بیوگرافی جولین آسانژ، بنیانگذار ویکی لیکس، مردی بدون وطن
جولین آسانژ (Julian Assange)، برنامهنویس، نویسنده، ناشر و فعال مدنی استرالیایی است که شهرت عمدهی خود را بهخاطر راهاندازی و مدیریت وبسایت ویکی لیکس (WikiLeaks) کسب کرد. وبسایت او از سال ۲۰۰۶ فعال بود و با انتشار اسنادی از ارتش آمریکا در سال ۲۰۱۰، توجه رسانهای بسیاری را به خود جلب کرد. اسناد منتشرشده شامل اطلاعاتی از جنگهای عراق و افغانستان و پیامهای دیپلماتیک وزارت امور خارجهی آمریکا با سفارتخانههایش در سرتاسر جهان بود.
انتشار اسناد محرمانه از دولت آمریکا در ویکی لیکس، بحرانهای متعدد قانونی را در سطح بینالمللی برای آسانژ بههمراه داشت. او در سال ۲۰۱۰ در سوئد اقامت داشت و تحت اتهام سوءرفتار جنسی بود. آسانژ اعتقاد داشت دولت سوئد این پرونده را بهعنوان بهانهای برای بازگرداندن او به آمریکا به جریان انداخته است. بههرحال پروندهی اتهام جنسی خاتمه یافت و آسانژ به لندن رفت. او بهخاطر ترس از پیگیریهای قانونی آمریکا به سفارت اکوادور در لندن پناه برد و هفت سال مقیم آنجا بود. سفارت اکوادور در سالهای اخیر چالشهایی با بنیانگذار ویکی لیکس داشت و درنهایت اقامت او را لغو کرد و در آوریل سال ۲۰۱۹، پلیس لندن با ورود به سفارت اکوادور، جولین آسانژ را با حکم استرداد به آمریکا دستگیر کرد.
جولین آسانژ در دههی اخیر یکی از خبرسازترین افراد دنیای فناوری بود. برخی او را در کنار ادوارد اسنودن، بنیانگذار بزرگ قرن مینامند و برخی باتوجه به پروندههای متعدد سوءرفتار جنسی و اتهامهای دیگر در سفارت اکوادور، اهمیت فعالیتهایش را زیر سؤال میبرند. حتی برخی منابع رسانهای آسانژ را فردی عاشق توجه میدانند و همچنین او را متهم به همکاری با کمپینهای انتخاباتی آمریکا و انتشار جهتدار اسناد محرمانه میکنند. بههرحال امروز آسانژ با میراث خبرسازش، ویکی لیکس شناخته میشود که تأثیرات زیادی در جهتگیری حرکتهای سیاسی در جهان داشته است. او اکنون در زندان فوق امنیتی HMP Belmarsh لندن، دوران حبس خود را سپری میکند.
تولد و تحصیل
جولین آسانژ با نام زمان تولد جولین پائول هاوکینز در سوم ژوئیه ۱۹۷۱ در تاونزویل کوینزلند استرالیا بهدنیا آمد. مادرش کریستین آن هاوکینز و پدرش جان شیپتون نام دارد. کریتسین یک هنرمند هنرهای بصری بود و پیش از تولد جولین، از جان جدا شد. پدر اصلی جولین نیز فعال ضد جنگ بود. زمانیکه جولین یکساله بود، مادرش با برت آسانژ ازدواج کرد که نام خانوادگیاش را به آسانژ داد. درواقع برت آسانژ را باید پدر اصلی جولین بدانیم که تربیت او را تا دوران نوجوانی برعهده داشت.
مادر جولین، کریستین در سال ۱۹۷۹ از برت جدا شد و با لایف ماینل ازدواج کرد. او از ازدواج سوم یک فرزند داشت و در سال ۱۹۸۲ به این ازدواج نیز خاتمه داد. دوران کودکی آسانژ با سفرهای متعددی درکنار مادرش همراه بود. او در بیش از ۳۰ شهر استرالیا ساکن و در میانهی سالهای نوجوانی، همراهبا مادر و نابرادریاش در ملبورن سکونت یافت.
زندگی در شهرهای متعدد باعث میشد تا آسانژ مدارس گوناگونی را تجربه کند. از مدارس او میتوان به دبیرستان ایالتی تاونزویل در کوینزلند اشاره کرد. بهعلاوه جولین بخشی از تحصیلات خود را نیز در خانه میگذراند. افشاگر بزرگ قرن تحصیلات دانشگاهی منظمی هم نداشت و پس از مدتی تحصیل در رشتههای برنامهنویسی، ریاضیات و فیزیک در دانشگاه کوینزلند، چند سالی را نیز در دانشگاه ملبورن تحصیل کرد. البته او هیچگاه موفق به دریافت مدرک دانشگاهی نشد.
جولین آسانژ اولینبار در ۱۸ سالگی با زنی بهنام ترزا ازدواج کرد. حاصل ازدواج آنها فرزندی بهنام دنیل بود که جولین پس از جدا شدن از ترزا، مسئولیت تربیت او را برعهده داشت. آسانژ در جایی گفته بود که فرزندان دیگری نیز دارد که بهخاطر چالشهای متعدد پیشآمده برای خودش، مجبور به مخفی کردن هویت خود هستند. او ادعا میکند که خانوادهاش از سوی دولتهای متعدد تهدید به مرگ میشوند.
آشنایی با دنیای هک
جولین آسانژ از نوجوانی به کامپیوتر و برنامهنویسی علاقهمند شد. او زمانیکه تنها ۱۶ سال داشت، با نام مستعار Mendax (در زبان لاتین بهمعنای «دروغگو») وارد دنیای هکری شد. وی بههمراه دو نفر دیگر بهنامهای Trax و Prime Suspect، گروهی هکری بهنام International Subversives راهاندازی کردند. یکی از اتهامهایی که به آسانژ وارد میشود، او و همکارانش را در نفوذ مشهور سال ۱۹۸۹ به سیستمهای ناسا موسوم به WANK دخیل میداند. البته آسانژ همیشه آن اتهام را رد کرده است.
آسانژ اولین هک خود را در ۱۶ سالگی انجام داد
در سپتامبر سال ۱۹۹۱، پروندهی نفوذ به شرکت مخابراتی Nortel به جریان افتاد. پلیس فدرال استرالیا با ردگیری تلفن آسانژ، او را متهم به هک شرکت مذکور کرده و دستگیر کرد. آسانژ در سال ۱۹۹۴ به ۳۱ مورد اتهام هک و جرمهای مشابه محکوم شد. آسانژ محکومیت شدیدی دریافت نکرد و تنها ملزم به پرداخت ۲،۱۰۰ دلار جریمه شد. درواقع دولت استرالیا بهخاطر دوران کودکی پرچالش او و عدم وجود اهداف مالی و جاسوسی در نفوذهای انجامشده، محکومیت شدیدی برای آسانژ در نظر نگرفت و او را با دریافت جریمه آزاد کرد.
آسانژ پس از پروندههای متعدد حقوقی پیرامون برنامههای نفوذ غیرقانونی، به مشاورهی امنیت برای سازمانهای متعدد استرالیایی مشغول شد. او ابتدا بهعنوان مشاور فنی یک واحد پلیس مشغول به کار بود و سپس در سال ۱۹۹۳ در پروژهی راهاندازی اولین شرکت ارائهدهندهی خدمات اینترنتی در استرالیا، Suburbia Public Access Network مشارکت کرد.
سابقهی برنامهنویسی آسانژ، علاوه بر برنامههای هک، شامل توسعهی ابزارهای مفید شبکه نیز هست. او در سال ۱۹۹۴ برنامهنویسی ابزارها را بهصورت جدی شروع کرد. از میان ابزارهای توسعهیافته با همکاری آسانژ میتوان به Strobe، PostgreSQL، NNTPCache، Rubberhose و Surfraw اشاره کرد.
جولین آسانژ پیش از راهاندازی وبسایت مشهورش، ویکی لیکس، پروژههای متعددی در سطح وب داشت. او که در جریان توسعهی ابزار رمزنگاری Rubberhose به مباحث امنیت و رمزنگاری علاقهمند شده بود، انجمن اینترنتی و AUCRYPTO و وبسایت مشاورهی امنیت Best of Security را در سالهای پایانی قرن بیستم راهاندازی کرد.
سولت دریفوس، یکی از محققان امنیت و کامپیوتر استرالیا بود که در سالهای پایانی قرن بیستم روی جنبههای خرابکارانهی اینترنت مطالعه میکرد. آسانژ در پروژههای تحقیقاتی با دریفوس همکاری میکرد و نتیجهی آنها، کتابی بهنام Underground شد که فروش خوبی را نیز در حوزهی کامپیوتر بههمراه داشت. دریفوس در مصاحبهای آسانژ را یک محقق حرفهای توصیف کرده بود که علاقهی شدیدی به مباحث اخلاقی و عدالت و عملکرد صحیح و ناصحیح دولتها در فضای فناوری داشت.
جولین آسانژ در سال ۱۹۹۸ شرکتی کامپیوتری بهنام Earthman Technology راهاندازی کرد. او در مصاحبهای گفته بود که در سال ۱۹۹۹، دامنهی اینترنتی بهنام leaks.org ثبت کرده که البته هیچ فعالیتی در آن انجام نشد. آسانژ همچنین در سال ۱۹۹۹ پتنتی برای فناوری بهرهبرداری از دادههای صوتی ثبت کرد. پتنت او امکان جاسوسی از تماسهای صوتی را فراهم میکرد که نگرانی همکار تحقیقاتیاش، دریفوس را هم بههمراه داشت.
تأسیس ویکی لیکس
جولین آسانژ بههمراه تعدادی از دوستان و همکاران خود، وبسایت WikiLeaks را در سال ۲۰۰۶ در سوئد راهاندازی کرد. البته وبسایت در سال ۲۰۰۷ بهصورت رسمی رونمایی شد. اولین پروندهی افشاگری ویکی لیکس، پیامی از رهبران شورشی سومالی بود که دربارهی ترور مقامهای دولتی صحبت میکرد. صحت سند منتشرشده هیچگاه مشخص نشد، اما بههرحال توجه رسانهها و مردم به وبسایت افشاگر جدید جلب شده بود که صحت پرونده را به سایه برد.
آسانژ و دیگر مدیران ویکی لیکس، پلتفرمی را برای ارسال اسناد افشاگرانه توسط افراد گوناگون ایجاد کرده بودند و برای حفظ امنیت آنها نیز امکانات رمزنگاری متعددی را پیادهسازی میکردند. آسانژ در مصاحبهای در سال ۲۰۱۱ پیرامون رویکردهای امنیتی ویکی لیکس گفته بود:
ما برای حفظ امنیت منابع خود، باید زیرساختهای وبسایت را توزیع کرده و همهی اطلاعات را رمزنگاری کنیم. بهعلاوه ارتباطهای مخابراتی باید به سرتاسر جهان گسترش یابند تا از مصونیتهای قضایی در حوزههای حقوقی متعدد بهره ببریم. این رویکرد برای ما موفقیتآمیز بود و هیچ پروندهی حقوقی را علیه هیچیک از منابع از دست ندادیم. البته پیشنهاد نمیکنم که دیگران فعالیتهای پیچیدهی ما را دنبال و تکرار کنند.
رویکردی که آسانژ در مدیریت ویکی لیکس شرح داد، نشاندهندهی دلایل زندگی مهاجرتی و دشوار او در سالهای پس از راهاندازی سرویس افشاگر بود. افرادی که در سالهای ابتدایی فعالیت ویکی لیکس با آسانژ همراه بودند، از تلاش همیشگی و طاقتفرسای او در مدیریت وبسایت میگویند. یکی از خبرنگارهای نیویورکر که هفتهها با آسانژ در سفر همراه بود، از کاریزمای قوی آسانژ میگوید که همکارانش را نیز به کمک و تلاش بیشتر تشویق میکرد.
کنفرانس خبری در بالکن سفارت اکوادور
ویکی لیکس بهمحض شروع فعالیت، اقدام به انتشار اسناد محرمانه از سرتاسر جهان کرد. از میان آنها میتوان به اطلاعاتی از زندان آمریکا در خلیج گوانتانامو در کوبا اشاره کرد. بهعلاوه اسنادی پیرامون اعضای مکتب ساینتولوژی و فعالیتهای آنها و همچنین اعضای حزب ملی بریتانیا و ایمیلهایی خصوصی از واحد تحقیقات اقلیمی دانشگاه East Anglia، در میان اولین افشاگریهای ویکی لیکس دیده میشوند. ویکی لیکس در سال ۲۰۰۸ ایمیلهای شخصی فرماندار آلاسکا، سارا پالین را نیز منتشر کرد.
افشاگری بزرگ ۲۰۱۰
افشاگری عظیم علیه دولت و ارتش آمریکا، ویکی لیکس را به صدر اخبار رسانهای آورد
ویکی لیکس با وجود انتشار اسناد متعدد بینالمللی، تهدیدی آنچنان بزرگ برای سیاستمداران جهان خصوصا آمریکاییها محسوب نمیشد. این روند زمان زیادی طول نکشید و در سال ۲۰۱۰، حدود نیم میلیون سند اطلاعاتی از ارتش آمریکا در ویکی لیکس افشا شد. اسناد مذکور توسط تحلیلگر اطلاعاتی ارتش، بردلی منینگ به دست مدیران ویکی لیکس رسیده بود که بعدها به چلسی منینگ تغییر نام داد.
اسنادی که در سال ۲۰۱۰ در ویکی لیکس منتشر شدند، دوران بحرانهای جدی قانونی و حقوی برای آسانژ و وبسایتش را شروع کردند. اسناد مذکور عموما به جنگهای آمریکا در افغانستان و عراق مربوط میشد و البته سهم عمدهای از آنها در دامنههای عمومی در دسترس بود. بههرحال دولت وقت آمریکا به ریاست جمهوری اوباما، انتشار اسناد را فعالیتی علیه امنیت ملی کشور دانست.
تظاهرات طرفداران آسانژ
یکی از مهمترین اسنادی که در سال ۲۰۱۰ پیرامون جنگ عراق فاش شد، ویدئویی از هلیکوپتر ارتش آمریکا بود که به غیرنظامیان شلیک میکرد. آسانژ با قدرت از انتشار ویدئوی مربوطه و اسناد نظامی دیگر دفاع میکرد. بههرحال انتشار اسناد چالشهای متعددی را برای ویکی لیکس بههمراه داشت که حتی منجر به مسدودسازی حسابهای بانکی کمکهای مردمی وبسایت شد. البته اعتراضهای جمعی منجر به آزادسازی حسابها شد.
افشاگری بزرگ دیگر ویکی لیکس تحت مدیریت اسنودن در سال ۲۰۱۰، بیش از ۲۵۰ هزار سند را از ارتباطهای دیپلماتیک ایالات متحده منتشر کرد. اسناد طبقهبندی شدهی مذکور، دورهی زمانی از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ را پوشش میدادند. در میان آنها اسنادی از تلاشهای محرمانه برای انزوای سیاسی و اقتصادی ایران نیز دیده میشد که بهخاطر ترس دولت آمریکا از پیشرفتهای هستهای ایران انجام شده بود. بههرحال انتشار اسناد محرمانهی دولت آمریکا، جولین آسانژ را به فهرست اخبار جهان آورد. بسیاری از سیاستمداران، خواستار تعقیب و دستگیری او بهعنوان تروریست شدند.
جولین آسانژ علاوه بر آمریکا در سوئد نیز اتهامهای حقوقی را تحمل میکرد. در همان سال انتشار اسناد خبرساز، دادگاهی در سوئد، آسانژ را متهم به سوءرفتار جنسی کرده بود. دو پرونده در این مورد برای بنیانگذار ویکی لیکس به جریان افتاد که یکی از آنها بهخاطر عدم ارائهی شواهد کافی لغو شد. پروندهی دیگر منجر به دستگیری آسانژ در لندن شد و دولت بریتانیا تصمیم به استرداد او به سوئد داشت.
دوران حبس آسانژ در لندن طولانی نبود و او با پرداخت وثیقه آزاد شد. در سال ۲۰۱۱ یک قاضی بریتانیایی رأی به استرداد آسانژ به سوئد داد که وکلای او درخواست تجدید نظر کردند. درنهایت دادگاه عالی بریتانیا وارد پروندهی استرداد جولین شد و او نیز درخواست استماع را به دادگاه عالی ارائه داد.
پروندهی آسانژ در لندن، با رخدادهای متعدد و جالبتوجهی همراه شد. مدال طلای بنیاد صلح سیدنی در ماه مه سال ۲۰۱۱ به آسانژ اهدا شد. این جایزه قبلا به افرادی همچون نلسون ماندلا و دالایی لاما اهدا شده بود. بنیاد صلح سیدنی، فعالیتهای آسانژ در مسیر تحقق حقوق بشر را دلیل اهدای مدال عنوان کرد.
آسانژ هیچگاه کتاب خودزندگینامهاش را به پایان نرساند
کتاب اتوبیوگرافی آسانژ بهنام Julian Assange: The Unauthorised Biography در سال ۲۰۱۱ و برخلاف تمایل او منتشر شد. کتاب مذکور داستانی نهفته نیز دارد که در بخشهای بعدی به آن میپردازیم. بههرحال آسانژ پیش از انتشار کتاب مبالغ قابلتوجهی را برای مشارکت در پروژه دریافت کرده بود، اما پس از حدود ۵۰ ساعت مصاحبه، از ادامهی فعالیت انصراف داد. درنهایت اتوبیوگرافی چاپ شد و توجه رسانهای نهچندان قابل قبولی را بههمراه داشت.
دادگاه عالی بریتانیا در زمان بررسی اتهامهای آسانژ، او را به حبس خانگی متهم کرد و یکی از طرفداران ویکی لیکس در این دوران در خانهی خود در Norfolk میزبان او بود. آسانژ در زمان حبس خانگی، مصاحبههایی ویدئویی انجام میداد که بعدا بهنام World Tomorrow جمعآوری شدند. مصاحبههای مذکور سال ۲۰۱۲ در تلویزیونی دولتی RT پخش شدند. یکی از مصاحبههای جنجالی برنامهی مذکور، صحبت با سید حسن نصرالله، رهبر حزبالله لبنان بود. نصرالله از سال ۲۰۰۶ و جنگ ۳۳ روزه با رژیم صهیونیستی، هیچ مصاحبهای با خبرنگاران غربی انجام نداده بود.
اقامت در سفارت اکوادور
دادگاه عالی لندن در ژوئن ۲۰۱۲ با درخواست تجدیدنظر حکم استرداد آسانژ مخالفت کرد. او برای فرار از استرداد به سوئد، به سفارت اکوادور در لندن پناه برد. رافائل کورئا، رئیسجمهور وقت اکوادور بود که قبلا در اظهارنظرهای متعدد، نزدیکی ایدههایش را به آسانژ شرح داده بود.
آسانژ اعتقاد داشت استرداد به سوئد منجر به پیگیری قضایی بیشتر از سوی دولت آمریکا پیرامون پروندهی ویکی لیکس میشود. درواقع آسانژ پروندهی سوءرفتار جنسی در سوئد را مهم نمیدانست و با رد کردن تمامی اتهامها، پروندهی مذکور را بهانهای برای استرداد نهایی به ایالات متحده تفسیر میکرد.
جولین آسانژ اعتقاد داشت که پیگرد قانونی در آمریکا، انگیزههای سیاسی دارد و حتی احتمال محکومیت به مرگ را نیز در آمریکا پیشبینی میکرد. بههرحال تقاضای پناهندگی در سفارت اکوادور، در اوت ۲۰۱۲ پذیرفته شد. البته قرار بود آسانژ اقامتی موقت و محدود در آنجا داشته باشد تا مقامهای اکوادوری، اختلاف نظرها را پیرامون پرونده بررسی کنند.
آسانژ در زمان اقامت در سفارتخانهی اکوادور، فعالیتهای سیاسی خود را ادامه میداد. او تصمیم به شرکت در انتخابات سنای استرالیا را در سال ۲۰۱۳ علنی کرد. حزبی که آسانژ بهنام ویکی لیکس در استرالیا راهاندازی کرده بود، شکست بدی در انتخابات خورد و هیچ کرسی نمایندگی در سنای استرالیا بهدست نیاورد.
صحبت آسانژ با رسانههای در بالکن سفارت اکوادور
در سال ۲۰۱۴ برخی رسانهها خبر از شرایط نامساعد سلامت آسانژ در سفارت اکوادور دادند. او در بیانیهای خبری گزارشهای رسانهای را رد کرد و گفت که هیچگاه برای درمانهای پزشکی، ساختمان سفارت را ترک نخواهد کرد.
دادستانهای سوئدی در سال ۲۰۱۵، پیگیری سه اتهام آسانژ را لغو کردند. آنها پس از گذشت پنج سال از مطرح شدن پرونده، موفق به مصاحبه با او نشده بودند و طبق قانون، پیگیری اتهامهای مذکور لغو شد. البته بازرسیها پیرامون اتهام تجاوز ادامه داشت و اقامت آسانژ در سفارت اکوادور در لندن، مانع از پیگیریهای بیشتر نمیشد.
جولین آسانژ با وجود پناهندگی به سفارت اکوادور، امکان خروج از ساختمان را نداشت. درواقع او نگران دستگیری توسط نیروهای بریتانیا بود و بهنوعی در سفارتخانه نیز در حبس خانگی به سر میبرد. بنیانگذار ویکی لیکس شکایت از این وضعیت را به سازمان ملل ارائه کرد. بازرسان سازمان ملل، ادعای آسانژ را صحیح ارزیابی کرده و از لزوم ارائهی حقوق اولیهی شهروندی و امکان خروج از ساختمان سفارت بدون ترس از دستگیری صحبت کردند.
اظهارنظر سازمان ملل متحد پیرامون حقوق شهروندی جولین آسانژ، از نظر او پیروزی بزرگی بود. وکلای آسانژ با تکیه بر همین اظهارنظر از دادستانهای سوئد خواستند تا پروندهی استرداد او را لغو کنند. بههرحال وزارت امور خارجهی بریتانیا اعتقاد داشت شرایط برای آسانژ هیچ تغییری نخواهند کرد.
بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند جولین آسانژ تأثیر زیادی روی انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۱۶ آمریکا داشته است. ویکی لیکس در همان دوران رقابتهای انتخاباتی، اسناد متعددی را از حزب دموکرات آمریکا و همچنین اسناد ارتباطی نامزد حزب، هیلاری کلینتون منتشر کرد. آسانژ هیچ ابایی از ابراز دشمنی با کلینتون نداشت و انتشار اسناد نیز دقیقا زمانی انجام شد تا بیشترین خسارتها به اعتبار نامزد دموکرات وارد شود.
برخی آسانژ و ویکی لیکس را به تأثیرگذاری بر انتخابات آمریکا متهم میکنند
محققان امنیتی در زمان انتشار اسناد هیلاری کلینتون در ویکی لیکس ادعا میکردند که گروههای هکری روسیه، اسناد را بهدست آسانژ و همکارانش رساندهاند. درمقابل، بنیانگذار ویکی لیکس هرگونه ارتباط با روسیه را تکذیب کرد. بههرحال آمریکاییها در سالهای بعد باز هم آسانژ و وبسایتش را متهم به همکاری با روسیه و نوعی جنگ سایبری علیه کشور کردند.
در ماه مه سال ۲۰۱۷، پنجمین سال حبس خانگی آسانژ در سفارت اکوادور سپری میشد. دادستانهای سوئدی ادامهی بازرسیهای قانونی دربارهی پروندهی تجاوز را نیز متوقف کردند. درواقع در این سال اتهامها علیه آسانژ در سوئد لغو شد.
خودزندگینامهی خبرساز
گاردین در سال ۲۰۱۴ مقالهای منتشر کرد که در آن با نویسندهی خودزندگینامهی جولین آسانژ، اندرو اوهاگان مصاحبه کرده بود. این بخش از مقاله، تنها به اظهارنظرهای اوهاگان اشاره دارد که بخشهایی مخفی از شخصیت بنیانگذار ویکی لیکس را نیز نشان میدهد.
لحظهی دستگیری جولین آسانژ
نویسندهای که در نگارش خودزندگینامه با آسانژ همکاری میکرد، درواقع در پروژهای شریک بود که میتوانست به یکی از مهمترین کتابهای بیوگرافی معاصر تبدیل شود. ناشر کتاب، Canongate، آن را در بیش از ۴۰ کشور جهان با درآمد ۲/۵ میلیون دلاری بهفروش رسانده بود که درنهایت به نتیجه نرسید. اوهاگان در مقالهای که بعدها دربارهی کتاب آسانژ نوشت، شخصیت او را چالاک توصیف کرد و صفاتی همچون مشتاق، بامزه، تنبل، شجاع و حتی پارانوئید و اخلاقگرا را نیز به بنیانگذار ویکی لیکس نسبت داد.
اوهاگان میگوید فردی که خود را ملزم به افشاسازی تمامی رازهای جهان میدانست، ظاهرا تحمل رازهای خود را نداشت. او با گفتن داستان زندگیاش مجبور به پذیرش حقایق بیشماری میشد و باید برای بسیاری از آنها عذرخواهی میکرد. بههرحال احتمالا آسانژ از ابتدا با نوشتن خودزندگینامه موافق نبوده و به اصرار وکلا و تنها با هدف پوشش دادن هزینههای دعاوی حقوقی، حاضر به مشارکت شده است. بنیانگذار ویکی لیکس حتی در ابتدا ایدههایی نوآورانه را برای کتابش در نظر داشت و آن را شبیه به آثار همینگوی میدید.
آسانژ با نزدیک شدن به زمان انتشار کتاب، استرس زیادی را متحمل شد. او به ناگاه نظرش را دربارهی نوشتن اسرار زندگی تغییر داد. او چنین رویکردی را کاملا غیراخلاقی میدانست و از الفاظی نامناسب برای توصیف افرادی استفاده میکرد که داستان خانوادهی خود را منتشر میکنند. درنهایت انتشارات Canongate با استفاده از حقوق نشر خود، بخشی از متن آمادهشده را بهنام Julian Assange: The Unauthorised Biography منتشر کرد.
اوهاگان میگوید آسانژ با وجود مخالفت با چاپ کتاب، در حساب کاربری توییتر خود برای آن تبلیغ میکرده است و لینک خرید آمازون را در اختیار مخاطبان قرار میداد. بههرحال کتاب خودزندگینامه در هفتهی اول تنها ۷۰۰ نسخه فروش داشت که یک شکست تمامعیار در صنعت چاپ محسوب میشود.
همراهی اوهاگان با آسانژ برای نوشتن کتاب، داستانهای جالبی را از زندگی و فعالیتهای افشاگرانهی او نشان میدهد. بهعنوان مثال آسانژ و همراهانش در Norfolk، در جریان انقلاب مصر یک شرکت مخابراتی کانادایی را هک کردند. اوهاگان میگوید این هک بهآسانی انجام شد و آنها از همان اتاق نهارخوری به شبکهی مذکور نفوذ کردند. بخش دیگری از شخصیت آسانژ، ترس او از مقامهای دولتی بود که اوهاگان بهمراتب حس میکرد. در جریان یکی از سفرهای آنها، آسانژ بهخاطر نگرانی از تعقیب توسط نیروهای امنیتی، اوهاگان را مجبور به حرکت از مسیری خارج از جاده میکند که درنهایت تعقیبی هم در کار نبوده است.
دستگیری جولین آسانژ
بنیانگذار ویکی لیکس در زمان اقامت در سفارت اکوادور، چالشهای زیادی با مقامهای قانونی این کشور داشت. او پس از گذراندن محدودیتهای زیاد، زندگی تقریبا مناسبی را در سفارت اکوادور سپری میکرد و حتی کنفرانسهای خبری او از بالکن ساختمان سفارت انجام میشد. بههرحال چالشهای آسانژ پایان نداشت و حتی به شکایت او از دولت اکوادور انجامید.
تغییر رئیسجمهور اکوادور، عواقب خوبی برای آسانژ بههمراه نداشت
آسانژ در سال ۲۰۱۸ اعلام کرد که از دولت اکوادور بهخاطر «نقض حقوق بنیادی» خود شکایت میکند. او محدود کردن ارتباطش با خارج و حتی سانسور صحبتهایش را بهعنوان دلیل شکایت برشمرد. درواقع آسانژ و تیم حقوقیاش تصمیم داشتند تا مانع از تصویب قوانین جدید برای محدود کردن فعالیتهای آنلاین و ملاقاتهای حضوری شوند. قوانینی که آسانژ در برابر آنها تلاش میکرد، بهصورت عمومی نیز منتشر شده بودند و طبق ادعای برخی منابع رسانهای، شامل الزام به تمیز کردن اتاق و نگهداری از حیوان شخصی نیز بودند.
تغییر ساختار ریاستجمهوری اکوادور از کورئا به مونرو، یکی از دلایل چالشهایی بود که برای آسانژ ایجاد شد. مونرو نزدیکی بیشتری با آمریکا داشت و طرفداران آسانژ، نگران تأثیر این ارتباط بر شرایط حفاظت از او بودند. بخشی از قوانین جدیدی که سفارت اکوادور برای آسانژ ارسال کرده بود، او را از اظهارنظرهای سیاسی که منجر به وارد شدن خدشه به ارتباط آن کشور با دولتهای دیگر میشد، منع میکرد.
سفارت اکوادور در سال پایانی میزبانی از آسانژ، فشارهای زیادی را به او وارد کرد. بنیانگذار ویکی لیکس برای ملاقات با افراد در ساختمان سفارت، باید از طرف مقامهای مسئول، تأییدیه دریافت میکرد. بهعلاوه اطلاعات پروفایل شبکههای اجتماعی میهمانان و حتی شماره سریال دستگاههای همراه آنها نیز باید به مقامها اعلام میشد. آسانژ تنها باید از شبکهی وایفای ساختمان سفارت استفاده میکرد و اکوادور هیچ مسئولیتی پیرامون ارتباطهای او را نمیپذیرفت.
اکوادوریها علاوه بر قوانین جدید محدودیتزا برای آسانژ، اعلام کردند که بهخاطر سیاستهای کاهش هزینه، توانایی تأمین هزینههای روزانهی آسانژ را ندارند. بههرحال آنها در سال ۲۰۱۸ شهروندی اکوادور را به آسانژ اهدا کردند، اما تعدادی از قانونگذاران در داخل کشور خواستار لغو آن شدند. آسانژ تمامی رخدادها را تحت تأثیر فشار آمریکاییها تفسیر میکرد. اتصال او به اینترنت در ماههای آخر اقامت به دلایل متعدد همچون اظهارنظرهای سیاسی، محدود و برخی اوقات لغو شد.
دولت اکوادور در ۱۱ آوریل ۲۰۱۹ پناهندگی آسانژ را لغو کرد. آنها بهخاطر آنچه نقض قوانین بینالمللی و رفتارهای دیگر بیان شد، حاضر به ادامهی میزبانی از بنیانگذار ویکی لیکس نبودند. دولت بریتانیا تعهدی کتبی را به سفیر اکوادور ارسال و خود را متعهد به «عدم استرداد آسانژ به کشورهایی که احتمال شکنجه و مجازات مرگ برای او وجود دارد» کرد. لنین مونرو، رئیسجمهور اکوادور با تأیید تعهد بریتانیا، اجازهی ورود به سفارت اکوادور را به پلیس لندن داد.
آسانژ در زمان دستگیری در سفارت اکوادور، تحت هیچ اتهامی از سوی مقامهای قانونی سوئد نبود. البته او بهخاطر عدم حضور در دادگاه بریتانیا، محکوم شناخته میشد. بهعلاوه جرمهای متعدد کامپیوتری از طرف ایالات متحده نیز متوجه آسانژ بود که استرداد او را الزامی میکرد. بههرحال بنیانگذار ویکی لیکس اکنون در زندانی در حومهی لندن تحت شرایط امنیتی شدید قرار دارد. برخی منابع وضعیت سلامت او را نامناسب بیان میکنند. آسانژ باید منتظر برگزاری دادگاههای متعددی باشد که پیرامون اتهامهایش در آمریکا و بریتانیا برگزار خواهند شد.
نظرات