اپل و مایکروسافت، نمادهای دنیای فناوری که روندی متفاوت در سال ۲۰۱۸ داشتند
روزهای پایانی سال میلادی، بهترین فرصت است تا شرکتهایی را که بیش از همه، نماد صنعت فناوری هستند با هم مقایسه کنیم. اپل و مایکروسافت، بهنوعی جورج کلونی و راسل کرو در دنیای فناوری هستند. آنها از سالها پیش در بازار بودهاند و امروز هم تلاش میکنند تا در ذهن کاربران و طرفداران جوان، جای خود را پیدا کنند.
عملکرد غولهای فناوری بهگونهای است که تصورات مختلف، در دورههای مختلف از عملکرد آنها میشود. برخی اوقات، آنها را در لبهی پرتگاه میبینیم و برخی اوقات، عملکردی دارند که استعدادهای مخفیشان را نشان میدهد.
سال ۲۰۱۸، دورهی قابلتوجهی برای مایکروسافت و اپل بود. در یک برههی کوتاه زمانی، مایکروسافت حتی اپل را در صدر جدول باارزشترین شرکتهای جهان، پشتسر گذاشت. بههرحال، سال گذشتهی میلادی برای مایکروسافت با تغییرات بیشتری همراه بود که عموما هم تغییراتی مثبت محسوب میشوند.
مایکروسافت در سال ۲۰۱۸ از تمرکز بر ویندوز و معیارهای قبلی بیل گیتس تاحدودی فاصله گرفت. ردموندیها زمینههای متنوعتری را برای ورود و عرض اندام انتخاب کردند که درنهایت، مهارت آنها در دنیای دیجیتال را به رخ همه کشید. البته، دراینمیان، اتفاقاتی فراتر از برنامههای نادلا برای نشان دادن ماهیتی انسانی از سمت شرکتش، جریان داشت.
با بررسی روند تصمیمات و عملکرد مایکروسافت در سال ۲۰۱۸ به این نتیجه میرسیم که آنها مسیر خود را بهخوبی تغییر دادهاند. بهبیاندیگر، ردموندیها دیگر نمیخواهند بهعنوان نمادی از تمام رخدادها، محصولات و قوانین ناخوشایند دنیای فناوری باشند.
درمقابل مایکروسافت، غولهایی همچون گوگل و فیسبوک قرار دارند که سال خوبی را پشت سر نگذاشتند. در زمانیکه مایکروسافت از چهرهی جدید خود لذت میبرد، آنها درحال مجادله با سیاستمداران بودند. بهبیانساده، گوگل و فیسبوک نماد ناپختگی، غرور و تصمیمهای اشتباه در سال ۲۰۱۸ بودند.
برخلاف اپل و مایکروسافت، گوگل و فیسبوک سال خوبی را پشت سر نگذاشتند
برای موفقیت مایکروسافت در سال ۲۰۱۸، نمیتوان تنها به یک نکته اشاره کرد. برخی اعتقاد دارند تمرکز ردموندیها روی خدمات ابری، نجاتدهندهی شرکت شد. برخی دیگر خریدهایی همچون لینکدین و گیتهاب را دلالتهایی بر تصمیم مایکروسافت برای تغییر روش میدانند. به عقیدهی برخی دیگر، حرکتهای آهسته و پیوسته در مسیر توسعهی سرفیس، موجب موفقیت مایکروسافت شد.
سرفیس در زمان عرضه، یک شوخی بیشتر نبود. تلاشهای مایکروسافت برای عرضهی تبلت با ساختاری جدید، بهنوعی یک شکست تمام عیار محسوب شد. در سالهای بعد و خصوصا در سال ۲۰۱۸، تلاشها برای بهبود برند سرفیس نتیجه داد و امروز، اکثر کاربران سرفیس را بهعنوان برندی مستقل، قبول کردهاند.
هرچند سرفیس هنوز راه زیادی تا تبدیل شدن به برندی همچون مک یا حتی ایکسباکس مایکروسافت دارد، اما امروز به استقلالی نسبی رسیده است. کاربران باتوجهبه سرفیس، مایکروسافت را یک بازماندهی قوی میدانند که بهخوبی با مشتریان یعنی افراد عادی، ارتباط برقرار میکند. پیش از آن، ردموندیها بهعنوان شرکتی بیتوجه به کاربران شناخته میشدند.
اپل، در سمت دیگر بازار برای مدتها ارتباط با افراد عادی را در صدر اولویتهای خود قرار داده است. البته، محصولات آنها در چند وقت اخیر با کاهش فروش روبهرو بودهاند، اما از موفقیتهای کوپرتینوییها در بازار، مدت زیادی نمیگذرد.
باوجود کاهش فروش محصولات، اپل هنوز با ارزشترین شرکت جهان است
سازندهی آیفون، امسال با سه گوشی هوشمند جدید سعی در ایجاد تنوع در بازار داشت که البته، فروش مناسبی را پشت سر نگذاشتهاند. سپس، مکبوک ایر و آیپد پرو جدید معرفی شدند که هنوز برای تصمیمگیری دربارهی فروش آنها، زود است. اپل، قول محصولی دیگر با نام AirPower را هم داده بود که محقق نشد.
ایرپاد را میتوان محصول جذاب و بسیار موفق اپل در چند سال گذشته نامید. هدفونهای اختصاصی اپل با وجود قیمت بالا، با استقبال بالایی در سرتاسر جهان روبهرو شدند و امروز، استفاده از آنها به امری عادی در بین اکثر کاربران (خصوصا آمریکاییها) بدل شده است.
باتوجهبه اتفاقات فوق، بهنظر میرسد مایکروسافتی بودن، بهتر از اپلی بودن باشد. انتظارها از مایکروسافت پایینتر و ظرفیت اتفاقات ناگهانی و رشد قابلتوجه، بیشتر است.
مایکروسافت و اپل، یک نقطهی مشترک مهم دارند؛ رهبری عاقلانه و منطقی، برگ برندهی این دو غول در صنعت فناوری محسوب میشود. بهبیاندیگر، چنین نوع رهبری در اکثر شرکتهای صنعت فناوری دیده نمیشود.
تیم کوک در اپل، بهترین، قویترین و شفافترین رهبر دنیای فناوی بود. او آمادهی مبارزهی همیشگی در نبردهای دشوار و حفظ شایستگی شرکت تحت مدیریتش است. در سوی دیگر، مدیرعامل مایکروسافت یعنی ساتیا نادلا، تلاشهای زیادی کرد تا فرهنگ ارتباط با شرکتهای دیگر و ایجاد علاقه به محصولات تجاری را در شرکتش نهادینه کند. درواقع او برخلاف مدیر قبلی، تلاشی برای سلطه بر شرکتهای دیگر نداشت و همکاری را در اولویت قرار داد.
حفظ موقعیت برتری از سوی مایکروسافت و اپل، بسیار دشوار است. خصوصا در دورانی که شرکتهای ریز و درشت نوپا، برای تصاحب سهم آنها از بازار تلاش میکنند، ماندن در مسیر، چالشی بزرگ محسوب میشود. آنها برای حفظ این برتری، باید مزیتهای رقابتی خود را بهخوبی درک کرده و حرکت در مسیر آنها را از یاد نبرند. بهعلاوه، برنامهریزی برای سالهای بعد نیز باید در صدر اولویتهای این غولها باشد (که قطعا هست!).
در دورانی که گوگل و فیسبوک درحال دستوپنجه نرم کردن با چالشهای متعدد حریم خصوصی و قوانین هستند، فرصت برای رشد هرچه بیشتر اپل و مایکروسافت، فراهم خواهد بود.