آیا گربه ها واقعا ما را دوست دارند؟
بسیاری از افراد معتقد هستند که سگها بهترین حیوانات خانگی از لحاظ توانایی برقراری ارتباطات اجتماعی هستند؛ در حالی که برخی شیفتهی جانورانی ملوستر هستند که شاید از لحاظ وفاداری به پای رقیبان خود نرسند ولی آنقدر جذاب هستند که دل صاحبان خود را بربایند.
سگها قطعا بهترین دوست انسانها بهشمار میآیند. آنها اجتماعی، وفادار و مطیع هستند. با این حال، روابط ما با گربهها کمی متفاوتتر است. این حیوانات در مقایسه با سگها، گوشهگیر، مرموز و مستقل هستند. گفته میشود گربهها تنها به این خاطر با ما میمانند که به آنها غذا میدهیم؛ دستکم این چیزی بود که تاکنون فکر میکردیم. نتایج پژوهشهای تازه برای طرفدران این حیوانات خانگی ملوس امیدوارکنندهتر از قبل است. پژوهشگران میگویند گربهها از لحاظ احساسی همانقدر به ما وابسته هستند که سگها یا نوزادان به ما وابستگی دارند.
تصور اکثر دانشمندان اینگونه بود که گربهها موجوداتی اجتماعی نیستند و تعامل با آنها دشوار است. اما مطالعات تازه نگاهی ژرفتر به عمق زندگی اجتماعی گربهها داشته است. دکتر ویتال میگوید:
این ایده که گربهها واقعا اهمیتی به انسانها نمیدهند یا هیچ واکنشی نسبتبه آنها ندارند، درست نیست.
طی مطالعهای در سال ۲۰۱۷ که ازسوی دکتر ویتال و همکارانش انجام شد، پژوهشگران دریافتند که گربهها تعامل با انسانها را به خوردن غذا یا بازی با یک اسباببازی ترجیح میدهند. در سال ۲۰۱۹ نیز پژوهشگران دریافتند که گربهها رفتار خود را با یک انسان براساس میزان توجهی که وی از خود نشان میدهد، تنظیم میکند. پژوهشگران دیگری نیز کشف کردند که گربهها نسبتبه عواطف و احساسات انسانها حساس هستند و حتی نامی که انسانها برایشان درنظر گرفتهاند را تشخیص میدهند.
گربهها تعامل با انسانها را به خوردن یا بازی با اسباببازی ترجیح میدهند
در این مدت، دانشمندان درمورد میزان تعلقخاطر گربهها نسبتبه صاحبان خود همواره اختلافنظر داشتند. با این حال، دکتر ویتال و همکارانش موفق شدند آزمایشی را طراحی کنند تا بتواند با دقت بیشتری نظریات خود را به بوتهی آزمایش بگذارند. ۳۸ فرد بالغ بههمراه ۷۹ بچهگربه در مطالعهی اخیر شرکت جستند؛ مطالعهای که در آن یکی از آزمایشهای معروف برای اندازهگیری پیوند میان سگها و صاحبان آنها پیادهسازی شد. این آزمایش که با نام «secure base test» شناخته میشود، پیشتر برای نوزادان انسان مورد استفاده قرار میگرفت و هدف از آن بررسی درستی نظریهای است که از وجود یک پیوند ذاتی میان نوزادان و افرادی که از آنها مراقبت میکنند، حکایت دارد. نمود ظاهری این پیوند بهشکل تمایل نوزاد برای نزدیکبودن به مراقبان خود توصیف میشود.
به عقیدهی دکتر ویتال، این ایده که گربهها واقعا اهمیتی به انسانها نمیدهند یا هیچ واکنشی نسبتبه آنها ندارند، درست نیست.
در این آزمایش ۶ دقیقهای، گربهها و صاحبان آنها وارد اتاقی ناآشنا شدند. پس از دو دقیقه، صاحب گربه از اتاق خارج شد و حیوان را تنها گذاشت. این شرایط برای حیوان، بهصورت بالقوه استرسزا تلقی میشود. پس از دو دقیقه صاحب گربه دوباره به اتاق بازگشت تا پژوهشگران بتوانند واکنش حیوان را ارزیابی کنند.
حدود دوسوم از گربهها با بازگشت صاحبانشان به استقبال وی رفتند و در سیری متناوب به گشتوگذار در اتاق و بازگشت بهسوی صاحبانشان ادامه دادند. پژوهشگران با مشاهدهی این رفتار چنین نتیجهگیری کردند که این حیوانات از لحاظ احساس امنیت با صاحبانشان پیوند دارند. بدین معنی که جانور در شرایط ناآشنا، صاحب خود را بهعنوان یک پایگاه ایمن تلقی میکند. دکتر ویتال میگوید:
این رفتار میتواند اقتباسی از پیوند میان حیوان و والدینش در سنین جوانی باشد. چنین رفتاری ممکن است بدان معنی باشد که: «همهچیز روبهراه است. صاحب من بازگشته است. من احساس راحتی و اطمینان خاطر میکنم و حالا میتوانم به گشتوگذار خود ادامه دهم.»
برای حدود ۳۵ درصد از گربهها و بچهگربهها نشانهای از پیوند احساس امنیت با صاحبانشان دیده نشد. بدین معنی که گربهها از صاحبانشان دوری جستند یا اینکه پس از بازگشت صاحبانشان به آنها چسبیدند. دکتر ویتال میگوید که البته این رفتار بهمعنای ارتباط بد میان آنها نیست؛ ولی نشاندهندهی آن است که حیوان، صاحب خود را بهعنوان یک پایگاه ایمن و منبع آسودگی خاطر خود نمیبیند.
یافتههای اخیر همان چیزی بود که در مطالعات پیشین درمورد سگها و نوزادان انسان دیده شده بود. نتایج آن پژوهشها نیز نشان میداد که ۶۵ درصد از نوزادان و ۵۸ درصد از سگها نیز دارای پیوند احساس امنیت نسبتبه مراقبان خود هستند. آتسوکو سایتو، دانشمند رفتارشناس از دانشگاه سوفیای توکیو در این مورد میگوید:
بررسی این پدیده به ما کمک خواهد کرد تا بهتر بتوانیم تکامل رفتار اجتماعی را در حیوانات و خودمان درک کنیم.
بعد از پایان دور اول آزمایشها، پژوهشگران نیمی از بچهگربهها را طی دورههای تربیت و اجتماعیسازی آموزش دادند؛ در حالی که نیمی دیگر بهعنوان گروه کنترلی هیچ آموزشی ندیدند. برای مدت ۶ هفته و هر هفته یکبار، بچهگربهها با یکدیگر بازی کردند و آموزش دیدند که چطور بنشینند، بایستند و کارهای مختلف را انجام دهند. بعد از پایان این دورهی آموزشی، پژوهشگران دوباره آزمایش پیوند احساس امنیت را تکرار کردند.
نتایج با قبل همچنان یکسان بود. این بدان معنا است که آموزشها تأثیری در تقویت پیوند میان گربهها و صاحبانشان نداشته است. از دیدگاه دکتر ویتال، این رفتار نشاندهندهی آن است که زمانیکه در یک گربه اولین پیوند شکل میگیرد، بهنظر میرسد در طول زمان همچنان ثابت میماند.
همانند سگها و نوزادان، درمورد گربهها نیز نمیدانیم چه عاملهایی در شکلگیری رابطه میان آنها و افرادی که از آنها نگهداری میکنند، مؤثر است؛ ولی پیشبینی میشود که مجموعهای از عوامل ژنتیکی، شخصیتی و تجربی در این امر دخیل باشند.
مایکل دیلگادو، پژوهشگر رفتارشناسی جانوری از دانشگاه کالیفرنیا در دیویس بر این باور است که احتمال دارد تعداد گربههایی که دارای پیوند احساس امنیت با صاحبانشان هستند، بیشتر از مقدار برآورد شده باشد. او میگوید برخلاف سگها و نوزادان، بسیاری از گربهها بیشتر وقت خود را در فضاهای داخلی بهسر میبرند. بنابراین قرار گرفتن در یک محیط ناآشنا میتواند برایشان تجربهی غریب و ترسناکی باشد. برای برخی گربهها، واکنش وحشتآمیز ناشی از تجربهی یک محیط استرسزا ممکن است حتی بر پیوند احساس امنیت جانور نیز غلبه کند. بنابراین نتایج حاصل از این مطالعه شاید نتواند بهخوبی ابعاد عمیق پیوند عاطفی میان گربهها و صاحبانشان را روشن کند.
دکتر دلگادو میافزاید، بررسی واکنش گربهها نسبتبه غریبهها بهجای صاحبانشان شاید بتواند روشن کند که آیا این حیوانات واقعا با یک شخص خاص ارتباط برقرار میکنند یا اینکه آنها تنها موجوداتی اجتماعی هستند که رابطهی خوبی با تمام انسانها دارند. دکتر ویتال و همکارانش قصد دارند به بررسی عمیقتر خود درمورد ارتباط میان گربهها و انسانها ادامه دهند و ببینند که آیا میتوان تغییراتی در میزان پیوند و احساس امنیت حیوان نسبت به صاحبانشان بهوجود آورد یا خیر. او در انتها میگوید:
هرچه دانستههای ما درمورد گربهها بیشتر میشود، بهتر درک میکنیم که این موجودات تا چه اندازه اجتماعی هستند و پیوندهای اجتماعی تا چه حد برایشان اهمیت دارد.