همهی باورهای نادرست در مورد هوش مصنوعی (قسمت دوم- پایانی)
در قسمت اول این مقاله به برخی باورهای غلط در مورد هوش مصنوعی پرداختیم و در این قسمت مروری بر ادامهی این باورها خواهیم داشت.
مشکل تسلط هوش مصنوعی در آینده با یک راهحل ساده برطرف خواهد شد
با فرض اینکه ما قادر باشیم ماشینی هوشمندتر از خودمان بسازیم، مشکل سلطهطلبی این ماشین و تقابل ناخوشایند آن با انسان بسیار جدی و اجتنابناپذیر خواهد بود. تاکنون هیچکدام از آیندهپژوهان و نظریهپردازان هوش مصنوعی موفق به توضیح نحوهی دقیق کنترل و محدود کردن ابرهوش مصنوعی نشدهاند یا هیچ مدرک قابلباوری برای اطمینان از رفتار دوستانهی آن با انسان ارائه نکردهاند. اخیرا تعدادی از محققان موسسهی فناوری جورجیا در اظهارنظر سادهلوحانهای ادعا کردهاند که هوش مصنوعی با خواندن داستانهای ساده و کوتاه میتواند ارزشهای انسانی و قواعد اجتماعی را یاد بگیرد. ولی بهاحتمالزیاد واقعیت بسیار پیچیدهتر این نوع نظریهپردازیها خواهد بود.
به گفتهی استوارت آرمسترانگ، تاکنون ترفندهای سادهی زیادی برای حل مشکل تسلط ابرهوش مصنوعی در آینده پیشنهاد شده است. بهعنوانمثال برنامهنویسی باید به شکلی انجام شود که ابرهوش مصنوعی نظر مثبت و دوستانهای نسبت به انسان داشته باشد یا عملکرد آن باید به رفع نیازهای مشخص و در حد ابزارهای معمولی مورداستفادهی انسان محدود باشد. گزینهی دیگر قرار دادن مفاهیم اجتماعی خاص مثل عشق و احترام به صورت توابع برنامهنویسی در کد منبع هوش مصنوعی است. برای جلوگیری از ایجاد دیدگاه یکبعدی سیاهوسفید نسبت به دنیا و محیط اطراف، پیشنهاد میشود که احترام به اصول اخلاقی جوامع مثل خرد جمعی، فرهنگ و ... در قالب اصول برنامهنویسی برای هوش مصنوعی نهادینه و لازمالاجرا شود.
اینگونه ترفندها یا مواردی مثل قوانین سهگانهی آیزاک آسیموف، دستمایهی خوبی برای ادبیات و سینمای علمی تخیلی هستند ولی برای حل مشکل زیربنایی و بسیار جدی تسلط هوش مصنوعی در آینده به راهحل جامعتری نیاز است. ترفندهای پیشنهادشده یا بسیار ساده و سطحی هستند یا بیشازحد مشکل. بهعنوانمثال تلاش برای گنجاندن همهی جنبههای متنوع زندگی انسان در قالب یک تابع منطقی با خروجی صفر یا یک سادهتر از آن است که مؤثر باشد و از طرف دیگر تلاش برای تفسیر تکتک ارزشهای انسانی در قالب کلمات، عبارتها یا ایدههای قابلدرک برای هوش مصنوعی پروسهای طولانی و طاقتفرسا خواهد بود.
به عقیدهی آرمسترانگ؛ ایرادهای وارد به راهکارهای ساده برای کنترل هوش مصنوعی به معنای بیاستفاده بودن آنها نیست. درواقع بسیاری از آنها نشاندهندهی مسیرهای امیدبخشی برای رسیدن به هدف هستند ولی بدون تحقیق و بررسی ریشهای و مقدار زیادی تلاش برای به نتیجه رساندن این ترفندها، نمیتوان برای رفع مشکل رستاخیز ماشینها به هیچکدام از آنها تکیه کرد.
انسان توسط ابرهوش مصنوعی نابود خواهد شد
در حال حاضر هیچ مدرک مستدلی برای رویکرد خصمانهی هوش مصنوعی نسبت به انسان در آینده یا عدم توانایی ما در کنترل و محدود کردن آن وجود ندارد. یک نظریهپرداز هوش مصنوعی به نام الیازر یودکوفسکی میگوید:
هوش مصنوعی نه از ما متنفر است و نه ما را دوست دارد؛ ولی انسان ماهیت فیزیکی دارد و ممکن است توسط هوش مصنوعی بهعنوان مواد اولیه برای مصارف دیگر به کار گرفته شود.
نیک باستروم، یکی از فیلسوفهای دانشگاه آکسفورد در کتابش به نام «ابرهوش مصنوعی: مسیرها، خطرات، استراتژیها» میگوید؛ زمانی متوجه شده است که هوش مصنوعی میتواند بیشتر از همه اختراعات قبلی انسان خطرساز شود. اشخاص برجسته و صاحبنظری مثل ایلان ماسک، بیل گیتس و استیون هاوکینگ نیز به همین ترتیب در مورد خطر تسلط هوش مصنوعی اخطار دادهاند. هاوکینگ معتقد است که هوش مصنوعی میتواند بدترین اشتباه در تمام تاریخ بشر باشد.
به اعتقاد مکینتایر، هوش مصنوعی با اهداف مختلف میتواند به دنبال تسلط طلبی بر دنیا باشد. از دیدگاه تکبعدی و منطقی صرف، دلایل زیادی برای نابودی کامل انسان وجود دارد.
مکینتایر میگوید:
شاید یک ابرهوش مصنوعی بتواند پیشبینی کند که به حداکثر رساندن سود یک شرکت خاص به قیمت آسیب رساندن به مشتریها، محیطزیست و سایر موجودات زنده موردقبول انسانها نیست. بهاینترتیب این ابرهوش مصنوعی انگیزهی منطقی قدرتمندی برای برخورد با هرگونه مداخلهی خارجی (انسان یا عوامل دیگر) در مسیر اجرای فعالیتهایش دارد و با تلاش عوامل خارجی در جهت غیرفعال شدن، تغییر اولویتها یا کلا هرگونه مانعی بر سر راه اجرای کامل وظایفش مقابله خواهد کرد. ازآنجاییکه طبق تعریف، ابرهوش مصنوعی بسیار هوشمندتر از انسان است، اگر چنین تضاد منافعی ایجاد شود، مطمئنا کاری برای متوقف کردن آن از دست ما ساخته نیست.
به هر شکل هیچ تضمین و اطمینانی برای به حقیقت پیوستن این پیشبینیها و نظریهها وجود ندارد؛ زیرا ماهیت و ساختار ماشین ابرهوشمندی که در آینده بر انسان مسلط خواهد شد، قابل پیشبینی نیست. به گفتهی ایلان ماسک؛ شاید بتوانیم ماشینهای هوشمند آینده را با یک ابرهوش مصنوعی برتر کنترل و مدیریت کنیم یا ارزشهای انسانی را با هوش مصنوعی در هم بیامیزیم یا بهنوعی آن را به نشان دادن رفتار دوستانه با انسان وادار کنیم.
ابرهوش مصنوعی رفتاری دوستانه خواهد داشت
امانوئل کانت (فیلسوف آلمانی) باور داشت که هوش ارتباط تنگاتنگی با اخلاقیات دارد. دیوید پالمرز در مقالهی «تحلیل فلسفی تکینگی فناوری» این ایدهی کانت را به رستاخیز ابرهوش مصنوعی تعمیم میدهد.
بخشهایی از مقاله مذکور به شرح زیر است:
اگر این مسئله (نظریهی کانت) صحت داشته باشد ... باید انتظار داشته باشیم که به کمال رسیدن هوش با اوج گرفتن اخلاقیات همراه شود. باید انتظار داشته باشیم که ماشینهای ابرهوشمند درزمینهی اخلاقیات نیز کاملا برتر از انسان باشند که بهاینترتیب میتوان پیشبینی کرد آنها رویکردی دوستانه و مثبت خواهند داشت.
ولی ایدهی دوستانه بودن و روشنفکر بودن هوشهای مصنوعی فوق پیشرفتهی آینده پشتوانهی علمی و تاریخی قابل قبولی ندارد. به گفتهی آرمسترانگ، در طول تاریخ شاهد ظهور تعداد زیادی جنایتکار جنگی باهوش و حتی نابغه بودهایم و به نظر نمیرسد که در میان انسانها رابطهی مستقیمی بین اخلاقیات و هوش وجود داشته باشد. به همین دلیل نباید از انواع دیگر هوش نیز انتظار پایبندی به اخلاقیات داشته باشیم.
آرمسترانگ میگوید:
رفتارهای غیراخلاقی انسانهای باهوش که با هدف آسیب رساندن به دیگران انجام میشود، بهمراتب درد و رنج بیشتری از کجرفتاریهای انسانهای کمهوشتر ایجاد میکند. در حقیقت هوش به آنها اجازه میدهد مقاصد خصمانه و غیراخلاقی خود را بسیار مؤثرتر اجرا کنند و هیچ نقش بازدارندهای برای آنها ندارد.
به اعتقاد مکینتایر توانایی یک سیستم برای رسیدن به هدف به ماهیت اهداف بستگی ندارد. هوش مصنوعی فارغ از عقلانی بودن یا اخلاقی بودن وظایفش، فقط آنها را به بهترین شکل ممکن انجام میدهد. درواقع عملکرد ابرهوشهای مصنوعی آینده فقط برحسبتصادف ممکن است با مصلحتها و ارزشهای انسانی همخوانی داشته باشد. برای کنترل عاملی که آینده انسان را تعیین خواهد کرد، تکیه کردن به تصادف و احتمال تصمیم عاقلانهای نیست.
خطرات احتمالی ناشی از علم روباتیک و هوش مصنوعی یکسان هستند
یک از اشتباهات بسیار رایج که بهطور خاص از دیدگاه غیرواقعی سینمای علمی تخیلی ناشی میشود. یکسان دانستن خطرات ناشی از روبات و هوش مصنوعی در آینده است. اگر یک ابرهوش مصنوعی بخواهد انسان را نابود کند، نیازی به استفاده از روباتهای انسان نمای مسلح به اسلحهی پیشرفته نخواهد داشت. در حقیقت شیوع دادن یک ویروس مرگبار یا به کار بردن جنگافزارهای بیولوژیکی کشتارجمعی برای این کار بسیار مؤثرتر است یا میتواند با نابود کردن اتمسفر به حیات بشر پایان دهد. خطرات ابرهوش مصنوعی در آینده ربطی به نقش آن در علم روباتیک ندارد بلکه وجود عاملی با این قدرت و توانایی در دنیا و مبهم بودن دیدگاه آن به محیط اطراف بهخصوص انسان، آن را به یک تهدید بالقوه تبدیل میکند.
هوشهای مصنوعی فیلمهای علمی تخیلی تصویر دقیقی از آیندهی انسان هستند
بیتردید ادبیات و سینمای علمی تخیلی به لطف آیندهپژوهها و نویسندههای خوشذوق و خلاق و همینطور سالها تجربه، تصویری بسیار دقیق و باورکردنی از اشکال گوناگون آینده انسان در کنار هوش مصنوعی و همه خطرات احتمالی ارائه میکنند. ولی مشکل اینجاست که زیرساختهای لازم برای ارائهی این تصویر کامل نیستند؛ زیرا هوش مصنوعی ماهیتی کاملا غیرانسانی و مادی دارد و درنتیجه شناخت و بالطبع هرگونه پیشبینی در مورد شکل و نحوه عملکرد دقیق آن در آینده غیرممکن است.
برای ایجاد کشش و جاذبه در بینندههای فیلمهای علمی تخیلی و موفقیت تجاری آنها با جذب مخاطبانی از همهی اقشار، ماشینهای ابرهوشمند سینمایی عملکردی ملموس و انسانگونه دارند. عملکرد ذهن هوشمند حتی در انسانها بسیار متنوع است و هر انسانی اندیشهی خاص خودش را دارد ولی این طیف وسیع طرز تفکر و هوش، حتی بخش کوچکی از همه راههای ممکن برای به تصویر کشیدن یا بازسازی هوش نیست.
تمرکز همهی سناریوهای علمی تخیلی با مضمون نابودی بشر به دست هوش مصنوعی بر متقاعد کردن مخاطب است نه ارائهی جزییات دقیق علمی. در رویارویی انسانها و ماشینهای سینمایی، همهی شخصیتهای داستان با تواناییهای کموبیش قابلمقایسه با یکدیگر به تصویر کشیده میشوند تا شاهد نبردی سخت و طاقتفرسا بین انسان و ماشین باشیم. اگر اینطور نباشد، سینمای علمی تخیلی با ابرهوشهای مصنوعی توانا ولی بیبهره از آگاهی، لذت یا تنفر و انسانهایی که به هیچ شکل توانایی رویارویی با این ماشین اهریمنی را ندارند و بدون هیچ مقاومتی نابود میشوند، بههیچعنوان موفقیتی در جذب مخاطب نخواهد داشت.
گرفتن همهی مشاغل انسان توسط هوش مصنوعی در آینده، مشکلی هراسآور است
توانایی هوش مصنوعی در انجام همهی کارهایی که انسان انجام میدهد و احتمال نابودی بشر توسط هوش مصنوعی دو مقولهی کاملا متفاوت هستند. ولی از دیدگاه مارتین فورد نویسندهی کتاب «رستاخیز روباتها: فناوری و تهدید آیندهی بدون شغل»، این دو مقوله غالبا با هم تلفیق میشوند. اندیشیدن به پیامدهای خوب یا بد هوش مصنوعی در آیندهی بسیار دور ضرری ندارد ولی نیابد ما را از مشکلاتی که احتمالا تا چند دههی آینده گریبانگیر انسان خواهند شد، غافل کند که مهمترین آنها اتوماسیون فراگیر همه جنبههای زندگی است.
بدون تردید هوش مصنوعی آماده است که بسیاری از موقعیتهای شغلی فعلی؛ از کار در کارخانه گرفته تا مشاغل ردهبالای مدیریتی را تصاحب کند. پیشبینی میشود که در آینده نزدیک نیمی از موقعیتهای شغلی ایلات متحده در معرض تهدید اتوماسیون قرار خواهند گرفت.
بااینوجود انجام شدن همهی کارها در آینده توسط هوش مصنوعی، به معنای روبرو شدن انسان با مشکل اقتصادی و قطع منابع مالی لازم برای ادامهی حیات نیست. در حقیقت رها شدن از همهی فشارهای روانی و جسمی مشاغل و فعالیتهای انسان، یکی از اهداف وسوسهبرانگیز نوع بشر محسوب میشود و حتی میتوان آن را دورنمایی رؤیایی و شبه تخیلی برای آینده دانست.
یک روزنامهنگار فعال درزمینهی هوش مصنوعی به نام مت میلر میگوید:
در طول دو دههی آینده هوش مصنوعی بسیاری از موقعیتهای کاری انسان را نابود خواهد کرد ولی این حقیقت لزوما ناخوشایند و وحشتآور نیست. بهعنوانمثال خودروهای خودران جانشین رانندههای وسایل نقلیهی حمل بار خواهند شد که این مسئله هزینههای حملونقل و درنتیجه قیمت کالا را کاهش میدهد. اگر رانندهی خودروی باری باشید این اتفاق به نفع شما نیست ولی قدرت خرید سایر افراد افزایش پیدا میکند. علاوه بر این سود حاصل از این جایگزینی میتواند درراه ارائهی خدمات یا تولید محصولات دیگر صرف شود که بهاینترتیب فرصتهای شغلی جدیدی برای ما انسانها ایجاد خواهد شد.
بهاحتمالزیاد، هوش مصنوعی منبع درآمد و تأمین معاش انسان را نابود نخواهد کرد بلکه ساختار اقتصادی کنونی و ماهیت مشاغل را تغییر میدهد و دست انسان را برای آزمودن روشهای جدید زندگی باز میگذارد. علاوه بر این پیشرفت در عرصهی هوش مصنوعی مسلما با پیشرفت در همهی جنبههای دیگر زندگی مدرن بهخصوص تولید همراه است که بهاینترتیب در آینده برطرف کردن نیازهای ساده زندگی روزمره قطعا آسانتر خواهد شد.
نظرات