بیوگرافی هاوارد هیوز؛ هوانورد، تاجر، فیلمساز
هاوارد رابرت هیوز جونیور (Huward Robert Hughes Jr)، تاجر سرشناس آمریکایی بود که در صنایع متعدد فعالیت میکرد. او بهعنوان خلبان تعدادی از رکوردهای اولیهی صنعت هوانوردی هم شناخته میشود. بهعلاوه سینما هم از علاقهمندیهای هیوز بود و فیلمهای متعددی را در هالیوود تولید کرد. هاوارد مانند بسیاری از افراد ثروتمند دیگر، بخش مهمی از ثروت خود را به فعالیتهای خیریه اختصاص میداد.
زندگی هاوارد هیوز، فراز و نشیبهای متعددی داشت. او ابتدا بهعنوان تهیهکنندهی فیلمهای سینمایی به شهرت رسید. سپس بهعنوان فردی تأثیرگذار در صنعت هوانوردی شناخته شد و همچنین بهعنوان خلبان، رکوردهای متعددی را در سطح جهانی به خود اختصاص داد. رفتارهای غیرعادی هاوارد در سالهای بعد و سبک زندگی انزواگونه، او را در مرکز اخبار و شایعهها قرار میداد. تاجر بزرگ آمریکایی از بیماری اختلال وسواس فکری یا OCD هم رنج میبرد و همچنین بهخاطر یک سقوط خطرناک با هواپیما، وضعیت سلامت مناسبی نداشت.
هاوارد هیوز در دوران زندگی خود بهنوعی ثروتمندترین فرد آمریکا محسوب میشد. او دستاوردهای بزرگی در طول زندگی داشت. هیوز سریعترین هواپیمای جهان را ساخته بود و یکی از نیروهای محرکهی اصلی در ساخت بزرگترین هواپیما بود. با وجود همهی موفقیتها، او در زندانی از ترسهای شخصی محبوس بود. درنهایت رفتارهای عجیب هیوز باعث شدند تا او با وجود تمام موفقیتها و دستاوردها، از قهرمان، به فردی گوشهنشین تبدیل شود. بهعلاوه هجمههای رسانهای در سالهای پایانی بهحدی روی او افزایش یافت که بسیاری، دستاوردها و خدماتش را از یاد بردند.
امضای هاوارد هیوز
تولد و تحصیل
زندگینامهی هاوارد هیوز بهنوعی تداخل حقیقت با تخیل و شایعه است. حتی تاریخ دقیق تولد او هم مشخص نیست و منابع گوناگون، تاریخهای متعددی را بیان میکنند. اسناد رسمی، تاریخ دقیق تولد هاوارد را ۲۴ دسامبر ۱۹۰۵ در هیوستون تگزاس اعلام میکنند. برخی منابع اعتقاد دارند تاریخ و مکان دقیق تولد، دو ماه قبل و در شهر نفتی هامبل بوده است. شایعهها و دروغهای متعدد در زندگی هاوارد، از همین تاریخ تولد شروع میشوند.
پدر هیوز، خاوارد روبارد هیوز سنیور نام داشت. او ابتدا فردی فقیر بود که دوران مشقتباری را در قرن ۱۹ میگذراند. در سال ۱۸۹۹، روبارد (مشهور به Bo) از محل سکونتش، جوپلین مهاجرت کرد تا شانس خود را در صنعت نفت امتحان کند. او درنهایت به صنعت اکتشاف وارد شد و کسبوکارش را در تگزاس و بهنام Texas Oil Fuel Company تأسیس کرد. شرکت او بعدها به Texaco تغییر نام داد که ثروتی عظیم را برای خودش و هاوارد جونیور بههمراه داشت.
مادر هاوارد جونیو، آلین گانو نام داشت. برخی منابع تاریخی ادعا میکنند که او وسواسهای فکری همچون ترس از حیوانات کوچک و فوبیای حشرات داشت. ترکیب این رفتارها با وسواس شدید روی پاکیزگی، بعدها روی تنها پسرش، هاوارد جونیور هم تأثیر گذاشت.
اختراع مته حفاری توسط هاوارد هیوز سنیور، ثروت هنگفتی را برای خانواده بههمراه داشت
وقتی هاوارد جونیور در سال ۱۹۰۵ به دنیا آمد، پدرش هنوز کسبوکار نفت را دنبال میکرد. او چالشهای متعددی را در این صنعت میدید که بیشتر از همه، ضعف دستگاههای استخراج و متههای حفاری بهعنوان مانع پیشرفت شناخته میشدند. هاوارد سنیور تصمیم گرفت تا متهای بهینه برای استخراج از زمینهای مستحکم طراحی کند و در سال ۱۹۰۸، متهای با ۱۶۸ لبهی برنده طراحی شد. هاوارد سنیور موفق به طراحی ابزاری شده بود که بعدها بهنام Hughes Tool Bit شناخته شد و ثروت میلیوندلاری را برایش بههمراه داشت.
نشانههای ضعف شنوایی از چهار سالگی در هاوارد دیده شد. او به ناشنوایی جزئی مبتلا بود که بخشی از میراث خانواده محسوب میشد. هاوارد در سالهای بعد از این ضعف، ضربههای زیادی خورد و حتی بهخاطر آن در جوانی به فردی منزوی تبدیل شد. بههرحال او در هشت سالگی وارد مدرسهی ابتدایی خصوصی شد. هیوز در مدرسه استعداد خاصی از خود نشان نمیداد و معلمها از عملکرد و ارتباطات اجتماعیاش راضی نبودند.
هیوز با وجود ضعف شنوایی، ارتباط اجتماعی ضعیف و نمرههای پایین در دروس مدرسه، استعداد بالایی در نوآوری و اختراع داشت. او در ۱۱ سالگی یک فرستندهی رادیویی اختراع کرد. یک سال بعد، تصویر هاوارد هیوز در کنار اولین دوچرخهی موتوری هیوستون در روزنامهای محلی چاپ شد. او توانسته بود با ترکیب قطعات موتور بخار، یک دوچرخه را موتوردار کند.
هیوز سنیور، برای بهبود ارتباطات اجتماعی پسرش، او را به اردوی تابستانی جنگلی فرستاد. هاوارد جونیور برخلاف انتظارها بسیار زود با اردوی جنگلی ارتباط برقرار کرد و مفاهیم زندگی سخت را آموخت. او فرصتی برای خروج از چارچوب محافظ مادرش پیدا کرده بود و بهخوبی از آن بهره برد.
خانهی پدری هیوز
علاقهمندی هاوارد به هوانوردی، در نوجوانی آشکار شد . او در ۱۴ سالگی در یک مسابقهی قایقرانی شرکت کرد. پدرش به او قول داده بود که در صورت پیروزی در مسابقه، به هر درخواستی که او داشته باشد، عمل میکند. هاوارد پس از پیروزی تنها پنج دلار پول نقد از پدرش گرفت تا در یک پرواز تفریحی با هواپیمای Curtis Flying Board شرکت کند. هاوارد سنیور هم با پسرش همراه شد و از همان پرواز، اولین نشانههای عشق به هوانوردی در ذهن هیوز شکل گرفت.
ورود موفق به صنعت سینما
هیوز در ۱۶ سالگی مادر و در ۱۸ سالگی پدرش را از دست داد. او وارث ثروت هنگفتی شد که پدرش با شرکت Hughes Tool Company بر جای گذاشت. هاوارد از دانشگاه انصراف داد تا مدیریت کسبوکار خانوادگی را به دست بگیرد، اما بسیار زود متوجه استعداد ناکافیاش در صنعت نفت شد. او بهسرعت حسابداری مستقل بهنام نوا دیتریش را استخدام کرد تا مدیریت کارهای مالی را به او بسپارد.
اولین تجربههای پرواز
ثروت فراوان هاوارد سنیور، سرمایهی لازم را برای دنبال کردن ایدهها و علایق شخصی در اختیار هاوارد گذاشت. علایق او هیچ ارتباطی به صنعت نفت نداشتند و بیشتر پیرامون ساختن هواپیما و فیلمسازی در هالیوود شکل میگرفتند. از علایق دیگر هاوارد میتوان به ورزش گلف اشاره کرد.
آشنایی هاوارد با مهارت خلبانی، در جریان یکی از بازیهای گلف او شکل گرفت. هاوارد مشغول بازی در باشگاه بورلی هیلز بود که یک هواپیمای دوباله، با حرکتی نمایشی از بالای سر او عبور کرد. هیوز با تلاش زیاد خلبان را شناسایی و با حقوق صد دلار در روز، او را بهعنوان استاد خصوصی خلبانی استخدام کرد. خلبان مذکور، پیشنهاد را پذیرفت و هیوز دو سال بعد گواهینامهی خلبانی خود را دریافت کرد.
هاوارد با وجود رفتارهای انزوایی و خجالت همیشگی، علاقهی زیادی به هالیوود و زرقوبرقهای آن پیدا کرد. او در قدم اول با کارگردان بااستعداد آن سالهای هالیوود، لویس مایلاستون قراردادی سه ساله امضا کرد که به تولید فیلم موفق Two Arabian Knights انجامید. موفقیت آن فیلم و دریافت یک جایزهی اسکار در سال ۱۹۲۷ باعث شد تا هاوارد، شجاعت لازم را برای گسترش فعالیتهایش در هالیوود پیدا کند. او تصمیم گرفت تا علاقهمندیهایش یعنی هوانوردی و فیلمسازی را با هم ترکیب کند.
هاوارد هیوز اولین فیلم هوانوردی تاریخ را با بودجهی ۴ میلیون دلار ساخت
پیدا کردن کارگردانی با علاقهمندیهای مشترک، مشکل اول و اصلی هاوارد هیوز در ساختن فیلمی با تمرکز بر هوانوردی بود. درنتیجه او تصمیم گرفت تا تمامی فرایندها از فیلمنامهنویسی تا تهیهکنندگی و کارگردانی را خودش انجام دهد. اولین فیلم هواپیمایی تاریخ، نتیجهی بلندپروازیهای میلیاردر آمریکایی بود که بهنام Hell's Angels اکران شد. هاوارد با جدیت تمام، پروژهی ساخت فیلم را شروع کرد و حاضر بود تا تمام سرمایه و زمانش را برای آن هزینه کند.
همانطور که گفته شد، هاوارد از اختلال وسواس فکری رنج میبرد. او در جریان فیلمبرداری (که یک اسکادران کامل هوایی را در اختیار گرفته بود) بارها صحنههای ضبطشده را تکرار میکرد تا حتی شکل و شمایل ابرها هم در هر صحنه، مناسب و مورد پسندش باشد. اسکادران هاوارد در اولین فیلمش، از نیروی هوایی برخی از کشورها بزرگتر بود. او در جریان فیلم، چند بار هم به پرواز با هواپیماها پرداخت و اولین سانحهی هواییاش را هم در همان پروژه تجربه کرد. سانحهای که البته جراحت جسمی زیادی بههمراه نداشت.
وسواس هاوارد در جریان پروژهی فیلم، زمانبندی تولید را از کنترل خارج کرده بود. ساخت فیلم فرشتههای جهنمی بیش از زمان استاندارد وقت گرفته بود و در همان حین، نوآوری جدیدی به هالیوود اضافه شد: سینمای مصوت. هیوز با وجود تمامی نصیحتهایی که از اطرافیان و کارشناسان دریافت میکرد، تصمیم گرفت تا صحنههای دیالوگی فیلمش را بازنویسی و بازسازی کند تا آن را از دستهی فیلمهای صامت خارج کرده باشد. همین روند، تعویض برخی بازیگران فیلم را هم بههمراه داشت. یکی از آنها در جریان فیلمبرداری مجدد از دنیا رفت و دیگری بهخاطر لهجهی غلیظش جایگزین شد.
اولین فیلم سینمایی هاوارد هیوز، موفقیت قابلتوجهی را در باکس آفیس برای او به ارمغان آورد. هزینهی تولید فیلم، چهار میلیون دلار بود و فروش آن، به هشت میلیون دلار رسید. فیلم بعدی، Scarface نام داشت که بهخاطر علاقهی شدید مردم به زندگی گنگسترها ساخته شد. این اثر، زندگی آلکاپون را به تصویر میکشید و هیوز خشونت زیادی را در آن لحاظ کرده بود. کمیتهی سانسور هالیوود در ابتدا بخشهای زیادی از فیلم را حذف کرد، اما با شکایت رسمی فیلمساز، آنها مجبور به عقبنشینی شدند. درنهایت، صورتزخمی با همان طراحی و داستان مورد نظر هاوارد ساخته و پخش شد. او پس از اکران فیلم دوم، کمی از هالیوود فاصله گرفت تا به عشق دیگرش، هوانوردی بپردازد.
هوانوردی و رکوردهای خلبانی
هاوارد هیوز در سال ۱۹۳۴ در یک مسابقهی هوانوردی شرکت کرد و در آن پیروز شد. همین موفقیت، بهانهی لازم را برای افزایش فعالیت در حوزهی هوانوردی در اختیار او گذاشت. هیوز شرکت هواپیماییاش را بهنام Hughes Aircraft Company تأسیس کرد. اولین پروژهی شرکت او، طراحی و تولید سریعترین هواپیمای جهان بود. نتیجهی پروژهی اول بهنام H1 تولید شد و هاوارد توانست رکورد سرعت هوایی جهان را با آن بشکند. او در ۱۸ ژانویهی سال ۱۹۳۵ با هواپیمای H1 به سرعت ۵۶۶ کیلومتر بر ساعت رسید.
رکورد بعدی که هاوارد در نظر داشت، سریعترین پرواز به دور دنیا بود. او در سال ۱۹۳۸ تصمیم گرفت تا این رکورد را بشکند و از یک هواپیمای بهینهسازیشدهی Lockheed 14 استفاده کرد. پرواز هاوارد از نیویورک آغاز شد و اولین مقصد، با پروازی به طول حدود ۱۶ ساعت، پاریس بود. مسکو و سیبری بهعنوان مقاصد بعدی انتخاب شدند. درنهایت پس از گذشت سه روز و ۱۹ ساعت و ۱۴ دقیقه، هواپیمای هیوز در نیویورک به زمین نشست و رکورد دیگری توسط او شکسته شد.
رکوردشکنی پرواز به دور دنیا، شهرت هاوراد هیوز را بیشازپیش افزایش داد. او که فردی خجالتی و منزوی بود، بهخاطر همین شهرت مجبور به شرکت در مراسمهای گوناگون شد که در شهرهای نیویورک، شیکاگو، واشنگتن و هیوستون برگزار شدند.
تصویر هیوز روی جلد مجلهی تایم
دولت آمریکا در سالهای ابتدایی جنگ جهانی دوم تقاضایی را به شرکت هوانوردی اول هاوارد یعنی هواپیمایی هیوز ارسال کرد. آنها نیازمند تأمین قطعات هواپیما و کمی تجهیزات نظامی بودند تا در جبهههای نبرد جنگ اروپا به کار بگیرند. دو سال بعد، آمریکا بهصورت رسمی و کامل وارد جنگ جهانی شده بود. ارتش این کشور، به هاوارد سفارش ساخت هواپیمایی غولپیکر داد؛ هواپیمایی که بهعنوان کشتی پرنده عمل کرده و بهنوعی تهدید زیردریاییهای قوی آلمانی برای کشتیهای حملونقل را خنثی کند.
پروژهی هرکولس با انتقادهای بسیار همراه بود و اعتبار هیوز را خدشهدار کرد
در سالهای جنگ جهانی دوم، آمریکا از کشتیهای جنگی برای جابهجایی نیرو و تجهیزات نظامی استفاده میکرد. کشتیها در برابر زیردریاییهای حرفهای آلمان آسیبپذیر بودند؛ درنتیجه ارتش تصمیم گرفت تا هواپیمای غولپیکر نظامی بسازد. هواپیمایی که در قرارداد با هیوز و هنری کیزر ساخته میشد، HK-1 Hercules نام گرفت و از همان ابتدا، بحث و جدلهای زیادی در محافل سیاسی و نظامی داشت.
بسیاری از نیروهای نظامی، مخالف پروژهی هرکولس بودند. آنها اعتقاد داشتند هزینهی سرسامآور برای تولید چنین هواپیمایی، سرمایهی جنگی را از پروژههای با اولویت بالاتر دور میکند. بههرحال هیوز با استفاده از ارتباطهایی که در واشنگتن داشت، پروژهها را ادامه داد. هنری کیزر بهخاطر چالشهای پیشآمده از پروژه جدا شد، اما هیوز آن را بهنام H4-Hercules باجدیت پیگیری کرد. بههرحال تولید هرکولس تا پس از جنگ جهانی دوم پایان نیافت.
هواپیمای هرکولس
هرکولس در زمان خود بزرگترین کشتی پرندهی جهان بود؛ رکورد دیگری که هیوز برای بهدست آوردن آن سالها تلاش کرد. هواپیمای غولپیکر او از چوب ساخته شده بود و فاصلهی نوک بالهای آن به ۹۴ متر میرسید. شایان ذکر است پروژهی مذکور، درگیریهای سیاسی متعددی را بههمراه داشت و حتی جلسهی استماع کنگره هم برای توضیح سرمایهگذاری عظیم آن انجام شد. درنهایت با هزینهای ۲۲ میلیون دلاری، یک فروند از هواپیمای مذکور ساخته شد، اما هیوز در جلسههای استماع موفق بود و حتی تمرکز جلسهها را علیه نمایندهی معترض یعنی اون بروستر معطوف کرد. هرکولس با وجود تمام داستانها و درگیریها، تنها یک بار در تاریخ دوم نوامبر ۱۹۴۷ پرواز کرد و خود هاوارد، خلبان آن بود. این هواپیما امروز در موزهی هوانوردی و فضای اورگرین نگهداری میشود.
شرکت هواپیمایی هیوز، یکی از موفقیتهای اصلی هاوارد در صنعت هوانوردی بود. شرکت تحت مدیریت او در جریان جنگ جهانی دوم و پس از آن بهعنوان یکی از بزرگترین پیمانکارهای نظامی آمریکا شناخته میشد. زیرمجموعهی تولید هلیکوپتر این شرکت، در سال ۱۹۴۷ و با خرید طراحی یک هلیکوپتر از شرکت Kellet شروع به کار کرد. هواپیمایی هیوز در سالهای فعالیت، وظیفهی تولید محصولات متعددی را در حوزهی فناوری نظامی و هوایی بر عهده داشت. از میان آنها میتوان به انواع وسایل نقلیهی هوایی، هواپیماهای نظامی، سیستمهای راداری، سیستمهای الکترواپتیکی، اولین لیزر کاربردی جهان، سیستمهای کامپیوتری هواپیما، سیستمهای موشکی، موتورهای سوخت یونی، ماهوارههای تجاری و بسیاری سیستمهای الکترونیکی دیگر اشاره کرد.
لوگوی شرکت هوانوردی هیوز
در سال ۱۹۴۸، زیرمجموعهی استراتژیک جدیدی تحت عنوان گروه هوافضای هیوز، به شرکت هواپیمایی هیوز اضافه شد. از گروههای دیگر میتوان به بخشهای تخصصی فضا و ارتباطات و سیستمهای فضایی اشاره کرد که در سال ۱۹۴۸ از شرکت جدا شدند. این بخشهای درنهایت در سال ۱۹۶۱ شرکت Hughes Space and Company را شکل دادند. سرنوشت شرکت هواپیمایی هیوز در سالهای بعد به فروش به شرکتهای بزرگتر همچون جنرال موتورز و بوئینگ گره خورد.
پروژههای ناموفق و سوانح هوایی مرگبار
یکی از هواپیماهای جنگندهی هواپیمایی هیوز، D-2 نام داشت که با طراحی بمبافکنی با پنج سرنشین، در سال ۱۹۳۹ به دستور کار تولید وارد شد. قرار بود برای هواپیمای مذکور از موتورهای Wright R-2160 Tornado استفاده شود که طرح نهایی، هواپیمایی با دو سرنشین و مجهز به موتورهای Pratt & Whitney R-2800 شد. اولین پرواز هواپیمای D-2 در ژوئن سال ۱۹۴۳ انجام شد. سرهنک الیوت روزولت، پسر رئیسجمهور وقت آمریکا دوستی نزدیکی با هیوز داشت و با سفارش او، ۱۰۰ هواپیمای شناسایی با الهام از مدل D-2 سفارش داده شد که بهنام F-11 شناخته میشد.
شرکت هواپیمایی هیوز، یکی از بزرگترین پیمانکارهای نظامی دولت آمریکا بود
فرایند طراحی و توسعهی هواپیمای شناسایی هیوز با چالش مواجه شد. او هزینهی طراحی را از دولت دریافت کرده بود، اما یک سانحهی طبیعی، نمونهی اولیهی F-11 را از بین برد. طراحی نسخهی شناسایی D-2 متوقف شد، اما همان طراحی برای محصولی بحثبرانگیز در شرکت هیوز کاربرد پیدا کرد. XF-11 نام هواپیمای جدید نظامی هیوز بود که بهعنوان یک هواپیمای جاسوسی با دو سرنشین طراحی میشد. موتورهای Pratt & Whitney R-4360-31 برای محصول جدید هیوز انتخاب شدند. هواپیمایی هیوز درنهایت تنها توانست دو نمونهی اولیه از XF-11 تولید کند.
یکی از مرگبارترین سوانح هوایی هیوز، با هواپیمای XF-11 رخ داد. هاوارد در هفتم ژوئیه ۱۹۴۶ اولین پرواز آزمایشی را با این هواپیما در نزدیکی منطقهی هوایی شرکتش در کالور سیتی کالیفرنیا انجام داد. نشت روغن در یکی از موتورها، باعث بههمخوردن تعادل و سقوط سریع XF-11 شد. هاوارد تلاش کرد تا هواپیما را در زمین گلف باشگاه لسآنجلس فرود بیاورد، اما چند ثانیه قبل از رسیدن به مقصد در محلهی برولی هیلز سقوط کرد.
هواپیمای XF-11
هواپیمای دچار سانحهی هیوز پس از تخریب سه خانه، ثابت و سپس دچار حریق و انفجار شد. هاوارد خودش را از کابین خلبان خارج کرد، اما جراحتهای متعددی متحمل شد. شکستگی استخوان ترقوه، شکستگی دنده، ازبینرفتن شُش چپ، جابهجایی قلب به سمت راست سینه و سوختگیهای متعدد درجه سه، جراحتهایی بودند که در جریان پرواز آزمایشی به هاوارد هیوز وارد شدند.
از هواپیماهای مهم دیگر هیوز میتوان به Sikorsky S-43 اشاره کرد که بهعنوان یک هواپیمای دوکاره، با قابلیت فرود روی آب طراحی شد. هاوارد برای آزمایش پرواز با هرکولس از سیکورسکی استفاده میکرد و کل فصل بهار سال ۱۹۴۳ را در لاسوگاس به آزمایش دستاورد جدید مشغول بود. در یکی از پروازهای آزمایشی، کنترل هواپیما از دست هاوارد خارج شد و سقوط کرد. در جریان آن سقوط، دو نفر جان باختند و خلبان نیز جراحتهای شدیدی را متحمل شد. هاوارد ۱۰۰ هزار دلار به غواصها پرداخت کرد تا سیکورسکی را از آب بیرون بکشند و ۵۰۰ هزار دلار دیگر نیز برای بازسازی آن هزینه شد. درنهایت سیکورسکی به انبار هیوستون رفت و سالها در آنجا خاک خورد.
نمونهی بازسازیشده از هواپیمای سیکورسکی
خطوط هوایی
ورود جدی و حرفهای هاوارد به صنعت هوانوردی تجاری در سال ۱۹۴۰ رخ داد. او سهام کنترلی شرکت Trans World Airlines را خریداری کرد و در سال ۱۹۴۴ بهصورت کامل شرکت را تصاحب کرد. هیوز هیچگاه مقامی رسمی در این شرکت نداشت، اما انتخاب هیئتمدیره را بهصورت مستقیم انجام میداد که مشاور همیشگیاش، نوا دیتریش هم عضو آنها بود. شرکت ابزارسازی هیوز، ۶ هواپیمای اول بوئینگ Stratoliner را خریداری کرد. یک عدد از آنها بهصورت اختصاصی در اختیار هیوز بود و پنج عدد دیگر به خطوط هواپیمایی TWA اضافه شدند.
منابع تاریخی ادعا میکنند که هیوز یکی از نیروهای محرکه در توسعهی هواپیمای لاکهید کونستلیشن بود. او هواپیمای مذکور را در سال ۱۹۳۹ و با هدف جایگزینی هواپیماهای بوئینگ در TWA سفارش داد. هاوارد شخصا هزینهی خرید ۴۰ هواپیمای کونستلیشن را برای TWA تأمین کرد که با رقم ۱۸ میلیون دلار، بزرگترین خرید هوایی تاریخ تا آن زمان محسوب میشد. هواپیمای مذکور، از برترین نمونههای تجاری در دهههای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰ بود که امکان پروازهای بدون توقف بین قارهای را به هواپیمایی TWA میداد. هیوز در میانهی جنگ جهانی دوم تلاش کرد تا به کمک ارتباطهای سیاسی خود، امتیاز پرواز به اروپا را برای TWA دریافت کرده و شرکتش را به تنها خطوط هوایی با خدمات داخلی و خارجی در آمریکا تبدیل کند.
هواپیمای لاکهید کونستلیشن در خطوط هوایی TWA
انقلاب موتور جت در هواپیماهای تجاری، شروع چالشهای هیوز با TWA را رقم زد
سفارش هواپیمای بوئینگ ۷۰۷ برای هواپیمایی TWA، اولین چالشهای جدی را برای هیوز در جریان مدیریت خطوط هوایی بههمراه داشت. او برخلاف دیگر رقبا، هواپیماهای زیادی را از بوئینگ خریداری نکرد و تصمیم داشت تا هواپیمای جت اختصاصیاش را در شرکت خودش ساخته و به TWA بدهد. بههرحال فرایندهای تولید بهخوبی پیش نرفت و هزینههای زیادی هم در این مسیر انجام شد. همین چالشها، دلایلی را برای جدایی مشاور مالی دیرینهی هیوز، نوا دیتریش، از او ایجاد کرد. نواو سرانجام در سال ۱۹۵۶ استعفا داد و هیوز با چالشهای متعددی مالی روبهرو شد.
هاوارد هیوز در سال ۱۹۶۰ از مدیریت TWA کنار گذاشته شد، اما هنوز ۷۸ درصد از سهام آن را در اختیار داشت. TWA در سال ۱۹۷۱ از شرکت ابزارسازی هیوز بهجرم اقدامهای انحصارگرایانه شکایت کرد. درگیریهای حقوقی متعددی پس از این اتفاق پیش آمدند که البته هیچکدام به ضرر هیوز نشد. او درنهایت در سال ۱۹۶۶ مجبور به فروش سهامش در TWA شد که سرمایهای نزدیک به ۵۴۰ میلیون دار برایش بههمراه داشت.
از خطوط هوایی دیگر که توسط هیوز خریداری شدند، میتوان به Northeast Airlines در سال ۱۹۶۲ اشاره کرد. این خط هوایی، اعتبار بالایی در پرواز از شهرهای شمال شرقی به میامی داشت که سوددهی بالایی را برای هیوز فراهم میکرد. بههرحال موانع قانونی، انحصار پروازهای آن منطقه را از دست خطوط هوایی خارج کرد و هیوز هم سهم خود را در سال ۱۹۶۴ به فروش رساند. Northeast Airlines سرانجام در سال ۱۹۷۲ با Delta Air Lines ادغام شد.
هاوارد هیوز در سال ۱۹۷۰ خطوط هوایی Air West را در سان فرانسیسکو خریداری کرد و نام آن را به Hughes Airwest تغییر داد. خطوط هوایی مذکور در سال ۱۹۶۸ و با ادغام چند خط فعال در غرب آمریکا تأسیس شده بود. در این خطوط تنها از هواپیماهای جت سخت بوئینگ و داگلاس و مکدانل داگلاس استفاده و پروازهای آنها به مکزیک و غرب کانادا هم انجام میشد. در سال ۱۹۸۰ پروازهایی به مقصد شرق آمریکا هم به سرویسها افزوده شدند و شهرهایی همچون هیوستون و میلواکی، میزبان Airwest بودند. خطوط هوایی مذکور در سال ۱۹۸۰ با Republic Airlines ادغام شده و درنهایت همگی به Delta Airlines پیوستند.
هیوز در جلسهی استماع کنگره
زندگی شخصی و مرگ
میلیاردر آمریکایی در تمام طول عمر خود علاقهی شدید به علم و فناوری را اثبات کرده بود. او در سال ۱۹۵۳ مؤسسهای بهنام مؤسسهی پزشکی هاوارد هیوز در میامی فلوریدا تأسیس کرد که هدف اصلی آن، تحقیقات پزشکی بود. هیوز در ۱۹ سالگی اولین وصیتنامهی خود را نوشته و در آن به اهدای بخشی از ثروت برای تأسیس مؤسسهی پزشکی بهنام خودش اشاره کرده بود. مؤسسهی پزشکی مذکور بعدا سهام شرکت هواپیمایی هیوز را هم دریافت و با فروش آن در سال ۱۹۸۵ به جنرال موتورز، سرمایهی عظیمی جذب کرد.
هیوز در دوران زندگی خود تجربههای عشقی متعددی داشت. همین رویکردها باعث شد تا همسرش، الا، در سال ۱۹۲۹ درخواست طلاق کند. هاوارد در ارتباط با افراد مشهور و بازیگران متعدد، تجربههای گوناگونی از ارتباطهای نامشروع را در پرونده داشت و بهنوعی هیچگاه به ثبات مورد نظر خود در زندگی نرسید. او هم مانند بسیاری از ثروتمندان دیگر به خرید قایقهای شخصی تمایل نشان میداد و در سال ۱۹۳۳ یک فروند از آنها را بدون مشاهده و آزمایش از نزدیک خریداری کرد.
همانطور که در ابتدای مقاله گفته شد، هیوز رفتارهای غیرعادی داشت و از اختلال وسواس فکری رنج میبرد. او صبحانه و شام خود را با وسواس شدید انتخاب میکرد و به گواه همکار همیشگیاش، نوا، همیشه استیکی نیمپز با سالاد و تعداد مشخصی نخودفرنگی کوچک میخورد. میلیاردر پر سروصدای آمریکایی، فوبیای میکروب داشت و همچنین رفتارهایی افراطی در رازداری و دوری از جامعه از خود نشان میداد.
وسواس فکری هیوز در سالهای پایانی عمر، او را به فردی کاملا متفاوت تبدیل کرد
بسیاری از افراد همکار هیوز از وسواس شدید او رنج میبردند. خصوصا کارگردانان سینما، پرداختن شدید به جزئیات را مانع اصلی پیشبرد پروژهها عنوان میکردند که در بسیاری موارد منجر به بازسازی صحنهها میشد. از رفتارهای بسیار عجیب هیوز میتوان به زندگی چهار ماهه در یک استودیوی فیلم در سال ۱۹۵۸ اشاره کرد. او در این مدت اصلا از استودیوی تاریک خارج نشد و تنها به تماشای فیلم مشغول بود. هیوز از پشت درهای بسته دستوراتش را به دستیارها اعلام میکرد و در آن زمان، غذای ثابتی هم داشت. زندگی چهار ماهه در استودیو، وضعیت سلامت هیوز را بغرنجتر کرد؛ چون شرایط بهداشتی او هم در آن زمان مناسب نبود. هیوز در جریان زندگی در استودیو، به بیماری آلودینیا مبتلا شد و پس از آن زمان هم هنوز از پیامدهای بیماری رنج میبرد.
وضعیت نابسامان هیوز در مقایسه با سالهای جوانی
سالهای پایانی زندگی هاوارد هیوز، با تجربههای خوبی همراه نبود. او بهنوعی از جامعه دور شد و حتی بسیاری تصور میکردند که مرده است. بیماریهای روحی و فشارهای فیزیکی بر اثر سوانح هوایی متعدد، روزبهروز شرایط او را دشوارتر میکردند. هیوز درنهایت به کدئین معتاد شد و حتی آن را در دوزهای بالا تزریق میکرد.
هاوارد هیوز، ۱۰ سال پایانی عمر خود را در هتلهای متعدد در شهرهای گوناگون آمریکا زندگی کرد. او همیشه دستیارهای شخصیاش را بههمراه داشت و از بورلی هیلز تا بوستون و لاسوگاس، در هتلها و اتاقهای گرانقیمت ساکن میشد. همین اقامتها، منجر به خرید و تصاحب کسبوکارهای متعدد در لاس وگاس شد و تأثیر هاوارد را بر سیاستمدارهای منطقه افزایش داد.
منابع خبری، تاریخ مرگ هاوارد هیوز را پنجم آوریل سال ۱۹۷۶ در پروازی از مکزیک به مقصد هیوستون بیان میکنند. شکل ظاهری و وضعیت جسمی او در زمان مرگ بهقدری با وضعیت عادیاش تفاوت پیدا کرده بود که FBI برای شناسایی جسد، از اثر انگشت استفاده کرد. بررسی اولیهی پزشکی، نارسایی کلیه را بهعنوان دلیل مرگ بیان کرد. جسد او در گورستان گلنوود در کنار والدینش دفن شد.
آرامگاه خانوادگی هیوز
هاوراد هیوز در وصیتنامهی خود بخش عمدهای از ثروت و داراییاش را به مؤسسههای خیریه بخشید. ۱/۵۶ میلیارد دلار از داراییهای او به مؤسسههای غیرانتفاعی واریز شد که مؤسسهی پزشکی هاوارد هیوز، ۶۲۵ میلیون دلار از آن را دریافت کرد.
هاوارد هیوز در طول عمر و سالهای پس از آن افتخارهایی را هم کسب کرد. جایزهی هوانوردی Harmon Trophy در سالهای ۱۹۳۶ و ۱۹۳۸، جایزهی هوانوردی Collier Trophy در سال ۱۹۳۸ و مدال طلای کنگرهی آمریکا در سال ۱۹۳۹، از اولین افتخارهای او بودند. هاوارد هیوز در سال ۱۹۷۳ وارد تالار افتخارهای هوانوردی ملی آمریکا شده و در سال ۱۹۸۷ نیز بهعنوان عضوی از تالار افتخار بینالمللی هوافضا انتخاب شد. از آخرین افتخارهایی که بهنام هاوارد هیوز ثبت شد، میتوان به عضویت در تالار افتخار ورزشهای موتور آمریکا در سال ۲۰۱۸ اشاره کرد. فیلمهای سینمایی و شخصیتهای متعدد تخیلی از روی شخصیت هاوارد هیوز طراحی شدند. از مهمترین آثار هنری براساس زندگی میلیاردر آمریکایی میتوان به فیلم «هوانورد» اثر مارتین اسکورسیزی اشاره کرد که لئوناردو دیکاپریو در آن نقش هاوارد هیوز را بازی کرده است.
نظرات