اولین گام فیس بوک در مقولهی خواندن افکار بشری
اگر هنوز بعد از رسوایی کمبریج آنالیتیکا، که جریمهای 5 میلیارد دلاری برای فیسبوک در پی داشت و نیز دیگر موارد نقض حریم خصوصی و موارد اخلاقی توسط این شرکت که تعدادشان سر به فلک کشیده، از شبکهی اجتماعی فیس بوک استفاده میکنید، قائدتا نباید هیچ نگرانی اخلاقی نسبتبه فناوری واسط مغز و کامپیوتر که نزدیک به دو سال است فیسبوک شروعبه توسعهی آن کرده، داشته باشید. بهنظر میرسد اولین میوه از ثمرهی تلاشهای فیسبوک، رسیده و آمادهی چیدن است.
یک رشته از تحقیقات در دانشگاه سانفرانسیسکو واقع در ایالت کالیفرنیا، تحت حمایت مالی و تحقیقاتی فیسبوک، منجر به ساخت رابطی با توانایی ترجمهی سیگنالهای مغزی به کلمات و گفتوگوها شده که نتایج آن در مؤسسهی Nature Communication منتشر شده است. نرمافزار استفادهشده در این تحقیقات با تجزیهوتحلیل این سیگنالها، بدون دسترسی به صدای مکالمات، قادر به تشخیصدادن کلمات شنیدهشده و پاسخی است که نسبتبه این کلمات داده میشود. این فرایند از فعالیتهای الکتروکوکلئوگرافی (ECoG) حجیم، پاسخ شنیداری ساقهی مغز، استفاده میکند که البته، نیاز به کاشت سنسورهایی در مغز دارد؛ در نتیجه، این احتمال که فیسبوک بدون موافقت اشخاص، اقدامبه خواندن افکار آنها کند، در کوتاهمدت منتفی است. تحقیقات منتشر شدهی آنها، این نکته را بهوضوح مشخص میسازد که فناوری، راهی دراز و طولانی پیش رو دارد تا بتواند سودی عملی و طبیعی داشتهباشد. در بخشی از تحقیقات منتشرشده آمده است:
در این تحقیق، ما در طی پروژهای که پرسشوپاسخهای واقعی در مکالمات را تقلید میکرد، رمزگشایی بیدرنگی را از گفتار درکشده و تولیدشده از فعالیت الکتروکوکلئوگرافی حجیم در انسانها، نشان دادیم. در حالیکه این پروژه، هدفگذاری و زمانبندی روشنی را برای شرکتکنندگان ارائه میکند، جنبههای تعاملی و هدفمند چنین الگوی پرسشوپاسخی، نشاندهندهی گامی بزرگ در جهت خیز نرمافزارها، به سمت طبیعیگرایانهتر شدن هرچه بیشتر است. در حین ضبط فعالیتهای ECoG، شرکتکنندگان در ابتدا به مجموعه سوالات از پیش ضبطشده گوش فرا داده و سپس مجموعهای از پاسخها را بهصورت شفاهی ارائه کردند. این دادهها بهعنوان ورودی برای آموزش مدلهای رمزگشایی و تشخیص گفتار ارائه میشوند. پس از فرایندی آموزش، شرکتکنندگان در هر آزمایش با گوشدادن به سوالات، به انتخاب خود پاسخهایی را با صدای بلند ارائه کردند. تنها با استفاده از سیگنالهای عصبی، ما تشخیص دادیم چهزمانی شرکتکنندگان در حال گوشدادن یا صحبت کردن هستند و ماهیت این سخنان را با استفاده از نوع صوتی الگوریتم ویتربی (الگوریتمی پویا برای پیداکردن محتملترین مسیر از حالتهای پنهان است)، پیشبینی کردیم. از آنجایی که برخی از پاسخها تنها برای پرسشهای معدودی معتبر هستند، بههمین جهت ما با استفاده از سوالاتی که پیشبینی میشد پرسیده شوند، هر جواب ممکن را بهصورت پویایی بهروزرسانی کردیم، تا در نهایت پیشبینیهای سؤال و جواب یکی شوند.
دراصل شرکتکنندگان، پاسخهایی را در آن لحظه، برای سوالاتی از پیش تعیینشده ارائه میدادند و محققان از سیگنالهای مغزی آنها برای آموزش مدلهایی، جهت یادگیری هر آنچه شرکتکنندگان گفته یا شنیده بودند، استفاده میکردند. نرمافزار بهطور میانگین ۷۶ درصد از مواقع، سوالات مفروض را بهدرستی تشخیص داده بود و میزان تشخیص پاسخهای شرکتکنندگان، در محدودهای پایینتر از ۶۱ درصد قرار داشت. با توجه به سابقهی فیسبوک، استفادهی شرورانه از این فناوری از طرف این شرکت، بهراحتی قابل نتیجهگیری است، اما خود این فناوری چشمانداز روشنی را برای ارتباط با افرادی میکند که دچار آسیب یا اختلالات عصبی هستند.
اگرچه نتایج این یافته باید بهمنظور دستیابی به موفقیتهای جدید پزشکی و کمک به جامعه، مورد استفاده قرار گیرد؛ باتوجه به سرمایهگذاری در این حوزه بهواسطهی شرکتی که میخواهد اقدامات آیندهی شما را پیشبینی کند و قبلا نیز سابقهی این کار را داشته، نگرانیهای موجود باید با شدتعمل بیشتری پیگیری شود. سؤال مهم این است که آیا این شرکت خواهد توانست، در آیندهی نزدیک ذهن افراد را بخواند؟ با توجه به قصد فیسبوک در متحولکردن اقتصاد جهانی با ارائهی پلتفرم ارز مجازی خود، با نام لیبرا، و در نظرگرفتن مدت زمان لازم برای افزایش دقت ۶۱ درصدی این فناوری در تشخیص پاسخها، که از طریق کاشت حسگر در مغز حاصل شده و همهگیر نبودن آن، جواب این سؤال منفی است. با این حال تجربه ثابت کرده است، در صورت مطرح نشدن نگرانیهای مربوط به این فناوریها و نادیدهگرفتنشان، مشکلات حریمخصوصی که اینقبیل شرکتها ایجاد میکنند، به طرز چشمگیری افزایش خواهد یافت.
آیا میخواهید سیگنالهای مغزی شما، برای تبلیغات مورد استفاده قرار گیرد؟ فیسبوک از تکذیب این ادعا، که قصد استفاده از این فناوری را برای مصارف تبلیغاتی را دارد، سرباز زده است. تبلیغات بسیار فریبنده بوده و مصرفکنندگان هیچ تمایلی به تعامل با آنها ندارند، خواه با ظاهر شستهرفتهی جدید ترویج شوند، خواه در قالب برنامهی سیاسی مشکوک. با این حال سود حاصل از صنعت تبلیغات در سال ۲۰۱۷ میلادی، به رقم چشمگیر ۱۰۵ میلیارد دلار رسیده است. حال تصور کنید شرکتها برای دستیابی به افکار واقعی، چه هزینههایی که پرداخت نمیکنند؟!
البته فیسبوک اصرار دارد، API( رابط نرمافزاری) مغزی این شرکت، تنها افکاری را خواهد خواند، که شما مایل به اشتراکگذاری آنها باشید. سخنگوی این شرکت، ها تای، در بیانیهای این چنین اظهار داشت:
ما در حال ایجاد واسطی هستیم که بهشما امکان خواهد داد، با سرعت و انعطافپذیری صدا و میزانی از امنیت حریم خصوصی که در نوشته وجود دارد، ارتباط برقرار کنید. بهطور خاص، این ارتباطات تنها شامل مواردی میشود که قبلا با ارسال آنها به مرکز گفتار مغز خود، با بهاشتراکگذاری آنها موافقت کردهاید. حریم خصوصی در این سیستم همانند تمامی مواردی که فیسبوک در آنها دست به تلاش برده، ایجاد خواهد شد.
دلایل این شکوتردید را کنار بگذارید. مواردی را که سعی کردید جلوی حرفزدن خود را بگیرید یا بعد از بیان حرفی، آرزو کردید تا به نوع دیگری این صحبت را انجام میدادید، در نظر بگیرید. به این فکر کنید که تمامی مکالمات شما در طول عمر، روی یک حافظه ضبط شده باشد. آیا میخواهید فیسبوک به این اطلاعات دسترسی داشته باشد؟ اصلا آیا میخواهید هر شخص دیگری به این اطلاعات دسترسی داشته باشد؟ اگر نمیخواهید، اکنون زمان مناسبی برای توجه بیشتر، نسبت به تحقیقاتی استکه فیسبوک، مشغول انجام دادنشان است. زیرا با درنظرگرفتن تجربیات گذشته، میدانیم زمانیکه دست روی دست میگذاریم، چه اتفاقی میافتد و دیدهایم که فیسبوک یا شرکتهای مشابه، چگونه با استفاده از این فناوریها، حریم خصوصی کاربران را مورد هجمه قرار میدهند.
نظرات