان را ارایه میدادند. مشکلاتی از قبیل هزینه، مانع از درخشش آن در بین عموم شد و بیشتر علاقهمندانی در بازار حرفهای طالب آن بودند.
تلاش دیگر خانوادهی نوار کاستهای DCC یا Digital Compact Cassette در سال ۱۳۷۱ (۱۹۹۲) بود که حاصل همکاری فیلیپس (Philips) و ماتسوشیتا (Matsushita) بود (ماتسوشیتا نام اولیهی شرکت پاناسونیک). Digital Compact Cassette با زمان ۱۰۵ دقیقه، رقیب قدری برای دیگر کاستهای مدرن از جمله کاستهای DAT شرکت سونی بود و حتی در رقابت میان سرزمینهای اروپا با مینی سیدی سونی که در همین سال عرضه شده بود، نیز گوی سبقت را برده بود؛ اما این موفقیتها برای فیلیپس آنقدر رضایت بخش نبود و در سال ۱۳۷۵ (۱۹۹۶) تصمیم گرفته شد که تولید نوار کاستهای DCC متوقف شود.
با شروع سال ۱۳۸۰ (۲۰۰۱) همهی تلاشها، فصل گرم و موفقیتهای کاستها برای فتح دنیا با حضور سیدی، رقیب جدی و نازک اندام آنها به خزانی بزرگ تبدیل شد. درخشش سیدی در ضبط و انتقال اطلاعات چنان خیرهکننده بود که کاستها به درهی فراموشی سقوط کردند؛ اما پشت ظهور سیدیها چه کسانی بودند؟ قدرتهای پشت صحنهی جهان تکنولوژی، هرگز همهی تخممرغهای خود را در یک سبد قرار نمیدادند. شرکتهای فیلیپس و سونی در اوایل دهه ۶۰ خورشیدی (۸۰ میلادی) دیسک نوری را به دنیا معرفی کردند. فناوری ثبت اطلاعات اپتیکال اسلحه بزرگ این محصولات جدید بود. در این روش با استفاده از لیزر و برجستهکردن یک دیسک پلاستیکی و رمزگذاری، اطلاعات ثبت و ضبط میشود. سیدی، دیویدی و البته Blue ray با فناوری ضبط اپتیکال علاوه بر دنیای صدا و تصویر جهان اطلاعات را نیز دگرگون کردند.
سال ۱۳۸۸ (۲۰۰۹) جیسون ترانس فیلپیس (Jason Terrance Phillips) خوانندهی معروف، آلبوم آخرین بوسه را در تیراژی بالا به روی کاست عرضه کرد که میتوان گفت این آخرین درخشش کاستها برای حفظ جایگاهشان بود؛ اما نوارهای مغناطیسی به راه خود ادامه دادند. آنها نسبت به انواع اولیه خود بسیار پیشرفت کردهاند و قابلیت ضبط بیش از ۱۰ ترابیت را داشتند.
سال ۱۳۸۹ (۲۰۱۰) بعد از سالها، سونی تصمیم به توقف تولید واکمن گرفت و تا سال بعد نیز تبدیل نوار کاست به دیگر فرمتها، از جمله سیدی بین مردم رشد قابل توجهی پیدا کرد. امروز شیوههای ضبط دیگر هم بوجود آمدهاند ضبط روی فلش مموری و روش ذخیرهی ابری شیوههایی هستند که امروزه جایگاه بهتری از سیدیها و دیویدیها در ذخیرهی اطلاعات دارند؛ ولی نباید از اهمیت این موضوع غافل شویم که اطلاعاتی به نام صدا و موسیقی تأثیر عمیق و متفاوتی بر ذهن مخاطب میگذارد و در تعریف جایگاه ابزار رسانه، بسیار مؤثر و موفق است. حس نوستالژیک و تأثیر عمیق نوار کاستها هنوز هم در بین مردم دنیا باقی است و طراحان گجتها به عنوان نمونه گجت Mixxtape نیز این را بهخوبی درک کردند. آنها به ارزش فرم و طراحی ظاهری نوار کاستها اذعان دارند و برای فروش بهتر محصول خود روی آن برنامه ریزی کردند.
یک استفادهی جالب دیگر از کاستها ساخت مدلی به نام نوار زندان Prison tape است. این کاست مخصوص زندانیان طراحی شده است و از مشخصات فنی خاصی پیروی میکند. قاب این نوار کاستها شفاف است و هیچ گونه پیچ روی آنها به کار نرفته است. این برای زندانیان موهبت ویژهای بود چرا که کسی تصور نمیکرد که سیدی یا صفحات وینیلی را در اختیار آنها قرار دهد، چالشی که نوار کاستها به خوبی از پس آن برآمدند.
نوار کاست نهتنها در دنیای صدا بلکه در دنیای ذخیره اطلاعات نیز بانی تغییرات شگرفی بودند
هنوز دل کندن از نوارهای کاست و محتوای آنها سخت است و این تمایل باعث شده که امروزه دستگاههایی برای تبدیل دادههای نوار کاست به فرمت MP3 ساخته شوند؛ ولی هنوز هم بعضیها در سودای نوار کاستها میسوزند و گجتهای مفهومی جالبی را برای حفظ اصالت نوارهای کاست ساخته و سعی در ارایه آنها به بازار دارند. نمونهی این موارد گجت Elbow است. هرچند مشکلاتی از قبل تأمین انرژی و تأمین قدرت موتور برای Elbow cassette player چالشی بزرگ به نظر برسد؛ ولی ارادههایی استوار برای ساختن آن وجود دارد و این از علاقهی شگفتانگیز به مدیومی به نام نوار کاست نشأت میگیرد. این مبارزهای است که با تحلیل بازارهای فروش آلبومهای دیجیتال (DIGITAL ALBUMS) و آلبومهای فیزیکی (PHYSICAL ALBUM) مشهود است. صف تراکهای موسیقی دیجیتال، صنعت استریم آنلاین وغیره و در مقابل کاستها، صفحات وینیلی، سیدیها و... بیانگر یک اصل انکار نشدنی در دنیای تجربهی موسیقی است. فروش محصولات موسیقی که در بستههای فیزیکی علیالخصوص صفحات وینیلی و کاستها عرضه میشوند تأثیر عمیقتری بر عمق رابطهی مخاطبان با محتوای آنها دارد. از همین رو است که بسیاری از خوانندگان و آهنگسازان بزرگ دنیا هنوز هم بر فروش بخشی از آثار خود در قالبهای قدیم اصرار دارند.
البته تسخیر قلههای بسیار بلندی که سیدی و دیویدیها و بعد از آن دیگر لوازم ذخیرهی اطلاعات فتح کردند، برای نوارهای کاست و صفحات گرامافون بسیار بعید به نظر میرسد ولی گزارشهای مالی و اقتصادی، خبر از افزایش رشد فروش ۷۴٪ نوار کاست در سال ۱۳۹۵ (۲۰۱۶) و اقبال گسترده به صفحات وینیلی در سال ۱۳۹۶ (۲۰۱۷) دارد. هنوز هم این دو رقیب قدیمی، سعی در فتح قلههای کوچک افتخار و تسخیر قلبهای بزرگ عاشقپیشه دارند و گویی خیال ندارند هرگز حکم بازنشستگی خود را قبول کنند.
عمر کاستها به طور معمول تا ۴۰ سال میرسد و این دلیلی است که هم اکنون نیز میتوانیم این بازماندگان نسل های گذشته را در گوشه کنار ببینیم. کاهش کیفیت کاستها وابسته به شیوهی نگهداری آنها از عمودی یا افقی قرار دادن در قفسهها تا شدت گرما و رطوبت و مرور زمان است؛ اما در حقیقت کاستها هنوز هم در دنیای آدمهای خلاق جای دارند و مورد استفادهی گوناگون پیدا میکنند، هرچند فرسوده و بیخاصیت به نظر برسند.
این داستان دوران امپراطوری بزرگ کاستها بود امپراطوری کوتاه اما تأثیرگذار. بعد از گذشت بیش از نیم قرن، از تولد نوار کاست کمتر کسی هنوز با آنها به خواب میرود یا درون خودرو مشغول پیدا کردن کاست محبوب، از درون داشبورد است. کاستها آمدند و با خود اوج رویاهای عصر آنالوگ را به رخ همه کشیدند. اگر هنوز نوار کاست و دستگاه پخش نوار کاست دارید، تردید به خود راه ندهید؛ برای چند لحظه از دنیا فارغ شوید و نوار کاست را در دل دستگاه قرار داده و یک موسیقی خاطرهانگیز را تجربه کنید. با چرخش اسپولهای نوار کاست ناخودآگاه لبخندی بر لبهای شما مینشیند که یک دنیا میارزد.