گردشی در مجیک لیپ: استارتاپ مرموزی که برای همیشه رایانش را متحول میکند
این روزها داغترین دعوتنامه در دنیای فناوری به مقصد یک پارک کسبوکار معمولی در فلوریدای جنوبی است که از بیرون هیچ تفاوتی با بیشمار ساختمانهای اداری دیگر که این چشمانداز برونشهری را لکهدار کردهاند، ندارد. اما در درون، داستانی یکسره متفاوت انتظار شما را میکشد. در حقیقت، یک واقعیت کاملا متفاوت. رباتهای انساننما در راهروها قدم میزنند، و هیولاهای خزندهی سبزرنگ در اتاق استراحت لم دادهاند. پریهای کارتونی چراغها را روشن و خاموش میکنند، و ماشینهای جنگی با ارتفاع ۲۲ متر در پارکینگ گشتزنی میکنند.
حتی تجهیزات اداری هم به کارهای غیرممکن مشغولند. مثلا یک تلویزیون HD که روی دیوار نصب شده و به نظر عادی میرسد. اما ناگهان پوف...محو میشود...و لحظهای بعد در میانه اتاق ظاهر و به شکلی باورنکردنی، این بار در هوا معلق است. هر چقدر دوست دارید نزدیکش شوید و آن را از زوایای مختلف بررسی کنید. یک تلویزیون ۸۰ اینچی است که شبکه ESPN را نشان میدهد-و هیچ پایهای هم ندارد.
هر چند آن تلویزیون خیلی واقعی به نظر میرسد، اما یک شی فیزیکی نیست. تمام این شگفتیها، از جنس خیال هستند، که از دریچه یک هدست «واقعیت آمیخته» به دنیای واقعی پا گذاشتهاند و این هدست اختراع محرمانه استارتاپی به نام مجیک لیپ است.
مثل همه جادوگرهای خوب، رونی ابُوویتس (Rony Abovitz)، موسس و مدیرعامل ۴۵ ساله مجیک لیپ کارهای آیندهاش را مخفی نگه میدارد. این شرکت از زمان تاسیسش در سال ۲۰۱۱ در اختفای کامل اداره شده است. فقط معدودی از آدمها فناوری آن را دیدهاند، عده کمتری میدانند که چطور کار میکند، و همه آنها آنقدر توافقنامه رازداری امضا کردهاند که به سختی حتی قادر به تایید وجود کمپانی هستند.
با این حال جریان مالی بزرگی به شهر ساحلی دانیا در فلوریدا -که فقط سی هزار نفر جمعیت دارد و در جنوب فورت لادر دیل است- سرازیر شده است. تا امروز مجیک لیپ نزدیک به ۱.۴ میلیارد دلار سرمایه ریسکی دریافت کرده، از جمله ۷۹۴ میلیون دلار در فوریه گذشته که بزرگترین جذب سرمایه مرحله ۳ (C) در تاریخ است. به نظر میرسد تمام سرمایهگذاران درجه یک در حوزه تکنولوژی سهمی در آن دارند از جمله صندوق اندریسن-هورُویتز، کلینر پرکینز، گوگل، جی.پی.مورگن، فیدلیتی، و علیبابا، به علاوه پشتیبانیهایی از منابعی مثل وارنر برادرز و لجندری انترتینمنت، سازنده فیلمهایی مثل گودزیلا و دنیای ژوراسیک. در جدیدترین جذب سرمایه، مجیک لیپ ۴.۵ میلیارد دلار ارزشگذاری شده است. اگر ابُوویتس سهم ۲۲ درصدی خود در شرکت را حفظ کرده باشد -که خودش تکذیب میکند- الآن میلیاردر شده است.
این آبشارِ پول شایعات عجیب و غریبی در حلقههای تکنولوژی راه انداخته، مثلا: "مجیک لیپ دارد کارهایی در زمینه هولوگرامها انجام میدهد، یا با لیزرها مشغول است، یا یک ماشین واقعیتساز اختراع کرده که اندازه یک ساختمان است و هرگز نمیتواند از آن پول در بیاورد." فقدان اطلاعات قابل استناد این حرف و حدیثها را بیشتر کرد. هر چه نباشد، مجیک لیپ تا امروز هیچ محصولی عرضه نکرده است. هرگز رونمایی محصول هم نداشته، یا یک دموی عمومی، توضیحی هم در مورد فناوری "لایتفیلد" (LightField) که محصولش را قدرت میبخشد ارائه نکرده است.
اما این شرکت اکنون از سایهها بیرون میآید. در یک مصاحبه نادر ابُوویتس از هزینه ۱ میلیارد دلاری برای کامل کردن پروتوتایپ محصولش میگوید و اینکه برپایی خطوط تولید در فلوریدا آغاز شده تا همه چیز آماده عرضه نسخه مصرفی این تکنولوژی باشد. وقتی از راه برسد -که گویا در ۱۸ ماه آینده خواهد بود- میتواند عصر جدیدی را در حوزه رایانش آغاز کند؛ «رابط کاربری تخیلی که در دهههای آینده مورد استفاده ما خواهد بود». ابُوویتس میگوید: "ما نوع جدیدی از کامپیوتر آگاه-به-پیرامون (Contextual Computer) میسازیم. کاری بسیار بسیار متفاوت انجام میدهیم."
اختراع و نوآوری مجیک لیپ محدود به یک نمایشگر فوق پیشرفته نیست-بلکه این یک ماشین عرفشکن است. این تکنولوژی میتواند تمام کسبوکارهایی را که از نمایشگرها یا کامپیوترها استفاده میکنند، و البته بسیاری که چنین نیستند را دستخوش تغییر کند. میتواند بازار ۱۲۰ میلیارد دلاری نمایشگرهای تخت را محو کند و زلزلهای در مرکز کسبوکار ۱ تریلیون دلاری محصولات الکترونیکی مصرفی به پا کند. کاربردهای آن ژرف و گوناگونند. کامپیوتر شخصی، لپتاپ، و تلفن هوشمندتان را از پنجره بیرون بیندازید زیرا با مجیک لیپ، تمام قدرت پردازشی مورد نیازتان را در عینک خود خواهید داشت، عینکی که میتواند به دلخواه شما در هر جایی یک نمایشگر شبیهسازی کند، آن هم با اندازه دلخواه شما.
برای تاکید روی مورد آخر، بهتر است بدانید که فناوری مجیک لیپ میتواند هر چیزی را ظاهر کند، مثلا مسیر رسیدن به جلسه کاری بعدیتان را با نمایش فلشهای زرد روشن در کنار خیابانهای شهرتان نشان دهد. شما میتوانید قبل از خرید اسباب و اثاثیه جدید، ببینید که آنها چه ظاهری به خانه شما خواهند بخشید، آن هم از هر زاویهای و با هر نوعی از نورپردازی -حتی لازم نیست خانه را ترک کنید! با مجیک لیپ، حتی کسی که مکانیکی بلد نیست میتواند خودرویش را تعمیر کند، چون نرمافزاری تعاملی دقیقا قطعاتی که باید تعویض شوند را نورانی میکند و اگر اشتباه پیش بروید به شما گوشزد خواهد کرد. به این صورت، مجیک لیپ در موقعیتی قرار میگیرد که از هر تعاملِ کاربر سود ببرد، نه فقط با فروش سختافزار و نرمافزار، بلکه با فروش سیلِ دادههایی که پس از جمعآوری، میتواند تحلیل کند و بفروش برساند.
ابُوویتس میگوید، "کمتر حوزهای را میتوان نام برد که این تکنولوژی آن را زیر و رو نکند."
شما احتمالا با هدستهای واقعیت مجازی (VR) مربوط به یک سال اخیر کار کردهاید -خواه از سونی بوده باشد یا گوگل، سامسونگ یا فیسبوک. واقعیت مجازی یک شبیهسازی همهجانبه کامپیوتری است که امروزه بیشتر برای بازیهای ویدیویی استفاده میشود، آن هم به وسیلهی هدستهایی که جلوی صورت را میگیرند و تصاویری را جایگزین دنیای واقعی میکنند. شاید واقعیت افزوده (AR) را نیز امتحان کرده باشید، که در آن محتوای دیجیتال روی محیط فیزیکی قرار میگیرد. یکی از مُدهای دیجیتال زودگذر در سال ۲۰۱۶، واقعیت افزوده را به جریان اصلی زندگی در دنیا آورد؛ در جولای ۲۰۱۶، شرکت نیانتیک اپلیکیشن پوکمونگو را معرفی کرد که با استفاده از دوربین تلفنهوشمند هیولاهای دیجیتال را در دنیای واقعی نشان میداد، یا لااقل روی نمایشگر تلفنها.
نه بازیهای VR و نه پوکمون گو قادر به انجام کاری شبیه "واقعیت آمیخته" (MR) مجیک لیپ نیستند: VR شما را به یک جای دیگر میبرد. AR پیکاچوها را به اتاق نشیمنتان میآورد. اما MR شما را در جایی که هستید نگه میدارد و همزمان آن پیکاچو را هم به هستی میآورد.
چطور این کار انجام میشود؟ قطعه اصلی در فناوری مجیک لیپ یک نمایشگر سوارشونده روی صورت است، اما محصول نهایی باید در اندازهای به کوچکی یک عینک قرار بگیرد. وقتی شما دستگاه را میپوشید، منظره جلویتان را مسدود نمیکند؛ بلکه این سختافزار از طریق یک سیستم نوری که داخل یک شیشه نیمهشفاف جاسازی شده، تصویر را مستقیما به شبیکه چشم شما میتاباند. (نگران نباشید که چشمهایتان را خشک کند یا بسوزاند؛ این سیستم روش مشاهده طبیعی انسان را شبیهسازی کرده، و ما را مجبور به زل زدن به یک نمایشگر نمیکند). همچنین این سختافزار پیوسته در حال گردآوری اطلاعات، اسکن کردن اتاق برای شناختن موانع، گوش کردن به صداها، دنبال کردن حرکات چشم و رصد حرکات دست کاربر است.
ایمیلِ آینده؟ یک کامپیوتر مجازی روی یک کامپیوتر واقعی، در نمایی از پنجره هدست مجیک لیپ.
نتیجه این تکنولوژی پیچیده، اشیایی در دنیای واقعیت آمیخته است که نسبت به محیط خود هشیاری دارند و قابلیت تعامل با دنیای واقعی را نیز دارند. در سختافزار مجیک لیپ، یک هیولای پوکمون میتواند برای فرار از دستگیری پشت مبلها بخزد یا به فرض اینکه خانه شما نیز "هوشمند" باشد، چراغهایتان را خاموش کند و در تاریکی مخفی شود.
تیمِ مجیک لیپ در یکی از دموهایش «انسان مجازی» ابداعی توسط کامپیوترش را هم نشان میدهد، انسانی در اندازه واقعی و به طرزی غافلگیرکننده طبیعی. ابُوویتس و تیمش آدمها یا حیوانات (یا دیگر چیزهای) مجازی را همچون دستیارهای دیجیتال میپندارند-یک سیری فوقپیشرفته را تصور کنید، که حضور فیزیکیاش کار با آن را آسانتر و نادیده گرفتنش را سختتر میکند. از دستیار مجازیتان بخواهید که یک پیام را به همکارتان منتقل کند و سپس آن را تماشا کنید که از اتاقتان بیرون میرود، کنار میز همکارتان -که هدست MR به سر دارد- ظاهر میشود و پیام را شخصا به او میرساند.
در دنیای MR، قدرت پردازشی محدود به یک گجت رومیزی نیست. بلکه چیزی است که میتوان آن را به هر شیئی، واقعی یا مجازی، متصل کرد و به آن آگاهی نسبت به موقعیت اطرافش، هوشمندی درباره هدفش، و اطلاع کافی درباره استفاده کاربرش را بخشید. ابُوویتس میگوید: "این را میشود آینده رایانش دانست، وضعیتی که کل دنیا روی میز شما قرار دارد." ما ابتدا کامپیوترهای بزرگ را داشتیم، سپس کامپیوترهای شخصی را، و اکنون دستگاههای موبایل را. اگر باد به بادبانهای کشتی مجیک لیپ بوزد، نسل بعدی کامپیوترها مجازی خواهد بود.
تامِس تال، موسس میلیاردر لجندری انترتینمنت میگوید، "این فناوری فقط برای سرگرمی یا بازیهای کامپیوتری نیست، بلکه راهی کاملا جدید برای تعامل با دنیا است، یک نسل جدید از کامپیوترها است. من فکر میکنم که این در آینده تبدیل به یک شرکت بسیار بسیار مهم خواهد شد."
رونی ابُوویتس همیشه خودش را با تصورات و خیالاتی از یک آینده سوپرتکنولوژیک احاطه کرده است. او که به سال ۱۹۷۱ در خانوادهای مهاجر در کلیولَند به دنیا آمد، با جادوی کامپیوترها و داستانهای علمی تخیلی بزرگ شده، میگوید: "نسل من فرزندان استیو جابز و جورج لوکاس هستند، ما با اینها بزرگ شدیم و مغزمان قاتی پاتی کرد...با دوستانم میخواستیم لوک اسکایواکر باشیم و ستاره مرگ را شکست دهیم و C-3PO بسازیم."
وقتی ۱۱ ساله بود، خانوادهاش به فلوریدای جنوبی نقل مکان کرد، او در ۱۳ سالگی -یک سال زودتر از موعد- به دبیرستان رفت. بعد از فارغالتحصیلی، MIT او را پذیرفت اما خودش دانشگاه میامی را انتخاب کرد و نزدیک خانه ماند. لیسانس مهندسی مکانیک را در ۱۹۹۴ و فوقلیسانس مهندسی زیست پزشکی را سال ۱۹۹۶ گرفت. سپس دوباره در فکر جنگهای ستارهای فرو رفت.
ابُوویتس اولین شرکتش، Z-KAT را در ۱۹۹۷ تاسیس کرد. درباره آن میگوید: "تصمیم گرفتم ربات درمانیِ جنگهای ستارهای را بسازم چون فکر میکردم -این را جدی میگویم، یک انگیزه واقعی بود- چون فکر میکردم که نمیتوانم جنگنده X-Wing را بسازم، چرا؟ چون چیزی نبود که بتوانم بعد از فارغالتحصیلی برای والدینم توصیفش کنم." او در سال ۲۰۰۴ همراه با تعداد از شرکایش از گروه رباتیک Z-KAT بیرون آمد تا Mako Surgical را تاسیس کند، یک سازنده بازوهای رباتیک برای کمک به پزشکان در جراحیهای استخوانی. تقاضا برای رباتها زیاد بود، و شرکت سال ۲۰۰۸ وارد بورس شد و ۵۱ میلیون دلار افزایش سرمایه داد.
او که تمام وقت در Mako مشغول بود و از ازدواجش یک دختر جوان داشت، توانست نیمه گمشدهاش را در پروژهای به نام Hour Blue بیابد-دنیای تخیلی و فانتزی خودش، یک سیاره در دوردست با مخلوقاتی بسیار جالب مثل رباتهای سخنگو و والهای پرنده.
سال ۲۰۱۰ او یک شرکت جدید به نام استودیوی مجیک لیپ ثبت کرد تا آن پروژه را به عنوان یک رمان مصور سریالی و حتی یک دنیای سینمایی دنبال کند.
خودش میگوید: "من تنها بودم، تنها کارمند شرکتی که مقرش در گاراژ خانهام بود. مادرم یک پرده درست کرد و با حروف رنگی «استودیوی مجیک لیپ» را روی آن دوخت." برای کمک به پروژه، بخشی از پساندازش از کار در Mako را استفاده کرد تا وِتا ورکشاپ را استخدام کند که گروهی است متخصص در جلوههای ویژه و توسعه خلاقانه، واقع در نیوزیلند، و معروفیتش را از کار روی سهگانه ارباب حلقهها دارد. قرار شد آنها بر اساس ایدههای داستانی ابُوویتس دنیایی تصویری را خلق کنند. همزمان، او که تحت تاثیر داستانهای علمی-تخیلی نظیر نیورومَنسر از ویلیام گیبسن و پایان رنگینکمانها از ورنر وینگ قرار داشت، به این فکر افتاد که «واقعیت افزوده و مجازی که در کتابها میخواندیم، در دنیای واقعی وجود ندارند» و این دلمشغولی او را به فکر اختراع راهی برای تحقق آنها انداخت.
ریچرد تِیلور، مدیرعامل وِتا ورکشاپ و از اعضای هیئت مدیره مجیک لیپ میگوید: "لحظه خاصی بود. ...واقعیت و داستانهای علمی-تخیلی با هم در آمیختند." وی میافزاید: "تکنولوژیهای خیالی که ما برای Hour Blue خلق میکردیم داشتند به موازات چیز دیگری رشد میکردند و آن چیز، کاربردهای تکنولوژی واقعیت افزوده در زندگی روزمره بود که رونی در آغاز راهِ بررسیشان بود."
سال ۲۰۱۱ استودیوی مجیک لیپ تمرکز خود را تغییر داد و تبدیل به شرکت مجیک لیپ شد، ابُوویتس گروهی کوچک را استخدام کرد تا برای توسعه ایده واقعیت آمیخته کمکش کنند. مدتها قبل از اینکه هر گونه پروتوتایپی آماده شود. در این باره میگوید، "اولین باری که توانستیم یک پیکسل را در فضا نشان دهیم، طوری که بشود به اطراف حرکتش داد، خیلی هیجانزده شدیم. چهره دیگران گویای این بود که در دل میگویند 'خب که چی؟ این فقط یک نقطه است.' اما من میدانستم...میدانستم که همه چیز از همین یک نقطه شروع میشود."
او این را هم میدانست که به پول زیادی نیاز خواهد داشت. ابُوویتس در ابتدا شرکت را با اندوختهاش از عرضه عمومی سهام Mako تاسیس کرده بود. اما بعد از خرید Mako توسط شرکت استرایکر در سال ۲۰۱۳ (معاملهای به ارزش ۱.۷ میلیارد دلار)، کمی هم از این درآمد جدید خرج کرد. او رقم دقیقی را که برای از آبوگل در آوردن مجیک لیپ هزینه کرده افشا نمیکند ("در حد چند میلیون دلار" همه آن چیزی است که از زبانش بیرون کشیدیم)، اما از اول میدانست که این پولها اصلا کافی نیست.
خوشبختانه، خود فناوری کافی بود تا سرمایهگذاران دلباخته شوند. ابُوویتس میگوید: "وقتی ما درباره کارمان با دیگران حرف میزدیم، باور نمیکردند. بعد با هواپیما به اینجا میآمدند و دهانشان باز میماند، 'اوه...شماها واقعا این چیزها را ساختهاید.' این حالتِ اکثر افرادی بود که سرمایهگذاری کردند. از «این غیرممکن است» رسیدند به این که «ما آن را میخواهیم.»"
سال ۲۰۱۴، مجیک لیپ اعلام کرد که ۵۰ میلیون دلار سرمایه از سرمایهگذاران خصوصی جذب کرده است. ۸ ماه بعد دور دوم (B) از جذب سرمایه را با پیشتازی گوگل انجام داد و ۵۴۲ میلیون دلار دیگر به حساب خود اندوخت.
جیمز خواکین، از موسسان صندوق آبویِس ونچرز در سان فرانسیسکو که با موسس توییتر، اِوِن ویلیامز و شخص سومی به سرمایهگذاری مشغول است، میگوید: "ما در مجیک لیپ سرمایهگذاری کردیم زیرا معتقدیم که تکنولوژی لایتفیلد یک نقطه عطف دیگر در تاریخ تکنولوژی بعد از پیسی، وب و تلفنهوشمند است. این تکنولوژی پتانسیل دگرگونیِ چندین حوزه اقتصادی نظیر سرگرمی، آموزش و بهروری کار را دارد."
اما دور سوم (C) جذب سرمایه توسط مجیک لیپ در فوریه ۲۰۱۶، یک رکورد جهانی جدید ثبت کرد؛ ۷۹۴ میلیون دلار که پیشتاز آن علیبابا بود و سرمایهگذاران بزرگی مثل گوگل و کوالکام ونچرز برای بار دوم، و سرمایهگذاران جدیدی مثل فیدلیتی، جی.پی.مورگن، مورگن استنلی و تی. روو پرایس را جذب این شرکت کرد. تامس تال میگوید، "فکر نمینکنم بیربط باشد که بگوییم هیجان بزرگی به پا شده بود، این شرکت در جذب سرمایهگذاران درجه یک کوچکترین مشکلی ندارد، و در این مقطع از نظر نقدینگی کوچکترین کمبودی حس نمیکند."
جنگهای ستارهای ۴۰ سال قبل این را پیشبینی کرده بود: R2-D2 و C-3PO در حال کار با هولوگرامها؛ ماحصل یک شراکت بین مجیک لیپ و لوکاس فیلم.
رونی ابُوویتس هیچ شبیه کاپیتان این صنعت نیست مگر آنکه الگوی شما ویلی وانکا باشد. ابُوویتس حین برگزاری یک تور در مقر جدید شرکت در پلنتِیشنِ فلوریدا، مانند آن شکلاتساز نابغه، به وجد میآید. اینجا مقری است که بیشتر از دفاتر بیهویت شرکت در ساحل دانیا که ۱۵ دقیقه دورترند، به بینش بلند او میآید. او هم دارد به اینجا اسبابکشی میکند. به ماشینهای "باحال" مقر اشاره میکند، ابزارها را میستاید و از میهمانها دعوت میکند از نردبانها بالا بروند و فیلترهای هوای درجه یک داخل مجاری تهویه هوا را ببینند. آدمی است بسیار خوشبرخورد و شاد، با نطق و لباسهایی (اغلب شلوار جین و سوییشرت) خودمانی. مردم همانقدر که از هوش او حرف میزنند، به خوی مهربانش هم اشاره دارند.
او معروف است که در کار غرق میشود. همین چند هفته قبل، ۳۰ دقیقه از ساعت مقرر برای یکی از تورهای مقر جدید گذشته بود و او مفقودالاثر بود-که البته عادی ولی در آن مورد خاص مشکلساز بود. از آنجایی که ابُوویتس از یک خانواده متدین سنتی میآید، آن روز برنامهاش ترک مقر برای شرکت در مراسم روز شنبه بود و همکارانش که همه جای شرکت را به دنبال او گشته بودند، سرانجام رونی را در ماشینش در پارکینگ یافتند، که بیتفاوت به دنیای اطراف غرق در یک مکالمه تلفنی بود.
عملیات احداث مقر جدید که ۲۴.۰۰۰ مترمربع وسعت دارد در اکتبر ۲۰۱۵ شرع شد و انتظار میرود اکثریت ۸۵۰ کارمند فعلی تا پایان ۲۰۱۶ به آن منتقل شوند. بقیه آنها نیز در ۹ دفتر در سرتاسر دنیا -چند نقطه در دره سیلیکون، آستین، ولینگتن و نیوزیلند- به کار ادامه خواهند داد؛ برخی گروهها همین حالا هم در مقر جدیدند، از جمله کارگاه ماشینی و گروههای مهندسی. برای ابُوویتس مهم است که تیمهای کلیدی را به عنوان ستون فقرات «مدل سختافزاری چالاک» نزدیک به هم نگه دارد، مدلی که به شرکت امکان داده "عملا صدها نسخه" از پروتوتایپ هدست خود را بسازد. ابُوویتس میگوید: "بخشی از سرعت عمل مجیک لیپ در ساخت نسخههای جدید به حضور افراد مناسب در محلهای مناسب برمیگردد."
در ضمن این شرکت خطوط تولید را هم در مقر خود میسازد. ابُوویتس که گروهی را به کارخانه راهنمایی میکند، میگوید، "از کل مجیک لیپ، اینجا بیشترین شباهت را به سفینههای فضایی دارد." آنجا چند ردیف ماشینآلات کامل با بدنههایی یکپارچه قرار دارند، شبیه زیردریاییهایی که در یک اسکله به خط شده باشند. هر خط را میتوان بسته به نیاز فعال کرد، اینها برای حجم تولیدی از چند هزار تا بیش از ۱ میلیون در سال، کفایت میکنند.
ابُوویتس میخواهد مجیک لیپ را در فلوریدا نگه دارد؛ یکی از مزایای تولید در اینجا این است که به کمپانی امکان میدهد رازهای خود را مخفی نگه دارد. اگر در کالیفرنیای شمالی مستقر بود، فرهنگ تغییر کارفرمای آنجا و آسیاب همیشه در چرخش شایعات، این کار را تقریبا ناممکن میکرد. البته، دست او نیز برای استخدام آدمهای مناسب بازتر بود، اما جاذبه تکنولوژی مجیک لیپ آنقدر زیاد است که افراد را از دره سیلیکون و دیگر قطبهای تکنولوژی به اینجا بکشاند. ابُوویتس میگوید: "ما تعداد قابل توجهی نخبهی بسیار توانمند را در زمینه مهندسی و تولید به فلوریدا خواهیم آورد."
رباتهای سرکش بازی دکتر.گروردبورت به دفتر کاری در وتا ورکشاپ حمله کردهاند
طبیعتا، ابُوویتس تنها کارآفرینی نیست که در این حوزه جدید فرصتهایی را دیده است. طبق آمارهای دیجی-کپیتال در ۱۲ ماه گذشته ۲.۳ میلیارد دلار در واقعیت افزوده و مجازی سرمایهگذاری شده، این یعنی دیگر صندوقهای سرمایهگذاری نیز جریان پول را دنبال میکنند. و اینترنشنال دیتا کورپ میگوید که درآمد این دو حوزه از ۵.۲ میلیارد دلار در امسال به ۱۶۲ میلیارد دلار در ۲۰۲۰ افزایش خواهد یافت.
با چنین پیشبینی رشدی، تمام شرکتهای بزرگ خواهند کوشید تا تکهای از این درآمد را مال خود کنند. گوگل در سال ۲۰۱۳ با گوگل گلس تلاشی برای ورود به VR کرد، عینکی با یک پروژکتور کوچک که اپها را به کاربر نشان میداد اما در مرحله بتا به دلایل مختلفی از جمله عدم پذیرش فرهنگی و نگرانیها در زمینه حریم خصوصی و امنیت عمومی، مُرد. اما سرمایهگذاری گوگل در مجیک لیپ نشان دهنده علاقهاش به این حوزه است. دان هریسون، نایب رییس توسعه شرکت در گوگل میگوید: "در صحبتهای اولیه با رونی و تیمش پی به علاقه خود برای کمک به آنها و تبدیل هر چه سریعتر ایدهشان به واقعیت بردیم."
اپل نیز در حال کار روی AR است، اما مشخص نیست که دارد یک هدست مجزا توسعه میدهد یا آن را به عنوان یک ویژگی جدید به آیفون خواهد افزود. استارتاپهای دره سیلیکون مانند Meta (که ۷۳ میلیون دلار سرمایه جذب کرده) و Atheer (با ۲۳ میلیون جذب سرمایه) نیز روی هدستهای AR کار میکنند و در صورت بروز نشانههای موفقیت، گزینههایی بدیهی برای تصاحب توسط شرکتهای بزرگتر خواهند بود.
اما فعلا بزرگترین رقیب مجیک لیپ، مایکروسافت است که در سال ۲۰۱۴ هدست واقعیت افزوده خود، هولولنز را معرفی کرد. نسخه پیشتولید آن در مارس ۲۰۱۶ برای تعداد نامعلومی از توسعهدهندگان ارسال شد و گفته میشود که در ۲۰۱۷ نسخه نهاییاش به مصرفکنندگان عرضه میشود. برایان بلاو از محققان گارتنر میگوید، "مایکروسافت به خاطر روابطش با شرکتهای تجاری دست بالا را دارد، تا عمق این میدان جلو رفته، و دقیقا هولولنز را در همین موقعیت فرود خواهد آورد."
حالا که خط تولید بر پا شده، زمانبندی مجیک لیپ برای ورود به بازار چگونه است؟ ابُوویتس طفره میرود، "به همین زودیها." همینطور درباره قیمت هدست هم به سختی میشود حرفی از او بیرون کشید، "محصول ما لوکس نیست." با این حال، از آنجا که مایکروسافت هولولنز را در ۲۰۱۷ به بازار خواهد فرستاد، بنابراین مجیک لیپ هم باید همان حوالی محصولش را روی پیشخوان فروشگاهها بگذارد وگرنه عرصه را به نزدیکترین رقیب واگذار میکند. و البته پیشفروش هدست Meta با قیمت ۱۰۰۰ دلار، خبر از قیمتی مشابه برای هدست مجیک لیپ میدهد.
و دست آخر اینکه، مجیک لیپ بزرگترین تاثیر خود را در حوزه کسبوکار میبیند، به خصوص تصویرسازی درمانی و خردهفروشی (تصور بر تن کردن لباسها در خانه، آدم را سرذوق میآورد). اما مثل بیشتر تکنولوژیها، این جنبههای سرگرمکنندهاند که جاده صافکن پیشرفت این محصول خواهند شد. مجیک لیپ دارد بیشتر محتوای خود را در داخل توسعه میدهد و چندین بازیساز مشهور، کارتونیست، هنرمند و نویسنده را استخدام کرده است. نیل استیونسن، نویسنده کتاب برفَک، رمانی درباره واقعیت مجازی (۱۹۹۲)، مدیر ارشد آیندهگرایی مجیک لیپ است و جایی خارج از شرکت روی یک بازی محرمانه کار میکند.
بقیه محتوا از رفقای ابُوویتس در وِتا ورکشاپ میآید که یک گروه ۲۵ نفره را با مجیک لیپ در نیوزیلند اداره میکنند. اولین پروژه این گروه، مهاجمان دکتر گروردبورت، یک بازی اکشن است که در یک دنیای موازی رخ میدهد؛ بازیکن یک اسلحه لیزری دارد و با رباتهای خبیثی میجنگد که از دیوارهای خانه یا محل کارش داخل میشوند و به اطراف پرواز میکنند.
در ژوئن امسال، مجیک لیپ یک شراکت استراتژیک با ILMxLAB انجام داد، که بخش «سرگرمیهای سهبعدی فراگیر» در لوکاس فیلم است، و در ادامه یک گروه تحقیقاتی مشترک در مقر لوکاسفیلم در سانفرانسیسکو تاسیس شد. پیکی دابز بک، رییس ILMxLAB درباره تاریخساز بودن این همکاری میگوید: "این تجربه، مثل حضور در روزهای اول سینما است."
ماحصل این همکاری تا الآن چندین تجربه از جنس واقعیت آمیخته در دنیای داستانی جنگهای ستارهای بوده، از جمله موردی که همزمان با اعلام شراکت رونمایی شد و یکی دیگر که هنوز رونمایی نشده و یک سکانس اکشن در جنگ مشهور هَث در «امپراطوری دوباره حمله میکند» است، و جالب اینکه بعد از سالها رونی ابُوویتس را به خانه اول برمیگرداند. مردی که علاقه مخفیاش برای ساختن جنگندههای X-wing او را به یک کارآفرین تبدیل کرد، بالاخره دارد یکی از آن جنگندهها را میسازد.