کتاب مردگان؛ راهنمای مصریان باستان در قلمروی مرگ

سه‌شنبه ۱۸ آذر ۱۳۹۹ - ۱۳:۰۰
مطالعه 7 دقیقه
خاندان سلطنتی مصر باستان برای قرن‌ها از اوراد و متون مقدسی حفاظت می‌‌کردند که از دید آن‌ها، متضمن لطف ایزدان پس از مرگ بودند. ولی به‌‌مرور، این اسرار به دست تمام مصریان افتاد.
تبلیغات

کارل ریچارد لپسیوس (مصرشناس آلمانی) در سال ۱۸۴۲ با چاپ ترجمه‌ متون باستانی، اطلاعات گران‌بهایی از باورهای معنوی مردمان مصر باستان در اختیار جهانیان گذاشت. لپسیوس به این اثر عنوان «کتاب مردگان» داد. این رساله‌ی باستانی مشتمل بر ۲۰۰ فصل است که اطلاعات مبهوت‌کننده‌ای از باورهای مردمان باستان درباره‌ی امتحان‌ها، لذایذ و ترس‌های سفر به قلمروی مرگ به دست می‌دهد.

برای قرن‌ها تصور می‌شد نوشته‌هایی که در مقبره‌های مصری پیدا شده‌اند، عباراتی از متونی مذهبی هستند. ولی وقتی دانشمندان خطوط هیروگلیف را رمزگشایی کردند، دریافتند که این متون درواقع اوراد یا نقشه‌ی راه سحرآمیزی هستند که در اختیار مردگان قرار می‌گرفتند تا مسیر خود در دنیای پس از مرگ را با آسودگی خاطر طی کنند. دانشمندان پیش از آن که لپسیوس این کتاب را ترجمه و منتشر کند، اطلاعاتی از محتوای این وردها داشتند؛ ولی ترتیب دقیق وردها و اختصاص شماره‌ای به هر فصل، روالی است که تا همین حالا برای مطالعه‌ی این متون مورد استفاده قرار می‌گیرد. بااین‌حال هیچ نسخه‌ی واحد و یک‌دستی از کتاب مردگان وجود ندارد. درواقع نسخه‌های بسیاری از این متون کشف شده است؛ ولی ساختمان این متون دقیقا شبیه هم نیست. بااین‌حال  تصحیح این متون توسط لپسیوس به محققان یاری رساند تا نگاه منجسم‌تری به کلِ این مجموعه داشته باشند.

سینه‌آویزی که تصویر اهمسه یکم (فرعون دودمان هجدهم مصر باستان) بر آن حکاکی شده است. این سینه‌آویز از اقلامی بود که در تابوت مادر این فرعون کشف شد

تا به حال نمونه‌های مختلفی از اوراد و دعاهای کتاب مردگان نگاشته‌شده روی ورق‌های پاپیروس، پارچه‌های مومیایی‌ها، مقبره‌ها و سارکوفاژی‌ها (تابوت‌های سنگ آهکی) و وسایل و کالاهای دفن‌شده ‌با مردگان پیدا شده است. قدیمی‌ترین قسمت‌های کتاب مردگان که در اصل توسط خاندان سلطنتی مورد استفاده قرار می‌گرفت، از نوشته‌های تدفینی معروف به «متون اهرام» به دست آمده است. قدمت این متون به دوران پادشاهی کهن مصر (۲۶۸۶ ق.م تا ۲۱۸۱ ق.م) بازمی‌گردد.

زمان و نحوه‌ نگارش اولین نسخه‌ی این کتاب همچنان نامعلوم است؛ اما اولین نمونه‌های شناخته‌شده از این اوراد مذهبی را می‌توان در تابوت‌ ملکه منتوهوتپ از دودمان سیزدهم (۱۶۳۳-۱۵۵۲ ق.م) سراغ گرفت. بین دوران پادشاهی میانه و نوین مصر، استفاده از کتاب مردگان دیگر محدود به خاندان سلطنتی نبود. هر کسی که وسع مالی برای تهیه‌ی نسخه‌ای از این متون داشت، می‌توانست از آن برای هموار ساختن راه خود در زندگانی پس از مرگ بهره ببرد.

در دوران پادشاهی نوین مصر (حوالی ۱۵۳۹ تا ۱۰۷۵ ق.م) دسترسی به کتاب مردگان گسترده‌تر بود. برخی از نسخ آن مصور و گران‌بها بودند؛ اما نسخ دیگری بودند که به‌صورت انبوه تولید می‌شدند و قاعدتا ارزان‌تر بودند و جای خالی داشتند که در آن نام متوفی را می‌نوشتند. با وجود تطور و تکامل این متون در گذر زمان، کارکرد آن برای خاندان سلطنتی و عامه مردم به همان شیوه‌ی سابق باقی ماند؛ یعنی سهولت بخشیدن به گذر متوفی در جهان مردگان یا دنیای زیرین و حفاظت از آنان در برابر مصیبت‌ها و بلایایی که در آنجا انتظارشان را می‌کشید.

کپی لینک

سفر مردگان

بخش‌هایی از کتاب مردگان هنگام مراسم خاکسپاری توسط کاهنی در مقبره قرائت می‌شد. پس از آن، تشریفات و مراسم‌های خاصی انجام می‌گرفت تا متوفی را برای سفر آماده کند. از جمله این تشریفات، آئینی به نام «بازگرداندن دهان» بود که در آن کاهن به کمک ادوات آئینی و دست کشیدن به نقاب مومیایی، به شکل نمادین دهانش را بازمی‌گرداند. اعتقاد بر این بود که این مراسم حواس جسد را برای زندگانی پس از مرگ دوباره احیا می‌کند. برای مصریان باستان این احیای مجدد در دنیای زیرین، لحظه‌‌ی پر از دلخوشی بود که در فصل نهم کتاب مردگان در مورد آن چنین گفته می‌شود: «من هر راهی که در آسمان و زمین است بازمی‌گردانم؛ چون پسرِ محبوب پدرم، اُزیریس هستم. من سخاوتمندم، روحم؛ ای تمامی ایزدان و تمامی ارواح، راهی برایم مهیا کنید.»

تندیس‌هایی از اُزیریس، خدای جهان زیرین در کنار پسرش حوروس (سمت چپ) و همسرش ایزیس (سمت راست)

مصریان بر این باور بودند که فرد مُرده سفری در دنیای زیرزمینی آغاز می‌کند و مسیر رسیدن به رع (ایزد آفتاب) را در پیش می‌گیرد. رع پس از آنکه با غروب آفتاب از مغرب ناپدید می‌شد، با قایقی از زیر دنیا گذر می‌کرد تا خود را دوباره به مشرق برساند. در طی این سفر، متوفی نیز سوار بر قایق رع می‌شد و باید با موجودات سهمگین و وحشتناکی که در میانه‌ی راه جلویش را می‌گرفتند مقابله می‌کرد. ترسناک‌ترین این موجودات، آپوفیس بود؛ مار به غایت خشمگینی که نیتش نگه داشتن قایق رع و کشاندن دنیا به هرج‌ومرج بود. آپوفیس هر شب تهدیدی برای رع بود و اگر متوفی با این موجود وحشتناک رودررو می‌شد، فصل هفتم کتاب مردگان برای یاری او در دست بود. در این فصل چنین ذکر شده است: «من برای تو بی‌جان نخواهم شد، برای تو سست نمی‌شوم. سم‌ تو نیز بر اعضای [بدن] من اثری نخواهد گذاشت، چون اعضایم آتوم [ایزدی که همه‌ی هستی از او آغاز شده] است.»

کپی لینک

در دادگاه قلب

پس از عبور از آپوفیس، سرانجام متوفی به یک هزارتو می‌رسید که دروازه‌هایی از آن محافظت می‌کردند. برای عبور از هر یک از دروازه‌ها، مردگان باید ورد خاصی میخواندند و نام دروازه را صدا می‌کردند. اگر دعای صحیح خوانده می‌شد، دروازه می‌گفت: «بگذر، تو پاکی» بعد از هزارتو، ایستگاه بعدی «تالار دو حقیقت» بود؛ جایی که هیئتی متشکل از ۴۲ قاضی به ریاست اُزیریس (ایزد عالم اموات) مردگان را قضاوت می‌کرد. متهمان باید سوگند یاد می‌کردند که از فهرست طویل گناهانی که ذکر می‌شد، کاملا مبرا و بی‌گناه هستند. در فصل ۱۲۵ کتاب مردگان برخی از این گناهان نام برده می‌شود؛ از جمله: «کسی را نکشته‌ام... به اموال خدایان دست‌درازی نکرده‌ام...کسی را به گریه‌ نیانداخته‌ام.... سودجویی ناروا نکرده‌ام... ... زنا نکرده‌ام. مسبب وحشت نبوده‌ام. بی‌طاقت نبودم. گاوهای مقدس را نکشتم.»

بعد از اعتراف، نقطه‌ی اوج دادگاه از راه می‌رسید که همان وزن کردن قلب بود. آنوبیس (ایزد مرگ و مردگان و مومیایی که همواره با سر شغال و ترازویی به تصویر کشیده شده است) بر یک کفه‌ی ترازو پَر شترمرغ (درست مانند پری که ماعت، الهه عدالت بر سر می‌کرد) که نمادی از حقیقت بود و بر دیگری قلب مُرده ‌گذاشته می‌شد. اگر پر و قلب هم‌وزن بودند، متوفی این امتحان را پشت سر می‌گذاشت. کسانی که قلب آنان بیش از حد سنگین بود، ناپاک قلمداد و دچار سرنوشت هولناکی می‌شدند.

این نقاشی که از مقبره‌ای در دیر المدینه کشف شده است، تصویر گربه‌ی بزرگ هلیوپلیس را در حال حمله به آپوفیس نشان می‌دهد. گربه یکی از اشکال متعددی است که رع به‌صورت آن تصویر شده

برخی از ترسناک‌ترین این‌ مجازات‌ها برای مصریان آن دوران در فصل ۵۳ کتاب مردگان ذکر شده است. یکی از این مجازات‌های ابدی، خوردن فضله خود بود. در این فصل چنین آمده است: «من از آنچه منزجرکننده است، بیزارم. مدفوع نخواهم خورد. ادرار نخواهم خورد و سر به زیر [کنایه‌ از شرمساری و سرافکندگی] راه نخواهم رفت.» سایر مجازات‌های وحشتناک شامل گرسنگی و تشنگی ابدی، جوشانده شدن یا خورده شدن توسط جانوران بود. با توجه به اهمیت وزن کردن برای مصریان، پس از مومیایی کردن طلسمی مخصوص قلب روی قلب متوفی گذاشته می‌شد. روی این طلسم در اغلب موارد قسمتی از فصل ۳۰ کتاب مردگان نگاشته می‌شد: «آه قلبی که از مادرم دارم! ای قلبم از سنین مختلف! بر علیه من شهادت نده، در محکمه با من مخالفت نکن، در حضور حافظ توازن، با من عداوت‌ورزی نکن.»

کپی لینک

پاداش‌های زندگانی پس از مرگ

از سوی دیگر، برای نیکوکاران درهای بهشت باز می‌شد. حالا آرو (نیزارهای بهشتی) چشم‌به‌راه صالحان و نیکوکاران بود. برخلاف دنیایی که پشت سر گذاشته بودند، اینجا سرزمین شادی مردگان و مملو از رود، کوهستان و مزارع سرسبز و حاصلخیز بود که در آن بوته‌های جو تا پنج ذَرع قد می‌کشیدند.

اما بهشت سرتاسر مصروف امور معنوی نبود و پاداش‌های جسمانی نیز در آن وجود داشت. در فصل ۱۱۰ کتاب مردگان عنوان شده است که نیازها و لذایذ جسمانی پس از گام نهادن به دنیای پس از مرگ سرتاسر کنار گذاشته نشدند. بسیاری از لذایذ زندگی همچون خوردن، آشامیدن و هم‌آغوشی همان‌طور که در زندگی وجود داشت، در آنجا نیز وجود خواهد داشت. همچنین غذاهای مخصوصی به بهشتیان وعده داده می‌شد. در بخشی از فصل ۱۲۵ به نیکوکاران غذاهای مختلفی از جمله کیک آشنس، یک کوزه آبجو، یک کیک پرسن و یک تکه گوشت از محراب ایزد بزرگ (اُزیریس، ایزد دنیای زیرین) وعده داده شده است.

یک تندیس اوشابتی که در مقبره ستی یکم (فرعون دودمان نوزدهم) کشف شد

همچنین از مردگان انتظار می‌رفت به کار و کوشش بپردازند. کشت و درو محصولات بخشی از امور روزمره در زندگانی پس از مرگ در آرو بودند. البته این کارها آنچنان که به نظر می‌رسند دشوار نبودند؛ چون بهشتیان می‌توانستند برای انجام این امور به دسته‌ای از خادمان و خدمتکاران متکی باشند. اینان اوشابتی‌ها بودند؛ تندیس‌هایی که در میان سایر کالاهای گور در کنار مردگان قرار داده می‌شدند.

اعتقاد بر این بود که وقتی که مردگان به آرو می‌روند، با وردی این مجسمه‌ها به خدمتکار تبدیل می‌شوند. هر کدام از اوشابتی‌ها ایستاده و دست‌به‌سینه همراه ‌با ابزارآلات و ادوات کشت و زرع به تصویر کشیده شده‌ است. در پایین هر کدام از این تندیس‌ها فصلی از کتاب مردگان نگاشته شده بود: «چنانچه [نام متوفی] مقید شود که هر کاری در قلمروی ایزد انجام دهد؛ از آبیاری مزارع یا کشتزارها یا زیر و رو کردن شن و ماسه‌ها از مشرق به مغرب، من این کار را خواهم کرد. من در خدمتم.»

تأکید بر رستگاری جسمانی و روحانی به‌خوبی بیانگر اضطراب‌ مصریان باستان در مورد دنیای پس از مرگ و اضمحلال جان و تن است که هر کسی را دچار آشفتگی ژرفی می‌کرد. در سرتاسر کتاب مردگان، پاداشی که مردگان می‌توانستند در صورت استفاده صحیح از اوراد و دعاها انتظارش را بکشند، با اطمینان‌ خاطر ذکر شده بود: «او [متوفی] خواهد بالید و فرزندانش نیز خواهند بالید... او با پادشاهان مصر علیا و مصر سفلی محشور می‌شود و در معیت ازیریس خواهد بود.»

مقاله رو دوست داشتی؟
نظرت چیه؟
داغ‌ترین مطالب روز
تبلیغات

نظرات