مارتین سلیگمن پدر «روانشناسی مثبتگرا» میگوید ۶۰ درصد شادی و شادکامی ما را عوامل ژنتیکی (آنچه که از خانوادههای ما به ارث رسیده است یا خلقوخوی که با آن به دنیا آمدهایم) و همچنین محیط ما تعیین میکند. اگرچه اغلب این طور فرض میشود که لذتجویی هدف اصلی شادی است اما در واقع مهمترین چیز، بهرهمندی از یک زندگی سالم معنی دار است. هنگامی که به شادی فکر میکنیم چیزهای بسیاری بلافاصله به ذهنمان خطور میکند؛ داشتن یک رابطهی صمیمی خاص، جدای از همه روابط مهم دیگر، وضعیت مالی بسیار عالی، داشتن یک شغل رضایت بخش، لذت بردن از زندگی با سلامتی کامل، توانایی انجام دادن بسیاری از کارهایی که فقط در تخیلمان میتوانستیم انجام دهیم و خیلی موارد دیگر که میتوان نام برد.
تاکنون شادی به صورت یک عامل دست نایافتنی باقی مانده است و فقط چیزهای بد است که بدون تبعیض نصیب همه شده است. میل باطنی برای شاد بودن، به معنی این نیست که شما در همهحال و در همهجای زندگی شادی داشته باشید، اما کارهای بسیاری وجود دارد که شما با انجام دادن آنها میتوانید شانس خودتان را برای به دست آوردن آن امتحان کنید یا با استفاده از آنها بتوانید بخشهای روشنتر زندگیتان را نگاه کنید.
در اینجا ۸ صفتی که افراد شاد را از دیگران متمایز میسازد توضیح میدهیم:
۱. دوستدار خودشان هستند
مردم شاد افرادی راضی و قانع هستند، آنها همیشه سپاسگزار چیزهایی که به عنوان یک فرد به آنها اعطا شده است، هستند. همیشه راهی برای پیشرفت و ترقی وجود دارد، اما به بهطور کلی این افراد این را میدانند و شخصی را که هستند دوست دارند. علاوه بر این، آنها افرادی هستند مطمئن و دلگرم، خوش بین، انعطافپذیر و سازگار با هر محیطی که در آن قرار میگیرند. افراد شاد شوخطبعی را حتی در چیزهایی که به ظاهر خندهآور نیستند میتوانند ببینند.
۲. متکی به خود هستند
شادی همچون پروانهای است که هر چقدر تقلا کنید نمیتوانید آن را بگیرد، باید آرام باشید تا روی شانههای شما بنشیند
به نظر میرسد که افراد شاد پاسخ سؤالهایشان را در درون خودشان پیدا میکنند. آنها هیچوقت خودشان را به عنوان یک قربانی یا یک فرد گولخورده تصور نمیکنند. آنها تفاوت بین حقیقت و کذب، خود واقعی و خود آرمانی و... را به صورت درونی حل میکنند. به عبارت دیگر، مردم شاد یادگرفتهاند که چه چیزی برای آنها مهم است، چه چیزی برای آنها درست است و چه چیزهایی غیرقابل بحث است. آنها هیچ وقت به دیگران اجازه نمیدهند تا باورهایشان را به آنها دیکته و تحمیل کنند.
۳. با هر لحظه از زندگیشان زندگی میکنند
برای داشتن یک زندگی رضایتبخش، آنها قدردان هر لحظه از زندگی خود هستند. اگر همیشه به فکر رویدادهای آینده که هنوز اتفاق نیافته است باشید، یا کولهباری از خاطرات گذشته، که گذشته است را با خود حمل کنید هیچوقت به معنی واقعی شادی دست نخواهید یافت.
۴. ارتباطاتشان با دیگران هیچوقت در بردارندهی «تو من را کامل میکنی» نیست
شادی واقعی از وقف کردن خودمان برای رسیدن به هدف بدست می آید
افراد شاد در درون خودشان کامل هستند. آنها کار مورد نیاز برای فهمیدن اینکه چه کسی هستند را روی خودشان انجام دادهاند. روابط آنها با دیگران بر مبنای گسترش رابطه است نه بر مبنای تجربه کردن رابطه. به عبارت دیگر روابطشان با افراد دیگر دربارهی «چه کاری میتوانی برای من انجام دهی» نیست بلکه روابط آنها یک رابطهی بی قید و شرط و آزاد است.
۵. آنها حتی قدردان و سپاسگزار چیزهای کم اهمیت نیز هستند
مردمان شاد حتی قدردان سادهترین لذتهای زندگیشان نیز هستند. آنها برای هر چیزی که برایشان اتفاق بیافتد ارزش قائل هستند؛ فرق نمیکند این اتفاق یک تجربه کامل باشد یا یک ماجراجویی یا یک فرصت یا هر اتفاق دیگری.
شادی هرگز به سمت افرادی که حاضر به تشکر کردن از آنچه دارند نیستند، نمی آید
۶. تلاش میکنند که شاد باشند
به معنی دیگر، افراد خوشحال همیشه در حال تلاش برای شاد بودن هستند. دوستانی که این افراد انتخاب میکنند از افرادی هستند که مثبت فکر میکنند و به بخش روشنتر و امید بخشتر زندگی خود چشم میدوزند. در همهحال تلاش میکنند راهحلها و پاسخهای سؤالهایشان رضایتبخش باشد حتی به قیمت اینکه راهحل نهایی مورد نظرشان نباشد.
۷. در همه حال مراقب خود هستند
از آنجا که قطب مخالف شادی، استرس، اضطراب، افسردگی است، برنامهای که همیشه در لیست کارهای روزانهی افراد شاد جای دارد ورزش کردن برای زدودن این ویژگیهای منفی است. آنها به خوبی یاد گرفتهاند چگونه ارتباطشان را با استرس در زندگی قطع کنند و از آن فاصله بگیرند. بسیاری از مردم شاد یک عمل معنوی را نیز انجام میدهند؛ این عمل ممکن است مناجات با خدا، نماز خواندن، پیادهروی و تفکر در خلقت یا مدیتیشن باشد.
۸. زندگی و سرنوشتشان را تحت کنترل دارند
آنها عاشق دنبال کردن علایق و اشتیاقشان هستند. به موقعیتهای بدی که گرفتار آن میشوند اجازه نمیدهند که آنها را شکست دهد. وقتی یک چیز بدی اتفاق میافتد، آن را چالشی قلمداد میکنند که باید حل شود نه یک اتفاق بد! سپس تلاش خود را برای غلبه بر آن بیشتر میکنند. هر اتفاقی که در زندگی رخ دهد آن را قبول میکنند؛ مخصوصا اتفاقاتی که غیرقابل تغییر هستند، سپس از آن بهراحتی میگذرند.
شادی و شادکامی ویژگی ثابتی نیست که به بتوان به صورت بینهایت به آن دست پیدا کرد؛ همانگونه که چارلی چاپلین شادی را «فاصلهی یک بدبختی تا بدبختی بعدی» توصیف میکند! در واقع شادی همانند راهی است که باید آن را کاشت، پرورش داد و در نهایت از آن نگهداری کرد.