درمان بدون نیاز به انتقال خون
ریچارد لوور میگوید:
من سگی با اندامی متوسط را انتخاب کرده و از رگ زیر گلوی آن، شروع به استخراج خون کردم و این کار را تا جایی ادامه دادم که سگ سست و بیقدرت شد. برای جبران این کمبود خون از سگ درشت هیکل دیگری و از ناحیهی رگ گردنی آن خون استخراج کرده و به سگ در حال مرگ تزریق کردم. در کمال تعجب این سگ به پا خاست و بدون هیچ مشکلی به زندگی خود ادامه داد.این عمل اولین انتقال موفق خون در تاریخ علم پزشکی بود.
امروز حتی با گذشت حدود ۳۵۰ سال، تاثیر لوور غیرقابل انکار است. امروزه حدود ۱۴ میلیون انتقال خون در آمریکا انجام میشود، که عملی بسیار ساده است و در آن خون از بدن فردی سالم به بدن فرد مریض منتقل میشود. خون اهدایی جایگزین خون فرد مصدوم یا خونی که توانایی ساخت گلبولهای قرمز را ندارد، میشود. بنابر گزارشها در آمریکا هر دو ثانیه یک نفر نیاز به اهدای خون دارد.
اما گروهی کوچک و مهم از جامعهی پزشکی امیدوارند انتقال خون را کاهش داده و یا حتی آن را ریشهکن کنند. جایگزین پیشنهادی آنها مدیریت خون بیمار است که شامل مجموعهای از تمرینات پزشکی و تکنیکهای جراحی میشود که به جراح کمک میکند تا عمل را با هدر رفت خون کم انجام دهد و در نتیجه نیاز کمتری به انتقال خون وجود داشته باشد. حتی عدهای قدم را فراتر میگذارند و میگویند که جراحان میتوانند همهی درمانها و حتی جراحیها را بدون نیاز به انتقال خون، سلولهای قرمز و یا پلاسما انجام دهند.
«مدیریت خون بیمار» مفهومی است که ۱۵ سال پیش برای اولین بار مطرح شده است که با پیش گرفتن رویههایی سعی در کاهش خطر از دست رفتن خون و نیاز به انتقال آن دارد. برای مثال پزشکانی که دورههای مدیریت خون را گذراندهاند باید بیمار خود را چندین هفته قبل از عمل مورد آزمایش قرار دهند و اگر بیمار، کمخونی داشته باشد به درمان آن بپردازند. این پزشکان در طی عمل جراحی نیز، با استفاده از داروها و تکنیکهای خاصی، خونریزی بیمار را کاهش میدهند.
بدلیل وجود موانعی در انتقال خون، حامیان مفهوم مدیریت خون معتقدند حذف کامل انتقال آن میتواند به نفع بیمار نیز باشد. حتی اگر نوع خون نیز با بیمار همخوانی داشته باشد ممکن است آن فرد به خون ورودی به رگهایش حساسیت داشته باشد. انتقال خونهای متعدد میتوانند سبب افزایش غلظت آهن در خون فرد بیمار شود که آسیبهایی به کبد و قلب میرساند. حتی در مواردی نادر مشاهده شده که با ورود خون به بدن بیمار، سلولهای سفید او به مغز استخوان حمله کرده و آن را از بین میبرند. پس اگر پزشکان میتوانند از نیاز به انتقال خون جلوگیری کنند، دلیلی ندارد که این کار را انجام ندهند.
در سال ۱۹۸۴ میلادی ویروس HIV و در سال ۱۹۸۹ هپاتیت نوع سی شناخته شدند. این ویروسها و باکتریها خطرات بزرگی برای سلامت خونها بودند و مسئولان را به فکر فرو بردند که چگونه باید خونهای اهدایی را مدیریت کنند.
به این منظور در سال ۱۹۹۷ میلادی وزارت بهداشت و خدمات انسانی آمریکا، کمیتهای به نام امنیت خون و بافت را تشکیل داد. یک سال بعد اتحادیهی بانکهای خون آمریکا مرکز ملی دادههای خون را برای جمعآٰوری اطلاعات از انتقال و اهدای خون تاسیس کرد.
ادوارد نونز، مدیر ارشد مدیریت خون بیمار در اتحادیهی بانکهای خون آمریکا میگوید:
امروزه ما بر روی استفادهی بهینه از منابع خون، متمرکز شدهایم.
بعد از سال ۲۰۰۵ میلادی، اتحادیهی بانکهای خون آمریکا، که مسئول اصلی انتقال خون در این کشور است، دورههای آموزشی برای اعضای گروه مدیریت خون برگزار کرده و سال گذشته نیز اولین راهنمای خود برای مدیریت خون بیمار را منتشر کرد. نونز معتقد است این راهنما میتواند در رسیدن به هدف کاهش انتقال خون کمک شایانی به این اتحادیه بکند. وی میافزاید:
ما درصدد آن هستیم که با همکاری تنگاتنگ میان خود و بیمارستانها، این شرایط را برای آنها فراهم کنیم تا به صورت کاملا ایمن، تعداد انتقال خون و مقدار مصرفی آن را کاهش دهند.
شاهدان یهوه یکی از شاخههای مسیحیت است که طرفداران آن ۸ میلیون نفر جمعیت دارند نیز از حامیان بزرگ این گروه هستند. آنها معتقدند ورود خون به بدن چه از طریق خوردن و چه از طریق وریدی، حرام است. طرفداران این شاخه آزمایشهای پزشکی متعددی را انجام دادهاند تا بتوانند جایگزینی متناسب و هماهنگ با اعتقادات خود را برای انتقال خون، بیابند.
نونز میگوید در طی این مدت ارتباط تنگاتنگی با این فرقه و کلیساهای آنها داشته و حتی از نمایندگان آنها برای سخنرانی در سمینارها و کارگاههای آموزشی استفاده کرده است. او ادامه میدهد:
بیمارانی که از طرفداران این شاخه هستند، بسیار خوب توجیه شدهاند. روشی که رهبران این گروه با استفاده از آنها به تعلیم افراد جامعهی خود و جامعهی پزشکی میپردازند واقعا شگفتآور است.
خون مورد نیاز این بیماران با بازیافت خون خود آنها تامین میشود. به عنوان مثال روشی که برای مدیریت خون برای بیماران طرفدار شاهدان یهوه انجام میگیرد، همودیلوشن نام دارد. در این روش خون کمی از بیمار گرفته شده و در محیط بستهای قرار داده میشود. این خون در ارتباط با سیستم خونرسانی بدن بیمار است و در واقع بخشی از سیستم خونرسانی بیمار در بیرون بدن قرار دارد. با افزودن محلول نمک یا سایر مایعات، سعی میکنند خون از دست رفته از بیمار را با دیگر مایعات جایگزین کنند.
این روش توسط برخی از طرفداران شاهدان یهوه مورد قبول است و همهی این افراد آن را قبول ندارند. در حالت کلی کلیسا به بیماران طرفدار این شاخه اجازه میدهد تا روش درمان خود را خودشان تعیین کنند.
وجود این بیماران و تلاشهای جامعهی پزشکی باعث گسترش مدیریت خون و کاهش انتقال خونهای بیمورد شده است. در سال ۲۰۱۱ تحقیقی در این زمینه نشان میداد که از ۵۰۰ مورد بررسی شده، ۵۹ درصد انتقال خون غیرضروری داشتهاند. نتایج این تحقیق نشان میدهند که تنها ۱۲ درصد این انتقال خونها توجیه پزشکی داشتهاند و در مورد ۲۹ درصد باقیمانده، محققان اطمینان کاملی نداشتند که جز کدام دستهی مذکور هستند.
حامیان مدیریت خون امیدوار هستند که رشد روزنافزون علم پزشکی بتواند این روشهای مدیریتی را بیشتر از پیش توسعه دهد. نونز معتقد است با سرعتی که علم در حال پیشرفت است این اتفاق به زودی رنگ واقعیت به خود خواهد دید. او میگوید:
به اعتقاد من در سالهای آینده فعالیتهای زیادی را پیرامون مدیریت خون شاهد خواهیم بود و امیدواریم با سرعتی که امروز با آن در حال پیشروی هستیم، بتوانیم مدیریت خون را به عضوی جداییناپذیر از علم پزشکی تبدیل کنیم.