بیوگرافی آیزاک آسیموف، نویسندهای از آینده
آیزاک آسیموف (Isaac Asimov)، نویسنده و استاد زیستشیمی دانشگاه بوستون بود. او با آثار ماندگاری در حوزهی داستانهای علمیتخیلی و علم به زبان ساده شناخته میشود. آسیموف نویسندهی پرکاری بود که بیش از ۵۰۰ کتاب از خود بر جای گذاشت. کتابهای او در ۹ دسته از ۱۰ دستهبندی اصلی ردهبندی دهدهی دیوئی نوشته و منتشر شدند.
در تاریخ ادبیات و داستانهای علمیتخیلی، سه نویسنده بهعنوان برترین افراد تأثیرگذار شناخته میشوند. آیزاک آسیموف، در کنار رابرت ای هینلین و آرتور سی کلارک، مثلث نویسندههای بزرگ تاریخ علمیتخیلی را شکل میدهند؛ مثلثی که در ساختار داستانی، بسیاری از مفاهیم دنیای آینده را در زمان خود پیشبینی کردند و امروز برخی از آنها به حقیقت پیوسته است. دنیایی که این نویسندهها در آثار خود ترسیم میکردند، اگرچه در زمان خود دور از واقعیت به نظر میرسید، اما بهخاطر ماهیت و رگههای علمی، حتی برخی اوقات زمینهی تحقیقات دانشمندان دنیای فناوری را در سالهای بعد فراهم کرد.
مهمترین آثار آسیموف در مجموعه کتاب «بنیاد» دیده میشود. سه کتاب اول این مجموعه در سال ۱۹۶۶ تنها جایزهی Hugo را بهعنوان بهترین مجموعهی تاریخ به خود اختصاص دادند. از مجموعه کتابهای مشهور دیگر او میتوان به «امپراطوری کهکشانی» و «رباتها» اشاره کرد. رمانهای مجموعهی امپراطوری کهکشانی، در همان جهان تخیلی سیر میکنند که مجموعهی بنیاد هم در همان جهان طراحی شد. آیزاک بعدا در کتاب «بنیاد و زمین» داستان آیندهی دور خود را در مجموعههای مذکور به مجموعهی رباتها پیوند زد.
آسیموف در کنار داستانهای علمیتخیلی، آثار معمایی و فانتزی هم دارد. بهعلاوه برخی از کتابهای او نیز غیرداستانی هستند. در مشهورترین کتابهای او در حوزهی علم به زبان ساده، به مفاهیم علمی بهصورت تاریخی اشاره میشود. او تاریخ علم را از زمانی بررسی میکرد که مفاهیم مورد بحث، در ابتداییترین حالت خود قرار داشتند. حوزههای علمی و غیرداستانی همچون شیمی، نجوم، ریاضیات، تاریخ، تفسیر کتب دینی و نقد ادبی، از زمینههای کاری دیگر آسیموف بودند.
امضای ایزاک آسیموف
تولد و تحصیل
آیزاک آسیموف در دوم ژانویهی ۱۹۲۰ در روستای پتروویچی روسیه بهدنیا آمد که در آن زمان بخشی از استان اسمولنسک اتحاد جماهیر شوروی بود (البته برخی منابع، تاریخ تولد او را چهارم اکتبر ۱۹۱۹ بیان میکنند، اما آیزاک تولد خود را دوم ژانویهی جشن میگرفت). پدرش جودا و مادرش آنا راشل نام داشتند. آیزاک در یک سالگی به بیماری سخت ذاتالریه دچار شد و از میان ۱۶ کودک مبتلا در پتروویچی تنها او زنده ماند. خانوادهی او در سال ۱۹۲۳ به ایالات متحده مهاجرت کردند و در بروکلین نیویورک ساکن شدند. پدر آیزاک در بروکلین یک فروشگاه شکلات راهاندازی کرد که بعدها به مجموعه فروشگاه تبدیل شد. همهی اعضای خانوادهی آسیموف باید در فروشگاههای مذکور کار میکردند.
آیزاک از کودکی با منابع بیشماری از روزنامه و مجله سروکار داشت
پدر آسیموف در فروشگاه خود روزنامه و مجله هم میفروخت که اولین آشنایی آیزاک را با داستان و عشق به مطالعه شکل داد. اولین داستان آیزاک در دوران تحصیل دبیرستان نوشته و منتشر شد. داستان او «برادران کوچک» نام داشت و در روزنامهی مدرسه چاپ شد. او یک سال بعد به کالج Seth Low Junior رفت که زیرمجموعهای از دانشگاه کلمبیا بود. آیزاک برای تحصیلات دانشگاهی رشتهی زیستشناسی را انتخاب کرده بود، اما در سال ۱۹۳۶ و با ورود به کمپ اصلی دامشگاه، به شیمی تغییر مسیر داد.
پس از گذشت دو سال از تحصیلات دانشگاهی، موضوعات تاریخی توجه آیزاک را به خود جلب کردند. او زمان زیادی را در دوران دانشگاه به مطالعهی تاریخ اختصاص میداد و همزمان به خواندن کتابهای علمی تخیلی و نوشتن داستان هم مشغول بود. اولین داستان حرفهای آیزاک بهنام Marooned off Vesta در سال ۱۹۳۹ در مجلهی Amazing Stories چاپ شد. او در همان سال در رشتهی شیمی و مقطع کارشناسی از دانشگاه کلمبیا فارغالتحصیل شد.
آیزاک برای ادامهی تحصیل ابتدا به دانشکدههای پزشکی مراجعه کرد و دو بار در آزمونهای ورودی رد شد. او سپس به دانشگاه خود بازگشت تا تحصیل را در رشتهی شیمی تکمیل کند که پس از یکبار ردشدن در آزمون ورودی، بالاخره در دورههای مشروط پذیرفته شد. او مدرک کارشناسی ارشد خود را در سال ۱۹۴۱ و مدرک دکترا را در سال ۱۹۴۸ در همان رشتهی شیمی از دانشگاه کلمبیا دریافت کرد. آیزاک در دوران تحصیل دانشگاهی، زبانهای فرانسه و آلمانی را نیز آموخت. آسیموف در خلال تحصیلات دانشگاهی، سه سال را در جبهههای نبرد جنگ جهانی دوم گذراند. او بهعنوان شیمیدان در مرکز آزمایشگاههای تجربی نیروی دریای فیلادلفیا فعالیت میکرد.
نویسندهی بزرگ داستانهای علمیتخیلی، فرایند کاری خود را ابتدا با تدریس در دانشگاه شروع کرد. او پس از پایان دورهی دکتری و یک سال مطالعهی پسادکتری، در سال ۱۹۴۹ عضو هیئت علمی دانشگاه پزشکی بوستون شد و با حقوق سالانه پنج هزار دلار، به تدریس زیستشیمی مشغول شد. حقوق دریافتی او از دانشگاه مناسب بود، اما چند سال بعد، درآمد آسیموف از نویسندگی بیشتر از درآمد تدریس شد و او را به محدود کردن فعالیتهای تحقیقی در دانشگاه مجبور کرد. فعالیتهای دانشگاهی آسیموف از سال ۱۹۵۲ محدود به تدریس شد.
آسیموف در سال ۱۹۵۵ به رتبهی دانشیاری و استادی ممتاز رسید. البته توقف فعالیتهای تحقیقاتی پیامد خوبی برای او بههمراه نداشت. دانشگاه از دسامبر سال ۱۹۵۷ فعالیتهای تدریسی آسیموف را لغو کرد که البته او با تلاش و مذاکرهی فراوان توانست عنوان استادی را در سالهای بعدی پس بگیرد. دانشگاه کلمبیا در سال ۱۹۷۹، به پاس نوشتههای بیشمار و فاخر آسیموف، عنوان استاد تمام زیستشیمی را به او اهدا کرد.
آرتور اوبرمایر، دوست صمیمی آسیموف و دانشمند مرکز تحقیقات موشکی آمریکا بود. آسیموف به پیشنهاد او از سوی دارپا به تحقیقات موشکی دعوت شد، اما بهخاطر تأثیر احتمالی اطلاعات طبقهبندیشده بر آزادی نویسندگی، آن را رد کرد. البته او مقالهای با موضوع خلاقیت برای دارپا نوشت که چگونگی تشویق اعضای تیم پروژههای دولتی را به تفکر خلاقانه شرح میداد.
جریان دائمی نگارش
نویسندگی آیزاک آسیموف به دورههای زمانی متعدد تقسیمبندی میشود. او ابتدا نگارش داستان کوتاه را در سال ۱۹۳۹ شروع کرد و در سال ۱۹۵۰ به حوزهی رماننویسی وارد شد. این دوره تا سال ۱۹۵۸ ادامه داشت تا اینکه با آخرین اثر بهنام «خورشید عریان» در سال ۱۹۵۷ به پایان رسید. دورهی بعدی به انتشار کتابهای غیرعلمی اختصاص داشت که یکی از مهمترین آنها یک کتاب آموزشی دانشگاهی بهنام «زیستسیمی و متابولیسم انسانی» بود.
در کنار دی کمپ و هینلین
موفقیت پروژهی اسپونیک ۱، شعلهی انتشار آثار غیرداستانی را روشنتر کرد. همین رویکرد باعث شد تا داستانهای علمیتخیلی کمتری توسط آسیموف نوشته شوند. طی ۲۵ سال بعد، تنها چهار رمان علمیتخیلی نوشته شد و ۱۲۰ اثر در حوزههای غیرداستانی منتشر شدند. دورهی دوم داستانهای علمی تخیلی از سال ۱۹۸۲ و با کتاب «Foundation's Edge» شروع شد. از آن زمان، کتابهای داستانی متعددی توسط آسیموف نوشته شدند که حکم مقدمه و موخره را برای داستانهای قبلی داشتند. درنتیجه مجموعهای از داستانهای متحد شکل گرفت که خط داستانی متصل به هم داشتند.
برخی اصطلاحات آسیموف، به دیکشنری آکسفورد وارد شدند
خود آسیموف مهمترین دستاوردهای نگارشی خود را سه قانون رباتیک (در بخشهای بعدی به آن میپردازیم) و مجموعه کتابهای بنیاد (Foundation) میداند. دیکشنری آکسفورد، تعدادی از اصطلاحاتی که آسیموف در داستانهای خود به کار برده بود را به دانشنامه افزود. کلمههای robotics, positronic و psychohistory در دیکشنری آکسفورد را میتوان متعلق به آسیموف دانست. از میان کلمههای مذکور، اصطلاح رباتیک امروز بهعنوان اصطلاحی علمی شناخته میشود.
اسطورههای دنیای علمی تخیلی
داستانهای علمی تخیلی آیزاک آسیموف
همانطور که گفته شد، آسیموف از کودکی و از حدود سال ۱۹۲۹ به داستانهای علمی تخیلی علاقهمند شد. او مجلههای عامهپسند را در فروشگاه خانگی مطالعه و بهمرور مفاهیم علمی و تخیلی را درک میکرد. پدر آیزاک، او را از خواندن داستانها منع میکرد و بهنوعی آنها را بیفایده میدانست. او در مقابل، تلاش میکرد تا بهخاطر اصطلاح «علمی» در عنوان داستانهای علمی تخیلی، آنها را آموزنده نشان دهد. بههرحال آیزاک در ۱۸ سالگی عضو یکی از انجمنهای طرفداران داستان علمی تخیلی شد و در آنجا دوستانی پیدا کرد که بعدا اکثرشان نویسنده یا ویراستار داستانهای علمی تخیلی شدند.
آسیموف اولین دستگاه تایپ خود را در ۱۶ سالگی از پدر هدیه گرفت. او در سال ۱۹۳۷ تصمیم گرفت تا نویسندگی حرفهای با هدف انتشار کتاب را پیگیری کند. اولین داستان حرفهای بهنام Cosmic Corkscrew در همان سال نوشته و بر حسب اتفاق، در سال ۱۹۳۸ ملاقاتی از انتشارات Street & Smith انجام شد. انتشارات مذکور، مجلهی علمی تخیلی مشهور Astounding Science Fiction را چاپ میکرد.
جان دبلیو کمبل، سردبیر انتشارات فوق بود که اولین داستان جدی آسیموف را برای ویراش و انتشار دریافت کرد. او پس از جلسهی اولیه به آیزاک قول داد که کتاب را شخصا مطالعه و ویرایش خواهد کرد. درنهایت جان داستان آیزاک را به دلایل متعدد رد کرد، اما توضیحی کامل برای بهبود نگارش به او داد. همین ملاقات باعث شد تا آسیموف جلسههای بیشتری با کمبل داشته باشد و بعدها او را بهعنوان یکی از تأثیرگذارترین افراد و دوستان در زندگیاش یاد کند.
آسیموف داستان دوم خود بهنام Srowaway را هم برای ویرایش به کمبل داد که مجددا رد شد. کمبل در نقدی کاملا حرفهای به آیزاک گفت که با رفع اشکالات و کمی مطالعهی بیشتر، به نویسندهای حرفهای تبدیل خواهد شد. درنهایت اولین داستان بهنام Marooned Off Vesta در سال ۱۹۳۸ به مجلهی Amazing Stories فروخته شد. آیزاک برای آن داستان ۶۴ دلار دریافت کرد که با محاسبهی تورم، برابر با حدود ۱،۱۳۹ دلار در زمان کنونی میشود.
سال ۱۹۳۸ با انتشار دو داستان بلند دیگر از سوی آسیموف همراه بود. او داستانهای The Weapon Too Dreadful to Use را در مجلهی Amazing و Trends را در مجلهی Astounding منتشر کرد. طرفداران داستانهای علمی تخیلی، بعدا این داستانها را بهعنوان شروع دوران طلایی علمی تخیلی انتخاب کردند. آسیموف تا سل ۱۹۴۰، ۲۲ داستان نوشت که ۱۳ عدد از آنها چاپ شد.
آسیموف جوایز متعددی را در رویداد Hugo بهخاطر کتابهای داستانی و غیرداستانی دریافت کرد
آسیموف پس از جلسهی کوتاهی با کمبل، داستان Nightfal را در مارس و آوریل سال ۱۹۴۱ نوشت. داستان او سپتامبر ۱۹۴۱ در Astonduing چاپ شد و سال ۱۹۶۸، انجمن نویسندههای علمی تخیلی آمریکا آن را بهعنوان برترین داستان کوتاه علمی تخیلی تاریخ انتخاب کرد. خود آسیموف، داستان مذکور را شروع شهرتش در دنیای علمی تخیلی میداند. نایتفال داستانی با موضوع رویکردهای علمی تخیلی اجتماعی (Social Science Fiction) بود. این اصطلاح توسط خود آسیموف زاده شد که فارغ از مفاهیمی همچون اختراع ماشینآلات و گجتها و سفر به فضا، شرایط انسان و جامعه را در آیندهی تخیلی به تصویر میکشید. هاینلین نیز در کنار آسیموف آثاری در حوزهی علمی تخیلی اجتماعی دارد.
پس از موفقیتهای اولیهی متعدد و درآمد نزدیک به دو هزار دلاری از فروش داستان در مدت چهار سال، آسیموف بهنوعی از دنیای علمی تخیلی دور شد تا به فعالیتهای علمی در ارتش و تحقیقات در حوزهی شیمی مشغول شود. شاید اگر دوستانی همچون هاینلین و کمپ در کنار آیزاک نبودند، او بهطور کلی نوشتن داستان را کنار میگذاشت. بهعلاوه فروش ادامهدار آثار قبلی هم در جذب مجدد آسیموف به دنیای داستان بیتأثیر نبود.
در سال ۱۹۴۲ اولین داستان از مجموعهی مشهور بنیاد چاپ شد؛ کتابهایی که بعدا به سهگانهی Foundation تبدیل شدند. Foundation در سال ۱۹۵۱، Foundation and Empire در سال ۱۹۵۲ و Second Foundation در سال ۱۹۵۳ چاپ شدند. کتابهای مذکور، داستان یک امپراطوری بزرگ بینستارهای را بازگو میکنند و درنهایت به سقوط آن و تولد امپراطوری بعدی میپردازند.
مجموعه کتابهای مشهور دیگر آسیموف یعنی رباتها تقریبا همزمان با مجموعهی بنیاد نوشته شدند. مفهوم positronic بیش از همه در این داستانها شرح داده شد که سهم عمدهای از آن هم به کتاب «I, Robot» محصول سال ۱۹۵۰ اختصاص یافت.
آسیموف با داستانهای رباتی خود به دنیای فیلم و سینما هم نزدیک شد. در سال ۱۹۷۷ فیلمنامهای براساس «I, Robot» نوشته شد که البته هیچگاه به مرحلهی تولید نرسید و درنهایت در سال ۱۹۹۴ بهصورت کتاب چاپ شد. در سال ۲۰۰۴ فیلمی با همین نام به اکران درآمد که البته ارتباطی با داستان اصلی آسیموف نداشت و ایدهی اولیهی آن توسط جف وینتار نوشته شده بود. البته پس از خرید حق امتیاز عنوان مذکور، بخشهایی از ایدهی آسیموف هم به فیلم اضافه شدند.
در دههی ۱۹۵۰، تقاضا برای داستانهای علمی تخیلی به اوج رسید و نویسندههای این حوزه میتوانستند بهصورت کامل به نوشتن و کسب درآمد مناسب از آن مشغول شوند. در سال ۱۹۴۹ سردبیر انتشارات Doubleday در بخش داستانهای علمی تخیلی قراردادی برای چاپ داستان Grow Old With Me با آسیموف امضا کرد. داستان مذکور در نهایت در سال ۱۹۵۰ بهنام Pebble in the Sky چاپ شد. انتشارات مذکور بعدا در چاپ داستانهای متعدد از آسیموف با او همکاری کرد و برخی داستانها نیز با نام مستعار چاپ شدند.
از مجلههای مشهوری که در انتشار داستانهای علمی تخیلی آسیموف با او همکاری داشتند، میتوان به Fantasy & Science Fiction اشاره کرد. آیزاک در مصاحبهای با احترام به مجلههای دیگر همچون Astounding و Glaxy، همکاری با مجلهی F&SF را بهترین تجربهی خود در انتشار داستانهای علمی تخیلی بیان کرده بود. آسیموف از سال ۱۹۷۷ اجازهی استفاده از نامش برای انتشار مجلهای بهنام Isaac Asimov's Science Fiction را داد که امروز بهنام Asimov's Science Fiction شاخته میشود. چنین رویکردی قبلا توسط الری کویین و آلفرد هیچکاک هم اتخاذ شده بود.
طرفداران آسیموف بهخاطر علاقهی شدید به مجموعه داستانهای بنیاد، او را مجبور به چاپ کتابی دیگر در آن مجموعه میکردند. در نهایت کتابهای Foundation Edge در سال ۱۹۸۲، Foundation and Earth در سال ۱۹۸۶، Prelude to Foundation در سال ۱۹۸۸ و آخرین رمان بهنام Forward to Foundation در سال ۱۹۹۲ منتشر شدند.
قوانین سهگانهی رباتیک
آسیموف در زمان خود بهعنوان برترین نویسندهی علمی تخیلی شناخته میشد. همانطور که گفته شد، او اصطلاحهای متعددی را هم در این حوزه به دانشنامهی زبان انگلیسی اضافه کرد. علاوه بر موارد مذکور، مفهومی بهنام قوانین رباتیک از سوی آسیموف تدوین شد که تا به امروز پایههای بسیاری از نوشتهها و حتی تصمیمگیریها در حوزهی رباتیک را شکل دادهاند. قوانین سهگانه، بهعنوان قوانین آسیموف هم شناخته شده و بهصورت زیر تعریف میشوند:
آسیموف قوانین را ابتدا در داستان کوتاه Runaround در سال ۱۹۴۲ مطرح کرد و بعدا در مجموعهی «I, Robot» آنها را بسط داد. در مجموعهی رباتها، از قوانین سهگانه بهعنوان تم جاری و اصلی استفاده میشود و در برنامهنویسی رباتهای تخیلی داستان (با هوش پوزیترونیک) بهعنوان اصول پایهای ذکر میشوند. آسیموف اصطلاح پوزیترونیک را نیز بهوفور برای رباتهای خود استفاده میکرد؛ رباتهایی با مغز شبیه به CPU که احساس شبیه به انسان هم دارند. اصطلح مذکور تحت تأثیر کشف ذرهی پوزیترون بود که در همان سالهای داستاننویسی آسیموف کشف شد.
قوانین سهگانهی آسیموف، علاوه بر داستانهای خودش در دنیای بیرون هم تأثیرگذار هستند. بسیاری از دانشمندان و افراد تأثیرگذار در دنیای علم هشدار میدهند که نوع بشر به دست رباتهای فوق قدرتمند یا فوق هوشمند (یا هردو) از بین خواهد رفت. رباتهای قاتل شاید بتوانند بهطور کامل نسل بشر را نابود کنند یا در رویکردی شدیدتر، سرنوشت انسانها را به دست گرفته و ما را به بردههای خود تبدیل کنند. بسیاری از کارشناسان، قوانین ساده و پایهای آسیموف را راهکاری برای جلوگیری از رخدادهای آنچنانی میدانند. آسیموف در داستانهای خود میگفت که قوانین باید بهصورت کامل در مغز رباتهای گنجانده شوند و تغییر آنها تنها با آسیب جدی به ربات امکانپذیر باشد. بهبیان دیگر در صورت تغییر قوانین، ربات کارایی خود را از دست بدهد.
آثار آسیموف در حوزهی علم به زبان ساده
سالهای پایانی دههی ۱۹۵۰ و دههی ۱۹۶۰، زمان کاهش فعالیت آسیموف در حوزهی داستانهای علمی تخیلی بود. پرتاب موفق اسپوتنیک در سال ۱۹۵۷، نگرانی زیادی را در جامعهی آمریکایی ایجاد کرد. آنها درواقع از عقبماندگی علمی نسبت به رقیب دیرینه، شوروی میترسیدند. آسیموف در جایی گفته بود که از تابستان سال ۱۹۵۸ توانایی نوشتن داستانهای علمی تخیلی جدی نداشت. بسیاری افراد نیز تصور میکردند که دوران داستانهای او تمام شده یا وارد دورهی توقف طولانیمدت شده است.
آسیموف در سال ۱۹۶۹ دربارهی دورهی توقف داستانهای علمی تخیلی گفت:
ایالات متحده در رقابت علمی تحریک شده بود و من هم تحت تأثیر آن قرار گرفتم. من تحت فشارهای شدید و درخواستهای بیشمار در حوزهی علوم به زبان ساده قرار گرفتم. باید موضوعاتی در این حوزه برای آمریکایی نوشته میشد که بهخاطر بیتوجهی به مفاهیم علمی، در خطر جدی قرار داشت. بهعلاوه تعدادی از ناشران هم تمایل بسیار بالایی به انتشار موضوعات علم به زبان ساده نشان دادند.
انتشارات F&SF از آسیموف دعوت کرد تا در ستونی در مجلهی Venture Science Fiction به موضوعات غیرداستانی بپردازد. اولین ستون از نوشتههای او در نوامبر ۱۹۵۸ چاپ شد که درنهایت به چاپ ۳۹۹ ستون در مجله انجامید. ستونهای نگارشی آسیموف در مجلهی مذکور درنهایت به چاپ کتابی از سوی انتشارات Doubleday انجامید. او در نگارش ستونها مهارت توضیح مفاهیم علمی خود را اثبات کرد و لقب Great Explainer را دریافت کرد.
روند پیشنهادی برای مطالعهی مجموعه کتابهای آسیموف
آسیموف کتابی با موضوع علم بهصورت عمومی دارد که بهنام The Intelligent Man's Guide to Science در سال ۱۹۶۰ چاپ شد. کتاب او نامزد دریافت جایزهی کتاب ملی بود. او در سال ۱۹۶۳ بهخاطر مقالههایش در F&SF جایزهی Hugo را دریافت کرد. شهرت و درآمد ناشی از کتابهای علمی درنهایت باعث شدند تا آسیموف فعالیتهای دانشگاهی خود را بهصورت کامل متوقف کند و بهعنوان نویسندهی فریلنسر به فعالیت ادامه دهد. او نویسندههای علمی تخیلی دیگر را هم تشویق میکرد تا به حوزهی نگارش علوم به زبان ساده وارد شوند. از نظر آسیموف، نویسندهای با پسزمینهی علمی ارزش بیشتری در قراردادهای نگارشی داشت.
نوشتههای متفرقهی آیزاک آسیموف
تاریخ و نقد ادبی از حوزههای علاقهمندی آسیموف بودند
آسیموف علاوه بر علم و داستانهای تخیلی، به تاریخ هم علاقهمند بود. او از دههی ۱۹۶۰ نگارش کتابهای تاریخی را شروع کرد و ۱۴ اثر مشهور دارد. از میان آنها میتوان به The Greeks در سال ۱۹۶۵، The Roman Republic در سال ۱۹۶۶، The Roman Empire در سال ۱۹۶۷، The Egyptians در سال ۱۹۶۷ و Asimov's Chronology of the World در سال ۱۹۹۱ اشاره کرد.
تفسیر کتابهای دینی هم در کنار تاریخ و علم از موضوعهای مورد علاقهی آسیموف بود. او در دو جلد کتابی را برای تفسیر انجیل چاپ کرد. جلد اول به تفسیر نگارش عهد عتیق میپرداخت و در سال ۱۹۶۷ چاپ شد. جلد دوم با تفسیر عهد جدید، در سال ۱۹۶۹ چاپ شد. آسیموف در تفسیر و شرح خود، داستانهای تاریخی مرتبط با انجیل و روایت اشخاص گوناگون را شرح داد و بهنوعی یک راهنمای کامل از تأثیر و تاریخ انجیل نوشت.
آسیموف بهعنوان یک نویسندهی داستانی، به مفاهیم ادبی و تاریخ ادبیات هم علاقهمند بود. او کتابی بهنام Asimov's Guide to Shakespeare نوشت که در سال ۱۹۷۰ چاپ شد. از کتابهای دیگر او در این حوزه میتوان به Asimov's Annotated Paradise Lost در سال ۱۹۷۴ و The Annotated Gulliver's Travels در سال ۱۹۸۰ اشاره کرد.
داستانهای معمایی، حوزهی دیگر فعالیت و نگارش آسیموف بودند. او یکی از نویسندههای مجلهی داستانهای معمایی الری کویین بود و دو رمان کامل معمایی هم چاپ کرد. داستانهای اولیه ترکیبی از معما و روایتهای علمی تخیلی بودند و در ادامه به آثاری کاملا معمایی تبدیل شدند. از آثار ادبی دیگر او میتوان به شعرهای طنز و هجو (موسوم به limmericks) اشاره کرد.
سه کتاب خودزندگینامه توسط آسیموف نوشته شد. کتاب اول بهنام In Memory Yet Green در سال ۱۹۷۹ و کتاب دوم بهنام In Joy Still Felt در سال ۱۹۸۰ چاپ شد. دو کتاب اول سیر روایی پشت سر هم داشتند و زندگی او را تا سال ۱۹۷۸ شرح میدادند. کتاب سوم بهنام I. Assimov: A Memoir در سال ۱۹۹۴ چاپ شد و بدون توجه به روایت دو کتاب قبل، کل زندگینامه را شرح میداد. این کتاب در سال ۱۹۹۵ برندهی جایزهی Hugo شد. جنت آسیموف، همسر دوم آیزاک پس از مرگ او موخرهای برای کتاب سوم نوشت. او در سال ۲۰۰۲ کتابی بهنام It's Been a Good Life منتشر کرد که خلاصهای از سه کتاب خودزندگینامهی آیزاک بود. آسیموف علاوه بر خودزندگینامه، کتابهایی برای مرور آثار منتشرشدهاش هم نوشت که بهنامهای Opus 100 و Opus 200 و Opus 300 منتشر شدند.
زندگی شخصی و مرگ
آسیموف در سال ۱۹۴۲ با اولین همسرش، گرترود بلوگرمن، آشنا شد. آنها در آپارتمانی در فیلادفلیای زندگی میکردند و آیزاک در سالهای اولیهی زندگی مشترک در خدمت نیروی دریایی فیلادلفیا بود. زوج آسیموف در سالهای بعدی به بروکلین و سپس منهتن نقل مکان کردند. آنها در سال ۱۹۴۹ در بوستون ساکن شدند و در سالهای بعدی زندگی در سامرویل، والتهام و وست نیوتن را هم تجربه کردند. آیزاک از همسر اولش دو فرزند بهنامهای دیوید و رابین خوان داشت.
آیزاک در سال ۱۹۷۰ از گرترود جدا شد و به نیویورک بازگشت. او این بار در منطقهی غربی منهتن ساکن شد و تا پایان عمر در همانجا زندگی کرد. آیزاک کمی پس از جدایی از همسر اول با جنت او جپسون آشنا شد و در سال ۱۹۷۳ با او ازدواج کرد.
اسطورهی داستانهای علمی تخیلی قرن بیستم، روحیات کلاستروفیل داشت. او علاقهمند به فضاهای کوچک و بسته بود و در زندگینامه شخصیاش هم اشارهای به این علاقه در کودکی دارد. او در سالهای کودکی آرزو داشت تا یک دکهی روزنامهفروشی در ایستگاه مترو نیویورک داشته باشد تا در محیط بستهی آن و با گوش دادن به صدای ملایم قطارها، به کتاب خواندن بپردازد.
از روحیههای خاص دیگر آیزاک میتوان به ترس از پرواز اشاره کرد. او در تمام عمر خود تنها دو بار با هواپیما سفر کرد و بهصورت کلی از سفرهای طولانی هم گریزان بود. این روحیه در داستانهای او هم دیده میشود که بهعنوان نمونه میتوان به داستانهای معمایی Wendell Urth و شخصیت Elijah Baley در مجموعه داستان رباتها اشاره کرد. البته آسیموف از سال ۱۹۷۲ به کشتیهای کروز علاقهمند شد و در رویدادهای متعدد روی کشتیهای کروز، سخنرانی با موضوعات علمی انجام میداد.
آسیموف سخنران ماهری در موضوعات علمی بود و برای شرکت در چنین رویدادهایی حقوق هم دریافت میکرد. او از اعضای ثابت کنوانسیونهای علمی تخیلی بود و با رویی گشاده به سؤالهای حضار پاسخ میداد. بههرحال علاقهمندیهای گستردهی استاد داستانهای علمی تخیلی، او را به حوزههای متعدد فعالیت جذب میکرد. آسیموف در اپراهای کمیک هم شرکت میکرد و در بسیاری از داستانهای کوتاه خود به نمونههای مشهور آنها همچون Guilbert and Sullivan ارجاع میدهد.
ابتلای آسیموف به ایدز تا سالها پس از مرگش مسکوت ماند
خالق مجموعههای ماندگار «بنیاد» و «رباتها» در سال ۱۹۷۷ دچار حملهی قلبی شد و در سال ۱۹۸۳، عم جراحی بایپس سرخرگ را در مرکز پزشکی دانشگاه نیویورک انجام داد. همین عمل جراحی، منجر به انتقال بیماری HIV از طریق خون آلوده به آیزاک شد. او به پیشنهاد پزشکان، بیماری ایدز خود را رسانهای نکرد تا از اقدام انجمنهای ضد ایدز در محدود کردن خانوادهاش پیشگیری کند. آیزاک آسیموف در ۶ آوریل ۱۹۹۲ در نیویورک سیتی از دنیا رفت و جسدش سوزانده شد.
همسر، فرزندان و برادر آیزاک پس از مرگ او هم داستان بیماری ایدز را به رسانهها اعلام نکردند. آرتور اش، تنیسباز برجستهی آن سالها بود که خبر دریافت بیماری ایدز از خون آلوده را به رسانهها اعلام کرد و هجمهی خبری شدیدی را متحمل شد. بههمین دلیل خانوادهی آسیموف پس از مرگ او هم تصمیم به رازداری گرفتند. ده سال بعد که تقریبا تمامی پزشکان آیزاک از دنیا رفته بودند، جنت در کتاب It's Been a Good Life به بیماری همسرش اشاره کرد.
جنت آسیموف
جوایز و افتخارها
آیزاک آسیموف جوایز متعددی را در حوزهی داستان و ادبیات و علوم دریافت کرد. جوایز سالانه و افتخارهای مادامالعمری را بهخاطر سالها نگارش آثار ماندگار، به او اهدا شدند. بهعلاوه ۱۴ دکترای افتخاری هم از دانشگاههای متعدد جهان به آسیموف تعلق گرفت. از جوایز و افتخارهای مهم او میتوان به موارد زیر اشاره کرد: