بیوگرافی جون آلمیدا، ویروسشناس اسکاتلندی کاشف اولین ویروس کرونا
جون آلمیدا (June Almeida) با نام کامل جون دالزیل هارت، ویروسشناس اسکاتلندی بود که یکی از پیشگامان تصویربرداری از ویروسها در جهان شناخته میشود. او در تصویربرداری میکروسکوپی الکترونی بسیار ماهر بود و با همین مهارتها، به شهرتی بینالمللی دست یافت. او تحصیلات آکادمیک رسمی نداشت؛ اما پس از سالها تجربه و فعالیت در آزمایشگاههای بزرگ، موفق شد مدرک دکتری بگیرد. جون آلمیدا کاشف اولین ویروس کرونا انسانی در جهان شناخته میشود.
یکی از موفقیتهای اصلی آلمیدا در سال ۱۹۶۶ رخ داد. در آن سال، وی توانسته بود روشی در شناسایی و تشخیص ساختارهای ویروسی ابداع کند. روشهای آلمیدا به کشف گروهی از ویروسها منجر شد که بعدا به خانوادهی ویروس کرونا شهرت پیدا کرد. نوآوریهای آلمیدا در آزمایشهای میکروسکوپی الکترونی مرتبط با سیستم ایمنی بدن (IEM) و تحقیقات مرتبط با شناسایی ویروسهایی همچون هپاتیت B و HIV و ابولا نقش داشت. میکروگرافهایی که آلمیدا در تحقیقات خود توسعه داده بود، تا سالها در کتابهای آموزشی ویروسشناسی استفاده میشد.
تولد و تحصیل
جون دالزیل هارت ۵ اکتبر ۱۹۳۰ در خیابان دانترون گلاسکو در اسکاتلند متولد شد. مادرش، جین دالزیل و پدرش، هری لئونارد هارت نام داشتند. پدر جون رانندهی اتوبوس بود و وضعیت مالی خانوادهی آنها چندان مناسب نبود.
اطلاعات زیادی از سالهای ابتدایی تحصیل جون در مدارس اسکاتلند در دست نیست. آنچه اکثر منابع تاریخی دربارهی ویروسشناس اسکاتلندی تأکید میکند، ترک تحصیل او در ۱۶ سالگی است. منابع تاریخی میگویند جون با وجود استعداد و مهارت درخورتوجه در تحصیل، در ۱۶ سالگی بهدلیل ناتوانی در پرداخت هزینههای تحصیل، مجبور شد ترک تحصیل کند.
جون بهدلیل ناتوانی در پرداخت هزینههای تحصیل، در ۱۶ سالگی از مدرسه انصراف داد
پس از ترک تحصیل، جون دالزیل بهعنوان تکنسین در آزمایشگاه بافتشناسی درمانگاه سلطنتی گلاسکو مشغول به کار شد و هفتهای ۲۵ شیلینگ حقوق میگرفت. مهارتهایی که جون در نوجوانی و بهصورت تجربی کسب کرده بود، در سالهای بعد به توسعهی تواناییها و تبدیل به ویروسشناس به او کمک شایانی کرد. جون پس از مدتی در بیمارستان بارتس در لندن مشغول به کار شد و تا سال ۱۹۵۴ در آنجا ماند.
پروژههای حیاتی آزمایشگاهی
در سال ۱۹۵۴، جون دالزیل با هنرمندی ونزوئلایی بهنام انریکه آلمیدا ازدواج کرد. آنها در همان سال به کانادا مهاجرت کردند و جون توانست بهسرعت شغلی را مرتبط با آموزههای قبلی در انتاریو پیدا کند. او در مؤسسهی تحقیقات سرطان انتاریو تورنتو مشغول به کار شد و ۱۰ سال در آنجا فعالیت کرد.
فعالیت جون در مؤسسهی سرطانشناسی انتاریو بر تحقیقات با میکروسکوپهای الکترونی متمرکز بود. وی در آن زمان بهنام جون آلمیدا شناخته میشد و در همکاری با دیگر کارمندان و متخصصان مؤسسهی کانادایی، مطالعاتی متمرکز بر رنگآمیزی نگاتیوی برای آزمایشهای پزشکی انجام دادند. روشی که جون و همکارانش در آزمایشهای میکروسکوپی الکترونی بهکار میگرفتند، ویروس را درمعرض آنتیبادیها قرار میداد و با رنگآمیز پسزمینهی زیر میکروسکوپ، شناسایی و کشف ساختار ویروس را در میان آنتیبادیها آسان میکرد.
یکی از دستاوردهای اولیهی مهمی که آلمیدا با روش تصویربرداری جدید خود کسب کرد، تصویربرداری از ویروس سرخچه بود. او همچنین در تصویربرداریهای نگاتیوی موفق شد ساختار دقیق ویروس هپاتیت B را هم شناسایی کند. آلمیدا در تحقیقاتش به این نتیجه رسید که ویروس مذکور از دو ساختار بیرونی محافظ و ساختار داخلی تشکیل شده است. از دستاوردهای دیگر آلمیدا در آن سالها میتوان به مقالهای در سال ۱۹۶۳ اشاره کرد که شناسایی ساختار ویروسی را در خون بیمار مبتلا به سرطان شرح میداد.
در سال ۱۹۶۴، جون آلمیدا موفق شد مدرک دکتری علوم دریافت کند. او بدون تحصیلات مرسوم آکادمیک و تنها بهخاطر دستاوردهای تجربی آزمایشگاهی و مقالههای معتبر علمی، توانست مدرک دکتری بگیرد.
کشف اولین ویروس کرونا انسانی
در منابع تاریخی، کشف اولین ویروس کرونا انسانی به دانشمندانی بهنام دیجی تایرل و ام. ال. بینو نسبت داده میشود. در سال ۱۹۶۵ و چندین سال پس از کشف ویروس کرونا در حیوانات، آنها موفق شدند آن را در انسانها شناسایی کنند. دو دانشمند مذکور ویروس را از مایع مخاطی بینی کودکی بیمار استخراج و ایزوله کردند. بیمار یادشده علائمی شبیه به سرماخوردگی عادی داشت. پس از مدتی، مشخص شد ویروس خاصیت واگیردار قوی دارد و در نمونههای آزمایشگاهی، داوطلب دیگر علائمی شبیه به سرماخوردگی ایجاد میکند.
دو دانشمند کاشف ویروس جدید نام B814 را برای آن انتخاب کردند. آنها با وجود موفقیت در شناسایی و انتقال ویروس به نمونههای داوطلب، توانایی کشت آن در آزمایشهای کشت سلول را نداشتند. کشت سلول در محیطهای آزمایشگاهی برای بررسی آن بدون نیاز به داوطلبهای انسانی روندی حیاتی در آزمایشهای ویروسشناسی محسوب میشود. تایرل و بیون در مقالهای در سال ۱۹۶۵ نوشتند:
پس از شکوشبهههای اولیهی متعدد، اعتقاد داریم ویروس B814 شباهتی به ویروسهای انسانی سابق ندارد.
پس از ۱۰ سال فعالیت در مؤسسهی ویروسشناسی کانادایی، جون آلمیدا به لندن بازگشت. او در بیمارستان دانشگاه علوم پزشکی سنتتوماس این شهر مشغول به کار شد که اکنون جزو بیمارستانهای مشهور بریتانیا بهشمار میرود که جزوی از کالج سلطنتی لندن است. تونی واترسون، استاد کرسی میکروبیولوژی در دانشگاه مذکور، در سال ۱۹۶۴ در سفری به کانادا، آلمیدا را راضی کرد تا به لندن بازگردد. آلمیدا در بیمارستان جدید روی پروژههای مرتبط با ویروسهای هپاتیت B و سرماخوردگی تحقیق میکرد.
دو سال پس از کشف اولیه، یعنی در سال ۱۹۶۷، نمونههایی از ویروس جدید بهدست آلمیدا رسید تا فرایند تصویربرداری نگاتیوی خود را روی آن امتحان کند. او با روشهای ابداعی خود که با استفاده از میکروسکوپ الکترونی انجام میشد، سعی میکرد ساختار ویروس جدید را کشف و تصویرسازی کند.
آلمیدا در همکاری با تایرل توانست ساختار ویروس جدید را تصویرسازی کند. آلمیدا در ابتدا ویروس جدید را بسیار مشابه با آنلوفلانزا توصیف کرد و درنهایت، آنها به این نتیجه رسیدند که ویروس مذکور ازلحاظ ساختاری شباهت زیادی به ویروسهای برونشیت مرغی و هپاتیت موشی دارد. آنها در مقالهی سال ۱۹۶۷ خود تأکید کردند ویروسهای جدید موسوم به B814 و 229 E که قبلا کشف شده بود، ساختاری بسیار مشابه به ویروس واگیردار برونشیت مرغی دارد. آنها ویروس جدید را ویروس کرونا (Coronavirus) نامیدند. دلیل نامگذاری نیز شباهت لایهی بیرونی ویروس به تاج پادشاهی بود. درنهایت، نام ویروس کرونا در سال ۱۹۶۸ رسما برای خانوادهی ویروسهای جدید ثبت شد.
سالها بعد و در سال ۱۹۸۴، جون آلمیدا مقالهای دربارهی ویروس کرونا نوشت که نکات جالبی از آن را دربر داشت. ویروسشناس اسکاتلندی در مقالهی خود بهنام «شناسایی ویروسها بهکمک میکروسکوپ الکترونی» نوشت:
شناسایی و تصویربرداری از ویروس کرونا دشواریهای متعددی دارد؛ چراکه برخی از بخشهای سلول، مثلا میتوکوندرا، نمای سطحی پیچیدهای دارد. بههرحال، اگر نمونههای مناسبی برای آزمایش و تصویربردای پیدا شوند، شناسایی ویروس آنچنان دشوار نخواهد بود. درنهایت، میتوان فرم ویروس را از سلولهای زیستی اصلی متمایز کرد.
در سال ۱۹۶۷، واترسون کرسی تدربسی در دانشکدهی پزشکی تحصیلات تکمیلی لندن (RPGMS) بهدست آورد. او بازهم آلمیدا را همراهبا خود به دانشگاه جدید برد. آلمیدا در سالهای بعد تحقیقات تصویربرداری و شناسای انواع ویروس مرتبط با بیماریهای تنفسی را ادامه داد و مقالههایی نیز دربارهی آنها منتشر کرد. ویروسشناس اسکاتلندی سالهای پایانی کار خود را در مؤسسهی Wellcome گذراند. در سالهای فعالیت در آن مؤسسه، پتنتهای متعددی درزمینهی تصویربرداری از ویروسها بهنام خود ثبت کرد.
سالهای پایانی و مرگ
جون آلمیدا پس از بازنشستگی نیز به فعالیتهای مرتبط با ویروسشناسی ادامه داد. چند سال بعد، بهعنوان مشاور به مؤسسهی ولکام بازگشت و در تصویرسازی ویروس HIV کمک شایانی به محققان کرد. از مقالههای مهمی که در سالهای پس از بازنشستگی نوشته شد، میتوان به مقالهی سال ۱۹۷۹ دربارهی تشخیص آزمایشگاهی سریع ویروسها اشاره کرد که برای سازمان بهداشت جهانی WHO تألیف شده بود.
حاصل ازدواج آلمیدا با همسر اولش، دختری بهنام جویس بود که اکنون در حوزهی روانپزشکی فعالیت میکند. او در سال ۱۹۸۲ از انریکه آلمیدا جدا شد؛ اما امروزه با نام خانوادگی همسرش شناخته میشود. آلمیدا در سال ۱۹۸۵ بازنشسته و با همسر دومش، فیلیپ ساموئل گاردنر، در منطقهی بکسهیل آنسی اسکاتلند ساکن شد و در سال ۲۰۰۷، در همان منطقه براثر حملهی قبلی از دنیا رفت.
آلمیدا با روشهای نوآورانه در تصویربرداری از ساختار ویروسها، نام خود را در تاریخ جاودان کرد. او همچنین در دوران تدریس در کالج تحصیلات تکمیلی بندن، استاد آلبرت کاپیکیان بود و روش تصویربرداری میکروسکوپی بهکمک سیستم ایمنی را به او آموزش داد. کاپیکیان که از طرف مؤسسهی سلامت ملی آمریکا NIH برای بازدیدی ۶ ماهه به لندن رفته بود، از روشهای آلمیدا برای شناسایی نوعی ویروس استفاده کرد که امروز بهنام نوروویروس (Norovirus) شناخته میشود.
دستاوردهای شناسایی ویروسی آلمیدا در ماههای ابتدایی شناسایی و شیوع ویروس کرونا جدید موسوم به کووید ۱۹ باردیگر در صدر اخبار جهان قرار گرفت. رسانههای متعدد جهان در دوران شیوع این ویروس مرگبار در سال ۲۰۲۰، به انتشار داستان زندگی آلمیدا روی آوردهاند. هرالد و BBC و نشنال جئوگرافیک در ماههای اخیر، داستان آلمیدا را مجددا منتشر کردهاند. دانشمندان چینی که اولین برخوردها را با کووید ۱۹ داشتند، روشهای تصویربرداری و شناسایی توسعهیافتهی آلمیدا را از ابزارهای مهم شناسایی ویروس جدید بیان کردهاند.