۱۶ اصطلاح گیج کننده در مورد صفحه نمایش و تلویزیون به همراه معانی آنها
فقط به این دلیل که سازندگان صفحهنمایش، فهرستی از اعداد و ارقام و کلمات را به شما بهعنوان مشخصات فنی ارایه میکنند، شما نباید آنها را بیچون و چرا بپذیرید. آنها به دنبال فروش تلویزیون خود هستند. برخی از اصطلاحات تنها برای بازاریابی ایجاد شدهاند و چیزی جز یک اسم تبلیغاتی نیستند. بعضی از آنها نیز باید بهمعنی واقعیشان توجه شود تا تصمیم بهتر اتخاذ گردد. با زومیت همراه باشید تا با این ۱۶ اصطلاح رایج آشنا شوید و با دیدن لیست مشخصات صفحات نمایش، تصمیم واقع بینانهتری بگیرید.
پیشتر در رابطه با مشخصات فنی و اطلاحات مربوط به نمایشگرها، مقالات متنوعی را منتشر کردیم. اما در این مقاله قصد داریم تمام اطلاعات ارائه شده را بهصورت یکجا و خلاصه گردآوری کنیم تا قبل از خرید نمایشگر بدانید که باید به کدامیک از مشخصههای سختافزاری توجه کرده و کدامیک را در نظر نگیرید.
اندازه صفحه یا Screen Size
این عدد که معمولا از واحد اینچ برای بیان آن استفاده میشود درواقعاندازه قطر صفحهنمایش است. همانطور که میدانید هر اینچ معادل ۲.۵۴ سانتیمتر است. شما از روی این عدد و نسبت طول به عرض که بعدا توضیح خواهیم داد، میتوانید مساحت صفحهنمایش را تخمین بزنید. بهطور مثال یک صفحهنمایش ۱۰ اینچی بیش از دو برابر یک صفحهنمایش ۷ اینچی ( با نسبت طول به عرض برابر ) مساحت دارد و اینکه یک صفحهنمایش ۱۰ اینچی با نسبت طول به عرض ۴ به ۳، نزدیک به ۱۲ درصد بیشتر از یک صفحهنمایش ۱۰ اینچی عریض با نسبت ۱۶ به ۹ مساحت دارد.
نسبت طول به عرض (۴:۳ ، ۱۶:۹ ، ۱۶:۱۰ و ...)
از تقسیم دو عدد مذکور بر یکدیگر نسبت طول به عرض بدست میآید که با نامهای نسبت تصویر یا Aspect Ratios نیز شناخته میشود. بهطور مثال در یک صفحهنمایش Full HD اگر پیکسلها مربع فرض شوند، و شما ۱۹۲۰ را بر ۱۰۸۰ تقسیم کنید، عدد ۱.۷۸ بدست میآید، که برابر با تقسیم ۱۶ بر ۹ است. نسبت طول به عرض ۴ به ۳ نیز بسیار رایج است که عدد ۱.۳۳ را نتیجه میدهد و با اندازه صفحه برابر مساحت بیشتری را نسبت به صفحات عریض دارد ( مانند ۱۶ به ۱۰ یا ۱۶ به ۹ ). باید توجه داشت که نسبت طول به عرض بسته به کاربردی که از صفحه میخواهید متفاوت است. اگر فیلم هدف اصلی شما است، نسبت ۱۶ به ۹ بهترین حالت است و اگر خواندن و کارهای حرفهای بیشتر مد نظر شما است نسبت ۱۶ به ۱۰ و ۴ به ۳ بهتر خواهد بود.
تراکم پیکسلها در اینچ (PPI)
بعد از تبلیغات زیاد شرکت اپل در مورد صفحهنمایش رتینا، این اصطلاح بسیار رایج شده است و بسیاری از سازندگان برای نشان دادن کیفیت صفحهنمایش خود از عدد ppi استفاده میکنند. این عدد تراکم پیکسلها در هر اینچ از صفحهنمایش را نشان میدهد. بهطور مثال آیفون ۴ که برای اولینبار این عدد را به یک عنصر تبلیغاتی بدل کرد، دارای تراکم پیکسل بسیار بالای ۳۲۶ پیکسل در اینچ است. با احتساب اینکه آیفون از فاصله حدودا ۱۲ اینچی توسط کاربر دیده میشود، کیفیت آن بینقص خواهد بود. برای تبلتها که این فاصله به ۱۶ اینچ میرسد، ppi حدود ۲۱۵ کافی است.
وسعت رنگ یا Color Gamut
این اصطلاح نشاندهنده وسعت رنگی است که یک صفحهنمایش میتواند نشان دهد. بعضی بر این باورند که زیاد بودن وسعت رنگ معادل کیفیت بهتر است، در صورتی که اینطور نیست. برای دیدن تصویر با کیفیت و بینقص، رنگهای تولید شده توسط صفحهنمایش باید با استاندارد sRGB/ Rec. 709 مطابقت داشته باشد تا شما مطمئن باشید این رنگها همان رنگهای واقعی منبع هستند (منبع منظور فایل ذخیره شده است). یک صفحهنمایش با وسعت رنگ بیشتر اگر رنگهای واقعی را دقیق نشان ندهد، تنها باعث اغراق در رنگها و انحراف اطلاعات واقعی شده و تصویر واقعی را به شما ارایه نمیکند. معمولا LCD وسعت رنگی کمتر و OLED وسعت رنگ بیشتر از استاندارد مذکور دارند.
۱۶ میلیون رنگ
این عدد را شما در بسیاری از لیستها مشاهده میکنید، که درواقع استانداردی است که در طیف وسیعی از دستگاهها از دوربین گرفته تا تلویزیون استفاده میشود. باید توجه داشت که این عدد بزرگ به معنای وسعت رنگ زیاد نیست. این درواقع تنها میزان ماکسیمم تعداد رنگهایی است که صفحهنمایش در حالت تئوری میتواند تولید کند و از ضرب ۲۵۶ رده از ۳ رنگ قرمز، آبی و سبز بدست آمده. به این معنی که اگر شما ۲۵۶ درجه از این سه رنگ را داشته باشید ۱۶ میلیون رنگ متفاوت میتوانید از آنها تولید کنید.
16 Million = 256 × 256 × 256
میلیاردها وتریلیاردها رنگ
بعضی از صفحهنمایشها در لیست مشخصات خود میلیاردها وتریلیاردها رنگ را بهعنوان یک مزیت بیان کردهاند. این مورد نیز همانطور که در مورد قبل بیان شد به معنای طیف رنگ گستردهتر نیست. تفاوت در این است که این بار رنگهای پایه شامل قرمز، آبی و سبز در ۱۰۲۴ درجه قابل تنظیم هستند. اما این عدد هیچ ارزشی برای مصرفکننده ندارد، چون در نهایت منبع ورودی که عکس و فیلم را نمایش میدهد با سیستم ۲۵۶ درجه رنگ کار میکند و شما بهراحتی نمیتوانید از این قابلیت ۱۰۲۴ رده رنگ استفاده کنید. اگر این اصطلاح را در لیست مشخصات دیدید، از کنار آن بگذرید.
سیستم رنگ و الگوریتم سازی ۱۸ بیتی یا ۲۴ بیتی
این اعداد دقیقا همان معنای اعداد بالا را دارند. به بیان دیگر ۱۶ میلیون رنگ به معنای ۲۵۶ سطح برای هر رنگ پایه است، و ۲۵۶ رده رنگ در اعداد باینری معادل ۸ بیت میشود. چون ۳ رنگ پایه (قرمز، آبی و سبز) وجود دارد ۳ در ۸ میشود ۲۴ بیت. پس ۲۴ بیت رنگ همان ۱۶ میلیون رنگ است که بعضا در لیست مشخصات فنی دستگاهها مشاهده میشود.
برخی از نمایشگرهای ضعیف بازار تنها قادر به تولید ۶۴ سطح رنگ هستند که برابر ۶ بیت برای هر رنگ اصلی و در نهایت ایجاد ۱۸ بیت رنگ میشود. نمایشگرهای ۱۸ بیتی قادر به تولید ۲۶۲٫۱۴۴ رنگ هستند. اما حتی نمایشگرهای ۱۸ بیتی نیز مشکلی در خلق رنگها ایجاد نمیکنند اما اگر توان نمایشگر کمتر از ۱۸ بیت باشد آنوقت تصاویر به نرمی نمایش داده نشده و رنگها نیز بهصورت غیرطبیعی شکل میگیرند. بهطور مثال در نمایشگرهای ۱۸ بیت به پایین به دلیل محدودیت تعداد رنگ در تصویری از طبیعت شما بهراحتی پله پله شدن رنگ در آسمان را مشاهده خواهید نمود.
تقریبا تمام تلویزیونهای امروزی از ۲۴ بیت یا ۱۶ میلیون رنگ پشتیبانی میکنند. اما در نهایت اگر به نمایشگر ۱۸ بیتی یا پایینتر برخورد کردید سعی کنید از خرید آن صرفنظر کرده و بهدنبال گزینه بهتری بگیرید.
بیش از ۱۷۰ درجه زاویه دید
در لیست مشخصات فنی بسیاری از تلویزیونهای HDTV، تبلتها، تلفنهای هوشمند و مانیتورها، عبارت زاویه دید درج میشود. زاویه دید درواقع حداکثر زوایه کاربر نسبت به نمایشگر است که در آن تصویر با کیفیت مطلوب قابل مشاهده باشد. معمولا عدد ۱۷۰ تا ۱۷۵ درجه برای زاویه دید نمایشگرها ذکر میشود اما توجه داشته باشید زمانیکه در زاویه ۱۷۰ درجه نسبت به تلویزیون نشستهاید، آنقدر سطح تصویری قابل مشاهده کوچک میشود که کیفیت آن اهمیتی پیدا نمیکند. اما زاویه دید در برخی از نمایشگرها رده پایین بازار بسیار محدود است و شما حتی وقتی با کمی زاویه نسبت به تلویزیون قرار میگیرید رنگها را بهصورت بهم ریخته و تار مشاهده میکنید ولی در اکثر نمایشگرهای امروزی زاویه دید قابل قبول است و تقریبا هیچکدام زاویه دید ۱۷۰ درجه ندارند.
پس این عدد تا حد زیادی بی معنی است حتی بهترین پنلهای LCD مانند پنلهای IPS (که یکی از مهترین قابلیتهای آن زاویه دید وسیع است) باز هم در انحراف بیش از ۳۰ درجه دچار افت شدید ۵۰ درصدی در روشنایی و کنتراست میشوند. حتی صفحههای نمایش OLED که جدیدترین فناوری در صفحات نمایش است در زاویه دید کم دچار افت ۳۰ درصدی روشنایی و تغییر رنگ ۳۰ درصدی میشوند. بنابراین زاویه دید استاندارد معنی خاصی ندارد و نمیتواند معیار تصمیمگیری باشد.
نسبت کنتراست یا Contrast Ratio
این مقدار نسبت بیشترین میزان روشنایی رنگ سفید به کمترین میزان روشنایی رنگ سیاه کامل را نشان میدهد. این مقدار در لابراتواری که کاملا تاریکی مطلق در آن وجود دارد اندازهگیری میشود. عدد مذکور وقتی بسیار مهم میشود که شما در یک محل کم نور به دیدن تصویر صفحهنمایش بپردازید. اگر محل استفاده شما در روشنایی باشد (مانند موبایل یا تلویزیون در یک اتاق روشن)، این عدد کمتر اهمیت پیدا میکند. این عدد برای موبایل حداقل ۵۰۰ و برای صفحهنمایش LCD ( یا LED) بیش از ۱۵۰۰ باید باشد. برای پلاسما تا ۴۰۰۰ هم قابل دسترسی است، و اگر شما میخواهید به کنتراستهای بالاتری دسترسی داشته باشید باید منتظر رسیدن OLED به بازار صفحهنمایش باشید.
نسبت کنتراست دینامیک
نسبت کنتراست داینامیک یا Dynamic and Mega Contrast Ratio درواقع یک ابزار تبلیغاتی و بیفایده است. به جز صفحهنمایش OLED هیچ تکنولوژی قادر به تولید این عدد تبلیغاتی نیست و شما به هیج عنوان نباید این عدد را معیار انتخاب قرار دهید. این مقدار نشاندهنده بیشترین روشنایی ممکن رنگ سفید در حالت ۱۰۰ درصد روشنایی تقسیم بر کمترین میزان روشنایی رنگ سیاه در پایینترین میزان قابل تنظیم روشنایی تصویر است. یعنی شما نمیتوانید به این کنتراست در یک تصویر دسترسی داشته باشید، بین سیاه تاریکتر و سفید روشنتر باید یکی را انتخاب کنید. در صورتی که در OLED شما سفید بسیار روشن را میتوانید در کنار سیاه کاملا تاریک در یک تصویر داشته باشید. شرح کامل کنتراست واقعی و دانیامیک و تفاوت آنها را در این مقاله مشاهده کنید.
برای تصمیمگیری شما نیاز به کنتراست واقعی دارید نه کنتراست داینامیک. بهطور مثال بهترین LCDها کنتراست حدود ۲٫۰۰۰ را دارند و بهترین پلاسماها حدود ۵٫۰۰۰، بنابراین به هر عددی بیشتر از این دو مقدار توجه نکنید. صفحات OLED کنتراست واقعی بین ۵۰٫۰۰۰ تا بینهایت را میتوانند ارایه کنند.
زمان پاسخگویی یا Response time
این یکی دیگر از اعداد و ارقام تبلیغاتی است که بهشدت از آن برای بزرگنمایی محصول استفاده شده است. در گذشته LCDها بهطور مشخص اشیاء متحرک را تار نشان میدادند و نمیتوانستند با سرعت فریمهای تصویر ورودی هماهنگی کامل داشته باشند و نتیجه نمایش تصویری تار در هنگام حرکات سریع بود. یک تصویر ویدویی حداکثر تا ۶۰ فریم در ثانیه سرعت دارد، یعنی در هر ۱۷ میلیثانیه فریم جدید به پنل صفحهنمایش فرستاده میشود. زمان پاسخگویی درواقع میزان زمانی است که صفحهنمایش برای پاسخ به تصویر ورودی نیاز دارد. این مهم است که این مقدار از ۱۷ میلی ثانیه بسیار کمتر باشد. در بازار کنونی صفحهنمایش، تولیدکنندگان زمان پاسخگویی معمولا بین ۸ تا نهایتا ۱ میلی ثانیه اعلام میشود. در اندازهگیریهای واقعی که صورت گرفته، مشخص شده که زمان پاسخ گویی واقعی بسیار بیشتر از عددی است که سازندگان ارایه میکنند و بیش از ۳۰ میلی ثانیه است. بنابراین این عدد نیز تا حد زیادی بی معنی است و نباید معیار تصمیمگیری باشد.
سرعت تعویض فریم یا Refresh Rate
این عدد در واحد هرتز اندازهگیری میشود و ماکسیمم تئوری میزان تعداد فریمهای مجزایی را نشان میدهد که در یک ثانیه پنل صفحهنمایش میتواند پخش کند. در سالهای اخیر این عدد تبدیل به یک ابزار تبلیغاتی شده، و هنوز ما متوجه نشدیم که چرا این رقابت بیمعنی ادامه یافته است. سازندگان LCD در چند سال اخیر به اعدادی مثل ۱۲۰ یا حتی ۲۴۰ هرتز دست پیدا کردهاند و هماکنون این اعداد تا ۶۰۰ هرتز هم دیده میشود. این بدان معنی است که برای یک فیلم ۶۰ فریم در ثانیهای، صفحهنمایش ۱۰ بار تغییر میکند که هیچ تأثیری در کیفیت تصویر یا افزایش کارایی صفحهنمایش در حرکات سریع ندارد (زیرا زمان پاسخگویی این صفحات نمایش آنقدر نیست که بهطور واقعی به آن عدد دست پیدا کنند). در هنگام برخورد با این عدد نیز به آن زیاد توجه نکنید. جزئیات بیشتر ...
تلویزیون LED
این اصطلاح واقعا باعث تعجب است، چرا که چیزی جز سوء استفاده از یک نام تجاری نیست. درواقع یک تلویزیون LED یک صفحه نمایشLED نیست، صفحات نمایش واقعی LED همان نمایشگرهای بزرگی هستند که شما در خیابانها مشاهده میکنید و برای پخش تبلیغات استفاده میشوند. این اصطلاح تنها به دلیل سوء استفاده تبلیغاتی و ایجاد توهم تفاوت میان LED و عبارت LCD ایجاد شده است و به این معنا است که LCD تلویزیون شما روشنایی خود را از یک سری لامپ LED در پشت صفحه تأمین میکند. شما با خرید تلویزیون LED دوباره یک LCD خریداری کردهاید. جالب اینجا است که یکی از مشکلات تبلیغات OLED شباهت اسم آن با تکنولوژی بسیار متفاوت LED است. بالاخره شرکتهای سازنده یک روز باید پاسخ این دروغ بزرگ را بدهند!
چیزی که برای شما باید در تصمیمگیری مهم باشد نوع چیدمان LEDها در پشت صفحه LCD است که با اسمهای تجاری متفاوتی مانند Edge-lit ،Local dimming یا Full LED معرفی میشود.
روشنایی یا Brightness
بهطور معمول هرچه ماکسیمم روشنایی صفحهنمایش بالاتر باشد بهتر است. اما باید توجه داشت که روشنایی زیاد موجب نمایش نامناسب نواحی روشنتر تصویر و کیفیت پایین رنگها و همچنین خستگی چشمها میشود. به جز در مواردی که از نمایشگر خود در محیطهای پرنور استفاده میکنید نباید صفحه را در این حالت قرار دهید. بعضی از شرکتها سیستم خودکار تنظیم روشنایی را بهعنوان ابزار تبلیغاتی استفاده میکنند. به این مورد توجه نکنید، چرا که معمولا این سیستمها نمیتوانند روشنایی درست را بر حسب شرایط تعیین کنند و در نهایت شما مجبور به اعمال تنظیمات دستی خواهید شد.
نسبت کنتراست در نور شدید
معمولا نسبت کنتراست در نور شدید یا Contrast Ratio for High Ambient Light در لیست مشخصات فنی دیده نمیشود، و به نوعی باید منتظر تستهای انجام شده در سازمانهای ثالث و بیطرف باشید تا متوجه مقدار آن برای هر صفحهنمایش شوید. این مقدار برای افرادی که از دستگاههای همراه استفاده میکنند مهم است، چرا که کنتراست تصویر را در شرایط نور متفاوت نشان میدهد (از تاریکی مطلق گرفته تا زیر نور آفتاب). بهطور مثال میتوانید نمونه تست را برای تعدادی از تبلتها و موبایلها در DisplayMate مشاهده کنید.
لایه ضد انعکاس یا Anti-Glare
بسیاری از صفحهنمایشها لایه ضد انعکاس یاAnti-Reflection Treatments یا Anti-Glare را در لیست مشخصات خود قرار دادهاند، اما در بسیاری از موارد این عبارت تنها یک لغت تبلیغاتی است. آزمایشها روی این دسته از صفحهنمایشها نشان داده است که عملکرد آنها در انعکاس ندادن نور تا ۳ برابر متفاوت است. در نهایت شما باید محصول مورد نظر خود را یا حضورا یا با استفاده از بررسیهای بیطرفی که در اینترنت موجود است در شرایط متفاوت نور مشاهده کنید و ببینید که در محیطی که میخواهید از آن استفاده کنید کدامیک بهتر عمل کرده است.
یافتن اطلاعات واقعی از میان انبوهی از مشخصات تبلیغاتی کار بسیار مشکلی است. در نهایت شما باید یا حضورا یا با متوسل شدن به بررسیهای موجود در دنیای اینترنت تصمیم نهایی را بگیرید. به نظر شما چه راه حلی برای جلوگیری از این ابزارهای دروغین بازاریابی وجود دارد؟ آیا زمان آن نیست که تنها با ۵ یا ۶ معیار واقعی، ارزش محصول خود را به مشتریان نشان دهیم؟