بیوگرافی باربارا مک‌کلینتاک، گیاه‌شناسی با جایزه نوبل پزشکی

دوشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۸ - ۲۱:۳۰
مطالعه 19 دقیقه
باربارا مک‌کلینتاک، یکی از دانشمندان بزرگ ژنتیک قرن بیستم بود که به‌خاطر مطالعات گسترده در آن حوزه، جایزه‌ی نوبل فیزیولوژی و پزشکی را دریافت کرد.
تبلیغات

باربارا مک‌کلینتاک (Barbara McClintock)، دانشمند گیاه‌شناس آمریکایی بود که با مطالعات درباره‌ی ژنتیک گیاه ذرت، حوزه‌های جدیدی از این علم را به جهان معرفی کرد. او فعالیت حرفه‌ای خود را با مطالعات سیتوژنتیک گیاه ذرت شروع کرد و تا پایان عمر نیز به آن مشغول بود. تمرکز اصلی تحقیقات مک‌کلینتاک تغییر کروموزوم‌های ذرت در طول تولید بود.

توسعه‌ی روش‌هایی برای تصویرسازی کروموزوم‌های ذرت و تحلیل‌های میکروسکوپی از تغییرات ایجادشده در آن، زمینه‌های اصلی فعالیت‌های مک‌کلینتاک را تشکیل می‌داد. این فعالیت‌ها به ارائه‌ی نظریه‌هایی بنیادین در علم ژنتیک منجر شد که پیشرفت علم را در سال‌های میانی قرن بیستم به‌همراه داشت. تهیه‌ی اولین نقشه‌ی کامل از ژن‌های ذرت و ارائه‌ی نظریه‌ی نوترکیبی ژنی و کشف ارتباط بین ژن‌ها و خصوصیات فیزیکی، از دستاوردهای مهم مک‌کلینتاک بودند که علاوه‌بر جایزه‌ی نوبل، افتخارات متعدد دیگری برای او در پی داشتند.

باوجودآنکه مک‌کلینتاک تحقیقات خود را در دهه‌های ۱۹۴۰ و ۱‍۹۵۰ انجام داد و منتشر کرد، تا چند دهه بعد، اهمیت و صحت آن‌ها ناشناخته مانده بود. درنهایت در دهه‌ی ۱۹۷۰، دانشمندان مکانیزم تغییرات ژنتیک را درک کردند و از آن زمان، جوایز و افتخارات فراوانی نصیب باربارا شد.

باربارا مک کلینتاک / Barbara McClintock

امضای مک‌کلینتاک

تولد و تحصیل

باربارا مک‌کلینتاک در ۱۶ژوئن۱۹۰۲ در هارتفورد کنتیکت به‌دنیا آمد. نام شناسنامه‌ای او الینور بود؛ اما والدینش او را باربارا صدا می‌زدند. آن‌ها اعتقاد داشتند نام باربارا بیشتر با شخصیت بی‌باک و عالی دخترشان هم‌خوانی دارد. الینور بیشتر نامی دخترانه بود که با رفتارهای دختر خانواده‌ی مک‌کلینتاک هم‌خوانی نداشت. 

پدر باربارا، هنری مک‌کلینتاک، پزشک خانواده بود که به‌همراه والدینش از بریتانیا به آمریکا مهاجرت کرده بودند. مادرش، سارا هندی، اهل خانواده‌ای اشرافی از بوستون بود. سارا خانه‌دار، هنرمند، شاعر و صاحب چهار فرزند بود که باربارا سومین فرزند وی محسوب می‌شود. رابطه‌ی باربارا با مادرش از همان ابتدا با مشکلاتی مواجه شد. او بین ۳ تا ۵ سالگی، بیشتر اوقات خود را نزد عمو و عمه‌اش در ماساچوست می‌گذراند تا به مادرش استرس کمتری وارد شود.

باربارا مک کلینتاک / Barbara McClintock

فرزندان خانواده‌ی مک‌کلینتاک (باربارا نفر دوم از سمت راست)

باربارا با ورود به سن مدرسه، نزد والدینش در هارتفورد بازگشت. در سال ۱۹۰۸ نیز، کل خانواده به بروکلین نقل‌مکان کردند. او برخلاف رابطه‌ی نه‌چندان گرمش با مادر، دوستی عمیقی با پدرش داشت. به‌هرحال، پدرومادر باربارا بسیار تلاش می‌کردند تا او زندگی دلخواهش را بسازد. حتی اگر پرداختن به کارهای دیگر بیش از مدرسه در اولویت باربارا بود، آن‌ها مخالفتی با دخترشان نداشتند. مک‌کلینتاک از همان سنین کودکی، تنهابودن و پرداختن به علاقه‌مندی‌هایش را به کارهای دیگر ترجیح می‌داد.

باربارا در کودکی رابطه‌ی خوبی با مادرش نداشت و اکثر اوقات از او دور بود

دبیرستان اراسموس هال (Erasmus Hall) در بروکلین میزبان باربارا مک‌کلینتاک بود و معلمان استعداد فراوان او را درک می‌کردند. آن‌ها شغلی شبیه به استادی دانشگاه را در آینده‌ی باربارای جوان می‌دیدند. البته، مادر باربارا با چنین سرنوشتی برای دخترش موافق نبود و استادان زن دانشگاه را موجوداتی عجیب می‌دانست. به‌هرحال، او نگران بود که دخترش به‌‌دلیل تحصیلات قید ازدواج را بزند؛ به‌همین‌دلیل، او را از رفتن به کالج منع کرد.

در سال ۱۹۱۹، پدر باربارا توانست سارا را راضی کند که دخترشان تحصیلات دانشگاهی را شروع کند. او در همان سال و در ۱۷ سالگی، به دانشگاه کرنل در ایتاکا نیویورک رفت. ترک‌کردن خانه تجربه‌ای شبیه به آزادی برای باربارا بود و او در دوران تحصیلات دانشگاه، نشاط و راحتی بیشتری حس می‌کرد. پس‌ازمدتی، تمایل شدید او به‌تنهایی هم از بین رفت و باربارای جوان به گروه‌های متعدد دانشگاهی و حتی موسیقی جاز پیوست.

باربارا مک کلینتاک / Barbara McClintock

بارابارا درکنار خانواده (نفر دوم ایستاده از سمت راست)

ورود به دنیای ژنتیک

زمانی‌که باربارا به دانشگاه کرنل رفت، آنجا به مرکزی جهانی برای مطالعه‌‌ی ژنتیک ذرت تبدیل شده بود. ادوارد ماری‌ایست، از دانشگاه هاروارد و رولینز امرسون، از دانشگاه کرنل، متخصصان ژنتیک برجسته‌ی آن سال‌ها در حوزه‌ی مطالعات ذرت بودند. در سال‌های پایانی دهه‌ی ۱۹۱۰ و ابتدای ۱۹۲۰، امرسون دانشگاه کرنل را به مرکزی برای مطالعات ژنتیک ذرت تبدیل کرده بود و داده‌های تحقیقاتی و روش‌های نوین مطالعه و فرصت‌های حرفه‌ای همگی در آن دانشگاه جمع شده بودند.

تا سال‌های پایانی دهه‌ی ۱۹۲۰، دانشگاه کرنل در حوزه‌ی مطالعات ژنتیک ذرت به‌حدی پیشرفت کرد که استادان بزرگ و دانشجویان از سرتاسر جهان برای فعالیت در این حوزه به آنجا می‌رفتند. سمینارها و دوره‌های متعددی نیز درباره‌ی موضوع مذکور برگزار می‌شد و حتی سرمایه‌گذاری وزارتخانه‌ی کشاورزی آمریکا پشتیبان تحقیقات علمی بود. به‌هرحال، تحقیقات آن سال‌ها با رهبری امرسون یافته‌های اولیه درباره‌ی ساختار ژنتیکی ذرت و نیز ارث‌بری مشخصات فیزیکی را به‌همراه داشت؛ اما هنوز راه زیادی در پیش بود.

باربارا مک کلینتاک / Barbara McClintock

عکس یادگاری کنگره‌ی بین‌المللی گیاه‌شناسی ایتکا نیویورک (۱‍۹۲۶) (باربارا نفر پنجم ردیف دوم از سمت چپ)

اولین دوره‌ی آموزشی باربارا در رشته‌ی ژنتیک در سال ۱۹۲۱ بود. استاد او، کلاد هاچیسون (Claude Hutchison)، به‌سرعت متوجه توانایی‌های دانشجوی جوانش شد و به او پیشنهاد داد دوره‌های جدی‌تر ژنتیک را برای ادامه‌ی تحصیل انتخاب کند. مک‌کلینتاک از پیشنهاد استادش استقبال کرد. او از همان سال‌ها، علاقه‌ی شدیدی به ژنتیک گیاهان از خود نشان می‌داد و با جدیت مطالعات خود را ادامه داد.

مک‌کلینتاک تا درجه‌ی دکتری در رشته‌ی گیاه‌شناسی دانشگاه کرنل تحصیل کرد

باربارا مک‌کلینتاک به پیشنهاد استادش تحصیلات تکمیلی خود را در کشاورزی و گیاه‌شناسی ادامه داد. او در سال ۱۹۲۳، مدرک کارشناسی ارشد را در رشته‌ی کشاورزی و در سال ۱۹۲۵، کارشناسی ارشد گیاه‌شناسی و در سال ۱۹۲۷، دکترای گیاه‌شناسی را از دانشگاه کرنل دریافت کرد. پایان‌نامه‌های کارشناسی ارشد و دکتری باربارا درباره‌ی مطالعه‌ی ژنتیک گیاهان بود که تمرکز فعالیت و مطالعات سال‌های بعدی زندگی او را مشخص کرد. دکتر مک‌کلینتاک به‌محض پایان تحصیلات به‌عنوان استاد گیاه‌شناسی در دانشگاه کرنل مشغول‌به‌کار شد.

مطالعات سیتوژنتیک

مک‌کلینتاک فرایندهای تحقیقاتی خود را با سیتوژنتیک گیاهان شروع کرد. به‌تعریف ساده‌تر، او با استفاده از میکروسکوپ ساختار سلولی ژنتیک گیاهان را مطالعه می‌کرد. تمرکز اصلی او نیز روی کروموزوم‌ها بود که به‌عنوان مجموعه‌ای از کدهای ژنتیکی داخل سلو‌ل‌ها شناخته می‌شدند. درباره‌ی سیتوژنتیک باید بدانید که این علم دستاوردهایی بسیار مهم‌تر از روش‌های مطالعاتی قبلی علم ژنتیک داشت.

عکس یادگاری کنگره‌ی بین‌المللی گیاه‌شناسی ایتکا نیویورک (۱‍۹۲۶)

نمونه‌ای از تحقیقات مک‌کلینتاک روی ذرت

لاو فیتز رندالف از استادان کرنل و همکاران مک‌کلینتاک در تحقیقات ابتدایی بود. باربارا در دوره‌های پایانی همکاری با رندالف و در مطالعه‌ای میکروسکوپی، توانست ذرتی سه‌جفتی (Triploid) کشف کند که در ادامه‌ی مسیر تحقیقاتش، نقش مهمی ایفا کرد. آن ذرت دسته‌ی کامل سومی از کروموزوم‌ها داشت که به‌نوعی ناهماهنگی ساختاری محسوب می‌شد. در میان ذرت‌های فرند نیز، گیاهی با یک کروموزوم اضافه کشف شد که به‌اصطلاح «تریزومی» شناخته می‌شود.

مک‌کلینتاک با بهره‌گیری از یافته‌ی جدیدش در حوزه‌ی تریزومی، به حل یکی از مسائل بزرگ ژنتیک ذرت در آن سال‌ها مشغول شد. کروموزوم اضافه روند ارث‌بری دانه‌های ذرت را تحت‌تأثیر قرار می‌داد. ادامه‌ی تحقیقات درباره‌ی همین ناهماهنگی‌های کروموزومی، در سال ۱۹۲۹، به انتشار اولین دیاگرام از کروموزوم ذرت در مجله‌ی Science انجامید.

هریت بی. کرایتون یکی از دانشجویان مک‌کلینتاک در دانشگاه کرنل بود. او روی رفتار کروموزوم‌ها تحقیق می‌کرد و باربارا نیز درکنار فعالیت‌های شخصی و تدریس، راهنمایی او را برعهده داشت. آن‌ها در سال ۱۹۳۱، مقاله‌ای منتشر کردند که کشف درخورتوجهی در علم ژنتیک نشان می‌داد. 

عکس یادگاری کنگره‌ی بین‌المللی گیاه‌شناسی ایتکا نیویورک (۱‍۹۲۶)

گروه ژنتیک دانشگاه میسوری (باربارا نفر دوم ردیف اول از سمت راست)

مک‌کلینتاک روش جدیدی برای رنگ‌آمیزی کروموزوم‌ها با هدف مطالعه‌ی بهینه توسعه داده بود که مشاهده‌ی این عناصر حیاتی علم ژنتیک را آسان‌تر می‌کرد. او و شاگردش با استفاده از همین روش‌های جدید توانستند کراسینگ‌اور کروموزوم‌ها را اثبات کنند. چنین فرایندی زمانی رخ می‌دهد که سلول‌های درگیر در تولیدهای جنسی، طی فرایندی به‌نام میوز تشکیل می‌شوند. در حیوانا،ت سلول‌های مدنظر همان سلول‌های تخمک و اسپرم هستند.

کراسینگ‌اور گروموزوم‌ها را اولین‌بار مک‌کلینتاک و شاگردش اثبات کردند

سلول‌های تخمکی و اسپرمی، مانند دیگر سلول‌ها، کروموزوم دارند؛ اما امروزه می‌دانیم تفاوت اصلی آن‌ها، در تعداد کروموزوم‌ها است. سلول‌های جنسی نصف سلول‌های دیگر کروموزوم دارند. به‌عنوان مثال در انسان‌ها، سلول‌ عادی ۴۶ و سلول جنسی ۲۳ کروموزوم دارد. آن‌ها پس از ترکیب، سلولی کامل با ۴۶ کروموزوم می‌سازند. درنهایت، سلول جدید به جنین تبدیل می‌شود که نیمی از کروموزوم‌ها را از مادر و نیمی دیگر را از پدر به‌ارث می‌برد.

باربارا مک کلینتاک / Barbara McClintock

باربارا درکنار رندالف (چپ) و ریچی (راست)

یافته‌ی مهم مک‌کلینتاک و شاگردش نشان می‌داد که در زمان ساخت سلول‌های جنسی، احتمالا ترتیب آن‌ها به‌صورت تصادفی تغییر می‌کند. در توضیح فرایند کشف‌شده، همین بس که در زمان ساخت سلول‌های جنسی و حتی پیش از ترکیب‌شدن اسپرم با تخمک، ترتیب کروموزوم‌ها تغییراتی تجربه می‌کند که درنهایت، به خصوصیات فردی منحصربه‌فرد منجر می‌شود.

کراسینگ‌اور کروموزوم‌ها را ۲۰ سال پیش از مطالعات مک‌کلینتاک، توماس مورگان به‌صورت مطرح کرده بود. او نظریه‌ی خود را برای توضیح ارث‌بردن خصوصیات والدین توسط فرزندان مطرح کرد. درنهایت، مک‌کلینتاک و کرایتون نظریه‌ی مورگان را تأیید کردند. آن‌ها نشان دادند تغییرات مشاهده‌شده در کروموزوم‌ها در جریان ساختن سلول‌های جنسی ذرت، با تغییرات مشاهده‌شده در گیاه ذرت پرورش‌داده‌شده از دانه‌های بارور برابر است.

باربارا مک کلینتاک / Barbara McClintock

یافته‌های مک‌کلینتاک و همکارانش باعث شد در نیمه‌ی ابتدایی دهه‌ی ۱۹۳۰، دورانی طلایی در علم ژنتیک ذرت‌ها را شاهد باشیم. در سال ۱۹۳۲، کنگره‌های متعدد ژنتیکی با هدف شناسایی همین فرایندها و یافته‌ها در دانشگاه کرنل به‌وفور برگزار شدند که شهرت امرسون را نیز در میان جامعه‌ی علمی افزایش می‌دادند.

رکود بزرگ و تغییر در مسیر زندگی

سفر به آلمان بیش‌ازپیش مطالعه‌ی ژنتیک را جذاب کرد

رکود دهه‌ی ۱۹۳۰ وضعیت اقتصادی را برای اقشار متعدد جامعه‌ی آمریکایی دشوار کرده بود. کشور با کمبود شغل مواجه بود و مک‌کلینتاک به‌عنوان یک زن، با مشکلات زیادی برای پیداکردن شغل دست‌وپنجه نرم می‌کرد. به‌هرحال، امرسون به باربارا کمک کرد تا بورسیه‌ی مطالعاتی دریافت کند. بورسیه‌ی شورای ملی تحقیقات آمریکا از سال ۱۹۳۱ تا ۱۹۳۳ و بورسیه‌ی بنیاد گوگنهایم آلمان از سال ۱۹۳۳ تا ۱۹۳۴ به مک‌کلینتاک اهدا شد.

باربارا برای استفاده از بورسیه‌ی گوگنهایم، به برلین رفت و با متخصص ژنتیک مگس سرکه، کرت استرن، همکار شد. استرن در آزمایشگاه توماس هانت مورگان در دانشگاه کالیفرینا کار کرده بود؛ اما با به‌قدرت‌رسیدن هیتلر در سال ۱۹۳۳، استرن به‌عنوان یک یهودی دیگر ماندن در آلمان را به‌صلاح نمی‌دانست.

باربارا مک کلینتاک / Barbara McClintock

پس‌ازاینکه استرن آلمان را ترک کرد، مک‌کلینتاک با ریچارد گلداشمیت همکار شد. ریچارد، باربارا را با گروهی از دانشمندان آشنا کرد که روی زیست‌شناسی ژن‌ها، خصوصا ارث‌بری سیتوپلاسمیک آن‌ها، تحقیق می‌کردند. ارتباط ژن‌ها با پیشرفت‌های جنینی نیز، موضوع مطالعه و تحقیقات آن گروه علمی بود. پس‌ازمدتی،‌ برلین که مرکز قدرت نازی‌ها بود، دیگر برای زندگی باربارا مناسب نبود و او به فرایبوگ نقل‌مکان کرد.

فریدریش اولکرز همکار جدید مک‌کلینتاک در فرایبورگ بود که عضوی از همان گروه قبلی هم محسوب می‌شد. مطالعات آلمانی‌ها روی ژنتیک و نحوه‌ی ایجاد تغییرات در آن، مک‌کلینتاک را بیش‌ازپیش به این علاقه‌مند کرد. او پس از مدت کوتاهی به آمریکا بازگشت؛ اما یافته‌ها و علاقه‌مندی‌های جدید کسب‌شده در آلمان دوران تازه‌ای در زندگی‌اش را نوید می‌داد.

دانشگاه میسوری و یافته‌های جدید

مک‌کلینتاک در سال ۱۹۳۶، به‌عنوان استادیار دانشگاه میسوری انتخاب شد و تا سال ۱۹۴۱، در آنجا مشغول‌به‌کار ماند. او قبلا در بازدیدی از دانشگاه، با نحوه‌ی به‌کارگیری اشعه‌ی X با هدف ایجاد جهش در سلول‌ها آشنا شده بود. با استخدام در دانشگاه میسوری، مک‌کلینتاک استفاده از اشعه‌ی X برای تحقیقات ژنتیکی را باردیگر از سر گرفت.

باربارا مک کلینتاک / Barbara McClintock

گیاه‌شناس جوان آمریکایی در زمان کار و تحقیق در دانشگاه میسوری، فرایند Breaking-Fusion-Bridging یا BFB را برای کروموزوم‌هایی کشف کرد که برای ایجاد جهش‌های بزرگ کارایی دارند. فرایند BFB به ناپایداری کروموزوم‌ها می‌انجامد. به‌بیانِ‌دیگر، درنتیجه‌ی آن فرایند شاید تعداد کروموزوم‌های سلول ایجادشده با سلول‌های سازنده تفاوت داشته باشد. مک‌کلینتاک ناپایداری کروموزوم‌‌ها را در دهه‌ی ۱۹۳۰ کشف کرد؛ اما چنین پدیده‌ای هنوز به‌عنوان موضوعی داغ در علم ژنتیک و پزشکی، خصوصا در شناسایی و درمان سرطان‌ها، شناخته می‌شود.

دانشگاه میسوری فرصت استفاده از اشعه‌ی X را برای مطالعات فراهم کرد

ادامه‌ی تحقیقات مک‌کلینتاک به درک ساختار ژنتیکی سانترومر کروموزوم مربوط بود. او برای اولین‌بار توانست کارکرد این بخش از کروموزوم را مشخص کند. با وجود تمام دستاوردهای مهم در دانشگاه میسوری، باربارا در آنجا احساس راحتی نمی‌کرد. به‌علاوه، کنش‌های ایجادشده با استادیاری دیگر به‌نام ماری گوتری نیز باعث شد که پس از چند سال، مک‌کلینتاک تصمیم بگیرد میسوری را ترک کند.

مک‌کلینتاک از محدودیت‌های زندگی دانشگاهی متنفر بود. او علاقه‌ی زیادی به آموزش نداشت و حتی دانشجویان را نیز برخی اوقات احمق می‌دانست. دانشمند آمریکایی به شرکت در جلسات هیئت علمی تمایلی نشان نمی‌داد و کاغذبازی برایش مضحک بود. 

باربارا مک کلینتاک / Barbara McClintock

باربارا همراه‌با تیم تحقیقاتی در آزمایشگاه آمریکای‌جنوبی

مک‌کلینتاک در سال ۱۹۴۱ و در ۳۸ سالگی، به‌عنوان استاد میهمان در دانشگاه کلمبیا نیویورک مشغول‌به‌کار شد. او در سال ۱۹۴۲، پیشنهاد موقعیت کاری با تمرکز بر تحقیقات ژنتیک را در آزمایشگاه کلد اسپرینگ هاربر لانگ آیلند پذیرفت. در کمتر از یک سال، او به‌عنوان عضوی از هیئت علمی انتخاب شد و خودش نیز علاقه‌ی شدیدی به شغل جدیدش داشت.

دلیل اصلی علاقه‌ی باربارا به فعالیت در آزمایشگاه ژنتیک، رهاشدن از مسئولیت‌های آموزشی و اختیار تام برای تحقیقات بود. سایر سال‌های عمر باربارا، در همان آزمایشگاه گذشت. در سال ۱۹۴۴، اولین دستاورد افتخاری برای مک‌کلینتاک رقم خورد و به‌عنوان سومین زن آکادمی ملی علوم آمریکا انتخاب شد.

عناصر متحرک ژنتیکی و جایزه‌ی نوبل

از سال ۱۹۴۴، مطالعات جدی‌تر مک‌کلینتاک روی ساختار ژنتیکی ذرت‌ها شروع شد. او در پی کشف ارتباطی بین الگوهای رنگ‌دانه‌های ذرت با ظاهر کروموزوم‌های آن‌ها بود. بنفش یکی از الگوهای رنگ دلخواه‌ مک‌کلینتاک بود. او می‌خواست بداند کدام تغییر ژنتیکی باعث ایجاد دانه‌های بنفش در ذرت می‌شود.

باربارا مک کلینتاک / Barbara McClintock

میکروسکوپ و نمونه‌های نمایشگاهی ذرت مک‌کلینتاک در موزه‌ی ملی علوم آمریکا

تولیدنسل گیاه ذرت به‌صورت گرده‌افشانی خودکار انجام می‌شد. مک‌کلینتاک با مطالعه‌ی دانه‌های فرزند با گیاهان والد، متوجه تغییر ساختار آن‌ها شد. درواقع، او متوجه شد کروموزوم‌های فرزند ترکیبی بازطراحی‌شده از کروموزم‌های والد هستند. بخشی از آن‌ها گویی به‌طورکامل خارج شده و در موقعیت‌های جدید قرار گرفته بودند. مک‌کلینتاک بخش‌هایی از کرومزوم‌ها را کشف کرد که به‌اعتقادش، بر تزریق و پاک‌کردن و تغییر موقعیت ژن‌های کروموزم‌ها تأثیر می‌گذاشتند. او بخش‌های کشف‌شده را Dissociators و Activators نامید. امروزه، Ds و Ac بخش‌های مهمی از سازه‌های جداشدنی در ساختار کروموزم‌ها شناخته می‌شوند.

یافته‌های انقلابی باربارا برای جامعه‌ی علمی درک‌کردنی نبود

نظریه‌ی رایج در دهه‌های ابتدایی قرن بیستم مدعی بود که ژن‌ها در موقعیت‌های ثابت درون کروموزوم‌ها قرار می‌گیرند؛ اما مک‌کلینتاک اثباتی محکم برای نقض آن نظریه ارائه کرد. عنصر Ds که او کشف کرده بود، می‌توانست کروموزوم را بشکند و رفتار ژن‌های پیرامون آن را تغییر دهد. البته، Ds برای چنین عملیاتی قطعا به حضور Ac نیاز داشت. درنتیجه، رنگ بنفش دانه‌ها با حضور عنصری همچون Ds به‌دست می‌آمد. به‌بیانِ‌دیگر، ویژگی‌های فیزیکی به‌کمک همان مؤلفه‌هایی تغییر می‌کردند که مک‌کلینتاک کشف کرده بود.

باربارا مک کلینتاک / Barbara McClintock

سخنرانی مراسم اهدای جایزه‌ی نوبل

در سال ۱۹۴۸، مک‌کلینتاک متوجه شد که عناصر مؤثر در تغییرات ژنتیکی توانایی جابه‌جایی موقعیت در کروموزم را دارند. به‌همین‌دلیل، امروزه نیز آن‌ها را به‌نام «عناصر قابل‌انتقال» می‌شناسند. در ادامه‌ی تحقیقات، وی ادعا کرد که Ds و Ac به‌نوعی عناصر کنترل‌کننده‌ی ژن‌ها هستند و نام «عناصر کنترلی» را برای آن‌ها برگزید. آن‌ها ژن‌های داخل کروموزوم را کنترل می‌کردند و می‌توانستند رفتارهای آن‌ها را اصلاح یا برخی از رفتارها را حذف کنند.

یافته‌های مک‌کلینتاک توضیح داد که چرا موجودی زنده (مثلا انسان) می‌تواند سلول‌هایی کاملا متفاوت را با وجود کد ژنتیکی ثابت در همه‌ی آن‌ها ایجاد کند. او ادعا کرد که کنترلرهای ژن‌ها با ارائه‌ی دستورالعمل‌های خاص در موقعیت‌های مختلف تغییرات را ایجاد می‌کنند.

باربارا مک‌کلینتاک با نظریه‌هایش ادعا می‌کرد که ژن‌ها را دیگر نباید به‌عنوان دستورالعمل‌هایی تغییرناپذیر نامید که از والد به فرزند می‌رسد. درواقع، آن‌ها می‌توانند به موقعیت‌های مختلف پاسخ دهند. به‌علاوه، ژن‌های متحرک توانایی جابه‌جایی داخل کروموزوم‌هایی را دارند که رفتارها و خصوصیات فیزیکی مختلف را فعال یا غیرفعال می‌کنند. مطالعات باربارا درباره‌ی تمامی این موضوعات تا سال ۱۹۵۰ ادامه یافت و در آن زمان منتشر شد.

باربارا مک کلینتاک / Barbara McClintock

باربارا در کهن‌سالی درکنار دانشمندان ژنتیک دیگر

در جامعه‌ی علمی که معتقد بود ژن‌ها بسیار پایدار هستند و در گذر زمان، تنها تغییراتی جزئی را تجربه می‌کنند، یافته‌های مک‌کلینتاک بسیار خلاف جهت موجود تفسیر می‌شد. به‌همین‌دلیل، او درباره‌ی انتشار یافته‌هایش بسیار نگران بود و از واکنش‌های اطرافیان می‌ترسید.

پس از سرخوردگی از استقبال اطرافیان، انتشار مطالعات مک‌کلینتاک تا سال‌ها متوقف شد

مک‌کلینتاک درنهایت در سال ۱۹۵۱، به ترس خود غلبه کرد. او در سمپوزیوم تابستانه‌ی آزمایشگاه کلد اسپرینگ هاربر، در حضور تعدادی از شخصیت‌های مهم دانشگاهی آمریکا، یافته‌های خود را ارائه کرد. او روی نظریه‌ی عناصر کنترلی متمرکز شد و آن‌ها را به‌عنوان نظم‌دهند‌های ژن‌ها معرفی کرد. واکنش حضار به‌نوعی باربارا را ناامید کرد؛ چراکه دانشمندان دیگر نمی‌توانستند با نظریه‌های او هم‌سو و موافق شوند.

از دیدگاه مک‌کلینتاک، عناصر متحرک ژنتیکی مهم‌ترین دستاورد او در زمان تحقیق و مطالعه بود. البته، تقریبا هیچ‌کس در جامعه‌ی علمی پذیرای نظریه‌ی بزرگ او نبود و همین رخداد به‌نوعی باربارا را مأیوس و حتی افسرده کرد. درنهایت، این دانشمند بزرگ انتشار یافته‌های علمی و صحبت درباره‌ی آن‌ها را متوقف کرد.

باربارا مک کلینتاک / Barbara McClintock

مراسم دریافت دکترای افتخاری از دانشگاه ییل

ناامیدی مک‌کلینتاک از بازخوردهای جامعه‌ی علمی شباهت زیادی به اتفاقی داشت که ۳ سال قبل، برای ریچارد فاینمن و ایده‌های انقلابی او درباره‌ی نظریه‌ی میدان‌های کوانتومی افتاد. درنهایت، فاینمن از دانشمندی دیگر در حوزه‌ی فیزیک و ریاضی کمک گرفت تا به‌نوعی یافته‌هایش را به‌ زبانی درک‌کردنی برای دیگر فیزیک‌دانان ترجمه کند. درباره‌ی مک‌کلینتاک چنین فردی وجود نداشت و او نمی‌توانست به‌خوبی نظریه‌هایش را برای دیگر فعالان علمی توضیح دهد.

در سال ۱۹۶۰، بارقه‌های امید مک‌کلینتاک برای درک یافته‌های علمی‌اش خود را نشان دادند. در آن سال، فرانسوا ژاکوب و ژاک مونو مقاله‌ای درباره‌ی ساختاردهی ژن‌ها در باکتری منتشر کردند. مک‌کلینتاک با درک شباهت مقاله‌ی آن‌ها به نظریه‌های خود، در سال ۱۹۶۱ مقاله‌ای درباره‌ی شباهت سیستم‌های کنترل ژن در باکتری‌ها و گیاه ذرت منتشر کرد. با انتشار مقاله‌ی جدید، جامعه‌ی علمی به‌مرور یافته‌های او درباره‌ی عناصر متحرک در ژن‌ها را درک کردند.

باربارا مک کلینتاک / Barbara McClintock

در دهه‌ی ۱۹۷۰ و حدودا ۲۰ سال پس از ارائه‌ی نظریه‌های مک‌کلینتاک، زیست‌شناسان مولکولی جابه‌جایی‌های رخ داده در ژن‌های باکتری‌ها و ویروس‌ها را کشف کردند. آن‌ها متوجه شدند تغییرمکان‌های ایجادشده برای سیستم ایمنی و مقابله با سرطان حیاتی هستند. به‌علاوه، دانشمندان متوجه اهمیت فراوان تغییرمکان ژن‌ها برای ایجاد تغییر در ژن‌ها شدند؛ فعالیتی که امروزه به‌نام «مهندسی ژنتیک» می‌شناسیم.

با افزایش یافته‌های دانشمندان درباره‌ی عناصر متحرک در کروموزوم‌ها، اهمیت نظریه‌های مک‌کلینتاک هم درک شد. از آن زمان، جوایز و افتخارات متعددی به این دانشمند اهدا شد. یکی از نخستین جوایز مدال ملی علوم آمریکا بود که ریچارد نیکسون در سال ۱۹۷۱ به مک‌کلینتاک اهدا کرد. جایزه‌ی نوبل پزشکی و زیست‌شناسی هم ۱۲ سال بعد و در ۸۱ سالگی، به‌خاطر تحقیقات مک‌کلینتاک درباره‌ی عناصر متحرک ژنتیکی به او اهدا شد.

باربارا مک‌کلینتاک اولین زنی بود که به‌تنهایی جایزه‌ی نوبل زیست‌شناسی و فیزیک را دریافت می‌کرد. همچنین، پیش از او فقط دو زن توانسته بودند جایزه‌ی نوبل را به‌تنهایی دریافت کنند: اولین نفر، ماری کوری و دومین، دوروتی سی. هاج‌کین بود که هر دو در حوزه‌ی شیمی فعالیت می‌کردند.

باربارا مک کلینتاک / Barbara McClintock

باربارا درکنار ویلیام گلدینگ

باربارا مک‌کلینتاک بین سال‌های دهه‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰، در سکوت کامل به‌سر نمی‌برد. در سال ۱۹۵۷، او با دریافت بورسیه‌ی مطالعاتی از آکادمی ملی علوم آمریکا، درباره‌ی نژادهای بومی ذرت در آمریکای مرکزی و جنوبی تحقیق کرد. باربارا به تحقیق درباره‌ی تکامل ذرت در پی تغییرات کروموزومی علاقه‌مند بود. حضور در آمریکای‌جنوبی نیز به او امکان می‌داد تا تحقیقات را در ابعاد گسترده‌تر پیگیری کند.

چند دهه پس از یافته‌های علمی، مک‌کلینتاک جایزه‌ی نوبل را دریافت کرد

در زمان حضور در آمریکای‌جنوبی، وی خصوصیات کوروموزومی و ریخت‌شناسی و تکاملی انواع مختلفی از ذرت را مطالعه کرد. در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰، فعالیت‌های تحقیقاتی او به انتشار مقاله‌ای به‌نام The Chromosomal Constitution of Races of Maize منجر شد که تأثیر درخورتوجهی در علومی همچون دیرین‌گیاه‌شناسی و مردم‌گیاه‌شناسی و زیست‌شناسی فرگشتی گذاشت.

زندگی شخصی و مرگ

همان‌طورکه گفتیم، باربارا مک‌کلینتاک در دوران دانشگاه، تنهایی و دوری از اجتماع را به‌نوعی ترک کرد. البته، او هیچ‌گاه دوستان نزدیکی نداشت. او خود را روحی آزاد می‌دانست و اعتقاد داشت نزدیک‌شدن بیش‌ازحد به فردی جدید، شاید مزاحم آزادی‌اش شود. به‌همین‌دلیل، باربارا هیچ‌گاه ازدواج نکرد و فرزندی هم نداشت.

باربارا مک‌کلینتاک سال‌های پایانی عمرش را به‌عنوان عضوی مهم در جامعه‌ی علمی و تحقیقاتی کلد اسپرینگ هاربر گذراند. او در ۲سپتامبر‌۱۹۹۲ و در ۹۰ سالگی در هانتینگنون نیویورک از دنیا رفت. پیکر او را در گورستان هانتینگتون رورال به‌خاک سپردند.

باربارا مک کلینتاک / Barbara McClintock

مراسم جایزه‌ی Rosentiel

جوایز و افتخارات

مک‌کلینتاک، علاوه‌بر چند افتخاری که در بخش‌های قبلی به آن‌ها اشاره کردیم، جایزه‌ها و بورسیه‌ها و عضویت‌های افتخاری متعددی ازآنِ خود کرد. او در سال ۱۹۴۷، جایزه‌ی Achievement Award را از جامعه‌ی زنان دانشجوی آمریکا دریافت کرد. در سال ۱۹۵۹، عضویت در آکادمی علوم و هنر آمریکا به این دانشمند اهدا شد. او ۳ سال پیش از دریافت جایزه از نیکسون نیز، جایزه‌ی Kimber Genetics را دریافت کرد.

آزمایشگاه کلداسپرینگ در سال ۱۹۷۳، یکی از ساختمان‌های خود را به افتخار مک‌کلینتاک، اولین زن دریافت‌کننده‌ی مدال ملی علوم، به‌نام او نام‌گذاری کرد. از افتخارات دیگر وی در دهه‌ی ۱۹۷۰، دریافت جایزه‌ی بنیاد آزادی Louid and Bert و Lewis S. Rosensteil در سال ۱۹۷۸ بود.

دهه‌ی ۱۹۸۰ علاوه‌بر جایزه‌ی نوبل، افتخارات دیگری هم برای مک‌کلینتاک به‌همراه داشت. او در سال ۱۹۸۱، اولین دریافت‌کننده‌ی جایزه‌ی بنیاد مک‌آرتور شد و در همان سال، جایزه‌ی Alber Lasker را در حوزه‌ی تحقیقات عمومی پزشکی دریافت کرد. از جوایز دیگر می‌توان به Wolf Prize در حوزه‌ی پزشکی و مدال Thomas Hunt Morgan انجمن ژنتیک آمریکا اشاره کرد. جایزه‌ی Horwitz دانشگاه کلمبیا نیز به‌خاطر تحقیقات مک‌کلینتاک در حوزه‌ی تکامل اطلاعات ژنتیکی و عناصر کنترلی به او اهدا شد.

در سال‌های ابتدایی دهه‌ی ۱۹۹۰، مک‌کلینتاک به کسب جوایز و افتخارات همچنان ادامه داد. او به‌عنوان عضو خارجی افتخاری انجمن سلطنتی علوم لندن انتخاب شد و همچنین، جایزه‌ی بنجامین فرانکلین را نیز به‌خاطر دستاوردهای علمی دریافت کرد. علاوه‌بر این جوایز، ۱۴ مدرک دکتری افتخاری علمی نیز به باربارا مک‌کلینتاک اهدا شد. 

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات