بزرگترین شکستهای دنیای فناوری در دهه گذشته
جهان در یک دههی گذشته تغییرات زیادی را شاهد بوده است. در روزهای پایانی سال ۲۰۱۹، مروری بر رخدادهای تشکیلدهندهی دنیای فناوری نکات جالبی بههمراه دارد. دراینمیان، شکستهای بزرگ ایدههایی که روزی با تفکر تغییر در جهان متولد شدند، بیش از همه جذاب بهنظر میرسد. در دههای که نفوذ فناوری بیش از همیشه به همهی جنبههای زندگی ما رخ داد، برخی از لحظات و رونماییها نقش پررنگتری داشتند و حتی به نمایندههای دههی گذشته تبدیل شدند.
در یک دههی گذشته، بیش از همیشه شاهد تولد گجتهایی بودیم که با روشهای جمعسپاری طراحی و ساخته شدند. بسیاری از آنها چیزی بیشتر از فاجعه نبودند و تنها سرمایههای بسیار را هدر دادند. دههی ۲۰۱۰ را میتوان دورهی گجتهای پوشیدنی، تبلتها، پهپادها، باتریهایی که منفجر میشدند و ارزشگذاریهای دیوانهوار روی شرکتها نامید؛ شرکتهایی که با رقمهای میلیارددلاری بهشهرت رسیدند و مهارت کافی در مخفیکردن ارزش اصلی ناچیز خود داشتند.
در دههی گذشته، گوگل قبرستان محصولات خود را پر کرد و اپل نیز بسیاری از اشتباهات فاحش خود را نپذیرفت و مایکروسافت میلیاردها دلار سرمایه از دست داد.
رسانهی The Verge فهرست کاملی از شکستهای رخداده در یک دههی اخیر دنیای فناوری جمعآوری کرده است. در این مقالهی زومیت، تعدادی از بزرگترین شکستهای فهرست مذکور را بررسی میکنیم.
سامسونگ گلکسی نوت ۷
زمانیکه سامسونگ گلکسی نوت ۷ معرفی و اولین بررسیها روی آن انجام شد، اکثر کارشناسان محصول جدید خانوادهی نوت را گوشی هوشمند منحصربهفردی میدانستند و حتی برخی از آنها نوت ۷ را زیباترین گوشی هوشمند تاریخ نامیدند. همهی گزارشها و مقالهها پیش از آن بود که اولین گوشی نوت ۷ منفجر و اعتبار سامسونگ خدشهدار شود.
تا اول سپتامبر ۲۰۱۶، بیش از ۳۵ گزارش از انفجار گوشی سامسونگ گلکسی نوت ۷ منتشر شده بود. سامسونگ بیانیهای محترمانه منتشر و تصمیم خود برای جمعآوری و جایگزینی گوشیهای نوت ۷ را رسانهای کرد. رویکرد غول دنیای موبایل در جمعآوری گوشیهای معیوب بسیار پسندیده بود؛ اما متأسفانه نمونههای جایگزین نیز دچار آتشسوزی میشدند. یکی از رخدادهای انفجار گوشی در هواپیما رخ داد که بهدلیل آن، سازمان TSA ورود گوشیهای نوت ۷ را به پروازها ممنوع اعلام کرد. در آن زمان، سامسونگ در صدر اخبار بود؛ ولی قطعا اخبار خوشایندی پیرامون غول کرهای منتشر نمیشد.
سامسونگ با هوشمندی و ازخودگذشتگی، اقدامی مؤثر دربرابر بحران گلکسی نوت ۷ انجام داد. این شرکت بهجای خدشهدارکردن اعتبار خود و ادامهی تلاش برای نجات محصولی شکستخورده، بهنوعی قبر برای آن مهیا کردند: تمام گوشیها از بازار جمعآوری و بهروزرسانی نرمافزاری برای ازکارانداختن آنها منتشر شد. تصمیم سامسونگ بر تقبل هزینهی جمعآوری گوشی و جایگزینی آن با مدلهای دیگر، رویکردی بود که غول دنیای موبایل را در سال ۲۰۱۶ نجات داد. البته آنها امسال هم مشکل مشابهی داشتند و باید با مشکلات عملکردی اولین گوشی هوشمند تاشوندهی خود، یعنی گلکسی فولد، کلنجار میرفتند.
ویندوزفون
ویندوزفون با شعار ازمیانبرداشتن آیفون معرفی شده بود و امروز اثری از آن نیست
مایکروسافت ویندوزفون را با رویداد تبلیغاتی بزرگی معرفی کرد و در برنامههای خود مرگ قریبالوقوع آیفون را نیز پیشبینی کرده بود. بههرحال ردموندیها در مسیر خود موفق نشدند و ویندوزفون با وجود طراحی زیبای کاشیهای ماندگار خود، برخلاف ادعا و شعار مایکروسافت، سیستمعاملی نبود که ما را از گوشیهای خود نجات دهد.
غول دنیای نرمافزار سالها تلاش کرد تا توسعهدهندگان را به ساختن برنامه برای ویندوزفون تشویق کند. در این مسیر، برند نوکیا نیز قربانی برنامههای بلندپروازانهی مایکروسافت شد. آنها ابتدا ۷/۲ میلیارد دلار برای خرید کسبوکار موبایل برند فنلاندی هزینه کردند. درادامه، این اقدام را بهعنوان شکستی بزرگ قلمداد و با فروش مجدد برند، هزاران نفر را بیکار کردند. درواقع در مسیر حذف نوکیا، بازهم حدود یکمیلیارد دلار به مایکروسافت خسارت وارد شد.
مایکروسافت در مسیر توسعه و تبلیغات برای ویندوزفون اشتباههای زیادی مرتکب شد. زمانی استیو بالمر، مدیرعامل وقت مایکروسافت، آیفون اپل را بهدلیل نداشتن کیبورد فیزیکی مسخره کرده بود. اکنون او مدیرعاملی شکستخورده است و آیفون هنوز به فرمانرواییاش ادامه میدهد. بیل گیتس ناتوانی مایکروسافت در پیشگامی دنیای گوشیهای هوشمند را بزرگترین اشتباه عمرش بیان میکند. بههرحال، اشتباه او درادامه باعث شد ویندوزفون مانند قطاری از ریل خارج شود؛ قطاری که در زمان حرکت نیز شتاب مناسبی نداشت.
گوگل گلس
گوگل گلس با هنرنمایی چتربازان رونمایی شد. همبنیانگذار گوگل، سرگی برین، در سال ۲۰۱۲ ارائهای طوفانی را روی سن Moscone Center برنامهریزی کرد تا محصولی انقلابی را رونمایی کند. او بهصورت زنده حرکت چتربازان را در سالن نشان داد؛ چتربازانی که تا زمان فرود، عینک جدید گوگل را بر چشم داشتند. سرگی برین در ارائهی خود ادعا کرد عینکهای هوشمند جدید گوگل جهان را بهطور کامل تغییر خواهند داد. بله، جهان با دیدن خبر گوگل گلس تغییر کرد؛ اما کاربران آنچنان دید منفی به عینکهای اصطلاحا هوشمند پیدا کردند که محصول نهایی حتی به عرضهی اولیهی مناسب به بازار هم موفق نشد.
بررسیهای اولیهی گوگل گلس بههیچوجه آن را محصولی مناسب و کاربردی نمیدانستند. عینک گوگل در بررسیها ابزاری جدید برای اعتیاد هرچهبیشتر مردم به فناوری معرفی میشد. بهعلاوه، کاربران از نکات منفی حریم خصوصی نگران بودند؛ چراکه دوست نداشتند یک نفر همیشه با دوربین به آنها نگاه کند.
عرضهی گوگل گلس به بازار در سال ۲۰۱۵ متوقف شد. پس از آن اسنپچت با استفاده از همان ایده، محصولی بهنام Spectacles معرفی کرد که بهصورت عینکهایی مجهز به دوربین به بازار عرضه شد. ناگفته نماند گوگل هیچگاه رؤیای عینک هوشمند خود را از بین نبرد و نسخهای تجاری را تولید کرد. بههرحال، سرنوشت گوگل گلس هنوز سایهی خود را بر همهی هدستهای واقعیت افزودهی مخصوص مصرفکننده میاندازد. شاید جهان هنوز برای چنین ایدهای آماده نیست.
فایرفون
یکی از نکات جذاب دههی گذشته این است که جف بزوس در فرستادن موشک به فضا بیش از ساختن گوشی هوشمند در آمازون موفق بود. فایرفون، اولین گوشی هوشمند آمازون، لقب فاجعهی بزرگ در دنیای گوشیهای هوشمند را یدک میکشد. آمازون در پروژهی مذکور خسارتی درحدود ۲۰۰ میلیون دلار متحمل شد که یکی از بدترین فصلهای مالی را در تاریخش رقم زد.
جف بزوس در فرستادن موشک به فضا بیش از ساختن گوشی هوشمند موفق بود
یکی از دلایل اصلی شکست فایرفون، آمادهنبودن کامل آن بود. گوشی مذکور ایرادهای نرمافزاری بسیار زیادی داشت و مشکلات عملکردی متعددی را بر سر راه کاربر قرار میداد. بیش از همه، فایرفون نمیتوانست هدف نهایی خود، یعنی تلاش برای افزایش فروش در آمازون را مخفی کند. برخی کارشناسان مدیریت میکرو جف بزوس روی پروژه را یکی از دلایل اصلی شکست آن میدانند.
شاید جف بزوس بتواند امپراطوری میلیارددلاری بسازد و آنچنان ثروتمند و قدرتمند شود که حتی رؤیای سفر فضایی و ترک زمین را به حقیقت پیوند دهد؛ اما بههرحال نتوانسته است گوشی هوشمند موفقی به بازار عرضه کند.
تلویزیونهای سهبعدی
موفقیت عظیم فیلم سهبعدی آواتار در سال ۲۰۰۹ باعث شد ایدهی ساخت تلویزیونهای سهبعدی بیش از همیشه در ذهن طراحان و سازندههای دنیای فناوری نقش ببندد. آنها تلاش میکردند تجربهی عمیق سالنهای سینما را به خانههای مردم منتقل کنند. البته برخلاف سالنهای سینما که پخش فیلمهای سهبعدی هنوز جزو امکانات مهم آنها هستند، تلاش برای منتقلکردن تجربهی سهبعدی به اتاقهای نشیمن شکستی تمامعیار بود.
هیچ کاربری تمایل نداشت در زمان استراحت در خانه، عینکهای عجیب و نهچندان جذاب بهچشم بزند. بهعلاوه، ابعاد نمایشگر تلویزیونهای سهبعدی تفاوت زیادی با سالنهای سینما داشت و کاربران نمیتوانستند تجربههای جذاب خروج شخصیتهای سهبعدی از تصویر را با تلویزیونها حس کنند. شرکتهای تلویزیونی تا سالها از محتوای سهبعدی حمایت میکردند و گزینههای متعددی از دیسکهای بلوری و فایلهای دانلودی سهبعدی دراختیار کاربران قرار میگرفت؛ اما هیچکس به استفاده از محتوای مذکور تمایلی نشان نمیداد.
صنعت تلویزیون در میانهی دوم دههی ۲۰۱۰ از رؤیای نمایشگرهای سهبعدی دست کشید و تولیدکنندگان درنهایت شکست نمایشگرهای سهبعدی را پذیرفتند و توسعهی فناوریهایی همچون HDR را در دستورکار قرار دادند. درواقع، بهینهسازیهایی روی تصاویر انجام شد که دیگر به عینک اضافه نیاز نداشتند.
استراتژی پیامرسانی گوگل
در دههی گذشته، گوگل شکستهای متعددی در ارائهی اپلیکیشنهای پیامرسان تجربه کرد. اگر بخواهیم اپلیکیشنی شکستخورده از غول موتور جستوجو در بازار پیامرسانی مثال بزنیم، گزینههای متعددی داریم. دراینمیان، Hangouts را میتوان پدربزرگ همهی شکستهای اهالی مانتینویو در پیامرسانی دانست. Hangoutsنهتنها محصول بدی بود؛ بلکه تلاش میکرد جایگزین یکی از محبوبترین گزینههای موجود در بازار شود. درنهایت، این اپلیکیشن سرنوشتی بهجز گرفتارشدن در گرداب اولویتهای شدیدا متغیر سازمان گوگل نداشت.
گوگل Hangouts پس از تلاشهای متعدد برای بقا، شکست در رقابت پیامرسانی را پذیرفت. غول موتور جستوجو پس از مرگ سرویس مذکور، آن را به گزینهای فاجعهبار برای رقابت با اسلک تبدیل کرد که مایکروسافت تیمز بهسرعت آن را به حاشیه راند. سپس، اهالی مانتینویو روی پیامرسان Allo سرمایهگذاری کردند که بازهم پروژهای ناتمام حاصل شد و درنهایت، آنها بهنوعی در بازار پیامرسانی تسلیم شدند. اکنون اپراتورهای مخابراتی آیندهی استراتژی پیامرسانی گوگل را شکل میدهند که امید زیادی هم به آنها نیست.
کیبورد پروانهای اپل
اپل بزرگترین اشتباه خود را در طراحی و عرضهی کیبورد پروانهای مرتکب شد؛ کیبوردی که ابتدا در مکبوک اپل ۱۲ اینچی سال ۲۰۱۵ معرفی شد و سپس به مکبوک پرو و مکبوک ایر هم راه یافت. کیبورد پروانهای بهصورت اخصاصی برای لپتاپهای باریک طراحی شده است. استفاده و تأکید روی بهکارگیری آن، بزرگترین نشانه از تلاش همیشگی اپل برای اولویتدادن به فرم بهجای کاربری محسوب میشود. بههرحال، کوپرتینوییها دامنهی حرکت کیبورد پروانهای خود را به یک میلیمتر کاهش دادند تا طراحی باریکتری داشته باشند. بسیاری از کاربران استفاده از دکمهها را ناخوشایند تفسیر میکردند و حتی صدای کیبورد مذکور بیشتر از نمونههای دیگر در مکبوکها و لپتاپهای مشابه بود.
صدا و تجربهی ناخوشایند کیبوردها، تنها شروعی بر بحرانهای اپل بودند. پس از عرضهی نهایی مکبوک پرو نسخهی ۲۰۱۶، گزارشهای متعددی از دارندگان محصول منتشر شد که گیرکردن دکمهها و عملنکردن یا تایپکردن دوبارهی حروف را بهعنوان مشکلات مکبوک پرو خود عنوان میکردند. اپل مانند همیشه ابتدا مشکل را تکذیب و به کاربران پیشنهاد کرد دکمههای کیبورد خود را با فشار هوا تمیز کنند. آنهایی که تصمیم گرفته بودند کیبوردها را تعمیر کنند، عموما هزینههای زیادی متقبل میشدند؛ چون اغلب تعمیرها به تعویض سختافزار مذکور منجر میشد.
کیبورد پروانهای نشاندهندهی اصرار همیشگی اپل روی فرم بهجای کاربری بود
درنهایت، اپل چهار نسخه از کیبورد پروانهای به بازار عرضه کرد که هرکدام درمقایسهبا نسخهی قبلی بهینهسازیهایی جزئی تجربه کرده بود. در سال ۲۰۱۸ نیز، کوپرتینوییها برنامهی وارانتی طولانیمدتی معرفی کردند که تعمیر کیبوردها را تا چهار سال پس از تاریخ خرید پوشش میداد.
درنهایت در سال ۲۰۱۹، اپل مکپرو ۱۶ اینچی را با طراحی قدیمی کیبورد، یعنی کیبورد قیچیمانند، معرفی کرد. طراحی جدید دامنهی حرکت بیشتر و صدای کمتر و دوام بیشتری به کاربر ارائه میکند. البته تا زمان انتشار این مقاله، هنوز مکبوک ایر و مکبوک پرو ۱۳ اینچی با کیبوردهای نهچندان خوب پروانهای فروخته میشوند.
مایکروسافت کین
مایکروسافت پیش از فاجعهی ویندوزفون، گوشیهایی متمرکز بر کاربرد شبکههای اجتماعی بهنام Microsoft Kin به بازار عرضه کرده بود. محصول ردموندیها ترکیبی از کارایی افتضاح و قیمت گران بود که تولید آن فقط ۶ هفته پس از شروع فروش در می ۲۰۱۰ متوقف شد. گوشیهای مایکروسافت Kin One و Kin Two قرار بود بهعنوان نمونههای دوم و سوم محصولی بهنام Sidekick به بازار عرضه شوند که T-Mobile در ابتدا معرفی کرده بود. سازندهی گوشیهای T-Mobile، یعنی Danger، با قیمتی ۵۰۰ میلیون دلاری به ردموندیها پیوسته بود تا روی پروژهای توسعهای کار کند. قرار بود رابط کاربری خاصی برای گوشیها طراحی شود تا استفاده از شبکههای اجتماعی را در کانون کاربری قرار دهد و اشتراک محتوا را با عمل سادهی کشیدن و رهاکردن ممکن کند.
گوشیهای هوشمند کین هزینهی ماهانهی ۳۰ دلاری برای کاربر بههمراه داشتند که باید به ورایزن پرداخت میشد. مایکروسافت امکان پاسخ یا ریتوییت در توییتر را در گوشی جدید خود ارائه نکرده بود و حتی چنین کاربریهایی در اپلیکیشن یوتیوب گوشی هم دیده نمیشد. بهعلاوه، کین از کارت حافظهی microSD هم پشتیبانی نمیکرد؛ اگرچه در آن زمان سندیسک فناوری اختصاصی برای گوشیها معرفی کرده بود.
براساس شایعهها در زمان عرضهی مایکروسافت کین، افرادی از داخل شرکت با هدف پیشرفت پروژهی مایکروسافتفون، پروژهی کین را تخریب کرده بودند. چنین تصوری تقریبا صحیح بهنظر میرسد؛ زیرا ردموندیها در همان زمان میدانستند گروههای بررسی گوشیهای کین، واقعا آنها را دوست نداشتند. درنهایت، مایکروسافت با متحملشدن خسارتی ۲۴۰ میلیون دلاری پروژهی کین را تعطیل کرد؛ البته به این رقم، هزینهی خرید شرکت Danger را هم اضافه کنید.
بلکبری
بلکبری در ابتدای دههی گذشته در قلهی دنیای فناوری قرار داشت. با اینکه آیفون تولد پنجسالگی خود را پشتسر میگذاشت، مالک برند بلکبری، Research in Motion، رکورد درخورتوجهی ازلحاظ کاربران مشترک ثبت میکرد و گوشیهای هوشمند سبک PDA، طرفداران زیادی در بین نوجوانان و مدیران اجرایی کسبوکارها و حتی سلبریتیها داشت. البته اوضاع بلکبری از تابستان ۲۰۱۲ و ثبت رکورد بیشترین تعداد مشترک، یعنی ۸۰ میلیون کاربر، رو به وخامت رفت. آیفون 4S یک سال قبل معرفی شده بود و سیستمعامل آن، iOS، با سرعت زیادی قابلیتهای متعدد را به سرویسهای خود میافزود. در همین حین، اندروید گوگل نیز بهشدت در جهان طرفدار پیدا میکرد.
بحرانهای پیشآمده در سالهای ابتدایی دههی ۲۰۱۰، مدیران بلکبری را بهسمت تصمیمهای غلط پیش برد. آنها بهجای تمرکز روی قوتهای خود، تعدادی محصول ضعیف با استراتژی غلط و مملو از مشکل به بازار عرضه کردند. از محصولات غلط میتوان به تبلت PlayBook بدون اپلیکیشن کاربردی ایمیل تا سیستمعامل BlackBerry 10 اشاره کرد. بلکبری یکی پس از دیگری در طراحی و عرضهی محصولات اشتباه میکرد و روند آنها توقفناپذیر بهنظر میرسید.
بلکبری زمان را برای رقابت با اندروید و iOS از دست داد
بلکبری پس از چند سال اشتباه، تصمیم گرفت به اصول خود بازگردد. این شرکت با درک جریان بازار، گوشی هوشمند اندرویدی مجهز به کیبورد فیزیکی بهنام Priv را معرفی کرد؛ اما کار از کار گذشته بود و اپل و گوگل محبوبیت فراوانی پیدا کرده بودند. امروزه، برند بلکبری فقط بهعنوان پاورقی در تاریخ گوشیهای هوشمند شناخته میشود.
ویندوز RT
ویندوز RT از همان ابتدا وضعیتی کیج و مبهم داشت و حتی نامش نیز هیچ معنایی برای هیچکس نداشت. مایکروسافت برای اولین تبلت Surface RT از سیستمعامل مذکور استفاده کرد که طراحی دسکتاپی شبیه به ویندوز عادی داشت. البته ویندوز RT ویندوزی عادی نبود و کاربر نمیتوانست همهی اپلیکیشنهای محبوب ویندوزی خود را روی آن نصب کند. مایکروسافت زحمت توضیح محدودیتها را حتی برای کارمندان فروشگاه اختصاصی خود هم نکشیده بود.
ویندوز RT درکنار ایرادها و محدودیتها، با محصولی بسیار ضعیف هم متولد شده بود. Surface RT تبلتی کُند بود که حتی اپلیکیشنهای کاربردی هم با آن عرضه نمیشد. محصول مذکور آنچنان سرنوشت غمباری داشت که ردموندیها ۹۰۰ میلیون دلار خسارت را بهدلیل فروشنرفتن آن متقبل شدند. مایکروسافت تصور میکرد احتمالا همه خواهان Surface RT باشند؛ درحالیکه همه خواهان ویندوزی عادی بودند.
کنسول Steam
در سال ۲۰۱۲، گزارشی در رسانههای فناوری منتشر شد که عرضهی کنسول بازی شرکت Valve را ممکن میدانست؛ کنسول بازی که احتمالا بهصورت کامپیوتر شخصی لینوکسی طراحی میشد. گیب نیوول، از شرکت مذکور، گزارش را تأیید کرد و مقالههایی نیز در وصف موفقیت احتمالی محصول Valve در همان رسانهها منتشر شد. The Verge یکی از رسانهها بود که هنوزهم اعتقاد دارد درصورت پیادهسازی استراتژی بهتر، Steam Box به موفقیت میرسید.
شرکت Valve کنسول بازی خود را بسیار عالی طراحی و بهنوعی کامپیوتر شخصی مخصوص بازی در ابعاد کنسول عرضه کرد. کنترلر حرفهای Steam Box هم یکی از قوتهای مهم آن محسوب میشد. ناگفته نماند برنامهی شرکت برای توسعهی محصول به شرکای تجاری متعدد وابسته بود که باید بخشهای مهم کار را برعهده میگرفتند و Valve نمیتوانست همهی آنها را به عملکرد منظم متعهد کند.
کمبود بازیهای دردسترس به شکست Steam Machine منجر شد
کنسولهای بازی Steam Machine درنهایت در سال ۲۰۱۴ به بازار عرضه شدند؛ خانوادهای عجیبوغریب از کامپیوترهای شخصی که برخی از آنها قیمتی بیشتر از کنسول بازی داشتند و تنها از برخی بازیهای مجموعهی استیم پشتیبانی میکردند. Valve در کنسول جدید خود بهشدت به توسعهدهندگان وابسته بود و حتی بازیهایی که به لینوکس پورت شده بودند، الزاما در SteamOS پشتیبانی نمیشدند.
شرکای Valve در توسعهی کنسول بازی بهدلیل کمبودهای سیستمعامل استیم تصمیم گرفتند ویندوز را نیز در دستگاهها ارائه کنند و برخی نیز بهصورت کامل تولید را متوقف کردند. درنهایت، سال گذشته کنسولها از فروشگاه شرکت حذف شدند و کنترلر جذاب آنها نیز در حراجی با قیمت پنج دلار فروخته شد.
مایکروسافت کینکت
دوربین سهبعدی مایکروسافت که اغلب بهعنوان وسیلهای جانبی درکنار کنسولها شناخته میشود، شکستی تمامعیار نبود. ردموندیها فروش رضایتبخشی را با کینکت تجربه کردند و هنرمندان و محققان نیز علاقهی شدیدی به آن نشان دادند. درنهایت، اپل شرکت توسعهدهندهی این فناوری را خرید تا از قابلیتهای آنها در توسعهی فیسآیدی آیفون ۱۰ استفاده کند. البته برخلاف ادعای مایکروسافت در بازاریابی کینکت و گسترش شعار «شما کنترلر هستید»، کاربردهای کینکت برای گیمینگ آنچنان جذاب نبود.
تمرکز بیشازحد مایکروسافت روی کینکت، بهویژه در زمان عرضهی ایکسباکس وان اشتباه استراتژیک بزرگی محسوب میشد. کنسول بازی مایکروسافت ایکسباکس وان بهخاطر تجهیز داخلی به کینکت، ازلحاظ طراحی و قیمت ملزم به تغییرات جدی شده بود و بازی اختصاصی نیز برای کینکت در دست کاربران نبود. درنهایت، ردموندیها تصمیمی دراماتیک گرفتند و استفاده از کینکت را در نسخههای بعدی کنسول ادامه ندادند.
ویندوز ۸
دوست دارید دکمه و منو استارت را از ویندوز حذف کنید و همهی طراحیهای آشنای آن را هم تغییر دهید؟ ویندوز ۸ را نصب کنید. مایکروسافت آنچنان درگیر تعقیب آیپد شده بود که همهی رویکرد خود را مبتنیبر نمایشگرهای لمسی کرد. درواقع، آنها فراموش کرده بودند مردم به چه دلایلی از کامپیوتر شخصی استفاده میکنند.
ویندوز ۸ رابط کاربری کاشی و منو استارت تمامصفحه و رابط کاربری عجیب و گیجکنندهای برای کاربران ماوس و کیبورد داشت. خوشبختانه ردموندیها بهسرعت توانستند با ارائهی ویندوز ۱۰، بحران ویندوز ۸ را پشتسر بگذارند.
گوگل پلاس
گوگل پلاس در ژوئن ۲۰۱۱ متولد شد. گزارشهای متعدد تأیید کردند غول موتور جستوجو شبکهی اجتماعی خود را با هدف رقابت مستقیم با مشکلاتی عرضه کرد که فیسبوک برای کسبوکارش ایجاد کرده بود. گوگل ادعا میکرد شبکهی اجتماعیاش همهی مشکلات زندگی آنلاین و اشتراکگذاری محتوا را حل خواهد کرد؛ ادعایی که در ادامهی مسیر، حرکت بهسمت سقوط را شروع کرد.
گوگل پلاس شبیه به فیسبوک، ولی با رنگی جدید بود. گوگل تلاش میکرد با ترکیب شبکهی اجتماعیاش با دیگر سرویسهای پرطرفدار، بهنوعی با اجبار آن را به کاربران عرضه کند؛ حرکتی که در افزایش تعداد کاربران نیز مفید بود. بههرحال گوگل پلاس مسائل متعددی بههمراه داشت و در یکی از مقالههای انتقادی سال ۲۰۱۴ دربارهی آن چنین آمده بود:
پس از گذشت سهونیم سال از تولد گوگل پلاس، بهسختی میتوانید افرادی را پیدا کنید که بهخاطر مجموعهی دنبالکنندههای خود در این شبکهی اجتماعی بهشهرت رسیده باشند. حتی گزارشهای خبری پرطرفدار و محبوب نیز در این شبکه بهچشم نمیخورند و هیچ نشانهای وجود ندارد که این شبکهی اجتماعی، خود را از بازیگران دیگر متمایز کرده باشد. تصور میکنم کاربران زیادی از گوگل پلاس استفاده میکنند؛ اما تنها مدت کوتاهی را در آن میگذرانند و تعداد افرادی که واقعا عاشق آن باشند، بسیار کم است.
با وجود همهی انتقادها، برخی افراد عاشق گوگل پلاس بودند؛ بههمیندلیل، شبکهی اجتماعی مذکور تا سال ۲۰۱۸ به حیات خود ادامه داد، تا اینکه رسوایی نفوذ اطلاعاتی عظیمی از گوگل منتشر شد که اهالی مانتینویو از کاربران مخفی کرده بودند. بحران مذکور مرگ گوگل پلاس را رقم زد. گوگل در مسیری که منجر به مرگ شبکههای اجتماعی شد، رخدادهای مثبتی هم تجربه کرد. آنها Google Photos و چند سرویس دیگر را به زیرمجموعهی خود اضافه کردند و قابلیت ورود به همهی حسابهای کاربری با حساب کاربری گوگل، از یادگارهای گوگل پلاس است.
نمونههای ذکرشده در این مقاله برخی از شکستهای تاریخی دنیای فناوری در دههی گذشته بودند که بسیاری از آنها بهدلیل درکنکردن جریانهای صنعت از بین رفتند؛ جریانی که همیشه با سرعت زیادی تغییر میکند و آشنایی و همراهشدن با آن، امری حیاتی برای موفقیت پروژههای فناورانه محسوب میشود.
نظرات