بیوگرافی جف بیزوس: از امپراتوری آمازون تا رؤیای فتح فضا
یکشنبه ۲۳ دی ۱۴۰۳ - ۱۰:۰۰مطالعه 26 دقیقهسال ۲۰۱۳ وقتی جف بیزوس تصمیم گرفت روزنامهی واشنگتنپست را به مبلغ ۳۵۰ میلیون دلار تصاحب کند، نهتنها تحلیلگران بلکه دنیای سیلیکونولی نیز مبهوت انتخاب غیرقابل درک او شده بودند. روزنامهای که زمانی با افشای واترگیت یک رئیسجمهور را به زیر کشیده بود، حالا در گرداب گذار دیجیتال نفسهای آخر را میکشید. چرا مدیرعامل آمازون باید چنین روزنامهی در حال سقوطی را با قیمتی چهار برابر ارزش واقعیاش بخرد؟
این مطلب بهمناسب تولد جف بیزوس در تاریخ ۲۳ دی ۱۴۰۳ بهروز شد.
این داستان، طنین آشنای دیگری هم داشت. ۱۹ سال پیشتر، وقتی بیزوس شغل پردرآمدش در والاستریت را رها کرد تا یک کتابفروشی اینترنتی راه بیندازد، با مخالفت و نصیحت اطرافیان و مدیران خود مواجه شد. او روی طرحی دست گذاشته بود که هیچکس امیدی به آیندهی آن نداشت.
کلید درک این تصمیمهای بهظاهر عجیب، در فلسفهای نهفته بود که بیزوس آن را «روز اول» مینامید: نه از ترس شکست، نه از روی وسواس. او میگفت روز دوم، روز شروع مرگ خواهد بود. روز دوم یعنی راضیشدن به آنچه داری، تکرار موفقیتهای دیروز و محافظهکاری. در روز دوم، تصمیمها کُند میشوند و مدیران بهجای خلق آینده، صرفاً میخواهند وضع موجود را حفظ کنند.
این فلسفه بیزوس را به جاهای عجیبتری هم کشاند. وقتی آمازون هنوز «فقط» بزرگترین فروشگاه آنلاین دنیا بود، او تصمیم غیرمنتظرهی دیگری گرفت: اجاره دادن سرورهای آمازون به شرکتهای دیگر. حرکتی نمادین که بعدها AWS را به غول فناوری ابری دنیا تبدیل کرد. همانطور که وقتی رقبا برای کسب سهم بیشتری از بازار تجارت آنلاین تلاش میکردند، او با Blue Origin به فضا چشم دوخت.
کودکی و تحصیل: پسری که ستارهها را میخواست
جفری پرستون یورگنسن (Jeffrey Preston Jorgensen) روز ۱۲ ژانویهی سال ۱۹۶۴ در بیمارستان کوچکی در آلبوکرکی، نیومکزیکو به دنیا آمد. شرایط برای جکلین گایز مادر جوان او که ۱۷ ساله بود و سال آخر دبیرستان را میگذراند، اصلاً آسان نبود.
پدر بیولوژیکی جف، تد یورگنسن که بهصورت نیمهوقت در یک دوچرخهفروشی محلی کار میکرد؛ تمایلی به مسئولیتپذیری در قبال فرزند خود نداشت و ازدواجش با جکلین پس از یک سال به پایان راه رسید. جکلین اما با عزمی راسخ، هم تحصیلاتش را ادامه داد و هم بهسختی تلاش کرد تا فرزندش را در بهترین شرایط ممکن پرورش دهد.
تد یورگنسن پدر بیولوژیکی جف بیزوس، یک سال پس از ازدواج خانواده را ترک کرد
جف ۴ ساله بود که جکلین با مایک بیزوس مهندس جوان و بااستعداد کوباییآمریکایی که در دانشگاه نیومکزیکو شاغل بود، ازدواج کرد. مایک جف را به فرزندخواندگی پذیرفت، نام خانوادگی خود را به او داد و نقش پدری حامی و دلسوز را برای او ایفا کرد. او چند سال بعد به شرکت نفت اکسون ملحق شد و خانواده همراه او به هیوستون نقلمکان کردند.
زندگی در هیوستون، نزدیک مرکز فضایی جانسون، تأثیر زیادی روی ذهن و شکلگیری علایق اولیهی جف داشت. او ساعتها به تماشای برنامههای تلویزیونی دربارهی فضا مینشست و هنگامی که آپولو ۱۱ بر سطح ماه فرود آمد، جف خردسال با چشمانی کنجکاو و متحیر این لحظهی تاریخی را تماشا میکرد.
جف بیزوس در ۵ سالگی فرود آپولو ۱۱ بر سطح ماه را از تلویزیون تماشا کرد
تمایل جف به مهندسی علاوه بر الگوگیری از مایک بیزوس، به همنشینی با پدربزرگش نیز برمیگشت: او در فاصلهی ۴ تا ۱۶ سالگی تابستانها را در مزرعهی چند هزارهکتاری پدربزرگش در تگزاس میگذراند و بسیاری از کارهای فنی را از او یاد گرفت. بیزوس میگوید:
پدربزرگم از همان سن چهارسالگی وانمود میکرد من در کارهایش به او کمک میکنم، اگرچه در آن زمان بیشتر باری به دوش او بودم. بهمرور زمان که بزرگتر شدم، واقعاً در مزرعه مفید بودم و تقریباً همهی کارهایی را که دامداران و کشاورزان انجام میدهند، انجام میدادم: من آسیابهای بادی را تعمیر کردهام، حصارها و خطوط لوله کشیدهام، حیوانات را واکسینه کردهام. هر کاری در مزرعه یک درس مدیریتی و مهندسی بود.
جف در هیوستون وارد مدرسهی ابتدایی ریور اوکس شد و از همان کودکی در خانه پروژههای علمی کوچکی برای خودش ترتیب میداد. مثلاً یک سیستم هشدار امنیتی برای اتاقش ساخته بود تا خواهر و برادرش نتوانند وارد شوند!
در سالهای بعد مایک بیزوس به دلیل پیشرفت شغلی به میامی فلوریدا منتقل شد و خانوادهی او نیز در این شهر مستقر شدند. جف دو سال از دورهی دبیرستان را در مدسهی میامی پالامتو گذراند که به شکوفایی استعدادهای او کمک زیادی کرد.
مثلاً با یکی از دوستانش بک اردوگاه تابستانی برای کودکان راهاندازی کرد و به کوچکترها خلاقیت و نوآوری را آموزش میداد. در پایان دبیرستان، او در سخنرانی فارغالتحصیلیاش از آرزوی خود برای ساخت مستعمرههای فضایی و کمک به بشریت صحبت کرد و موفق شد جایزهی شوالیهی نقرهای را که به برترین دانشآموزان اختصاص مییافت، دریافت کند.
معادلات والاستریت
جف بیزوس تحصیلات دانشگاهی خود را سال ۱۹۸۲ در رشتهی فیزیک دانشگاه پرینستون آغاز کرد، زیرا تصور میکرد این مسیر او را به رؤیای فضاییاش نزدیکتر میکند؛ اما سال دوم پس از گذراندن یک دورهی برنامهنویسی عاشق کامپیوتر شد و تصمیم گرفت رشتهی خود را به علوم کامپیوتر و مهندسی برق تغییر دهد. او در خاطراتش میگوید:
در دو ترم اول حس کردم نهایتاً یک فیزیکدان متوسط میشوم. دانشجویانی در کلاس ما بودند که مسائل مکانیک کوانتومی را که برای من بسیار دشوار بود، بهراحتی حل میکردند. افرادی که در فیزیک نظری پیشرفتها و دستاوردهای درخشانی دارند، سیمکشیهای مغزشان متفاوت است! بهعلاوه برای عالی بودن در این رشته علاوه بر مهارتهایی مانند شهود و تفکر، باید ریاضیدان بینظیری هم باشید. برای همین از خودم پرسیدم شاید این راهی نیست که جهان از من میخواهد. رشتهام را به علوم کامپیوتر تغییر دادم و این برای من بسیار خوب بود. هنوز هم از آن لذت میبرم و به شما میگویم: هزاران راه برای باهوش بودن وجود دارد.
بااینحال علاقهی او به فضا کمرنگ نشد، چنان که در همین دوران رئیس شاخهی دانشجویی سازمان تحقیقات فضایی (SEDS) بود. بیزوس سال ۱۹۸۶ از پرینستون فارغالتحصیل شد و به عضویت انجمنهای افتخاری Phi Beta Kappa و Tau Beta Pi درآمد.
بیزوس ابتدا فیزیک نظری را برای تحصیلات دانشگاهی خود انتخاب کرد، اما پس از یک سال رشتهی خود را به علوم کامپیوتر تغییر داد
تابستان ۱۹۸۶، جف بیزوس در حالی پرینستون را به مقصد نیویورک ترک کرد که پیشنهادهای کاری متعددی از غولهای تکنولوژی داشت. اما او بهجای اینتل و Bell Labs راه متفاوتی را انتخاب کرد: حرکت به سمت والاستریت.
او طی ۸ سال بعد، در شرکتها و مراکزی حضور داشت که قلب مدیریت سرمایه و فناوریهای مالی محسوب میشدند. استارتاپ Fitel که در زمینهی ارتباطات مالی بینالمللی فعالیت میکرد، اولین ایستگاه کاری او شد.
بیزوس در این استارتاپ روی پروژهای به نام «شبکه پیامرسانی تجاری» کار کرد، سیستمی که به بانکها و مؤسسات مالی اجازه میداد در سطح بینالمللی تراکنش انجام دهند. او در طول دو سال، از یک مهندس ساده به رهبر تیم فنی و سپس به مقام مدیر پروژه ارتقا یافت.
بنکرز تراست، قدم بعدی بیزوس در مسیر حرفهای بود. در طول این دوره، بیزوس با مفهوم شبکههای کامپیوتری در مقیاس جهانی آشنا شد و پتانسیل آنها را برای تغییر دنیای تجارت درک کرد.
جف بیزوس در ۳۰ سالگی بهعنوان جوانترین معاون شرکت D.E. Shaw انتخاب شد
سال ۱۹۹۰ صندوق سرمایهگذاری D.E. Shaw او را بهعنوان مهندس ارشد استخدام کرد. این شرکت که توسط دیوید شاو، دانشمند کامپیوتر سابق دانشگاه کلمبیا تأسیس شده بود، از پیچیدهترین الگوریتمهای ریاضی برای معاملات مالی استفاده میکرد.
بیزوس در این شرکت ساعتهای طولانی را صرف مطالعه صنایع مختلف و تحلیل روندهای تکنولوژیک میکرد. موفقیت او بهاندازهای سریع بود که در ۳۰ سالگی بهعنوان جوانترین معاون این شرکت انتخاب شد. این جایگاه به او فرصت داد درک عمیقتری از تجزیهوتحلیل دادهها و تصمیمگیری استراتژیک پیدا کند.
در این زمان او یکی از کلیدیترین اعضای شرکت بود و درآمد سالانهاش به حدود یک میلیون دلار میرسید.
درآمد سالانه بیزوس قبل از تأسیس آمازون حدود یک میلیون دلار بود
سال ۱۹۹۴ بیزوس در حین بررسی فرصتهای جدید تجاری، به آماری برخورد که تمامی افکار او را درمورد آینده تغییر داد. دادههای رسمی نشان میداد که ترافیک وب با نرخ سالانه ۲۳۰۰ درصد درحالرشد است. این عدد آنقدر شگفتانگیز و باورنکردنی بهنظر میرسید که بیزوس بارها محاسباتش را چک کرد تا مطمئن شود اشتباه نمیکند.
تأسیس آمازون: از کتاب تا کهکشان
جف بیزوس در اندیشهی استفاده از پتانسیل اینترنت، لیستی از ۲۰ کالا را برای فروش آنلاین آماده کرد و سرانجام کتاب را برگزید: کتاب تنوع بالایی داشت، با نرخ ثابتی فروخته میشد و معمولاً از تقاضای پایداری برخوردار بود. علاوه بر این، حتی بزرگترین کتابفروشیهای زنجیرهای هم به دلیل محدودیت فضای فیزیکی نهایتاً ۱۷۵ هزار عنوان کتاب داشتند.
بیزوس افکار خود را با رئیسش در میان گذاشت. او ایدهی جف را تحسین کرد؛ اما پیشنهاد داد شغل امن خود را حفظ کند. بیزوس بعدها در مصاحبهای گفت:
بهترین راه برای تصمیمی کاملاً شخصی، این بود که خودم را در ۸۰ سالگی تصور کنم. همیشه میخواستم سطح پشیمانیهایم را در ۸۰ سالگی به حداقل برسانم. نمیخواهم وقتی به این سن رسیدم، بنشینم و با خودم آرام فکر کنم و بابت فهرست بزرگترین پشیمانیهای زندگیام افسوس بخورم.
این موضوع در مورد تمامی مسیرهایی که دنبال نمیکنیم مصداق دارد. ما تعجب میکنیم که چه اتفاقی میافتاد اگر انتخاب دیگری کرده بودیم. مثل وقتی کسی را دوست داریم و به او نمیگوییم و از دستش میدهیم. اگر شکست میخوردم، در ۸۰ سالگی از امتحانکردن چیزی که برای آن بسیار هیجانزده بودم پشیمان نمیشدم؛ ولی اگر تلاش نمیکردم این افسوس برای همیشه با من میماند.
تابستان ۱۹۹۴، جف بیزوس و همسرش مکنزی در یک تویوتا کرولا قرمز، نیویورک را به مقصد سیاتل ترک کردند. انتخاب سیاتل حساب شده بود: این شهر خانهی مایکروسافت و هزاران مهندس بااستعداد بود، مالیاتبردرآمد چندانی نداشت، کیفیت زندگی بالایی را برای شهروندانش فراهم میکرد و مهمتر از همه، بزرگترین عمدهفروش کتاب آمریکا، Ingram، در ایالت همسایه (تنسی) مستقر بود.
بیزوس برای اجرای ایده فروشگاه آنلاین از فهرست ۲۰ کالا، کتاب را انتخاب کرد
بیزوس و همسرش پس از رسیدن به سیاتل خانهای را در بلوو با هزینهی ماهانه ۸۹۰ دلار اجاره کردند و گاراژ خانه به دفتر کار تبدیل شد. بیزوس اولین کارمندانش را از طریق آگهی محلی پیدا کرد. متن آگهی ساده بود:
«به دنبال توسعهدهندگان نرمافزار هستیم. داوطلبان ایدئال باید علاقهی زیادی به خلق سیستمهای پیچیده و مقیاسپذیر داشته باشند. ما به دنبال افرادی هستیم که هوش بالا، جاهطلبی و اخلاق کاری قوی دارند.»
جف و اولین کارمندانش مدتی را روی انتخاب نام شرکت صرف کردند: Cadabra ،Relentless ،MakeItSo و در نهایت Amazon.com بهافتخار بزرگترین رودخانهی جهان.
جف بیزوس: «نگذارید در ۸۰ سالگی فهرست کارهایی که از انجامندادن آنها پشیمانید، طولانی باشد.»
بیزوس اولین کارمندان آمازون را از طریق آگهی محلی پیدا کرد
در همین گاراژ که حالا به انبار کتاب تبدیل شده بود، بیزوس میز کاری خودش و تیم را با در چوبی ارزانقیمت و پایههای ۱۰ دلاری ساخت. این میز که مدتی بعد با نام Door Desk شهرت یافت، به نماد صرفهجویی در آمازون تبدیل شد و تا سال ۲۰۱۳ در دفتر مرکزی آمازون باقی ماند.
۱۶ جولای ۱۹۹۵، آمازون بهصورت رسمی فعالیت خود را آغاز کرد. اولین محصول فروختهشده کتابی با عنوان «Fluid Concepts and Creative Analogies» بود که سفارش آن از پنسیلوانیا ثبت شد. بیزوس میگوید:
ما کتاب را بستهبندی کردیم، با دقت چسب زدیم و آن را به اداره پست رساندیم، انگار که مهمترین مأموریت زندگیمان بود.
آمازون طی نخستین ماه، در ۴۵ کشور و ۵۰ ایالت آمریکا فروش داشت. تا پایان سال ۱۹۹۵، فروش ماهانهی شرکت به ۱۳۳ هزار دلار میرسید. رشد کسبوکار آنقدر سریع بود که سیستمهای اولیهی شرکت از پردازش سفارشها عاجز ماندند. کارمندان شبها در رستورانها میخوابیدند تا سفارشها عقب نیفتد.
ماه می سال ۱۹۹۷، روزی سرنوشتساز برای آمازون بود. سهام شرکت در نزدک با نماد AMZN و قیمت اولیهی ۱۸ دلار برای هر سهم عرضه شد. بیزوس در نامهی معروفش به سهامداران گفت که آمازون یک شرکت «روز اول» (DAY ONE) است و سودآوری کوتاهمدت را فدای چشمانداز بلندمدت خواهد کرد.
سهام آمازون زمانی در بورس عرضه شد که این شرکت هنوز به سودآوری نرسیده بود
به اعتقاد او شرکتهای روز اول مانند استارتاپها عمل میکنند و در عین نوآوری و حرکت و تغییر دائمی، روی نیازهای مشتریان متمرکز میشوند. این نامه بعدها به مانیفست آمازون تبدیل شد و هر سال بازنشر میشود.
سال ۱۹۹۸، رقبای قدرتمند آمازون یکبهیک سر برکشیدند. یکی از این شرکتها Barnes & Noble بود که با سرمایهای عظیم و هزار فروشگاه فیزیکی، پلتفرم Barnesandnoble.com را راهاندازی کرد و رقم غیرقابل تصوری را به تبلیغات اختصاص داد.
حالا ادامهی حیات آمازون به نوآوریهای جدید بستگی داشت و بهترین ایدهی بیزوس، عرضهی اقلام دیگری مانند آلبومهای موسیقی بود. تا یک سال بعد یعنی سال ۱۹۹۹ کالاهای دیگری نیز به فهرست فروش شرکت اضافه شدند و روند رشد آمازون با نرخی صعودی افزایش یافت.
کتابفروشی زنجیرهای Barnes & Noble با راهاندازی یک پلتفرم آنلاین به جدیترین رقیب این شرکت تبدیل شد
شرکت ۸ میلیون مشتری داشت، فروش سالانهاش به ۱٫۶ میلیارد دلار رسید و ارزش سهام آمازون از مجموع سه غول خردهفروشی سنتی کتاب بیشتر شد. مجلهی تایم بیزوس را بهعنوان «مرد سال» انتخاب کرد.
اما سال ۲۰۰۰، طوفان داتکام همهچیز را تغییر داد. قیمت سهام آمازون از اوج ۱۰۷ دلار در دسامبر ۱۹۹۹ به کمتر از ۷ دلار در سپتامبر ۲۰۰۱ سقوط کرد.
نشریهی معتبر مالی Barron's در مقالهای با تیتر Amazon.Bomb پیشبینی کرد که بیزوس بهزودی ورشکست خواهد شد. پس از آن بیزوس نوآوریهای جدیدی مثل «خرید با یک کلیک» و «ارسال رایگان برای خریدهای بالای ۹۹ دلار» را معرفی کرد.
آمازون با رویکرد مارکتپلیس، رشد بیسابقهای را تجربه کرد
بااینحال خلاقانهترین ابتکار این دوره برنامهی Marketplace بود. آمازون به رقبای کوچک اجازه داد در پلتفرمش محصول بفروشند؛ ایدهای که در آن زمان عجیب به نظر میرسید اما بعدها به یکی از سودآورترین بخشهای شرکت تبدیل شد.
نوامبر ۲۰۰۱ درحالیکه اکثر شرکتهای اینترنتی ورشکست شده بودند، آمازون اولین سود فصلی خود را به مبلغ ۵ میلیون دلار گزارش کرد. تا پایان ۲۰۰۲، آمازون نهتنها از بحران جان سالم به در برده بود، بلکه ثابت کرده بود که مدل تجارت الکترونیک میتواند سودآور باشد.
گسترش امپراتوری آمازون: از AWS تا سرویسهای پرایم
پس از ترکیدن حباب داتکام، سرمایهگذاران روی خوشی به استارتاپهای هرچند نوآور نشان نمیدادند. بیزوس طیف کالاهای آمازون را گسترش داده بود و هر روز تعداد اقلام جدیدی به فهرست این پلتفرم افزوده میشد.
اما نقطهعطف این شرکت سال ۲۰۰۲ و با راهاندازی آمازون وبسرویس (AWS) رقم خورد. ماجرا از جایی شروع شد که مت راند، مهندس زیرساخت آمازون، متوجه شد که تیمهای مختلف شرکت وقت زیادی را صرف حل مشکلات مشابه زیرساختی میکنند.
AWS ابتدا فقط برای پشتیبانی داخلی آمازون طراحی شده بود
او یادداشتی برای آلن ورمولن، مدیر ارشد فناوری و جف بیزوس نوشت و پیشنهاد کرد سیستمهای داخلی آمازون را استانداردسازی کنند. بدین ترتیب سرویس AWS بهعنوان ابزاری برای پشتیبانی داخلی شرکت طراحی شد.
چیزی نگذشت که جف بیزوس پتانسیل این خدمات را حس کرد و تصمیم گرفت زیرساختها را به شرکتهای دیگر نیز ارائه دهد. آمازون وبسرویس تا سال ۲۰۱۵ به یکی از سودآورترین بخشهای شرکت تبدیل شد. بخش خدمات ابری آمازون تا به امروز بزرگترین ارائهدهندهی سرویسهای ابری جهان شناخته میشود و حدود ۳۲ تا ۳۵ درصد این بازار را در دست دارد.
اما جف بیزوس بهتر از هر کسی میدانست مشتریان وفادار چه نقشی در موفقیت هر کسبوکار ایفا میکنند. استراتژی او برای راهاندازی سرویس پرایم، گامی بزرگ در جلب رضایت مردم بود. خریداران با خرید اشتراک میتوانستند سفارشهای خود را سریعاً تحویل بگیرند و به خرید بیشتر ترغیب شوند.
تعداد مشترکین این سرویس تا سال ۲۰۱۵ به بیش از ۵۰ میلیون نفر رسید و بیزوس در نقلقولی معروف پرایم را «فرصتی برای شادکردن مشتریان در هر خرید» نامید.
سرویسهای پرایم مشتریان وفاداری را پیرامون اکوسیستم آمازون حفظ کردند
سال ۲۰۰۹، آمازون Zappos را به قیمت ۱٫۲ میلیارد دلار خرید؛ بزرگترین خرید شرکت تا آن زمان. برخلاف دیگر خریدهای آمازون، بیزوس فرهنگ منحصربهفرد Zappos را حفظ کرد و به تونی هسیه، مدیرعامل آن، استقلال کامل داد.
سال ۲۰۱۱ بیزوس حس کرد زمان آن فرارسیده است که آمازون وارد حوزهی تولید محتوا شود. او Amazon Studios را برای تولید فیلم و سریال تأسیس کرد و Prime Video به رقیبی جدی برای Netflix تبدیل شد.
سال ۲۰۱۴، آمازون دستیار صوتی Alexa را معرفی کرد که با اسپیکرهای Echo کار میکرد. این محصول، اولین تلاش جدی آمازون برای ورود به حوزهی هوش مصنوعی بود. بیزوس در یکی از مصاحبهها در این زمان گفت: «ما میخواهیم فناوری را بهگونهای ارائه دهیم که زندگی مردم را سادهتر و کارآمدتر کند.»
خرید واشنگتنپست: معاملهای برای تغییر چهرهی رسانه
سال ۲۰۱۳، جف بیزوس، روزنامهی واشنگتنپست را به مبلغ ۲۵۰ میلیون دلار خریداری کرد. این خرید که بهصورت شخصی انجام شد و ارتباطی با شرکت آمازون نداشت، توجه زیادی را در دنیای رسانه و تجارت به خود جلب کرد.
واشنگتنپست که از سال ۱۸۷۷ منتشر میشد، برای بیش از ۸۰ سال در مالکیت خانواده گراهام قرار داشت. این روزنامه با گزارشهای تحقیقی مهمی مانند رسوایی واترگیت شهرت جهانی کسب کرده بود، اما در سالهای منتهی به فروش، در گرداب چالشهای دشواری مانند کاهش درآمدهای تبلیغاتی، افت فروش نسخههای چاپی و رقابت شدید با رسانههای دیجیتال گرفتار شده بود.
خانوادهی گراهام به دنبال راهی برای نجات روزنامه بودند و در این شرایط، بیزوس با پیشنهاد خود وارد میدان شد.
خانوادهی گراهام به دنبال راهی برای نجات روزنامه در دوران گذار دیجیتال بودند
اولین انگیزهی بیزوس، علاقهی شخصی او به اخبار و روزنامهنگاری بود. او بارها اذعان کرده بود که رسانههای آزاد و مستقل، ستون اصلی دموکراسی هستند. اما دومین دلیل، دیدگاه بلندمدت او نسبت به فناوری بود. بیزوس باور داشت که با استفاده از تکنولوژی و نوآوری، میتوان مشکلات مالی واشنگتنپست را حل کرد و آن را به سوددهی رساند. در این مسیر او روی تجربهی خود در رشد و سوددهی آمازون حساب میکرد.
بیزوس میخواست تحریریهی روزنامهی واشنگتنپست استقلال خود را حفظ کند
یکی از مهمترین تصمیمات بیزوس، حفظ استقلال تحریریهی روزنامه بود. او اعلام کرد که در محتوای خبری و سیاستهای تحریریه دخالت نخواهد کرد و اجازه میدهد تیم روزنامهنگاری با حفظ استانداردهای حرفهای خود به کار ادامه دهد؛ اما درعینحال زیرساختهای دیجیتال این روزنامه را بهطور کامل بازسازی کرد.
واشنگتنپست تحت مالکیت بیزوس، با بهرهگیری از الگوریتمها، دادهکاوی و روشهای پیشرفته توزیع محتوا، توانست مخاطبان جدیدی جذب کند.
به عقیدهی کارشناسان خرید واشنگتنپست دو وجه مثبت و منفی داشت. روی روشن ماجرا این بود که تعداد کاربران آنلاین این روزنامه بهطور چشمگیری افزایش یافت و میزان بازدید از وبسایت آن چندین برابر شد. بیزوس همچنین سیستم اشتراک دیجیتال را معرفی کرد که به منبع درآمدی پایدار برای واشنگتنپست تبدیل شد.
همچنین، این روزنامه توانست بار دیگر جایگاه خود را در بین معتبرترین منابع خبری جهان باز یابد. گزارشهای تحقیقی واشنگتنپست در دوران بیزوس، مانند افشاگریهای مربوط به سیاستهای دولت آمریکا، نشان داد که کیفیت محتوا همچنان اولویت اصلی این رسانه است.
اما کم نبودند منتقدانی که باور داشتند رسانهها نباید تحت مالکیت میلیاردرها باشند، زیرا ریسک جهتدهی افکار عمومی در این شرایط بسیار بالاتر میرود. چالش دیگر نیز رقابت شدید و گریزناپذیر روزنامهها با رسانههای اجتماعی بود، معادلهای که هنوز به تعادل نرسیده است و اختلاف ژورنالها با وزن سنگین شبکههای اجتماعی همچنان ادامه دارد.
حالا جف بیزوس درگیر پروژهی بزرگ دیگری بود، عظیمترین برنامهای که در آرزوهای کودکی او ریشه داشت.
بلو اوریجین و رؤیای فتح فضا
جف بیزوس در سال ۲۰۰۰ شرکت بلو اوریجین را با شعار For the Benefit of Earth تأسیس کرد؛ زمانی که آمازون هنوز در مراحل اولیهی رشد خود بود. او بهنوعی میخواست رؤیای دیرینهی خود را برای فضانوردی و اکتشافات فضایی پی بگیرد. نام «بلو اوریجین» نیز به دو عنصر اشاره داشت: زمین، نقطهی آغاز بشریت (اوریجین) و آبی (بلو)، رنگ سیارهی ما.
برخلاف اسپیسایکس که از همان ابتدا بر مأموریتهای بزرگ و ارسال محمولهها به مدار تمرکز داشت، بلواوریجین رویکردی محتاطانه و مرحلهای در پیش گرفت.
بلو اوریجین رؤیای دیرینهی بیزوس در زمینهی اکتشافات فضایی بود
هدف اولیهی شرکت توسعهی فناوریهای قابل استفادهی مجدد برای سفرهای فضایی بود. بیزوس معتقد بود که ساخت فضاپیماهایی که بتوانند چندین بار استفاده شوند، کلید کاهش هزینههای فضایی و تجاریسازی آن خواهد بود.
در سالهای اولیه، بلو اوریجین بهصورت محرمانه و در خفا فعالیت میکرد. بیزوس زمین بسیار وسیعی را در تگزاس خریده بود که بهعنوان سایت آزمایشی پرتابهای اولیهی موشکها استفاده میشد. بین سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۱، شرکت چندین نمونهی اولیه را آزمایش کرد که با شکستها و موفقیتهای متعددی همراه بود، اما بیزوس روی چشمانداز بلندمدت تمرکز داشت.
سال ۲۰۱۵، بلو اوریجین اولین پرتاب و فرود موفقیتآمیز راکت New Shepard را انجام داد، نقطه عطفی که توجهات جهانی را به خود جلب کرد. هدف اصلی این موشک که بهافتخار آلن شپرد، اولین آمریکایی که به فضا سفر کرد نامگذاری شده، حمل مسافران به فضا بود. این موشک برای سفرهای زیرمداری طراحی شده و میتواند مسافران را تا ارتفاع ۱۰۰ کیلومتری از سطح زمین، معروف به خط کارمان ببرد.
سال ۲۰۱۷ بیزوس اعلام کرد که حدود یک میلیارد دلار از سهام آمازون خود را میفروشد تا بلو اوریجین را تأمین مالی کند. در همین سال، شرکت جزئیات راکت سنگین نیوگلن (New Glenn) را معرفی کرد که برای حمل محمولههای بزرگتر به مدار زمین طراحی شده بود.
در ادامه سال ۲۰۱۹ بیزوس از طرح جاهطلبانهی بلومون (Blue Moon) رونمایی کرد، یک فرودگر ماه که میتواند تجهیزات و احتمالاً فضانوردان را به سطح ماه منتقل کند. این پروژه بخشی از چشمانداز بزرگتر ناسا برای بازگشت به ماه محسوب میشود.
جف بیزوس و برادرش مارک در اولین پرواز سرنشیندار نیوشپرد حضور داشتند
اولین پرواز سرنشیندار نیوشپرد سال ۲۰۲۱ انجام شد که جف بیزوس و برادرش مارک از جمله سرنشینان آن بودند. این موفقیت نشان میداد که رؤیای بیزوس برای پروازهای فضایی تجاری چندان دور از دسترس نیست.
اما پس از این پرواز سیلی از انتقادات برنامههای او را نشانه گرفت. برخی این پرواز را نمایشی از «سرمایهداری فضایی» میخواندند. برنی سندرز، سناتور آمریکایی، گفته بود: «درحالیکه بیزوس به فضا میرود، ما روی زمین با فقر و نابرابری میجنگیم.» جف برای آرامکردن جو موجود، ۲۰۰ میلیون دلار به مؤسسات خیریه اهدا کرد.
یکی دیگر از پروژههای مهم بلواوریجین، اوربیتال ریف (Orbital Reef) نام دارد. این پروژه که با همکاری شرکتهای دیگر مانند بوئینگ اجرا میشود، هدف ساخت یک ایستگاه فضایی تجاری را دنبال میکند. اوربیتال ریف قرار است تا اواخر دههی ۲۰۲۰ عملیاتی شود و بهعنوان یک دهکدهی فضایی، برای تحقیقات علمی، گردشگری و فعالیتهای تجاری مورد استفاده قرار گیرد.
بیزوس بارها تأکید کرده که نهتنها به دنبال تجاریسازی فضا بلکه بهبود شرایط زندگی روی زمین از طریق انتقال صنایع به فضا است. به عقیدهی او صنایع آلاینده و تولیدات سنگین باید به فضا منتقل شوند و زمین بهعنوان مکانی برای سکونت و زندگی انسانها و کشاورزی باقی بماند.
بیزوس به دنبال بهبود شرایط زندگی روی زمین از طریق انتقال صنایع سنگین به فضا است
او این ایده را از جرارد اونیل، استاد فیزیک دانشگاه پرینستون، الهام گرفت که معتقد بود انسانها باید در آینده در کلونیهای فضایی زندگی کنند. بیزوس سال ۲۰۲۱ گفته بود: «زمین بهترین گنجینهای است که ما داریم، حیرتانگیزترین و زیباترین سیاره. وظیفهی ما این است که آن را برای نسلهای آینده حفظ کنیم.»
او همچنین سال ۲۰۲۳ درمورد چشمانداز آیندهی انسان در یک قرن بعد گفت:
من دوست دارم ببینم یک تریلیون انسان در منظومهی شمسی زندگی میکنند. اگر یک تریلیون انسان داشتیم، در هر زمان، هزار موتزارت و هزار انیشتین زندگی میکردند. تصور کنید منظومهی شمسی ما پر از حیات و هوش و انرژی باشد و ما بهراحتی بتوانیم از تمدنی به این بزرگی با تمام منابع منظومهی شمسی حمایت کنیم.
تنها راه برای رسیدن به این چشمانداز، توسعهی ایستگاههای فضایی غولپیکر است. سطوح سیارهها خیلی کوچک هستند؛ مگر اینکه آنها را به ایستگاههای فضایی بزرگ یا چیزی دیگر تبدیل کنید. ولی ما موادی را از ماه و اجرام نزدیک به زمین و از کمربند سیارکها و غیره میگیریم و کلونیهای عظیمی به سبک اونیل میسازیم و مردم در آنها زندگی میکنند. آنها نسبت به سطوح سیارهای مزایای زیادی دارند. میتوانید آنها را بچرخانید تا جاذبهی طبیعی زمین را به دست آورید. میتوانید آنها را در جایی که میخواهید قرار دهید.
فکر میکنم بیشتر مردم میخواهند در نزدیکی زمین زندگی کنند، نه لزوماً در مدار زمین، بلکه در نزدیکی مدارهای مجاور زمین. بهاینترتیب آنها میتوانند نسبتاً سریع بین ایستگاه خود و زمین حرکت کنند. من فکر میکنم بسیاری از مردم، بهخصوص در مراحل اولیه، نمیخواهند زمین را بهطور کامل رها کنند.
مهمترین انتقاداتی که به شرکت بلو اوریجین وارد میشود، در بحث مقایسهی این شرکت با اسپیس ایکس پیش میرود. با وجود اینکه بلواوریجین در پروژههای خود پیشرفت میکند، ولی به عقیدهی بسیاری از کارشناسان با اسپیس ایکس فاصلهی زیادی دارد.
شاید به همین دلیل این شرکت بعد از قرارداد ناسا با اسپیسایکس در زمینهی توسعهی ماهنشین برنامهی آرتمیس برآشفت و شکایتی علیه ناسا تنظیم کرد؛ که البته شکست خورد. اما ایلان ماسک هم از منتقدین سرسخت بیزوس محسوب میشود و چندین بار او را به تنبلی متهم کرده است.
بااینحال پروژهی Kuiper، پاسخ بیزوس به استارلینک ایلان ماسک، با جدیت دنبال میشود. سال ۲۰۲۰ آمازون متعهد شد ۱۰ میلیارد دلار به این پروژه تزریق کند. بیزوس شخصاً در جلسات این پروژه شرکت میکرد و روی جزئیات فنی آن وقت میگذاشت.
کنارهگیری از مدیرعاملی آمازون و انتقال قدرت به اندی جسی
فوریهی ۲۰۲۳ جف بیزوس تصمیم خود را برای کنارهگیری از مدیرعاملی آمازون رسماً اعلام کرد و اندی جسی رهبر آمازون وبسرویس را بهعنوان جایگزین خود برگزید. از این تاریخ به بعد او در سمت رئیس اجرایی آمازون کنار این شرکت باقی ماند، ولی هنوز رؤیاهای زیادی داشت. بیزوس در آخرین نامهاش به کارکنان شرکت نوشته بود:
من در آمازون با باهوشترین و مستعدترین همتیمیها کار کردم. وقتی اوقات خوبی داشتیم، شما فروتن بودید. در شرایط سخت روحیهی قوی و حامی خودتان را نشان دادید. کارکردن در این تیم باعث افتخار من است.
حالا از این انتقال هیجانزدهام. میلیونها مشتری از خدمات ما استفاده میکنند و بیش از یک میلیون نفر برای امرارمعاش به آمازون وابستهاند. مدیرعامل آمازون بودن مسئولیتی عمیق و سخت است. وقتی چنین مسئولیتی دارید، بهسختی میتوانید روی چیز دیگر متمرکز شوید. من بهعنوان رئیس اجرایی درگیر طرحهای مهم آمازون میمانم، اما باید زمان و انرژیام را روی پروژههایی مانند صندوق زمین، صندوق روز اول، بلو اوریجین، واشنگتنپست و علایق دیگرم هم بگذارم. این انتقال جایگاه به معنای بازنشستگی من نیست. باید به تأثیری که این پروژهها روی زندگی مردم خواهند داشت، توجه کنیم.
پس از کنارهگیری از مدیرعاملی آمازون، بیزوس وقت بیشتری برای ارزیابی استارتاپهای نوآور گذاشت: مثلاً روی Altos Labs شرکتی که روی افزایش طول عمر انسان کار میکند، سرمایهگذاری کرد و از اولین حامیان مالی آنتروپیک بود که حالا بهعنوان یکی از برترین شرکتهای هوش مصنوعی جهان، جدیترین رقیب اوپنایآی شناخته میشود.
فصل انتقادات از جف بیزوس: قدرت، ثروت و مسئولیت
جف بیزوس دو دههی کامل بهخاطر شرایط بد کارگران انبارهای آمازون با انتقادات شدیدی مواجه بود. در تمامی این سالها کارگران از فشار کاری بالا، نظارت مداوم دیجیتال، محدودیت زمان استراحت و اهداف عملکردی غیرواقعبینانه شکایت داشتند و گزارشهای متعددی از موارد نقص ایمنی، صدمات شغلی و عدم رسیدگی مناسب به شکایات کارکنان منتشر میشد.
کارکنان آمازون حتی در دوران کرونا تحت شرایط سخت و با دستمزدهای پایین کار میکردند
بیزوس تحتفشار رسانهها سال ۲۰۱۸ حقوق کارکنانش را افزایش داد، اما شدیداً با تشکیل اتحادیههای صنفی مخالف بود و حتی متهم شد که فعالین کارگری را اخراج میکند و کمپینهای تبلیغاتی علیه اتحادیهها راه میاندازد. حتی در دوران کووید ۱۹ که آمازون درآمدزایی فوقالعاده بالایی داشت، اغلب کارمندان آمازون تحت شرایط سخت با دستمزدهای پایین کار خود را ادامه میدادند.
بیزوس همچنین متهم بود که از روشهای پیچیدهای برای پرداخت کمتر مالیات فدرال استفاده میکند. البته این اتهام به دیگر شرکتهای بزرگ فناوری مانند متا نیز وارد بود.
فعالین محیطزیست گروه بعدی منتقدان بیزوس را تشکیل میدادند که اعتراض خود را عمدتاً به حجم بالای بستهبندی، انتشار گازهای گلخانهای ناشی از حملونقل و مصرف انرژی مراکز داده ابراز میکردند.
بهعلاوه آمازون بهخاطر جمعآوری گستردهی اطلاعات کاربران و استفاده از دستیار صوتی الکسا برای نظارت بر مشتریان مورد انتقاد قرار میگیرد.
بیزوس میگوید آمازون فرصتهای شغلی زیادی ایجاد کرده است و تأثیر مثبت چشمگیری بر اقتصاد آمریکا دارد
تا به اینجای کار، بیزوس معمولاً از هر فرصتی برای دفاع از عملکرد آمازون استفاده و بر مزایای اقتصادی و خدماتی شرکت تأکید میکند. او استدلال میکند که آمازون فرصتهای شغلی زیادی ایجاد کرده است و تأثیر مثبت چشمگیری بر اقتصاد آمریکا دارد.
شاید یکی از ویژگیهایی که بیزوس را از سایر مدیران بزرگ فناوری متمایز میکرد، این بود که او تا زمانی که تحتفشار شدید و تذکرات جدی قرار نگرفت، ابایی نداشت از اینکه خود را به مسائل خیریهی بیتوجه نشان دهد.
رسانهها میگفتند درحالیکه افرادی مانند بیل گیتس و وارن بافت متعهد شدهاند بخش اعظم ثروت شخصی خود را به امور خیریه اختصاص دهند، او هزینههای هنگفتی را صرف خریدهای شخصی میکند.
قضاوت مخارج شخصی جف بیزوس و اینکه ثروتمندان بهطور عمومی چگونه باید به مشکلات جهانی واکنش نشان دهند، کار سادهای نیست. برای مثال او عمارت مجللی به ارزش ۱۶۵ میلیون دلار در بورلی هیلز خرید که در زمان خود به گرانترین خانهی کالیفرنیا شهرت داشت. سپس دهها میلیون دلار را برای خرید املاک اطراف این خانه صرف کرد تا بهزعم خود او، حریم خصوصی بیشتری داشته باشد.
در یک مورد بحثبرانگیز دیگر، بیزوس ۴۲ میلیوندلار روی ساخت ساعتی سرمایهگذاری کرد که قرار بود ۱۰ هزار سال کار کند.
در مقابل فشار فعالان سیلیکونولی، بیزوس سال ۲۰۱۸ «صندوق روز اول» را راهاندازی کرد و طی همان سال اول مبلغ ۲ میلیارد دلار به این مؤسسه که در زمینهی کمک به بیخانمانها و دانشآموزان مناطق کمدرآمد فعالیت میکند، اهدا کرد.
سال ۲۰۲۰، جف بیزوس اعلام کرد که ۱۰ میلیارد دلار از دارایی خود را به تأسیس Bezos Earth Fund اختصاص خواهد داد. این صندوق با هدف مبارزه با تغییرات اقلیمی، حفاظت از منابع طبیعی و حمایت از انرژیهای تجدیدپذیر راهاندازی شد. بیزوس تاکنون بخش قابل توجهی از این سرمایه را به پروژههای جهانی؛ مانند احیای جنگلهای آمازون، حفاظت از اقیانوسها، و توسعهی فناوریهای سبز اختصاص داده است.
سال ۲۰۲۳، صندوق زمین یکی از بزرگترین حمایتهای مالی را به پروژهای برای تولید انرژی خورشیدی در صحرای آفریقا اختصاص داد. او گفته بود: «ما باید فناوریهایی ایجاد کنیم که انتشار کربن را به صفر برسانند. آیندهی ما به تصمیماتی که امروز میگیریم بستگی دارد.»
بیزوس بزرگترین شرکت تجارت الکترونیک جهان و بزرگترین سرویس ارائهدهندهی زیرساختهای ابری را بنیانگذاری کرد و بهمرور زمان به مدیر بالغتری تبدیل شد؛ اما نگاه او به نتایج بلندمدت و عطش سیریناپذیرش به پیشرفت هنوز در آستانهی ۶۱ سالگی مانند روزی است که به سیاتل سفر کرد تا طرحی را راهاندازی کند که کسی امیدی به موفقیت آن نداشت.
آنچه بیزوس را از بسیاری از کارآفرینان مشهور متمایز میکند، این واقعیت است که برای او هر موفقیت، شروع پروژهای دیگر محسوب میشود؛ هرچند به بهایی گزاف. انگار او پایان راهی برای مسیر حرفهای خود متصور نیست و شاید طرح طلایی او هنوز در راه باشد.